1. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران به دخالت در کشورهای حوزه ی خلیج فارس متهم شد؛
2. جنگ تحمیلی باعث حمایت عرب ها از عراق گردید؛
3. با شروع جنگ خلیج فارس و حضور ناوگان های خارجی روابط هم چنان تیره بود؛
4. اختلاف ایران و امارات بر سر جزایر سه گانه ی ایرانی.
دوره ی کنونی ازجمله سیاست های موفق جناب آقای خاتمی است که در قالب سیاست تنش زدایی، روابط ایران با کشورهای حوزه ی خلیج فارس روبه بهبود گذاشته است. ازجمله دلایل نزدیکی ایران و عرب ها می توان به عواملی؛ نظیر موفق نبودن طرح صلح خاورمیانه، سقوط شدید بهای نفت، بهبود روابط ایران با غرب و گسترش روابط شورای همکاری و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز اشاره کرد.
1. تقویت سیاسی و اقتصادی عراق جهت جلوگیری از نفوذ هرچه بیشتر ایران؛
2. کمک های بلاعوض که در حدود 35 تا 45 میلیارد دلار تخمین زده شده است؛
3. انتقال اطلاعات؛
4. تبدیل بنادر برخی کشورهای عضو شورا به مراکز عمده ی ترابری دریایی برای عراق؛
5. کمک های لجستیکی و تدارکات؛
6. اعلام حمایت اعضای شورا از عراق، توسط اعلامیه های صادره از سوی اجلاس وزیران خارجه ی شورا؛
7. حمایت های تبلیغاتی توسط رسانه های گروهی کشورهای عضو شورا.
البته شورای همکاری خلیج فارس استراتژی ثابتی را در قبال ایران اتخاذ نکرده است. شورا به رغم این که از عراق حمایت می کرد، اما خواستار ادامه ی جنگ تا زمانی بود که به سایر کشورهای همسایه سرایت نکند. هم چنین شورا تا قبل از فتح خرمشهر به شدت پشتیبان عراق بود، اما بعد از آن در مواضع شورا تغییر محسوسی ایجاد شد و ارتباط مستقیمی با ایران برقرار نمود. در نتیجه ی این وضعیت گفته می شود که کمک های شورا به عراق کاهش یافته است. البته با توجه به شرایط به وجودآمده مصالح و منافع برخی کشورهای عضو؛ مانند امارات و عمان، نزدیکی به ایران را ایجاب می کرد. البته با تصرّف بخش هایی از خاک عراق توسط ایران، شورا احساس خطر بیشتری نمود و کمک های خود را به عراق افزایش داد و حتی سعی در کشاندن قدرت های بزرگ به منطقه را داشت.
نخستین فرضیه این است که تأسیس شورای همکاری خلیج فارس، محصول طبیعی تلاش های شش کشور عضو شورا است و هدف آن وحدت در زمینه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است.
این فرضیه با توجه به عملکرد شورا نسبت به جنگ ایران و عراق و نیز جایگاه خاص شورا در استراتژی های دفاعی ـ امنیتی غرب از ضعف آشکاری برخوردار است، اما اکنون سؤال این است که اگر شورا یک فرایند طبیعی را برای پیدایش طی کرده است، تا کنون چه خلأیی را در زمینه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پر کرده است. روشن است که در زمینه ی اقتصادی، همه ی کشورهای عضو متکی به درآمدهای نفتی هستند که به خارج صادر می شود. بنابراین زمینه ی دیگری برای همکاری اقتصادی باقی نمی ماند. در زمینه های سیاسی و فرهنگی نیز هر یک ساختار مخصوص به خود را دارد و از قوّت و ضعف خاصی برخوردار است.
