"اصل علیت همان پیوند ضروری و قطعی حوادث با یکدیگر و این که هر حادثهای تحتّم و قطعیت ضروری و قطعی خود را و همچنین تقدّر و خصوصیات وجودی خود را از امری یا اموری مقدم بر خود گرفته است.13 اصل علیت عمومی و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکمفرما است و هر حادثی، ضرورت و قطعیت وجود خود را و همچنین شکل و خصوصیت زمانی و مکانی و سایر خصوصیات وجودی خود را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوند ناگسستی میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودی و علل متقدمه او هست."14 اما علل موجودات مادی ترکیبی از فاعل و ماده و شرایط و عدم موانع است که هر یک تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها قالب وجودی خاصی را شکل میدهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم موانع کنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته میشود و معلول خود را ضرورت و وجود میدهد که از آن در متون دینی به قضای الاهی تعبیر میشود. اما هر موجودی با توجه به علل و شرایط خود قالبی خاص دارد که عوارض و ویژگیهای وجودیاش را میسازد و در متون دینی از آن به قدر الاهی تعبیر میشود. پس این که میگویند در شب قدر همه مقدرات تقدیر میگردد، معنایش آن است که قالب معین و اندازه خاص هر پدیده روشن و اندازهگیری میشود. این اندازهگیری حتمی نیست؛ زیرا در عالم طبیعت رخ میدهد که جهان تغییر است و شرایط و موانعی خاص دارد. در این عالم، وجود اشیا تنها در صورتی قطعیت مییابد که علت تامه شان موجود شود؛ یعنی تمام شرایط موجود و همه موانع مفقود گردد و فاعل نیز تأثیر بخشد.15
با توجه به مقدمه فوق، رابطه شب قدر و تعیین سرنوشت بندگان و کردار اختیاری آن ها روشن میشود. قدر یعنی پیوند و شکل گرفتن هر پدیده و هر حادثه با سلسله علل خود و در شب قدر این پیوند دقیقا اندازهگیری میگردد. اولاً، برای امام هر زمان این پیوند معلوم و تفسیر میشود؛ و ثانیا، رابطه این پدیدهها با علل خود روشن میگردد. خداوند متعال چنان مقدر کرده است که بین اشیا رابطهای خاص برقرار باشد؛ مثلاً بین عزت و دفاع از کیان و ذلت و پذیرش ستم. هر کس از کیان خود دفاع کند، عزیز میشود و هرکس تسلیم زور و ستم شود، ذلیل میگردد. این تقدیر الاهی است. یا بین طول عمر و رعایت بهداشت و ترک بعضی گناهان مثل قطع صله رحم و دادن صدقه رابطه بر قرار کرده و فرموده است: هر کس طول عمر میخواهد باید در این قالب قرار گیرد. آن که این شرایط را مهیا کرد، طول عمر مییابد و آن که در این امور کوتاهی کرد، عمرش کوتاه میگردد. پس در افعال و کردار اختیاری بین عمل و نتیجه که همان تقدیر الاهی است، رابطه مستقیم وجود دارد. انسان تا زنده است، جادهای دو طرفه در برابرش قرار دارد: یا با حسن اختیار کمیل بن زیاد نخعی، که صاحب سرّ امیر مؤمنان - سلام الله علیه - میگردد و یا با سوء اختیار حارث بن زیاد نخعی، قاتل فرزندان مسلم، میشود. دو برادر از یک پدر و مادر، یکی سعید و دیگری شقی. پس معنای صحیح تقدیر الاهی این است: آن که با حسن اختیار خود به جاده صواب رفت، کمیل میشود و آن که با سوء اختیار خود به بیراهه گناه و انحراف پا گذاشت، حارث میگردد. بین تقدیر الاهی و اختیار آدمی هیچ منافاتی وجود ندارد، زیرا در سلسله علل و شرایط به ثمر رسیدن کار و ایجاد حادثه، اراده آدمی یکی از علل و اسباب است و قدر جانشین اراده و اختیار آدمی نمیشود تا همچون عروسک خیمه شب بازی جلوه کند. در کردار اختیاری، بین کردار و تقدیر رابطه مستقیم از نوع رابطه شرایط و معدات با معلول وجود دارد و در افعال اختیاری ما، یکی از عوامل و اسباب و علل، فعل اختیاری انسان است.
