خاندان شریف و ریشه دار ((هاشم)), در عصر تاریک جاهلیت هم با چهره هاى نورانى و ارزشمند, افتخار می آفرید.
عبدالمطلب بزرگ خاندان بود و فرزندان متعددى داشت که روشناى دیده اش بودند و بازوى قدرتش. شش تن از فرزندانش دختر بودند. ((اروى)) یکى از شش دختر عبدالمطلب, جد رسول خدا بود. دختران دیگرش عبارت بودند از:
ام حکیم, عاتکه, صفیه, بره, امیمه.
هر کدام از این دختران, ویژگیها و خصایص ستودنى داشتند. از خاندانى که سایه پر مهر عبدالمطلب بر آن سایه افکن باشد, جز این هم انتظار نبود. اما در این میان, اروى که عمه پیامبر خدا محسوب مى شد, از زنان نامور و سخنور و شاعر بود, زبانى فصیح و بیانى رسا داشت. وى دورانى از بعثت پیامبر و سالهاى آغازین آیین اسلام را درک کرده و به نبوت حضرت محمد ایمان آورده بود. از این رو از زنان بزرگوار صحابى به شمار مىآمد که همواره مدافع مکتب پیامبر و مشوق فرزندانش به حمایت و یارى رسول الله بود. خود از پیروان خالص آن حضرت بود و فرزندانش را هم به این راه, فرا مى خواند.
مادرش را به نام ((فاطمه بنت عمرو فخرومى)) گفته اند. برخى نیز نوشته اند که مادرش صفیه دختر جندب بن حجیر بوده است.
وى در عصر جاهلیت مى زیست و شوهرش ((عمیربن وهب)), نوه عبدمناف بود.
با آنکه هنوز اسلام حضرت محمد((ص)) در آسمان مکه ندرخشیده بود, لیکن تبار پاک بنى عبدمناف و سنن ابراهیمى و آیین حنیفیت که در این دودمان ریشه داشت, زمینه را براى پذیرش اسلام, فراهم ساخته بود. به همین سبب على رغم کارشکنیها و دشمنیهاى قریش, افراد این خاندان حنیف, مشتاقانه آغوش به روى اسلام مى گشودند.