دومین فرضیه معتقد است که شورای همکاری خلیج فارس به خاطر یک نیاز برخاسته از منافع مشترک شکل گرفت. این نیازمندی، ضعف امنیتی و سیاسی اعضای شورا بود که اقتضا می کرد به خاطر حفظ منافع خود، دور هم گرد آیند و شورایی متشکل و واحد را تأسیس نمایند. در واقع در فکر تشکیل «ایالات متحده ی خلیج فارس» بوده اند. و به عبارتی تأسیس شورا برآیند طبیعی تلاش های دسته جمعی کشورهای عضو، جهت حفظ، برقراری و تداوم امنیت بود. بنابراین شاخص اصلی این فرضیه، امنیت و مسایل سیاسی مرتبط با امنیت است. در بررسی این فرضیه می توان گفت: درست است که اعضای شورا از لحاظ نظامی، سیاسی و امنیتی توسعه نیافته و کشورهایی ضعیف و عقب مانده هستند، اما آیا تشکیل شورا توانسته است این ضعف و عقب افتادگی آشکار را جبران و برطرف کند؟ به نظر می رسد تصرف چند ساعته ی کویت از سوی عراق برای بطلان و نقض این فرضیه کافی باشد. گذشته از این مسأله، کشورهای عضو، اختلافات مرزی تاریخی با یکدیگر دارند که هنوز نتوانسته اند به حل آن ها مبادرت ورزند. بنابراین نمی توان به تنهایی این فرضیه را کامل دانست.
در فرضیه ای دیگر، برخی بر این باورند که شکل گیری شورای همکاری خلیج فارس که دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به وجود آمد، در واقع به خاطر شرایط خاصی بود که در آن مقطع بر منطقه حاکم شد. بنابراین می توان گفت که خلأ قدرت ناشی از فقدان رژیم شاه، اشغال افغانستان توسط ارتش شوروی و شکستن سیاست سدّ نفوذ امریکا، بروز جنگ بین ایران و عراق، همکاری گسترده ی امریکا و بلوک غرب با اعراب، خروج ایران از پیمان دفاعی ـ امنیتی سنتو و موارد دیگری از این قبیل باعث تأسیس شورای همکاری خلیج فارس گردید.
بنابراین به نظر طرفداران این فرضیه متغیرهای فراوانی در شکل گیری شورا مؤثر و دخیل بوده اند. به هر حال این فرضیه اصل را بر این می گذارد که تشکیل شورای همکاری خلیج فارس، برآیند طبیعی تلاش های دسته جمعی کشورهای منطقه جهت حفظ امنیت نیست، بلکه نتیجه ی فعل و انفعالات و تحولات سال 1979 و بعد از آن و به ویژه پیروزی انقلاب اسلامی است.
فرضیه ی چهارم علاوه بر این که متغیرهای فرضیه ی سوم را تا حدی می پذیرد؛ معتقد است که هدف اصلی از تشکیل شورای همکاری خلیج فارس ایجاد یک انسجام و تشکل واحد در کشورهای ضعیف و پاره پاره ی حوزه ی خلیج فارس بود. این تشکل واحد به آنان امکان می داد که در تصمیم گیری های خود از یک انسجام درونی برخوردار باشند و به مثابه ی یک صف واحد در مقابل تهدیدها و تهاجمات عمل نمایند. بنابراین ایجاد انسجام و تمرکز در تصمیم گیری هدف اصلی بوده است.
این تمرکز و انسجامِ در تصمیم گیری در راستای اهداف دیگری است که عبارتند از: تحکیم همکاری های دفاعی ـ امنیتی شش کشور، جلوگیری از شکست عراق در جنگ علیه ایران و دفاع از منافع جهان غرب در منطقه و... .
بنابراین ترس از هجوم و حمله ای که امکان داشت به کشورهای عضو شورا صورت بگیرد، و نیز تهدیدهای امنیتی؛ نظیر بروز انقلاب اسلامی در ایران و صدور ایده های انقلابی به خارج و به ویژه به کشورهای همسایه ی عضو شورا ـ که اتفاقا از پتانسیل پذیرش این ایده ها نیز برخوردار بودند ـ اشغال افغانستان توسط ارتش اتحاد جماهیر شوروی سابق و گسترش آن در منطقه و در نهایت جنگ ایران و عراق، از جمله دلایلی است که یک تمرکز و انسجام در تصمیم گیری در میان این کشورهای ضعیف و عقب مانده را ایجاب می کرد.
