🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
✅خواص اسپند برای شجاعت
🔰عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَکَمِ قَالَ: شَکَا نَبِیٌّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جُبْنَ أُمَّتِهِ فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ مُرْ أُمَّتَکَ تَأْکُلُ الْحَرْمَلَ. وَ فِی رِوَایَةٍ: مُرْهُمْ فَلْیَسْقُوا الْحَرْمَلَ فَإِنَّهُ یَزِیدُ الرَّجُلَ شَجَاعَةً
🔰از محمّد بن حکم نقل شده است که پیغمبری به خدا عزّ و جلّ از ترسیدن امتش شکایت کرد و خدا عزّ و جلّ بدو وحی کرد، بفرما امتت اسفند بخورند،
و در روایتی بفرما اسفند بنوشند که دلیری را بیفزاید
📚المکارم صفحه ۲۱۲
زن و شوهر جواني كه تازه ازدواج كرده بودند براي تبرك و گرفتن نصيحتي از پير دانا نزد او رفتند.
پيرمرد دانا به حرمت زوج جوان از جا برخاست
و آنها را كنار خود نشاند او از مرد پرسيد: تو چقدر همسرت را دوست داري ؟
مرد جوان لبخندي زد و گفت: تا سرحد مرگ او را مي پرستم! و تا ابد هم چنين خواهم بود!
و از همسرش نيز پرسيد: تو چطور! به همسرت تا چه اندازه علاقه داري ؟
زن شرمناك تبسمي كرد و گفت: من هم مانند او تا سرحد مرگ دوستش دارم
و تا زمان مرگ از او جدا نخواهم شد و هرگز از اين احساسم نسبت به او كاسته نخواهد شد.
پير عاقل تبسمي كرد و گفت: بدانيد كه در طول زندگي زناشويي شما لحظاتي رخ مي دهند كه
از يكديگر تا سرحد مرگ متنفر خواهيد شد و اصلا هيچ نشانه اي از علاقه الآنتان در دل خود پيدا نخواهيد كرد
در آن لحظات حتي حاضرنخواهيد بود كه يك لحظه چهره همديگر را ببينيد.
اما در آن لحظات عجله نكنيد و بگذاريد ابرهاي ناپايدار نفرت از آسمان عشق شما پراكنده شوند
و دوباره خورشيد محبت بر كانون گرمتان پرتوافكني كند
در اين ايام اصلا به فكر جدايي نيافتيد و بدانيد كه
“تاسرحد مرگ متنفر بودن” تاواني است كه براي “تا سرحد مرگ دوست داشتن” مي پردازيد.
عشق و نفرت دو انتهاي آونگ زندگي هستند كه اگر زياد به كرانه ها بچسبيد
اين هردو احساس را در زندگي تجربه خواهيد كرد
سعي كنيد هميشه حالت تعادل را حفظ كنيد و تا لحظه مرگ لحظه اي از هم جدا نشويد
دعا براي رفع بد اخلاقي
امام صادق (ع) فرموده است: «اگر كسي بداخلاق شد، در گوش او اذان بگوييد.» دعا براي دفع فال بد رسول اكرم (ص) فال خوب زدن را دوست مي داشت، و فال بد زدن را خوش نداشت و مي فرمود: هر كس چيز ناخوشايندي ديد كه به نظرش بد جلوه مي آيد اين دعا را بخواند. «اللهم لا يوتي الخير الا انت، و لا يدفع السيئات اانت و لا حول و لا قوه الا بك» «خدايا! خوبي را كسي جز تو نمي دهد، و بديها را كسي جز تو دفع نمي كند، و هيچ جنبش و نيرويي نيست مگر به كمك تو.»
داستان كوتاه كدام مستحق تريم ؟
شب سردي بودپيرزن بيرون ميوه فروشي زل زده بود به مردمي كه ميوه ميخريدن شاگرد ميوه فروش تند تند پاكت هاي ميوه رو توي ماشين مشتري ها ميذاشت و انعام ميگرفت پيرزن باخودش فكر ميكرد چي ميشد اونم ميتونست ميوه بخره ببره خونهرفت نزديك تر چشمش افتاد به جعبه چوبي بيرون مغازه كه ميوه هاي خراب و گنديده داخلش بود با خودش گفت چه خوبه سالم ترهاشو ببره خونه مي تونست قسمت هاي خراب ميوه ها رو جدا كنه وبقيه رو بده به بچه هاش هم اسراف نميشد هم بچه هاش شاد ميشدنبرق خوشحالي توي چشماش دويدديگه سردش نبود ! پيرزن رفت جلو نشست پاي جعبه ميوه تا دستش رو برد داخل جعبه شاگرد ميوه فروش گفت : دست نزن نِنه ! وَخه برو دُنبال كارت ! پيرزن زود بلند شدخجالت كشيد !چند تا از مشتري ها نگاهش كردند !صورتش رو گرفت دوباره سردش شد !راهش رو كشيد رفت چند قدم دور شده بود كه يه خانمي صداش زد : مادر جان مادر جان !پيرزن ايستاد برگشت و به زن نگاه كرد !زن لبخندي زد و بهش گفت اينارو براي شما گرفتم ! سه تا پلاستيك دستش بود پر از ميوهموز و پرتغال و انار …. پيرزن گفت : دستِت دَرد نِكُنه نِنه مُو مُستَحق نيستُم ! زن گفت : اما من مستحقم مادر منمستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم نوع توجه كردن اگه اينارو نگيري دلمو شكستي !جون بچه هات بگير !زن منتظر جواب پيرزن نموند ميوه هارو داد دست پيرزن و سريع دور شد پيرزن هنوز ايستاده بود و رفتن زن رو نگاه ميكرد قطره اشكي كه تو چشمش جمع شده بود غلتيد روي صورتشدوباره گرمش شده بود با صداي لرزاني گفت : پير شي ننه پير شي !خير بيبيني اين شب چله مادر! داستان كوتاه كدام مستحق تريم ؟
تا حالا دقت كردين جديد و شاد و باحال
تا حالا دقت كردين جديدا ملت
براي عكس گرفتن ژست طبيعي بودن مي گيرن
تا حالا دقت كردين جديد و شاد و باحال
تا حالا دقت كردين دقيقا وقتي شما ميريد دسشويي
تيمي كه مي خواين گل مي زنه ؟
اين فك و فاميل ما داريم
داشتم تلويزيون مي ديدم يهو داداشم داد زد كمك كمك …
پريدم تو آشپزخونه ديدم از ماكروويو آتيش ميزنه بيرون
نگو اين شاهكاره خلقت داشته تو ماكروويو جورابشو خشك ميكرده؟
فك و فاميله داريم؟
پيامبر اكرم (ص)
نسبت به پدر و مادر نيكوكار باش تا پاداش تو بهشت باشد
ولي اگر عاق آنها شوي جهنمي خواهي بود
اصول كافي، ج ۲، ص ۳۴۸
رسول اكرم (ص)
كشته شدن حسين آتشي در دل مومنان در انداخته است كه هرگز سرد نخواهد شد