اشاره

اشاره

هدف غایى دین چیست؟ آباد کردن دنیاى انسان است یا آخرت او یا هر دو؟

این پرسش یا پرسش ها در عین سادگى، دنیایى از مفاهیم را به همراه خود دارد یا به همراه می آورد. متفکران دینى براى پاسخ به این پرسش ها از دو منظر به دین نگاه می کنند: منظر درون دینى و منظر برون دینى. در نگاه برون دینى، انسان با مراجعه و تکیه به متون دینى انتظارات دین را از انسان مى یابد، در حالى که در نگاه برون دینى با مراجعه به فکر و تجربهء بشر، انتظارات خود را از دین ترسیم مى کند. این دو رویکرد به دین، خمیر مایهء پاسخ به پرسش اصلى را تشکیل مى دهد. مرحوم مهندس بازرگان که بى تردید یکى از پیشگامان جریان نواندیشى دین تاریخ معاصر ایران شناخته مى شود، در طول حیات فکرى پربار خود تلاش مجدّانه اى کرد تا از منظر درون دینى به پرسش یادشده پاسخ دهد. مطهرات در اسلام، راه طى شده، سرعقب افتادگى ملل مسلمان و عشق و پرستش از مظاهر برجستهء این تلاش به شمار مى رود، اما اندیشهء مهندس بازرگان در واپسین سال هاى حیات وى تحول مهمى پیدا کرد و علی رغم اینکه تغییرى در منظر درون دینى او حاصل نشد، انتظار قلمرو انسان از دین را محدودتر از آنچه در گذشته مى پنداشت، ترسیم کرد.

مرحوم بازرگان در تاریخ 71/11/1 طى گفتار بلندى در انجمن اسلامى مهندسین تحت عنوان آخرت و خدا، هدف بعثت انبیا، رویکرد جدید خود را مطرح می سازد و بدین ترتیب کارنامهء فکرى خود را با پرسش هاى نوین پیرامون قلمرو کارکردهاى دین می بندد.

این تحول که واکنش هاى فراوانى در میان صاحب نظران به ویژه همفکران مهندس بازرگان برانگیخت (حداقل از دیدگاه کیان) نقطهء عطفى محسوب مى شود که در سیر تفکر یک متفکر مسلمان رخ داده است. شخصیتى که چند نسل و چند نحله از جریان روشنفکرى دینى را متاثر از اندیشه هاى خود ساخته و رویکردهاى دینى و اجتماعى آنها را ترسیم کرده است. "کیان" بى آنکه بخواهد در این مقام، این تحول را مورد داورى ارزشى قرار دهد، متن تحریر شدهء گفتار مرحوم بازرگان را در انجمن اسلامى مهندسین به مناسبت سالگرد رحلتش منتشر مى کند و از صاحب نظران دعوت مى کند که محتواى این گفتار را مورد بحث و بررسى و نقد قرار دهند.

در اینجا یادآورى دو نکته ضرورى است. نخست اینکه مرحوم بازرگان اجازهء انتشار این گفتار را طى یادداشتى در تاریخ 4/5/73 به "کیان" داده اند. با این حال، "کیان" طى تماسى با مهندس عبدالعلى بازرگان فرزند ارشد مرحوم بازرگان اجازهء انتشار این گفتار و خلاصه کردن آن را مجدداً دریافت کرد. دوم آنکه به دلیل طولانى بودن این گفتار، بخش اندکى از آن (بدون لطمه زدن به مضمون) و نیز ارجاعات آن از سوى کیان حذف شده و با علامت [...] نشانه گذارى شده است.

(3) نظر
برچسب ها :
تراوش قلم

تراوش قلم

سال 1379 سال دو غدیر است که با نام امام على علیه السلام آذین شده است و گرچه هر سال و همه ى عمر ما بانام و یاد این امام و راهبر والاى شیعه همراه است اما این سال و این نام بهانه اى است تا کمى بیشتر در زندگى ایشان تأمل کنیم، و آسانترین و سریعترین مسیر براى رسیدن به این زندگى درخشان، تأمل در سخنان جاودانه و کلمات بلند این امام بزرگ است.

کلماتى که سال ها و قرن ها با آن زیسته ایم، اما شاید هرگز آن گونه که باید از آنها بهره نبرده ایم.