البته در تشکیل شورای همکاری خلیج نمی توان مشترکات این کشورها را نادیده انگاشت. این مشترکات عبارتند از: زبان، مذهب، ساختارهای اجتماعی، نظام های حکومتی و شرایط جغرافیایی. نکته ی مهم این است که شورا در غیاب دو کشور مهم منطقه؛ یعنی ایران و عراق به وجود آمد و این مسأله به خاطر این است که دو کشور مذکور ازجمله کشورهای مهم و قدرتمند در منطقه هستند و کشورهای عضو شورا به طور سنتی از این دو کشور بزرگ و قدرتمند وحشت و هراس داشته و دارند و پیروزی هریک از طرفین در جنگ، موجب برهم زدن موازنه ی قوا در منطقه و بدست گرفتن ژاندارمی منطقه می شد. گرچه حس ناسیونالسیتی این کشورها، آنان را واداشت که در هنگام جنگ ایران و عراق به کمک عراق بشتابند، اما در کل خواستار تضعیف هردو کشور به ویژه ایران، یعنی همسایه ی قدرتمند سواحل شمالی خود بودند.
نکته ی مهم دیگر درباره ی شکل گیری شورا، نقش امریکا است. از آن جا که سقوط شاه در سال 1357 معادلات و دکترین های امریکا در منطقه را برهم زد و ضربه ی سختی بر منافع امریکا وارد آورد، این کشور درصدد برآمد تا کشورهای منطقه را دور هم گردآورد و یک انسجام در میان آن ها به وجود آورد. با بروز انقلاب اسلامی، ایران از پیمان دفاعی ـ امنیتی سنتو خارج شد و به جنبش عدم تعهد پیوست. هم چنین ایران دیگر ژاندارمی خلیج فارس را عهده دار نبود و این امر به سیاست سدّ نفوذ امریکا خلل وارد می آورد. لغو قراردادهای تسلیحاتی ایران با امریکا و خروج مستشاران نظامی و غیرنظامی امریکا از ایران را نیز باید به این مجموعه اضافه کرد.
محور اصلی شورای همکاری، عربستان سعودی بود. چراکه با پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط شاه، عربستان به علت موقعیت برتر نسبت به سایر کشورها، عامل مهمی در تأمین امنیت در منطقه بود. از سویی عربستان تنها کشوری بود که می توانست خلأ سیاسی ناشی از سقوط شاه را برطرف کند. لذا به شدت مورد حمایت غرب قرار گرفت و سایر کشورهای حوزه ی خلیج فارس نیز بر گرد عربستان جمع شدند و در راستای اهداف مورد نظر غرب حرکت کردند.
شورای همکاری در 25 مه 1981 رسما تأسیس شد و مهم ترین بند منشور، ماده ی چهار آن است که هدف نهایی شش کشور را نیل به وحدت و سربرآوردن اتحادیه ای از درون شورای همکاری عنوان می کند. عالی ترین مرجع شورا، شورای عالی است که از سران شش کشور تشکیل یافته است. در صورت لزوم، شورای عالی می تواند به عنوان مرجع حل اختلاف میان اعضا عمل نماید. بعد از شورای عالی، شورای وزیران قرار دارد که گروه کاری شورا محسوب می شود و متشکل از وزیران خارجه ی شش کشور عضو است. مقر دبیرخانه ی شورا در «ریاض» قرار دارد.
برخی معتقدند که شورا در مسیر اولیه ی خود بیشتر در امور اقتصادی و اجتماعی فعالیت نموده و این مسأله به دو دلیل بوده است: 1. اقدام در جهت هماهنگی اقتصادی و اجتماعی نسبت به هماهنگی امنیتی و دفاعی ساده تر؛ 2. این امر می توانست تا مدتی بر حساسیت برانگیز بودن شورا سرپوش بگذارد.