دیدیم که جهان بر اساس نظم ریاضی برپا شده است و هر پدیدهای علت و سبب خاص دارد. تأثیر آتش گرما و سوختن است و تأثیر آب سرما و خاموش کردن. ما به دلیل این که در بند زندگانی مادی محصوریم، از گذشته و حال و آینده بی خبریم و جریان حوادث و پدیدهها برایمان نامعلوم است و گرنه تقدیر الاهی بی حساب و کتاب نیست و بر اساس نظمی خاص قرار دارد. آن که با حسن اختیار خود کردار نیک انجام دهد یا مخلصانه دعایی بخواند، نتیجه آن را در این جهان میبیند و آن که بر اثر سوء اختیار گناهی مرتکب شود، نتیجه تلخ آن را میچشد.
پس این که فرمودهاند در شب قدر مقدرات بندگان اعم از مرگ و زندگی و ولادت و زیارت و... تقدیر میشود، همگی با حفظ علل و شرایط و عدم موانع است که اختیار یکی از علل و شرایط آن به شمار میآید. به این دلیل است که سفارش شده آن شب مخصوص را به شب زنده داری و عبادت و دعا سپری کنید، تا این عمل در آن شب خاص که از هزار شب برتر است، شرایط نزول فیض الاهی را فراهم آورد. چنین نیست که اگر کسی در طول سال کاری انجام داد، این تقدیر را تغییر ندهد؛ زیرا تقدیر تغییرپذیر است و با توجه به مقدمات آن تغییر میکند.
نکته آخر این که خداوند میداند هر چیز در زمان و مکان خاص به چه صورت و با توجه به کدام شرایط و علل تحقق مییابد و میداند که فلان انسان با اختیار خود، کاری خاص انجام میدهد. فعل اختیاری انسان با وصف اختیاری بودن متعلق علم ازلی خداوند است که در شب قدر و بلکه در تمام زمانها به امام زمان - سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف - منتقل میشود. این امر با اختیار منافات ندارد و حتی بر آن تأکید میورزد؛ مثلاً معلم کاردان و مجرب به خوبی میداند کدام یک از دانشآموزانش به دلیل تلاش فردی و استعداد لازم با رتبه بالا قبول میشود و کدام یک به دلیل تلاش یا استعداد کمتر در حد متوسط نمره میآورد و کدام یک به دلیل تنبلی تجدید میشود. علم معلم به دلیل علم او به علتها است و نفی کننده تلاش دانشآموزانش نیست. در شب قدر همه کردار اختیاری انسان با وصف اختیاری بودن مقدر و اندازهگیری و قالب بندی میشود. خدای عالم به علتها، بر اساس نظم خود ساخته، اشیای این جهان را برنامه ریزی میکند و اختیار یکی از مبادی این جهان مادی است.16
قدر در لغت به معنای اندازه و اندازهگیری است.5 تقدیر نیز به معنای اندازهگیری و تعیین است.6 اما معنای اصطلاحی قدر عبارت است از ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن؛7 به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودی هر چیز قدر نام دارد.8 یعنی در نظام آفرینش هر چیزی اندازهای خاص دارد و هیچ چیز بی حساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد، بر اساس نظم ریاضی تنظیم شده و گذشته و حال و آینده آن با هم ارتباط دارد. استاد مطهری در تعریف قدر میفرماید: "... قدر به معنای اندازه و تعیین است... حوادث جهان... از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانی و زمانی آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الاهی است."9 پس در یک کلام قدر به معنای ویژگیهای طبیعی و جسمانی چیزها است که شامل اندازه و حدود و طول و عرض و موقعیتهای مکانی و زمانی آنها میگردد و تمام موجودات مادی و طبیعی را در بر میگیرد. این معنا از روایات استفاده میشود؛ چنان که در روایتی از امام رضا ـ سلام الله علیه ـ پرسیده شد: معنای قدر چیست؟ فرمود: "تقدیر الشیء طوله و عرضه؛ اندازهگیری هر چیز اعم از طول و عرض آن 10 در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معنای قدر فرمود: "هندسة شیء من طول و العرض و البقاء؛ اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقا."11
