اسلام, زن و كنكاشى نوين

اسلام, زن و کنکاشى نوین

بخش چهارم

زن, حدود آزادى و مشکل عقب ماندگى

آیت الله سید محمدحسین فضل الله

ترجمه: مجید مرادى

ادامه بحث.

در اینجا به فلسفه مادى برمى خوریم که از آزادى فردى شبه مطلق سخن مى گوید و هیچ مرزى براى آن, جز در مواردى که به رفتارى خصمانه با دیگران بیانجامد, قرار نمى دهد. فلسفه مادى بر آن است که هر انسانى - چه مرد و چه زن - حق دارد در حدود زندگانى شخصى اش آزاد باشد و جز مقرراتى که قانون مدنى در مرزبندى آزادیهاى عمومى, وضع مى کند, حد و مرز دیگرى براى آزادىاش پذیرفته نیست.

اما برخى از هواداران این فلسفه (مادى) بر قانونگزارن به سبب قید و بندهایى که ایجاد کرده اند, تاخته اند. و معتقدند این قید و بندها به خوارى انسان و مصادره شدن انسانیتش انجامیده است.

گاه به برخى از شاعران برمى خوریم که خیال زدگى اشان آنان را به غوطه ور شدن در فضاى آزادى مطلق فردى کشانده است, از این رو مى بینیم که این گروه هیچ عذرى را براى محدودشدن آزادى نمى پذیرند, درست همان طور که حبس کردن اکسیژنى را که مردم تنفس مى کنند یا زندانى کردن خورشید را برنمى تابند, ... این گروه از شاعران حتى قانون را تهدیدى براى آزادى مى شمارند و معتقدند که زندگى باید در مقابل قانون سر تسلیم فرود نیاورد. اما دیدگاه فلسفه دینى, به گونه اى دیگر است. فلسفه دینى انسان را در شکل طبیعى و واقعى اش به عنوان موجودى که آفریده خدا است مى نگرد و او را جزیى از جهان مى داند که با اجزا تکوینى و اجتماعى جهان همکارى نزدیک دارد. انسان هم بر جهان تاثیر مى گذارد و هم از آن تاثیر مى پذیرد. او نمى تواند از جریان زندگى جدا شود. بنابراین حرکت انسان, جزیى از حرکت نظام هستى است.

از پنجره نگاه دینى, انسان بنده خداست و پیرو دستورات الهى که هیچ گاه خلاف مصلحت فردى و اجتماعى انسان نبوده است. زیرا او جزیى از نظام هماهنگى است که خداوند بر عرصه زندگى حکمفرما کرده است.

نظام اخلاقى از آن رو که ترکیبى از دو بعد معنوى و مادى است در زمینه نیازهاى جسمى و روحى انسان و رابطه انسان با خدا خطى طویل و ممتد است.

به این ترتیب آنچه که سبب هماهنگى حرکت آزادى و تعادل زندگى اجتماعى و فردى مى شود اخلاق است, اخلاق چیزى نیست که به مزاج شخصى افراد بستگى داشته باشد, یا نوعى خیالپردازى بیهوده به شمار آید. بلکه مساله اى است که در واقع محدود به مرزهاى مصلحت برترى است که آفریننده انسان براى او قرار داده است.

با این نوع نگرش که محدودیتهاى اخلاقى را برخاسته از رعایت مصلحتهاى برتر مى داند, نمى توان مرزبندى و محدودیت آزادى را براى انسان یک تراژدى به شمار آورد. زیرا تراژدى واقعى روندى عملى در خارج دارد و تنها یک مساله ادراکى و احساسى و سلیقه اى نیست.

اینکه انسان هنگام برخورد و اصطکاک آزادیش با آزادى دیگران, خواسته هاى درونى اش را محدود کند و این حالت را تحمل نماید یک مصیبت یا تراژدى نیست. زیرا در این گونه موارد که مصلحت فرد با مصلحت جامعه اصطکاک پیدا مى کند مساله, مساله اى اخلاقى است و راز مصلحت انسان هم همین ترازوى اخلاق است.

ملاحظه مى کنیم اسلام براى زن و مرد در مساله جنسیت, مقرراتى اخلاقى و شرعى وضع کرده است به این ترتیب که ازدواج را راه طبیعى ارضاى غریزه شمرده و تمام عنوانهاى دیگر را حرام دانسته است. زیرا بى بند و بارى جنسى ممکن است مشکل فردى انسان را از یک جهت حل کند اما براى خود او و جامعه از جهات دیگر, مشکلاتى پیچیده به بار مىآورد.

اگر مى بینیم که اسلام با روا دانستن ازدواجهاى متعدد میدان غریزى وسیعترى به مرد داده است, این را نباید تبعیضى ظالمانه بین زن و مرد بپنداریم بلکه این حکم برخاسته از ویژگیهاى متفاوت غریزى زن و مرد است.

