آقای ریزعلی ! اینجا خانواده نشسته
با توجه به اینکه خبر رسیده کتاب های دخترها و پسرها در مدرسه جدا می شود بندهیک سری اصلاحات را پیشنهاد می دهم و ایراداتی را وارد می نمایم تا انشاالله ابهامهای موجود در کتب درسی به کلی رفع شود !فلانی فلان چیز دارد
- امین سیب دارد . بابا انار دارد . سارا سبد دارد و از این جور چیزها .چیزهای واجب تر از سیب هم هست که آدم باید داشته باشد مثلا : امین خواهر و مادردارد ! یا سارا نجابت دارد و ...تصمیم کبری
- درس تصمیم کبری برای دختران خوب است . دختری که مصلحت خویش را نمی تواندتشخیص دهد چه لزومی دارد که برای پسران که عهده دار مسئولیت های بزرگ در آیندههستند تصمیم بگیرد . بنابراین شخصیت اصلی داستان باید به «اکبر» تغییر پیدا کند .داستان جدید : اکبر کتابش را گم می کند ولی می گوید فدای سرم ! کتاب چیه ! آدمباید شجاعت داشته باشد !گفتار سعدی
.گفتار سعدی : وقتی به غرور جوانی بانگ بر مادر زدم دل آزرده به کنجی نشست و گریانهمی گفت : مگر خردی فراموش کردی که درشتی می کنی ؟بعد از طرح : وقتی به غرور جوانی بانگ بر مادر زدم دل آزرده به کنجی نشست و گریانهمی گفت : مگر همی نشنیده ای که کتب تفکیک شده است !؟ لندهور ! زین پسعوض من بر پدرت بانگ برزن !