بنابراین، معنای تقدیر الاهی این است که در جهان مادی آفریدهها از حیث هستی و آثار و و یژگیهایشان محدودهای خاص دارند. این محدوده با اموری خاص مرتبط است؛ اموری که علتها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستی و آثار و ویژگیهای موجودات مادی نیز متفاوت است. هر موجود مادی به وسیله قالبهایی از داخل و خارج اندازهگیری و قالبگیری میشود. این قالب حدود یعنی طول و عرض و شکل و رنگ و موقعیت مکانی و زمانی و سایر عوارض و ویژگیهای مادی آن به شمار میآید. پس معنای تقدیر الاهی در موجودات مادی یعنی هدایت آنها به سوی مسیر هستی شان که برای آنها مقدر گردیده است و در آن قالبگیری شدهاند.12
شب قدر یکی از شبهای دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یکی از شبهای نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیاد بیست و سوم ماه مبارک رمضان، شب قدر است.1 در این شب که شب نزول قرآن به شمار میآید، امور خیر و شر مردم و ولادت و مرگ و روزی و حج و طاعت و گناه و خلاصه هر حادثهای که در طول سال واقع میشود، تقدیر میگردد.2 شب قدر همیشه و هر سال تکرار میشود. عبادت در آن شب فضیلت فراوان دارد و در نیکویی سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است.3 در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه میشود و وی از سرنوشت خود و دیگران با خبر میگردد. امام باقر - سلام الله علیه - میفرماید: "انه ینزل فی لیلة القدر الی ولی الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فی امر نفسه بکذا و کذا و فی امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به ولی امر(امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل میشود و وی درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایی میشود."4
پس شب قدر شبی است که (1) قرآن در آن نازل شده است، (2) حوادث سال آینده در آن تقدیر میشود، (3) این حوادث بر امام زمان ـ روحی فداه ـ عرضه و آن حضرت مامور به کارهایی میگردد. بنابراین، میتوان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازهگیری و شب تعیین حوادث جهان ماده است.
میگویند در شب قدر مقدرات بندگان اعم از خیر و شر و ولادت و مرگ و خلاصه هر چه تا شب قدر سال آینده با آن مواجه میشوند، تقدیر و معین میگردد. اگر چنین باشد، هر کس سرنوشتش تا سال آینده مشخص است. بنابراین، در دایره همین سرنوشت معین حرکت میکند و اختیاری از خود ندارد؛ زیرا با توجه به سرنوشتی که در شب قدر برایش رقم خورده، حرکت کرده است. بنابراین، زندگی جبر مطلق است؛ مخصوصا با عنایت به این که شب قدر هر سال تکرار میشود، انسان از ولادت تا مرگ در سرنوشتی از پیش تعیین شده حرکت میکند؛ اختیاری از خود ندارد و مانند عروسک خیمه شب بازی، اختیارش دست کسی است که او را به بازی گرفته است. آیا چنین نیست؟
برای پاسخ به پرسش دقیق شما اشاره به چند مسأله ضرورت دارد:
پیامبر گرامی (ص) در توصیف ماه رمضان چنین فرموده اند: شهر رمضان شهر الله عز و جل و هو شهر البرکه ماه رمضان ماه خدا و ماه برکت است. (16) صاحب مفردات می گوید:
برکت، ثبوت خیر و خوبی الهی در شئ است و مبارک آن چیزی است که در او خیر است.
ماه رمضان منشاء و مبداء و مرکز و محور خیر و برکت است و در روایات متعددی ماه مبارک نامیده شده است.
سلمان فارسی (رض) می گوید: پیامبر گرامی (ص) در آخرین روز ماه شعبان فرمودند: ای مردم! ماه رمضان، ماه مبارک شما را فرا گرفت.(17)
در جای دیگر فرموده اند: این ماه رمضان ماه مبارکی است، روزه در آن را خداوند واجب گردانید، درهای بهشت در این ماه باز و دستهای شیاطین بسته است. (18)
امام صادق (ع) می فرماید: هنگامی که ماه رمضان می رسید پیامبر گرامی (ص) می فرمودند: بار خدایا در ماه رمضان برای ما برکت بده و ما را به روزه و نماز آن یاری نما و کارهای ما را در این ماه قبول فرما.