این مساله را در بخش پایانى کتاب پى خواهیم گرفت.

براساس بینشى که براى روابط جنسى و پیوند زن و مرد چارچوب و مرزهایى در نظر مى گیرد ناگزیر باید مقررات عملى اى وضع شود تا روند انگیزشهاى جنسى را محدود و حالات انحراف زا را کنترل کند. از این رو حجاب, شیوه اى است اسلامى که چگونگى ظاهرشدن زن را در برابر مردان بیگانه تعیین مى کند. از آنجا که سر و سر رشته انگیزش و تهییج جنسى در برخوردهاى زن و مرد, به دست زن است, بر او واجب است تا در برخوردش با مرد, از رفتارى که غریزه را تحریک کند بپرهیزد, تا جنبه انسانى اش مورد احترام قرار گیرد.

در این گونه موضوعات, اسلام حجاب را زندان زنانگى زن قرار نداده است. زیرا زن این حق را دارد که ویژگیها و مظاهر زنانگى اش را در هیات پوشش و آرایش خود در میان جمع زنان و نیز جمع مردانى که محرم اویند, عرضه کند, به ویژه در خانه زناشویى اش که بى هیچ قید و بندى آزاد است تا تمام زناگى اش را بر همسرش عرضه کند همان چیزى که خلا عاطفى روان او را در میدان احساس شخصیتش به عنوان زنى با ویژگیهایى غریزى, پر مى کند.

اما در جوامعى که آتش تهییج جنسى شعله ور است مشاهده مى کنیم که زن با آزادى جنسى اى که دارد به هیچ آرزوى درونى اى که به او طیب خاطر و آرامش روان داده باشد دست نیافته است.

به ویژه آنکه چنین زنانى احساس مى کنند نگاههاى شگفت زده و شیفته اى که به آنان دوخته مى شود به زیبایى اشان به عنوان یک ارزش واقعى چشم نمى دوزند, بلکه در عمق چنین نگاههایى گرسنگى غریزه و شهوت نهفته است. نگاه اینان به زن درست مانند نگاه به غذایى است که انسان مصرف مى کند بىآنکه دریابد, آن غذا یک ارزش حیاتى براى او دارد.

اگر چه بازارگرمى که برخى زنان و دختران از راه جلب نگاههاى شهوتآمیز پیدا مى کنند سبب مى شود تا بر خود ببالند و افتخار کنند, اما چنین زنى هنگامى که وارد مسیر تجربه مى شود و سخنان چرب و نرم طمع کاران را مى شنود و با احساسات گرسنه برخورد مى کند و در محاصره وضعیتهاى نابهنجار قرار مى گیرد, در درون خود چندین و چند مشکل پیچیده در مى یابد که سبب شرمندگى و پریشان فکرى او را فراهم کرده است و این وضعیت یا او را به فرار از آن حالت وادار مى کند و یا اینکه عقده هاى روانى بحرانى براى او مىآفریند. از این رو مى بینیم اسلام زنانگى زن را خفه و غریزه اش را زندانى نکرد و آزادىاش را از او نگرفت بلکه زنانگى, غریزه و آزادىاش را در محدوده اى قرار داد که تعادل بعد فردى او را با مسایل اخلاقى و اجتماعى او و جامعه اش براساس ایمان به خدا و رعایت مرزهاى الهى - که همان مرزهاى مصلحت برتر انسان است - حفظ کند.

در بحثهاى آینده به بررسى اندیشه اى خواهیم پرداخت که مى گوید: حجاب, نیروى زن را از پذیرش مسوولیتهاى گوناگون زندگى اجتماعى باز مى دارد چون او را به خاطر پایبندى به مرزهاى حجاب و نظر منفى اى که نسبت به اختلاط[ زن و مرد] دارد به عزلت از جامعه مى کشاند.

در آن بحث خواهیم گفت که زن مى تواند از راه دانشى که در شخصیت اوست و فعالیتهاى عملى و سیاسى و اجتماعى در محدوده اخلاقى که خداوند براى زن و مرد - با ملاحظه ویژگى هاى آن دو - قرار داده است, تمام حرکتهاى خود را به عنوان یک انسان تحقق بخشد.

اختلاط حرام, آن است که شرایط و زمینه هاى انحراف را فراهم کند, زیرا هر اختلاطى حرام نمى باشد. چنان که حجاب, پوشانیدن صورت زن نیست بلکه پوشانیدن بدن است به جز صورت و کف دستان ... ولایبدین زینتهن الا ما ظهر منها...(1)

(و زینتهاى خود را جز آن مقدار که پیداست, آشکار نکنند.)

شخصیت زن در درون خانواده و بیرون آن همچنان به عنوان انسانى که مستقل از مرد است, باقى مى ماند. بىآنکه مرد جز در برخى از مرزها که طبیعت تقسیم کار و گوناگونى خصوصیات آن را ایجاب مى کند سلطه اى بر شخصیت انسانى اش داشته باشد.