کلماتى که هر قدر بیشتر در آنها تأمل مى کنیم و هر قدر بیشتر آنها را مى خوانیم، نکات تازه و زوایاى جدیدى را بر ما روشن مى کند.

کلمات على گرچه از خیلى جهات قابل قیاس با قرآن و کلام خدا نیست اما از یک جهت همانند آیات کتاب آسمانى است.

کلمات على و کلام خدا همیشه زنده، نو، و باطراوت است، براى خوانندگانش از هر قوم و هر ملیت و در هر کجاى تاریخ، مطالبى جدید و تازه دارد و براى هرپرسنده اى، پاسخى مناسب و متناسب ذهن و زمان او.

(1) نظر
برچسب ها :
سخن هم دهم

سخن هم دهم

چترها را باید بست زیر باران باید رفت زندگى تر شدن پى در پى زندگى آب تنى کردن در حوضچه ى اکنون است سهراب سپهرى جوان عزیز، دخترم، پسرم نام مقدس على، شاید اولین واژه اى باشد که در دل و جانت نشسته است.

چون به دنیا آمدى، نام او را بر گوشَت زمزمه کردند، وقتى شیر مى نوشیدى، مادر نام او را در کامَت ریخت و چون توانایى دیدن یافتى، ایستادن بابا را با نام على، در چشمانت نقش کردى....

، بزرگتر شدى، همه جا نام على همراهت بود.

درخانه، در مدرسه، در مسجد...، از او بسیار شنیده اى.

از قضاوت و عبادتش، از جنگ و شجاعتش، از ظلم ستیزى و عدالتش، از زهد و تقوایش و... آنقدر از او برایت گفته اند و نوشته اند که وقتى از او سخن مى گویى، گویا او را دیده اى و با او زندگى کرده اى.

در سختى هاى زندگى چشم به گره گشایى او دارى و در مشکلات آینده امید به دستگیریش .

اما... آیا این همه، باعث دوست داشتن او هم هست ؟ على قهرمان بى نظیر جنگ هاست، اما اگر کسى خوب شمشیر مى زده آیا مى توان به او عشق ورزید ؟ على قاضى بى خطایى است، اما آیا یک قاضى - هرچند عادل - دوست داشتنى است ؟ على در عبادت نمونه ندارد! - هزار رکعت نماز در یک شب - اما افراد عابد و زاهد قابلیت براى عشق بازى و معشوق شدن را نیز خواهند یافت؟ !، و... پس على را چرا دوست مى دارى؟ و چرا به او عشق مى ورزى ؟ على را وقتى مى توان دوست داشت که بفهمى و بدانى که او نیز تو را از صمیم قلب دوست مى داشته، به على وقتى مى توان عشق ورزید که دریابى على به تو عشق مى ورزیده و على وقتى معشوق تو و من قرار خواهد گرفت که ببینى و ببینیم او نیز پاک ترین عشقش را نثار ما کرده است.

این کتاب کوچک در پى نشان دادن این زلال جاودانه است.

نویسنده ى این کتاب که ضمن آشنایى با علوم مختلف، خود، چون تو از نعمت جوانى و شوق و خطرش بهره مند است، از قله ى بلند دانش دست دراز کرده تا چهره ى دوست داشتنى على را ببیند و بنمایاند، نگاهى سرشار از جوانى و دانش و عشق به زلالِ عشق همه ى هستى، نگاهى که راز عشق معشوق به عاشق - و نه عشق عاشق به معشوق - را مى گشاید، نگاهى که در طول آن، کلام عاشقانه ى على به جوان شنیده مى شود: اگر لطمه اى به تو بخورد مثل این است که به من لطمه اى وارد آمده.

اگر مرگ تو را تهدید کند گویا سراغ من آمده که من تو را پاره اى از خویش - یا که نه - خویشتن خویش و همه ى وجودم مى یابم... ! این کلمات را على بن ابیطالب در نامه اى که براى فرزند جوانش امام حسن نوشته آورده، اما باید بدانى که سطرهاى اول نامه را على به گونه اى نگاشته که هر خواننده اى بفهمد پسرش بهانه بوده و خطاب نامه منحصر در او نیست بلکه این نوشته، نامه اى است به همه ى جوانان زمین و همه ى دوستان جوان على در تمامى زمان ها.

آه که این على چقدر دوست داشتنى است.