حارث نضری می گوید: امام صادق (ع) در آخر ماه شعبان فرمودند: ماه مبارکی که قرآن در آن نازل شده فرا رسید. (19)
ابی محمد هارون بن موسی تلعکبری نقل می کند امام صادق (ع) فرمودند: با فرا رسیدن ماه رمضان بگو بار خدایا ماه مبارک رمضان ماه نزول قرآن فرا رسید از تو می خواهم که مرا در این ماه بیامرزی و به من رحم کنی و من را از آتش جهنم نجات بدهی .(20)
خداوند ما را از بهره مندان این ماه پر خیر و فضیلت قرار دهد. آمین
امام چهارم حضرت علی بن الحسین (ع) در صحیفه سجادیه در دعای خویش هنگام رسیدن ماه رمضان، این ماه را شهر الطهور نامیده اند، راغب اصفهانی در توضیح این کلمه در مفردات می نویسد: طهارت دو قسم است طهارت جسم و طهارت روح و کلمه طهور بر وزن فعول در لغت یا مصدر است همچون وضوء و وقود و یا اسم است: اما غیر مصدر همچون فطور که اسم است برای آنچه با آن افطار می شود و یا صفت است همچون رسول و طهور آنگونه که اصحاب شافعی گفته اند از نظر لفظ به معنای مطهر نیست زیرا فعول از افعل و فعل بنا نمی شود فقط از فعل بنا می شود ولی طاهر دو قسم است یکی آنکه طهارت از خودش تجاوز نمی کند. مثل طهارت لباس که طاهر غیر مطهر است و دیگری طهارتی است که طهارت از خودش تعدی می کند و خدای متعال به همین اساس آب را طهور نامیده است که پاک و پاک کننده است.
ماه رمضان ماه پاک شدن و ماه پاکیزگی است. به تعبیری هم خود ماه پاک است و هم طهارت از آن به انسانها سرایت می کند و آنها را پاک می کند. در این ماه فصل نوینی از طهارت به روی انسان گشوده می شود.
امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع) می فرماید: هنگامی که هلال ماه رمضان را دیدی بگو: اللهم انی اسئلک خیر هذا الشهر و طهوره. بار خدایا خیر و خوبی این ماه و پاکی آن را از تو درخواست می کنم. (15)
امام سجاد در صحیفه، در دعای وداع با این ماه می فرماید: درود بر تو برای آنکه با برکات و نیکیها بر ما وارد شدی و پلیدی گناهان را از ما شستی.
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله ص در توصیف ماه رمضان می فرماید: هو شهر الانابه ماه رمضان ماه انابه است. (13)
امام علی بن الحسین زین العابدین (ع) نیز چنین فرموده اند: هذا شهر الانابه این ماه، ماه انابه است.(14)
راغب اصفهانی در مفردات خود در توضیح این کلمه می نویسد: النوب رجوع الشی مره بعد اخری و الانابه الی الله تعالی الرجوع الیه بالتوبه و اخلاص العمل. توبه بازگشتن به سوی چیزی است مرتبه ای بعد از مرتبه دیگر و انابه به سوی خداوند بازگشتن به سوی اوست با توبه و اخلاص عمل.
امام خمینی (ره) در ارتباط با تفاوت توبه وانابه در چهل حدیث این گونه نوشته اند: حقیقت توبه رجوع از احکام و تبعات طبیعت است به سوی احکام روحانیت و فطرت. چنانکه حقیقت انابه رجوع از فطرت و روحانیت است به سوی خداوند و سفر کردن و مهاجرت نمودن از بیت نفس است به سوی سر منزل مقصود. پس منزل توبه مقدم بر منزل انابه است.
امام سجاد (ع) در دعای هر روز ماه رمضان از خدای متعال چنین می خواسته اند: اللهم ارزقنی فیه الانابه بار خدایا در این ماه انابه را نصیب و روزی من بگردان.