لازم به یادآورى است که شرطهایى وجود دارد که زن مى تواند جنبه هاى منفى در دست مردبودن طلاق را خنثى کند و با قوانینى که در این زمینه وجود دارد برگ برنده اى در دست داشته باشد. تفاوت بین اسلام و سرمایه دارى در ساختن جامعه اىآرمانى این است که اسلام,زن و مرد را تا آنجا بالا مى برد که هر کدام به عنوان انسانى که ازجهت روحى وجسمى مستقل است زندگى کند.درحالى که جامعه سرمایه دارىزن رابه شکل کالاىمصرفى تبلیغاتى درآورده و براى تهییج شهوتهابه ابتذال جنسى کشانده است.این جامعه زن راتا حد کالاى تبلیغاتى ارزان تنزل داده است به جاىآنکه حرمتش رابه عنوان یک انسان نگه دارد.

خلاصه سخن آنکه آزادى هدفمند و متعهدانه آن است که در همه ابعاد گوناگونش بین ویژگى و نقش فرد و جامعه تعادل برقرار کند و در همه این ابعاد حرمت انسان بودن انسان را در نظر گیرد. نه آنکه انسان را از راه هوا و هوسهایش غرق در شهوتهاى غریزى کند بىآنکه او را به مسوولیتهایى که در مسیر زندگى دارد آشنا و آگاه نماید.

(1) نظر
برچسب ها :
عمره مفرده

عمره مفرده

مـساله 48 - بر کسى که مى خواهد داخل مکه شود واجب است با احرام وارد شود و براى احرام باید نـیـت عـمـره کند و اگر وقت حج نیست و مى خواهد وارد مکه شود, واجب است عمره مفرده انجام دهد:

مساله 49 - صورت اجمالى عمره مفرده عبارت است از:

1 - نیت ,

2 - احرام از میقات یا ادنى الحل ,

3 - طواف خانه خدا,

4 - دو رکعت نماز طواف ,

5 - سعى بین صفا و مروه ,

6-تقصیر,

7 - طواف نساء,

8- نماز طواف نساء.

مـسـالـه 50 - تـکـرار عمره , مانند حج مستحب است و اقوى عدم اعتبار فصل بین دو عمره است , بنابراین هر روز مى توان عمره مفرده به جا آورد, به خلاف عمره تمتع که در هر سال بیش از یک عمره نمى توان انجام داد.

مساله 51 - س - اگر زنى به نیت عمره مفرده محرم شده , بعداز آن عادت شد و درهمه روزهایى کـه مـى تـوانـد در مکه باشد,حیض است , براى عمره مفرده باید چه کند و اگر به ایران آمده ,چه وظیفه اى دارد؟

ج - در فـرض سؤال , باید براى طواف و نماز نایب بگیرد و بقیه اعمال عمره را خودش به جا آورد و چنانچه به ایران آمده اقدام کند و برگردد و اگر نمى تواند برگردد, براى اعمال خود, نایب بگیرد, ولى باید خودش تقصیر کند و ترتیب بین آن و سایراعمال مراعات شود و تا اعمال را به جا نیاورده , آن چه به وسیله احرام بر او حرام شده , بر او حلال نمى شود.

مـساله 52 - س - زنى که احتمال مى دهد, خون حیض ببیند ونتواند داخل مسجدالحرام شود, آیا مى تواند براى عمره مفرده مستحبى محرم شود و اگر خون دید براى طواف و نماز نایب بگیرد؟

ج - اشکال ندارد, چنانچه وظیفه او نایب گرفتن شد, عمل به وظیفه نماید.

(0) نظر
برچسب ها :
حج تمتع

حج تمتع

و این وظیفه کسانى است که شانزده فرسخ از مکه دور باشند.

حج تمتع دو بخش دارد:

الف - عمره تمتع عمره تمتع شامل پنج عمل است :

1 - احرام ,

2 - طواف خانه خدا,

3 - نماز طواف ,

4 - سعى بین کوه صفا و مروه ,

5 - تقصیر.

مـسـالـه 47 - بعد از انجام این عمل تمام آن چه با احرام عمره تمتع بر بانوان حرام شده بود, حلال مى شود, مگر صید که در حرم براى محرم و غیر محرم حرام است .