شورای همکاری خلیج فارس در سال 1981 پس از جلسات متعدد شش کشور حوزه ی خلیج فارس رسما تشکیل شد. شش کشور عضو عبارتند از: 1ـ عربستان؛ 2ـ کویت؛ 3ـ قطر؛ 4ـ امارات؛ 5 ـ عمان؛ 6ـ بحرین. تشکیل این شورا در شرایطی اتفاق افتاد که دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی در ایران می گذشت. این مسأله همزمان با خلأ قدرت ناشی از سقوط رژیم شاه که به عنوان ژاندارم منطقه عمل می کرد و نیز اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی سابق و بروز جنگ بین ایران و عراق هم چنین همکاری امریکا و بلوک غرب با اعراب بود. بنابراین در تشکیل شورا نمی توان متغیرهای یاد شده را نادیده گرفت.
اما جای این پرسش باقی است که ـ به طور دقیق ـ چه عناصری در تشکیل شورای همکاری خلیج فارس مؤثر بوده اند و آیا هدف شورا آن گونه که اعلام شده، اقتصادی است و یا انگیزه های امنیتی و متغیرهای دیگری نیز در آن دخیل بوده اند؟
هدف این نوشته پاسخ به این پرسش است که شورای همکاری خلیج فارس چرا و در چه شرایطی تشکیل شد و این شورا چه مقدار از انقلاب اسلامی ایران متأثر بوده است؟
فرضیه های مختلفی برای پاسخ به پرسش فوق مطرح شده است که در ذیل به نقد و بررسی هر یک پرداخته خواهد شد. البته گفتنی است که به رابطه ی ایران با این شورا نیز توجه خواهد شد.
در ارتباط با جزایر سه گانه و نیز نکاتى تاریخى که به روشنى مؤید حاکمیت ما بر این جزایر مى باشد (جهت مشخص شدن بهتر مسأله و به منظور پرهیز از اله کلام و پرداخت به اصل مطلب این موارد به صورت نکاتى جداگانه به شکلى که در زیر خواهد آمد بیان مى گردد.)
* کشفیات باستان شناسى مخصوصاً باستان شناسان ایتالیایى در دهه 50 میلادى در منطقه موید این مطلب است که از دوران هخامنشیان جزایر و کرانه هاى خلیج فارس جزءِ لاینفک خاک ایران بوده اند.
* حجر الرشید یا کتیبه داریوش در مصر نشان دهنده آن است که در سال 517 قبل از میلاد توعه نیل زیر نظر دولت ایران حفر شده تا کشتیهاى بازرگانى بتوانند از خلیج فارس به مدیترانه بروند و این منطقه تحت نفوذ دولت ایران بوده است.
* در تقسیم بندى تمدنها از لحاظ زمانى ابتدا تمدن دریایى و سپس تمدن رودخانه اى مطرح مى شود. بنابراین تمدن دریایى ایران در عهد باستان و تمدن رودخانه اى سایر کشورهاى منطقه نشان مى دهد که دایره سلطه و نفوذ ایران و سیعتر بوده است.
* در زمان اشکانیان به ویژه در روزگار سلطنت مهرداد اول نیز در دوره ساسانیان جزایر و بنادر دریایى پارس از جلمه ابوموسى جزءو ایران بوده اند.
* ظهور اسلام مهاجرت ایرانیان و اعراب دو طرفه شده. هم اکنون ایرانیان در کویت و احساءِ قطیف و کشورهاى حوزه خلیج فارس حضور دارند.
* در دروره هاى عباسیان،: آل بویه و سلجوقیان جزایر و کرانه هاى خلیخ فارس در شمال و جنوبگزار بوده اند.