رسول خدا در اهمیت ماه رمضان فرمودند: شهر رمضان شهر الله عز و جل و و هو شهر العتق من النار ماه رمضان ماه خدا و ماه آزادی از آتش است (8) امام زین العابدین (ع) نیز در دعایی که در ماه رمضان هر روز می خواندند این ماه را شهر العتق من النار نامیده اند.(9)
پیامبر گرامی در ارتباط با فلسفه نامگذاری ماه رمضان به ماه آزادی از آتش می فرمایند: ماه رمضان را شهر العتق نامیده اند چون در هر شب و روز این ماه ششصد بنده از آتش آزاد می شود ودر آخر آن هم مثل آنچه در گذشته آزاد شده آزاد می شود.(10)
و در کلام دیگر می فرمایند: کسی که در ماه رمضان روزه بگیرد و شهوت و زبان خویش را حفظ کند و از اذیت و آزار دیگران خودداری کند خداوند متعال او را از آتش جهنم نجات می دهد و آزاد می کند.(11)
امام محمد باقر (ع) نیز می فرمایند هنگامی که حضرت موسی بن عمران (ع) با خدای متعال سخن گفت پرسید: خدایا پاداش کسی که در روشنایی روز به خاطر رضایت تو روزه بگیرد چیست؟ خدای متعال به او وحی کرد: ای موسی بهشت من و امان از ترس روز قیامت و آزادی از آتش جهنم، پاداش اوست.(12)
پیامبر گرامی ص در فضیلت ماه رمضان فرموده اند: شهر رمضان شهر الله عز و جل و هو شهر المغفره ماه رمضان، ماه خدا و ماه مغفرت است.(1)
عبدالرحمان بن بشیر از قول امام علی بن الحسین زین العابدین (ع) نقل می کند که آن حضرت در ارتباط با ماه رمضان فرمودند: هذا شهر المغفره ماه رمضان ماه مغفرت است.(2)
غفران و مغفرت این است که انسان از عذاب و عقاب مصونیت پیدا کند، خدای متعال از تقصیرات او درگذرد، گناه او را بیامرزد و استغفار، تقاضای این وضعیت است از پروردگار با گفتار و کردار.
امام صادق (ع) از قول پدران خویش از قول حضرت علی (ع) نقل می کند که ایشان فرمودند: در ماه رمضان زیاد استغفار و دعا کنید که دعا، بلا را از شما دفع می کند و استغفار، گناهانتان را محو می کند. (3)
پیامبر گرامی اسلام فرموده اند خدای متعال در سراسر ماه رمضان می گوید: آیا استغفار کننده ای هست تا گناه او آمرزیده شود و به مغفرت برسد؟ همچنین در جای دیگر فرموده اند: فرشتگان الهی روز و شب برای روزه داران در ماه رمضان طلب آمرزش می کنند. (4)
امام صادق (ع) از قول پدران خویش از پیامبر گرامی نقل می کند که فرمودند: کسی که ماه رمضان روزه بگیرد، شهوت خودرا حفظ کند، زبان خود را نگهدارد و از اذیت کردن مردم خودداری کند، خداوند همه گناهان او را می بخشد. (5)
رسول خدا در خطبه شعبانیه می فرمایند: بدبخت کسی است که از غفران الهی در این ماه بزرگ محروم بماند.
در روایت دیگری پیامبر گرامی فرموده اند: کسی که در ماه رمضان آمرزیده نشود در کدام ماه آمرزیده می شود؟ (6)
هشام بن حکم می گوید: امام صادق فرمودند: کسی که در ماه رمضان آمرزیده نشود تا ماه رمضان آینده آمرزیده نمی شود مگر در عرفات در مراسم حج حاضر شود. (7)
محمد رضا جواهری
امام زین العابدین (ع) در دعای استقبال و ورود به ماه رمضان در صحیفه سجادیه این ماه را شهر التمحیص نامیده اند. راغب اصفهانی می نویسد: محص به معنای تخلیص و رهایی شئ از عیب است. تمحیص به معنای تزکیه و تطهیر است. ماه رمضان ماه تصفیه بر نفس و پاک کردن و برطرف نمودن عیوب و دور کردن خود از گناهان است. ماه صاف کردن قلب و دل از پلیدی هاست. ماه شستن عداوتها و کینه ها و عقده ها و حسد ها و سایر رذایل اخلاقی است. ماه تخلیص خویشتن از شر گناهان و نجات یافتن و حرکت در مسیر فلاح و رستگاری و سعادت است. ماه پاکسازی قلب و روح و ماه خود سازی است.