ب - حج تمتع حج تمتع شامل اعمال ذیل مى باشد:

1 - بستن احرام در مکه ,

2 - وقوف (ماندن ) در عرفات ,

3 - وقوف در مشعرالحرام ,

4 - رمى جمره عقبه (یعنى زدن هفت سنگریزه به ستونى که در آخر منى قرار دارد),

5 - قربانى کردن در منى , روز عید قربان (دهم ذى الحجه ),

6 - تقصیر در منى ,

7 - طواف کعبه (که این طواف زیارت نام دارد),

8 - به جا آوردن دو رکعت نماز طواف ,

9 - سعى میان کوه صفا و مروه ,

10 - طواف نساء,

11 - دو رکعت نماز طواف نساء,

12 - اقامت شب یازدهم و شب دوازدهم در منى ,

13 - رمى جمرات سه گانه در روز یازدهم و دوازدهم (و روزسیزدهم براى اشخاصى که در منى مانده اند, که در مسائل بعدى بیان مى شود).

(0) نظر
برچسب ها :
صورت حج افراد

صورت حج افراد

مـسـالـه 46 - صـورت حج افراد که گاهى مورد ابتلاى متمتع مى شود از این قرار است که زن حـائض یـا کـسـى کـه بـه واسـطـه ضـیق وقت نمى تواند, عمره تمتع را به جا آورد باید قصد کند حج افراد را, و به همان احرام عمره تمتع که عدول به افراد کرده بود به عرفات برود و مثل سایر حجاج وقوف کند .

بعد از آن به مشعر برود و وقوف کند, بعد برود به منى و اعمال منى را به جاآورد, مـگـر هدى را که واجب نیست بر او, بعد به مکه برود وطواف زیارت و نماز و سعى و طواف نساء و نـمـاز آن را بـه جـا آورد,پـس در این وقت از احرام خارج مى شود, بعد از آن برگردد به منى براى بیتوته و اعمال ایام تشریق به همان نحو که سایرحجاج به جا مى آورند.

(0) نظر
برچسب ها :
اقسام حج

اقسام حج

حج بر سه نوع است :

1 - حج تمتع ,

2 - حج افراد,

3 - حج قران .

(0) نظر
برچسب ها :
نيابت

نیابت

در برخى موارد, شخصى به جاى دیگرى اعمال حج را انجام مى دهد, به او نایب مى گویند و کار وى را نیابت مى نامند.

مساله 34 - در نایب چند شرط معتبر است : اول : بلوغ بنا بر احتیاط واجب , دوم : عقل , سوم : ایمان , یعنى نایب علاوه بر اعتقاد به خدا و نبوت ومعاد, دوازده امام را هم قبول داشته باشد, چهارم : مورد وثوق باشد, یعنى اطمینان داشته باشیم که اعمال را انجام مى دهد, پنجم : آشنایى به افعال و احکام حج , ولو با ارشاد کسى درحال عمل , ششم : نایب در آن سال , حج واجب بر عهده نداشته باشد, هفتم : از انجام بعضى از اعمال حج معذور نباشد.

مساله 35 - در منوب عنه , یعنى کسى که به نیابت او حج به جا مى آورند, دو شرط معتبر است :

اول : اسلام .

دوم : ایـن کـه در حـج واجـب مـعتبر است منوب عنه مرده باشد یا اگر زنده است در اثر پیرى یا مرضى که امید خوب شدن در آن نیست , خودش نتواند حج به جا آورد.

مـساله 36 - لازم نیست نایب هم جنس منوب عنه باشد,پس نایب شدن مرد براى زن و برعکس مانعى ندارد.

مـسـالـه 37 - کـسى که از بعض اعمال حج عذر داشته باشد ونتواند اعمال اختیارى حج را انجام دهد, در صورتى که معذوربودنش از قبل بوده یا علم به آن داشته , نمى تواند نایب شود وهمچنین اگر از قرائت صحیح معذور باشد و در صورت اجیرشدن معذور, کفایت از منوب عنه نمى کند.

مـسـالـه 38 - بـانـوان بـا توجه به این که در شب عید قربان , بعداز درک اضطرارى مشعر به منى مى روند, مى توانند نایب شوند.

مـسـالـه 39 - س - زنـى در عرفات دیوانه شد و تا آخر اعمال خوب نشد, آیا شوهرش که همراه او است , مى تواند براى اونایب بگیرد و یا خودش باقى اعمال را انجام دهد؟

ج - مـجـنونه , تکلیف ندارد و نمى توانند براى او نایب بگیرند واگر عاقل شد, حکم اشخاص محرم دیگر را دارد.

مـساله 40 - س - کسانى که مجاز هستند در شب عید قربان بعد از درک اضطرارى مشعر به منى بروند, آیا همه آنان ازذوى الاعذار مى باشند؟

ج - در فرض سؤال , زنها مى توانند نایب شوند و نیابت درسایر ذوى الاعذار صحیح نیست .

مـسـالـه 41 - س - نـایـبـى کـه در وقـت قبول نیابت , براى حج معذور نبوده است , ولى بعد از عـقداجاره در موقع عمل یاقبل از محرم شدن جزء معذورین شده و در هر عذرى که پیش آمده , طبق وظیفه معذورین رفتار نموده , آیا حج او ازمنوب عنه کافى است ؟

ج - در عذر طارى کفایت خالى از وجه نیست .