على دوست داشتنى است چون او نیز مرا دوست دارد.

على معشوق من است چون من مورد عشق و خطاب او هستم... حال مى فهمم که چرا این اندازه على را دوست داشته و خواهم داشت... على باران عشق در همه ى زمان هاست، على دریاى دوست داشتن در گذشته و اکنون است، چتر را مى بندم که باید از این باران خیس شوم و تنم را به نوازش موج هاى زلال او که در حوضچه ى اکنون از عشق لبالب شده، بسپارم... کتاب هم دم ، نام مجموعه اى از کتاب ها است که به صورتى مداوم منتشر خواهد شد.

کتاب هایى که ویژه ى تو دختر و پسر، و خواهر و برادر جوانم است، کتاب هایى با نگاه به نیازهاى روحى و معنوى تو و در پاسخ به پرسش هاى جدّى و بى شمارت.

(0) نظر
برچسب ها :
كتاب آداب غذا خوردن
بسم اللّه الرحمن الرحیم»

سپاس ویژه خداوندى است که مخلوقات را به بهترین صورت تدبیر فرمود و زمین و آسمانها را آفرید، و آب گوارار از عصاره بخارات نازل کرد و بدان وسیله دانه ها و گیاهان را به وجود آورد، و روزیها و خوردنیها را مقدر و به وسیله خوردنیها قواى جانداران را حفظ کرد و با اطعام بندگان پاکیزه به طاعات و اعمال شایسته آنان کمک کرد.

درود پایان ناپذیر خداوند بر حضرت محمّد صلّى الله علیه وآله وسلّم صاحب معجزات درخشان و بر خاندان او، و سلام فراوان بر ایشان باد!

بارى، هدف خردمندان، دیدار (رحمت) خداى سبحان در سراى آخرت است؛ و هیچ راهى جز علم و عمل براى رسیدن به این هدف وجود ندارد؛ از سویى مراقبت بر علم و عمل جز با تندرستى ممکن نیست، و تندرستى نیز جز با تناول کردن غذا و خوراک به مقدار حاجت در هر شبانه روز میسر نمى شود. از این روست که بعضى از نیاکان صالح گفته اند:

«غذا خوردن نیز از امور دینى است»، و بر این اساس است که خداوند متعال مىفرماید: «کلوا من الطیبات واعلموا صالحا.(1) بنابراین هرکس که اقدام به خوردن غذا مىکند تا بدان وسیله به علم و عمل خود یارى رساند و تقوایش را تقویت کند، سزاوار نیست که زمام نفس را رها کند و آن را همانند چهارپایان در چراگاه آزاد بگذارد تا هر چه مىخواهد بخورد؛ زیرا آنچه باعث دیندارى و وسیله رسیدن به دیانت است شایسته است که مظهر انوار و آداب و سنن دینى باشد، به طورى که بنده خدا را پاى بند کند و انسان متقى بدان وسیله از گناهان مصون بماند؛ تا آنجا که اشتهاى به غذا را در خوردن و نخوردن با میزان شرع بسنجد تا بدان وسیله گناه و معصیتى را از خود دور سازد و اجر و ثوابى را کسب کند؛ هر چند که در آن غذا بیشترین لذت نفسانى باشد.

پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم فرمود: «همانا مرد حتى به خاطر لقمه غذایى که به طرف دهان خود و همسرش مىبرد اجر مىبرد.» (2)

البته این اجر و ثواب در صورتى است که لقمه غذا را به دستور دین و به خاطر دین بردارد و آداب دینى را رعایت و به وظایف دینى عمل کند.

اینک ما بر آنیم که وظایف دینى فرد را در هنگام غذا خوردن بیان کنیم، از این رو واجبات و مستحبات و آداب غذا خوردن و گوارایى آن و کیفیت غذا خوردن را در چهار فصل و همچنین فصل دیگرى در پایان مىآوریم.

باب اول، در وظایف کسى که تنها غذا مىخورد.

باب دوم، آدابى که رعایت آنها چه در صرف غذا به صورت فردى و چه به صورت دسته جمعى الزامى است.

باب سوم، در آداب خاص غذا دادن به برادرانى که به دیدن انسان مىآیند.

باب چهارم، در آداب خاص دعوت، مهمانى و عوامل آن.(3)

(0) نظر
برچسب ها :
X