باز امام سجاد (ع) در دعای وداع با ماه رمضان می فرمایند: درود بر تو ای همسایه ای که دلها (بر اثر عبادت و بندگی) در آن نرم و فروتن گردید و گناهان (بر اثر آمرزش و عفو خدای متعال) در آن کم شد.
درود بر تو! چه بسیار گناهان را محو کردی و چه بسیار عیبها و زشتی ها را پوشاندی
آزاد شدن ذخایر غذایی بدن در ساعات روزهداری باعث میشود که بدن در ذخیرهسازی مجدد آنها فعالیت بهتری از خود نشان بدهد.
مهندس محمدرضا محمدزاده رضایی عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در گفتوگو با خبرنگار «بهداشت و درمان» خبرگزاری دانشجویان ایران، با بیان این که افرادی که روزه میگیرند، تبدیل گلیکوژن به گلوکز و همچنین آزادسازی گلوکز در خون، بهتر انجام میشود، خاطرنشان کرد: ماه مبارک رمضان فرصت خوبی برای افراد با قند، چربی، تریگلیسیرید و یا کلسترول بالاست تا از طریق روزهداری، مقدار این مواد تا حدی در خون اصلاح شود. البته این افراد باید قبل از روزه گرفتن با پزشک معالج خود مشورت کنند.
وی گفت: نحوه تغذیه از نظر نوع مواد غذایی در ماه رمضان، با بقیه اوقات کمی متفاوت است.
مهندس رضایی همچنین اعتقاد دارد که تنوع غذایی هنگام سحر یا افطار باید بیشتر از مواقع دیگر باشد تا بدن دچار کمبود مواد غذایی نشود اما حجم غذای مصرفی نباید افزایش پیدا کند زیرا افزایش حجم غذا عوارضی از قبیل ناراحتی دستگاه گوارش را به دنبال دارد.
وی یادآور شد: نوجوانانی که به سن تکلیف رسیدهاند باید هنگام سحر از غذاهای چرب استفاده کنند؛ همچنین برای پیشگیری از کمبود آب بدن باید هنگام سحر 1 تا 2 لیوان آب مصرف شود و از مایعاتی مانند شیر و چای نیز در حد متوسط استفاده شود.
این عضو هیات علمی دانشگاه گفت: هنگام افطار نیز باید غذاهایی مصرف شود که بتوانند قند خون را جبران و
سهلالهضم نیز باشند؛ استفاده از خرما، مواد شیرین طبیعی مثل میوهها، غذاهای که با نشاسته تهیه میشوند و مایعاتی مانند شیر که حاوی مواد مغذی فراوانی است مفیدند.
وی به روزهداران توصیه کرد بهتر است قبل از افطار از مایعات گرم استفاده کنند زیرا موجب اشباع معده میشود، از این طریق دستگاه گوارش را برای پذیرش غذاهای دیگر آماده میکند.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد گفت: هنگام افطار نباید حجم غذای زیادی را مصرف کرد؛ همچنین خوردن شیرینیهای ساختنی توصیه نمیشود و مردم باید کمتر از شکر و مواد غذایی که با شکر تهیه میشوند، استفاده کنند اما متاسفانه سرانه مصرف شکر و مواد قندی در جامعه ما روبه افزایش است.
مهندس محمدزاده رضایی خاطر نشان کرد: افرادی که دچار اشکالات گوارشی با بعضی بیماریهای خاص هستند، باید در مورد روزه گرفتن با پزشک معالج خود مشورت کنند زیرا با وجودی که تعدادی از بیماران نباید روزه بگیرند، عدهای دیگر با روزهداری ممکن است بیماری آنها بهتر شود.