مـسـاله 42 - س - اگر نایب خوف حیض یا مرض داشته باشد,مى تواند اعمال حج را بر وقوفین و اعمال منى مقدم بدارد؟

ج - مى تواند.

مساله 43 - س - آیا زنى که نیابتا به حج آمده , در مراسم قربانى مى تواند نایب بگیرد؟

ج - مانعى ندارد.

مساله 44 - س - زنى که نایب است , وقتى به مکه مى رسد, به دلیل عادت ماهانه نمى تواند اعمال عمره تمتع را انجام دهد,وظیفه اش چیست ؟

ج - مورد عدول به حج افراد است .

مـسـالـه 45 - س - زنـى که واجب الحج است وصیت کرده که ازاصل ترکه اش براى او حج بلدى تـوسـط وصـیش انجام شود,حال استطاعت جانى و مالى و غیره براى وصى او فراهم است ,فقط از حیث عدم شرکت در نام نویسى براى حج آن هم باعذرى استطاعت راهى ندارد, آیا مى تواند حج نیابتى راانجام دهد؟

ج - اگـر وصـى قـبـلا اسـتـطاعت نداشته و فعلا راه براى او بازنیست , الن هم مستطیع نیست و مـى تـوانـد براى حج نیابى اجیر شود, ولى اگر بدون این که اجیر شود, خود را به میقات برساند, نمى تواند حج نیابى به جا آورد و باید براى خودش حج به جا آورد.

(0) نظر
برچسب ها :
مسائل متفرقه استطاعت

مسائل متفرقه استطاعت

مساله 27 - س - زنى پس از فوت شوهرش , از طریق ارث مستطیع شده است , ولى به علت بیمارى نمى تواند به حج مشرف شود, وظیفه او چیست ؟

ج - در صورتى که مرض او به گونه اى است که قدرت رفتن به حج را ندارد و قبلا حج بر او واجب نشده بود, مستطیع نشده است و حج بر او واجب نیست .

مـسـالـه 28 - س - زنـى مـقدارى ملک دارد که منبع درآمد سالانه او است و جز این ملک درآمد دیگرى براى امرار معاش ندارد,آیا فروش آن براى رفتن به حج , واجب است ؟

ج - اگر ملک وسیله اداره معاش و زندگى او است و در صورت فروش و صرف آن در حج مخارج زندگى او تامین نمى شود,مستطیع نیست .

مساله 29 - س - با توجه به این که از رفتن زنان حامله به حج جلوگیرى مى کنند, از نظر شرعى آیا استطاعت براى آنان حاصل مى شود یا خیر؟

ج - اگر احتمال خطر براى خود یا فرزند باشد, فعلا مستطیع نیست .

مـسـاله 30 - س - زنى که بچه شیر مى دهد و مستطیع شده وسفر حج براى بچه او ضرر دارد, آیا مى تواند حج را ترک کند؟

ج - اگر خوف ضرر شدید یا تلف شدن براى بچه هست ,مستطیع نیست .

مـساله 31 - س - همسر شهیدى که چند طفل صغیر دارد وعملا سرپرستى آنها را به عهده دارد و به عنوان خانواده شهیدقرعه حج به نام او درآمده است , آیا مى تواند مخارج حج را ازاموال فرزندان صغیر بردارد؟

ج - نمى تواند مصارف حج را از اموال صغیر بردارد.

مساله 32 - س - زنى با این که مستطیع است , اما به علت کهولت سن نمى تواند اعمال حج را انجام دهـد, آیـا مـى تـوانـد درحـال حـیات کسى را به عنوان نیابت از طرف خود به حج بفرستد و امید بهبودى را در آینده ندارد؟

ج - اگـر قبلا مستطیع بوده و فعلا توان رفتن به حج را ندارد,حج بر وى مستقر شده و باید نایب بگیرد و اگر قبلا حج بروى مستقر نشده باشد اقوى عدم وجوب حج است .

مـسـالـه 33 - س - چـنـدیـن سال قبل , شوهرم براى حج مرانام نویسى کرد و هم اکنون که نوبتم رسیده , او فوت کرده است . نمى دانم آیا خمس مبلغ ثبت نامى را داده یا نه ؟ تکلیف چیست ؟

ج - خمس بر شما لازم نیست .

(0) نظر
برچسب ها :
وجود همراه در سفر حج

وجود همراه در سفر حج

مـسـاله 21 - اگر زن بتواند به تنهایى به حج برود و بر خود نترسد,لازم نیست محرمى همراه او بـاشـد, ولـى اگر امنیت ندارد وتنها نمى تواند به حج برود, واجب است یکى از محارم یا فردمورد اطمینانى را همراه ببرد.