* حمدالله مستوفى در قرن هشتم هجرى مى نوسید: جزایرى که میان سند و عمان و دریاى مدیترانه و دریاى پارس واقعند به پارس تعلق دارند.
* پیش از برقرارى وحدت ملى در زمان ناصرالدین شاه دو عنصر نشانه وفادارى ولایتات دور نسبت به دولتهاى مرکزى ایران بود: الف - بودن نام حاکم کشورها در خطبه ها. ب - ضرب سکه به نام حاکم. قاسمى هاى بندر لنگه سالها در این راستا عمل مى کردند ضمن اینکه در مقاطع و مناسبتهایى از جمله اعیاد با فرستادن هدایاء ابلاغ تبریک وفادارى خویش را به دولت مرکزى ایران نشان مى دادند. این موارد در کتب تاریخى قارجاریه و تاریخ ناصرى و ناسخ التواریخ موجود است.
* محمد على خان سدید السلطنه کبابى فرزند حاج احمد خان سعید کبابى حاکم بندرعباس در زمان ناصرالذین شاه اسناد وفادارى شیوخ منطقه به دولتهاى مرکزى و مالکیت ایران را بر جزایر خلیخ فارس در کتاباللالى و منِ الیالى منعکس مى کند. نسخه خطر این کتاب در کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران موجود است
* از سال 1505 تا 1603 میلادى پرتغالیها جهت بدست آوردن ادویه شرق و اشاعه مسیحیت و تهدید دولت عثمانى وارد منطقه شده و آلبوکرک پرتغالى جهت کنترل دریاى عمان در ابتدا واردسقط و بعد متوجه هرمز مى شود و سلطه پرتغال را بوامیر هومز تحمیل مى کند.
* در سالهاى ابتدائى قرن 17 هلندیها به تدریج بر مناطق حساس تجارىدریایى خلیج فارس تسلط یافته و در سال 1622 حضور خود را تحکیم مى بخشد.
* در سال 1135 (1756) دزدان به محل اقامت نماینده سیاسى بریتانیا در بندرعباس دستبرد زدند لذا کمپان هند شرقى از ایران خسارت خواست و آنگاه شیخ نصراللّه خان حاکم لار مأمور سرو سامانى داد نسابه اوضاع ناحیه خلیج فارس مى شد.
* سرانجام جنگ میان حاکم لار و ملاعلى شاه درگرفت و شیخ قاسمى به پشتیبانى از ملاعلى درآمد این جنگ 3 سال به دراز کشید و پس از پایان جنگ و شکست ملاعلى شاهخه اى از طایفه جاسمى تحت سلطه دولت ایران در بندر لنگه مستقر گردیدند
* بندر لنگه در آن روزگار مرکز ولایتى شامل بندرهاى کنگ، لافت، چارک و جزایر قشم، سیرى، کیش، تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسى بود.
* در اواخر دوره زندیه حکومت بندرلنگه و توابع آن در ازاى پرداخت مالیات سالانه به مبلغ 200 تومان و تبعیت کامل از دولت مرکزى ایران به شیخ سعید بن قضیب رئیس طایفه جواسم بندر لنگه واگذار شد.
* امر اجاره دادن جزایر از سوى ایران در قرون 18 و 19 امرى رایج و در آن زمان طبیعى بوده است. قشم و هرمز در اجاره امام سقء فودر و بنى فودر در اجاره طایفه موزوقى، کنگان و کیش در اجازه آن هوله، خارک و بوشهر در اجاره آن مذکور و لنگه و توابع آن در اجاره جراسم بوده اند.
* مهترین سندى که امارت در جهت اثبات مدعاى خویش در خصوص حاکمیت بر جزیره ابوموسى ارائه مى نمایند نامه اى است که شیخ یوسف قاسمى فرماندار بندر لنگه به شیخ حمید القاحاکم راس الخیمه در اول جمادى الثانى سال 1301 هق (1882) نوشته و در آنجا به تعارف عنوان نموده که جزیره ابوموسى از آن شماست.