مقدمه
کشور پهناور ایران از دیر گاه مهد تمدن و فرهنگ و عرصه تفکرات عرفانى و آسمانى و ماورایى بوده است. این امر باعث شده تا بسیارى از دانشمندان به پژوهش هاى بیشترى درباره این سرزمین تشویق شوند. شرق همواره بهواسطه غناى فرهنگى و پشتوانه عظیم فرهنگ و تمدن خویش، بر مغرب زمین برترى داشته است. برخوردهاى تمدن ها و فرهنگ ها و ادیان مختلف همواره باعث رشد و تعالى تفکرات بشرى شده است. ایران به عنوان دالان عبورى در منطقه مشرق زمین یکى از محل هاى مهم ارتباط هاى میان شرق و غرب محسوب مى شده است.
یکى از تفکرات مذهبى که وارد ایران شد، اسلام بود. این آیین که در حد کمال و بى نقص بر مردم عرضه شد متأسفانه به دلیل بى لیاقتى هاى برخى حاکمان ظالم که به نام اسلام بر مردم ظلم روا مى داشتند دست خوش بى مهرى هاى زیادى شد و در نتیجه برخى از ایرانیان از اسلام دست برداشته یا از ایران مهاجرت کردند. با وجود این، شواهد و اسناد بسیارى بر این مطلب دلالت دارد که همان حاکمان و والیان بى لیاقت به دلایل گوناگون با تسامح و گذشت با پیروان ادیان مختلف و زیردستان خویش در امپراتورى اسلامى برخورد کردند تا آن جا که این روحیه زیبا موجبات تحسین بسیارى از مستشرقان را فراهم کرده است. زرتشتیان ایران نیز بخشى از همین گروه ها هستند که آزادانه تا قرن ها در آتشکده هاى روشن، به مراسم عبادى خود مى پرداختند و بى پروا اوستا را قرائت مى کردند. و باز همین روحیه تسامح باعث شد تا اکنون نیز این گروه ها در ایران به فعالیت خویش ادامه دهند.
در این مقاله به اختصار تنها به نمونه هایى مستند از آزادى مجوسان ایران (که مورد تأیید قرآن بودند و اصطلاحاً اهل ذمه خوانده مى شدند) در انجام مراسم عبادى پرداخته شده است. و گاه به ندرت پاره اى از بى مهرى هاى زمامداران (چون بنى امیه) نسبت به ایشان باز گو شده است.
آتشکده هاى روشن
یادآور تسامح اسلام و مسلمانان با اهل کتاب
شهربانو دلبرى1
چکیده
یکى از ادیان بزرگ جهانى، دین اسلام است. پیروان این آیین اکنون بیش از یک میلیارد انسان این کره خاک را در برمى گیرند. دین مبین اسلام با شعار توحید و عدالت در قلوب بسیارى از انسان هاى آزادى خواه جاى گرفته است. اما باید به خاطر داشته باشیم که این روند به تدریج صورت گرفته و به جز پاره اى از دوران ها هیچ گاه اجبار و زورى در کار نبوده است. در این مقاله سعى شده نمونه هایى از برخوردهاى مسلمانان در قرن هاى اول تا هفتم هجرى با زرتشتیان در ایران با توجه به شواهد و مدارک تاریخى بررسى شود تا هر چه بیشتر روحیه تساهل و تسامح مذهبى اسلام با پیروان ادیان آسمانى آشکار گردد. گفتنى است یکى از دلایل این برخورد، وجود آتشکده هاى زرتشتیان در آن دوران است.
واژگان کلیدى: اسلام، زرتشتیان، اهل کتاب، تسامح، تساهل، آتشکده و اهل ذمه.
مطابق با دوم جمادی الثانی تا اول رجب
* فقیه و ادیب آذربایجانی بود. تحصیلاتش را در نجف اشرف و در خدمت اساتیدی چون؛ شیخ مرتضی انصاری، سید حسن کوه کمره ای، میرزای شیرازی و ملاعلی نهاوندی به پایان برد و پس از اخذ درجه اجتهاد به تبریز بازگشت و نزدیک به چهل سال به تدریس و ترویج مذهب تشیع پرداخت. در آغاز نهضت مشروطه از هواداران مشروطه بود به دلیل انحراف در نهضت از آن روی گردان شد.