مساله 22 - اگر زنى به همراه نیاز داشته باشد و همراه هم مزد مى گیرد, باید مزد او را هم بدهد, ولى چنانچه توانایى پرداخت مزد او را ندارد, مستطیع نمى باشد.استطاعت زن به وسیله بذل و بخشش دیگران

مـسـاله 23 - زنى که هزینه حج را ندارد, ولى شوهرش یا پدرش و یا دیگرى , به وى بگوید: به حج بـرو, من تمام هزینه آن رامى پردازم .چنانچه به گفته او اطمینان داشته باشد, واجب است قبول کند و به حج برود.

مـساله 24 - اگر کسى مالى را به همسرش بدهد که حج به جاآورد ودر قبول آن هیچ گونه منت و خـلاف شـان نـبـاشـد و مـال هـم بـه مقدار حج و تامین زندگى او باشد, باید قبول کند و به حج برودوپس ازقبول مستطیع است وحج او حجة الاسلام مى باشد.

مـسـالـه 25 - اگـر بـراى زنى به وسیله بذل مال فرزندش استطاعت بذلى حاصل شود, در این صورت حج بر او واجب است و رضایت شوهر شرط نیست .

مـسـاله 26 - حج بذلى از حجة الاسلام کفایت مى کند, یعنى اگر بعد از انجام این حج , خودش هم استطاعت پیدا کند, واجب نیست دوباره به حج برود.

(0) نظر
برچسب ها :
اجازه شوهر در حج

اجازه شوهر در حج

مساله 16 - هر گاه زنى مستطیع باشد و بتواند بدون شوهر وبدون مشکل به سفر حج برود, شوهر حق ندارد از رفتن اوجلوگیرى نماید, چون در سفر حج واجب , اجازه شوهر براى زن شرط نیست و زن باید حج واجب خود را به جا آورد.

مساله 17 - اگر زن بخواهد حج مستحبى به جا آورد, باید ازشوهر اجازه بگیرد.

مـسـالـه 18 - اگر زنى که در عده طلاق رجعى به سر مى برد ودر آن ایام بخواهد حج مستحبى به جا آورد, باید از شوهر اجازه بگیرد, ولى پس از تمام شدن عده و همچنین در عده وفات وطلاق غیر رجعى اجازه شرط نیست .

مـسـالـه 19 - اگر زن قبل از ازدواج نذر کرده باشد که حجى به جا آورد, و بعد از آن ازدواج کرده است , باید به نذر خود عمل کند و اجازه شوهر شرط نیست .در این صورت , شوهر هم نمى تواند او را از انجام حج بازدارد.

مساله 20 - اگر زن بدون اجازه شوهر نذر کند که حجى به جاآورد, نذر او صحیح نیست و عمل به آن واجب نیست .

(0) نظر
برچسب ها :
استطاعت مالى

استطاعت مالى

مساله 5 - در وجوب حج , علاوه بر هزینه رفت و برگشت ,داشتن ضروریات زندگى و آن چه را در معیشت به آن نیاز داردنیز شرط است , مثل خانه مسکونى و اثاث خانه و وسیله سوارى و غیر آن در صورتى که مناسب شان او باشد.هـمـچـنـیـن در صورت مراجعت به وطن هزینه سوغات ها ومخارج پذیرایى را داشته باشد, در صورتى که ترک آن , باعث خجلت زدگى او مى شود.

مساله 6 - کسى که نیاز به ازدواج دارد و براى آن پول لازم دارد, در صورتى مستطیع مى شود که علاوه بر مخارج حج ,مصارف ازدواج را هم داشته باشد.

مـساله 7 - اگر زنى مستطیع است و براى حج ثبت نام کرده و شوهر او هم مستطیع است , ولى ثـبت نام نکرده , جایزنیست نوبت خود را به هر بهانه اى به شوهر خود بدهد, ولى اگرنوبت خود را به شوهر داد, حج شوهر صحیح است و باید خود زن بعدا به حج برود.

مـسـالـه 8 - اگـر زنى لوازم مازاد بر زندگى مثل لباس ,جواهرات , اشیاى قیمتى و عتیقه دارد, بـه گـونه اى که قیمت آنهابه اندازه هزینه حج است و سایر شرایط را نیز دارا مى باشد,واجب است وسـایـل مـازاد را بفروشد و به حج برود .

همچنین است زر و زیور زنى که در اثر پیر شدن یا شرای ط زمان , نیاز او ازآنها برطرف شده باشد.

مـساله 9 - هرگاه زنى با کسب و کار مى تواند مخارج خویش را متکفل شود و هزینه حج را تهیه کند, و در صورتى که به حج برود, شوهرش براى مخارج خانواده به زحمت مى افتداگر به زحمت افـتـادن شوهر موجب حرج براى زن نباشد,مستطیع است و باید به حج برود, بنابر این , به زحمت افتادن شوهر مانع استطاعت زن نمى شود.