* کاهش قدرتدر سالهاى پایانى قرن 17 و سالهاى نخستین قرن 18 سبب آشفتگى اوضاع در ایران مى گردد. شیخ کرانه هاى مسندم در سالهاى دهه 1090 شمسى (1720) میلادى) از این وضعیت بهره گرفته و بندرى براى خود در باسعید واقع در جزایر ایرانى قشم بنا مى کند.
* در سال 1736 نادر شاه افشار قدرت را از افاغنه پس گرفته و پس از مستحکم نمودن امنیت داخلى، حاکمیت دریایى ایران را بر خلیج فارس تثبیت مى نماید.
* با مرگ نادر شاه افشار در سال 1747 زمینه مناسبى براى آشوب و خود مختارى در بعضى از مناطق از جمله خلیج فارس به وجود آمد و در این راستا طایفه جواسم (قوامم) بندر لنگه بناى ناسازگارى را با دولت ایران گذاشتند.
* از جمله افرادى که اعلام خود مختارى مى کرد ملاعلى شاه بود که به عنوان حاکم هرمز خود را معرفى نمود. وى از زمان قتل ناردشاه از پرداخت مالیات سالانه سرباز زد و با ایجاد رابطه سببى راه اتحاد با شیرخ قاسمى در جلفا (رأس الخیمه کنونى) را در پیش گرفت.
* شیخ قاسمى در سال 1110 شمسى (1751 میلادى) ناوگان ى از قایق هاى خود را ظاهراً به عنوان اداى احترام تبریک به مناسبت ازدواج دختر ملاعلى شاه به کرانه هاى شمالى تنکه هرمز فرستاد ولى هدف اصلى وى گسترش نفود در کرانه هاى شمالى خلیج فارس بود.
* نکته قابل توجه این است که اولاً این مطلب به عنوان تعارف بیان شده و ثانیاً قاسمى هاى بندر لنگه از ابتدا به عنوان مأموران دولت ایران ولایت داشته اند
نکته جالبتر این است که در انتهاى این نامه شیخ یوسف قاسمى باز به تعارف خطاب به شیخ حمید قاسمى مى نویسد که بلد لنجد بلدکم (بندر لنکه نیز از آن شماست) امارت رفتى این نامه را به عنوان سند ارائه مى کند قسمت اخیر را حذف مى کند چرا که این قسمتمى دهد که این مطلب تعارفى بیش نبوده است.
*آنقدر این نامه ها بى ارزش و غیر رسمى بوده اند که گاهى طرفین حتى جواب آنها را نیز به یکدیگر نمى دادند و غیر از این نامه هاى تعارف آمیز امارات هیچ سندى دیگرى در جهت اثبات ادعاى خویش ارائه نکرده است.
* اساساً در آن زمان این تعارفات موسوم بوده و این نامه ها به هیچوجه حقى براى طرف مقابل ایجاد نمى کند. اخیراً نامه اى از شیخ بحرین خطاب به عبدالعزیز پادشاه وقت سعودى به دست آمده که در آنجا باز به تعارف مى نویسد بحرین متعلق به شماست دولت عربستان هیچ گاه نتوانسته این نامه را به عنوان سندىبر تعلق بحرین به عربستان ارئه نماید.
* در سال 1884 تقسیمات کشورى که از دوره صفویه بدون تغییر باقى مانده بود متحول شده و کرانه ها و جزایر خلیج فارس به عنوان ایالت بیست و ششم مشخص گردید و حاج محمد مهدى ملک التجار والى این ایالت شد.
** در همین سال شیخ یوسف بن محمد یکى از روئساى طایفه جواسم که حاکم وقت بندر لنگه و منصوب از سوى دولت ایران بود توسط برادر زاده اش به نام شیخ تضیب بن راشد به قتل رسید و شیخ تقیب بدون هماهنگى با دولت مرکزى اعلام خود مختارى کرد.