آیت اللّه سیّد محمّد حسین فضلاللّه
مجید مرادی
در آغاز باید به یک نکته که در همه روابط انسانی مطرح است اشاره کنیم و آن اینکه، هر طرفی از طرفهای پیوند انسانی، احساس کند که طرف دیگر هم، ویژگیهایی دارد که نمیتواند از آن دست بردارد، چنانکه خود او نیز خصوصیاتی دارد که انتظار دارد، دیگران آن را نادیده نگیرند. بنابراین بر هر طرف رابطه لازم است که درصدد حذف و نادیدهگرفتن خصوصیات دیگری برنیاید تا خود بتواند خصوصیات خود را محور قرار دهد.
در زندگی زناشویی طبیعی است که هر کدام از مرد و زن تعلق و رابطه قدیم و جدید خود را داشته باشند زیرا شخصیت هر کدام از آن دو و طبیعت اختلاف بینش او با دیگری برای او خصوصیتی متفاوت از دیگری پدید میآورد. گاه اختلاف در فرهنگ آن دو اتفاق میافتد که یکی دارای فرهنگی علمی است و دیگری دارای فرهنگی ادبی. در این صورت هیچکدام نمیتوانند با مصادره فرهنگ دیگری، فرهنگ خود را بر او تحمیل نمایند. بنابراین طبیعی است که زن و مرد در برخی از مراحل زندگی زناشویی طوری از متعلقات خود متأثر باشند که این حالت به خاطر برخی نقطهضعفهای موجود در رابطه خانوادهاش با همسرش یا به سبب علاقه دوستان همسرش به او، به حالتی منفی در برابر او بیانجامد. در این زمینه بر زن و مرد لازم است که مرزهای تعلق یکدیگر را تعیین کنند تا گرایش هیچکدام بر دیگری سنگینی نکند و در صورت مصلحت و نیاز زندگی زناشویی برخی از تعلّقهای خود را فدای مصلحت کنند زیرا این امر مشکلی نخواهد آفرید. شبیه این ازخودگذشتگی را در روابط دوستانه ـ در برخی شرایط ـ میبینیم.
اما در تعلقهایی که اساسی شمرده میشود مانند رابطه مرد یا زن با خانواده خود یا رابطه هر کدام با خانواده دیگری، باید برای وضع مقرراتی که از خصمانهشدن روابط جلوگیری میکند، در پی تحقیق بود. این امر نیازمند دقت و حکمت فراوان است، زیرا برخی از پیوندها چنان حساسیتی دارد که زن یا مرد در برابر آن احساس سختی و مشکل میکنند. چنانکه این مشکل برای خانوادهها نیز در درون زندگی مشترک فرزندشان وجود دارد. برای این مسأله نمیتوان برنامههای مفصلی ریخت. البته میتوان یک برنامه کلی وضع کرد به این معنی که مرد بداند، همسر او، همسر تمام بستگانش نیست بلکه تنها، زن اوست و زن هم بداند که شوهرش تنها برای اوست و به بستگان خود اجازه ندهد در صورتی که تسلطی بر شوهرش دارند در امور او دخالت کنند. و مسأله
نسبت به مرد هم به همین صورت است.
گاه پدر تسلطی بر پسرش دارد اما این دلیل نمیشود که بر همسر پسرش هم تسلط داشته باشد. و گاه پدر بر دخترش تسلط دارد اما این هم دلیل آن نمیشود که بر شوهر دخترش نیز تسلط داشته باشد. زن و شوهر دو انسانند مستقل از خانواده یکدیگر. بنابراین مسایل را نباید با یکدیگر مخلوط کرد.
البته گاهی ایجاب میکند که برای حفظ مصلحت که بر وضعیت مشترک آن دو تأثیر میگذارد کمی تعارف از سوی زن یا شوهر صورت گیرد. زن و شوهر باید در این زمینه به تفاهم برسند، تا بادهای مخالف از خارج، زندگی زناشویی را از داخل ویران نکند.
خداوند در چارچوب روابط زناشویی در هیچ حالتی مرد را بر زن مسلط قرار نداده است. نسبت زنِ همسر در روابط عام انسانی درست همانند یک زن بیگانه است نسبت به شوهر. بنابراین شوهرش مجاز نیست او را دشنام گوید یا کتکش بزند یا بیدلیل او را از خانه بیرون کند و حق ندارد با او بدرفتاری کند یا آزارش دهد.