استطاعت زن به وسیله ارث

مساله 10 - اگر شوهر از دنیا برود و زن در حیات شوهرش استطاعت نداشته و بعد از مردن شوهر بـا ارث او, اسـتطاعت مالى پیدا کند, ولى به جهت مرض یا پیرى نتواند به حج برود,در صورتى که مـرض و پیرى او به نحوى است که قدرت رفتن به حج را ندارد مستطیع نشده و حج بر او واجب نیست و اگر بعداز مردن شوهر, شغل یا صنعتى که بتواند بعد از برگشتن از حج ,زندگى خود را اداره کـنـد, نداشته باشد, مستطیع نمى شود,هرچند ارثى که برده براى رفتن به حج و برگشتن کافى باشد.

مـساله 11 - زنى که شوهرش زنده است و مخارج زندگى او رامى پردازد, ولى پس از مرگ یکى از بستگانش , اموالى به اورسیده که به مقدار مخارج حج مى باشد, در این صورت , زن مستطیع است و باید به حج برود.

استطاعت زن با مهریه

مـسـاله 12 - زنى که مهریه او به مقدار مخارج حج یا بیشتر از آن است , اگر شوهر قدرت پرداخت مهریه را ندارد, در این صورت ,زن حق مطالبه مهریه را ندارد و مستطیع نمى باشد.

مـساله 13 - اگر شوهر قدرت پرداخت مهریه زن را دارد ومطالبه آن براى زن مفسده اى ندارد, با فرض این که شوهر نفقه و مخارج زندگى زن را مى دهد, لازم است زن مهریه خود رامطالبه کند و به حج برود و اما چنانچه براى او مفسده دارد, مثل این که ممکن است مطالبه مهر به نزاع و طلاق منجر شود,مستطیع نشده است .

مـسـالـه 14 - اگر کسى در وقت ازدواج به همسر خود وعده یک حج بدهد, یعنى به عنوان مهر بـاشـد و در عقد ازدواج هم ذکر شده باشد, باید به آن عمل کند و اگر تنها صرف وعده باشد,لازم نیست عمل کند.

مـسـالـه 15 - س - زمـانى که ازدواج کرده ام با مهریه ام مى توانستم به حج مشرف شوم ولى چون شـوهرم آن را نداد,نتوانستم به حج بروم و الان هزینه حج بسیار سنگین شده ومهریه ام وافى به آن نیست آیا وجوب حج بر من مستقر شده یانه ؟

ج - اگـر حـج بـر شـمـا مستقر نشده , در فرض مذکور حج بر شماواجب نیست و اگر شوهر شما متمکن بوده که مهریه شما رابدهد با این حال مسامحه کرده اید و مهریه را نگرفته اید وسایر شرای ط را نیز داشتید, حج بر شما مستقر شده و بایدحج به جا آورید.

(0) نظر
برچسب ها :
شرايط حجة الاسلام

شرایط حجة الاسلام

اول و دوم : بلوغ و عقل .

مساله 2 - حج بر کودک و دیوانه واجب نیست .اگر غیربالغ حج به جا آورد, حج او صحیح است , اما از حجة الاسلام کفایت نمى کند.

مساله 3 - حج براى بچه ممیز, مستحب و حج او صحیح است .در مورد بچه غیر ممیز باید ولى بچه او را مـحرم کند ولباس احرام به او بپوشاند و نیت کند که این بچه را براى عمره تمتع یا حج تمتع مـحـرم مـى کـنم .بعد از آن که بچه محرم شد یااو را محرم کردند, ولى طفل باید او را از محرمات احرام بازدارد.

مساله 4 - س - نشانه هاى بلوغ در دختران چیست ؟

ج - رویـیدن موى درشت بالاى عورت ,

2 - بیرون آمدن منى ,(هرچند گفته مى شود که منى زن خارج نمى شود.)

3 - دیدن خون حیض .چـنـانـچـه هـیـچ یـک از عـلائم مـذکـور مـحقق نشد, ملاک تمام شدن سیزده سال تمام قمرى مى باشد.[1]

سـوم : حـریت .پس بر کنیز - که سابقا وجود داشته - حج و عمره واجب نیست , هرچند مال داشته باشد.

چهارم : این که انسان مستطیع باشد, یعنى :

1 - از نظر مالى هزینه رفت و برگشت و هزینه عائله خود را تاوقت برگشتن داشته باشد,

2 - توانایى بدنى براى رفتن و انجام اعمال حج ,

3 - باز بودن راه ,

4 - زمان لازم براى رسیدن به مکه و انجام اعمال در ایام حج را داشته باشد.