* حاج محمد مهدى ملک التجار به مجرد اطلاع از وضیعیت بندر لنگه حاج احمد خان بندرعباس را مأمور بر انداختن حکومت خود مختار جواسم نمود.
** به منظور براندازى حکومت خود مختار شیخ قضیب، حاج احمد خان با شیخ زاید بن خلیفه حاکم ابوهماهنگى لازم به عمل آورده تا در صورت کمک احتمالى شیوخ شارجه و رأس الخیمه به جواسم، شیخ ابومانع این کار گردد.
* سپس از این هماهنگى کشتى پرسپولیس از بوشهر به بندر لنگه حرکت نموده و نیروهاى ایرانى شیخ قضیب را دستگیر و به تهران تبعید مى نماید وى در سال 1896 در تهران فوت مى کند.
* پس از براندازى حکومت جاسمى ها در سال 1887الله خان کازرونى حاکم لنگه شده و پادگانى به استعداد 200 سرباز در لنگه مستقر نماید.
* تا این زمان دولت بریتانیا کاملاً مؤید حاکمیت دولت ایران بر جزایر خلیج فارس از جمله جزایر 3 گانه بوده که اسناد و مدارک این موضوع کاملاً مشخص مى باشد بخشى از آن در پى مى آید.
** در سال 1830 کاپیتان جى بى بروکس به دستور کمپانى هند شرقى نقشه اى رنگى از خلیج فارس تهیه نموده که رنگ جزایر 3 گانه رابه رنگ خاک کشور ایران ترسیم مى نماید. وى 12 سال مأمور نقشه بردارى در خلیج فارس بوده است.
** در سال 1835 ساموئلاز سوى دولت برینانیا مأمور تعیین حدود کشورها گردیده که وى خطى فرضى در نقشه خلیج فارس ترسیم نموده و جزایر 3 گانه در بالاى این خطر یعنى در قلمرو ایران قرار مى گیرند.
** در ژانویه سال 1836 جانشینبه نام سرگرد مورسین این کار را دنبال کرده و پس از مذاکره با شیوخ منطقه خطى دیگر ترسیم مى نماید که پایین تر از خطقرار مى گیرد
** در ژانویه سال 1836 جانشینبه نام سرگرد موراین کار را دنبال کرده و پس از مذاکره با شیوخ منطقه خطى دیگر ترسیم مى نماید که پایین تر از خطقرار مى گیرد و جزایر 3 گانه را در عمق بیشترى از قلمرو ایران قرار مى دهد.
** در سال 1840 اعلامیه معروف حاج میرزا آقاانتشار یافت که طى آن اعلام گردید که تمام جزایر خلیج فارس (از جمله جزایر 3 گانه) متعلق به ایران است و هیچ دولتى هم به این اعلامیه اعتراض نکرد.
** در 19 آوریل 1873 ادواردراس وابسته سیاسى بریتانیا در خلیج فارس طى نامه اى خطاب به شیخ رأس الخیمه مى نویسد که تنب متعلق به لنگه بوده و شیخ رأس الخیمه نباید مزاحم شود.
* در سال 1881 نیروى دریایى بریتانیا بار دیگر نقشه اى را از منطقه خلیج فارس با رنگ یکسان جزایر و خاک ایران ترسیم مى نماید.
** در سال 1886 بخش اطلاعات وزارت بریتانیا نقشه ایران را با رنگ یکسان جزایر و خاک ایران ترسیم نموده و به دستور سالیسبورى در 12 ژوئن 1886 توسط وزیر مختار بریتانیا در تهران به ناصرالدین شاه تحویل مى دهد.
* در سال 1891 نقشه فوق بار دیگر از سوى دولت بریتانیا تجدید چاپ مى شد.