(0) نظر
برچسب ها :
v

مطابق با فتاواى مرجع عالیقدر حضرت آیة اللّه العظمى صانعى مدظله العالى

وجوب حجة الاسلام

مـسـالـه 1 - حـجة الاسلام بر شخص مکلف مستطیع ,واجب است .حج در تمام عمر بیش از یک مـرتبه واجب نیست ,و وجوب آن فورى است .اگر درک حج بعد از استطاعت , متوقف بر مقدماتى مانند تهیه اسباب مسافرت باشد به دست آوردن آن مقدمات لازم است .

(0) نظر
برچسب ها :
عبادت‏هاى سنگين و ختم قرآن و سجده‏هاى طولانى

عبادت‏هاى سنگین و ختم قرآن و سجده‏هاى طولانى

برادر دعبل مى‏گوید: حضرت رضا(ص) پیراهنى از خز سبز رنگ و انگشترى از عقیق به برادرم «دعبل» عنایت کردند و فرمودند، اى دعبل برو «قم» که در آنجا فایده خواهى برد، و فرمود: این پیراهن را محافظت کن زیرا که من در این پیراهن در هزار شب، هر شب هزار رکعت نماز خوانده‏ام و در آن هزار بار قرآن را از ابتدا تا انتها ختم کرده‏ام.

صولى مى‏گوید: از جده‏ام پرسیدند که درباره رفتار حضرت رضا(ع) سخنى بگوید. جده من که زنى بسیار عاقل و سخاوتمند بود گفت: حضرت رضا(ع) که همیشه نمازش را در اول وقت مى‏خواند وقتى نماز صبحش تمام مى‏شد به سجده میرفت و سر مبارک خود را بر نمى‏داشت تابالا آمدن آفتاب. و آن حضرت در این مدت به ذکر خداى تعالى مشغول بود.

(0) نظر
برچسب ها :
اطعام مساكين

اطعام مساکین

معمربن خلاد مى‏گوید: وقتى حضرت رضا(ص) مى‏خواستند غذا بخورند یک کاسه بزرگى را کنار سفره مى‏گذاشتند و از بهترین غذاها، از هر کدام مقدارى، در آن کاسه مى‏ریختند و مى‏فرمودند آنرا به مساکین بدهند. سپس این آیه مبارکه را قرائت مى‏فرمودند: فلا اقتحم العقبة - سوره بلد آیه 11 - «پس انسان. آن گردنه‏هاى سخت را نتواند پیمود» و بعد مى‏فرمود، چون خداوند مى‏دانست که براى هر انسانى، آزاد کردن بنده، مقدور نیست راهى براى رسیدن به بهشت قرار داد با اطعام طعام.

(0) نظر
برچسب ها :
حرمت مؤمن

حرمت مؤمن

یسع‏بن حمزه مى‏گوید: من در مجلسى با حضرت رضا(ص) مشغول صحبت بودم و عده زیادى هم براى پرسش از مسائل حلال و حرام جمع شده بودند که مردى بلند قامت و گندمگون داخل شد و سلام کرد و عرضه داشت من دوستى از دوستداران شما و اجداد شما هستم و از حج مى‏آیم، زاد و توشه‏ام گم شده اگر ممکن است کمکى بفرمائید که من به شهرم برسم که این نعمتى است بر من از جانب خداى تعالى، پس چون به شهرم رسیدم آنرا از جانب شما صدقه مى‏دهم چون من احتیاجى به صدقه ندارم.

حضرت فرمود: بنشین، خدا ترا رحمت کند. حضرت رو کردند به مردم و با آنها سخن گفتند تا وقتى که متفرق شدند و فقط آن مرد و من و سلیمان جعفرى و خیثمه باقى ماندیم. حضرت فرمود، اجازه مى‏دهید من به داخل منزل بروم؟

بلند شدند و داخل رفتند و بعد از لحظاتى آمدند پشت در و دست مبارک خود را از بالاى در خارج کردند و فرمودند: کجاست آن مرد خراسانى؟ آن مرد گفت: بله اینجا هستم. حضرت فرمود: این دویست دینار را بگیر و کار خود را انجام بده و به آن متبرک شو و از طرف من هم لازم نیست صدقه دهى، بیرون برو که من ترا نبینم و تو مرا نبینى. آن مرد خارج شد. وقتى حضرت آمدند، سلیمان گفت فدایت شوم شما که عطاى وافر و زیادى به این مرد فرمودید چرا روى نازنین خود را از او پوشاندید؟ حضرت فرمود، تا مبادا ذلت سؤال را در چهره‏اش ببینم. آیا مگر نشینده‏اى که رسول خدا(ص) فرمود: هر کس حسنه و کار نیک خود را مستور بدارد، برابر است با هفتاد حج و هر کس سیئه و کار زشت خود را آشکار کند خوار مى‏شود و هر کس زشتى خود را بپوشاند و عمل خلافش را در پنهان انجام دهد بخشیده خواهد شد؟!

(1) نظر
برچسب ها :
X