** در سال 1892 نقشه دیگرى تحت نظارت لرد کرزدن وزیر خارجه وقت بریتانیا با مشخصات فوق تهیه و به چاپ مى رسد.
** در مجموع 23 نقشه و نیمه رسمى از دولت بریتانیا موجود است که همگى آنها مؤید حاکمیت ایران بر این جزایر مى باشد.
** لرد کرزن در کتاب ایران و مسأله ایران مى نویسد: حکومت لنگه و جزایر احراف آن تا چند نسل با شیخ قبیله مزبور (قاسمى ها) بود وى در شهر اقامت داشت و از جانب ایران نائب الحکومه بود.
** سرزمین رایت سفیر پیشین بریتانیا در تهران در کتاب انگلیسى ها در میان ایرانیان مى نویسد: تا آن هنگام که شیوخ قاسمى عنوان حکومت لنگه و این جزایر را داشتند و به دولت ایران مالیات مى پرداختند اختلافى وجود نداشت و این جزایر عموماً متعلق به ایران به شمار مى آید.
* چه اتفاقى مى افتد که دولت بریتانیا علیرغم آنهمه اعترافات مکتوب و مستند تاریخى ناگهان 180 درجه تغییر موضح داده و همه گفته و نوشت هاى خود را فراموش نموده و جزایر را به عنوان خاک شارجه و رأس الخیمه معرفى مى کند
* موضوع کاملاً روشن است. ایران و روسیه در سال 1902 یک قراراد همکارى امضاء نموده و بریتانیا از ترس نفود روسها به آبهاى گرم خلیج فارس و تضعیف حاکمیت آنان در منطقه دست بر این تغییر موضع آشکار مى زنند.
* لرد لنزدن وزیر خارجه انگلیس در سال 1903 مى گوید: اکنون بدون تردید باید بگویم که ما تأپایگاه دریائى یا استحکامات بندرى در خلیج فارس از طرف هر دولت دیگر را یک تهدید جدى نسبت به منافع انگلیس تلقى مى کنیم و قطعاً با تمام وسایلى که در اختیار داریم در مقابل آن مقاومت خواهیم کرد.
* ویگام نویسنده انگلیسى در کتاب مسأله ایران مى نویسد: اگر روسها با نیروى دریائى خود بر جزیره قشم مسلط شوند و راه آهن آنها بندرعباس را به آسیاى مرکزى یا تفلیس و جاهاى دیگر مربوط سازد با تسلطى که نیروىروسى بر ایران دارد چه نفوذى براى انگلیس در ایران باقى مى ماند
* ویگام در جاى دیگر مى گوید: یا باید نیروى خود را از خلیج فارس بکلى بیرون بکشیم و موقعیتى را که رد نتیجه یکصد سال کوشش پر زحمت بنا کرده ایم از دست بدهیم یا مجبور شویم براى مقابله پایگاهى موقت و پر دردسرتر ر ساحل روبرو دست و پا کنیم.
* از دیرباز قدرتهاى جهان به اهمیت سیاسى اقتصادى خلیج فارس پى برده و در ربع آخر قرن نوزدهم روسها ایجاد راه آهن از جنوب ایران، فرانسویها با ایجاد پایگاه دریایى در عمان و آلمانها با تأسیس راه آهن از مدیترانه تا خلیج فارس و انگلیسى ها از طریق کمپانى هند شرقى و با تحریک شیخ نشینها سعى در نفود هر چه بیشتر در منطقه داشتند.
* انگلیسیها به بهانه هاى مختلف از جمله مبارزه با دزدان دریائى و خرید و فروش بوده و حفظ نظم و امنیت وارد منطقه شدند. در مقطعى آنان قصد انعقاددارى با محمد شاه براى حفظ ثبات منطقه را داشتند که وى از این کار امتناع نمود. بعدها قراردادى میان حسینعلى میرزده فرمانفرما والى فارس و کایتیان ویلیام بررسى کمیسر عالى نیروى دریایى انگلیس در سال 1829 بر این مبنا منعقد شد.
** انگلیسیها سبط سلطه خود به منافع اقتصادى قانع نبودند آنان براى تسلط سیاسى خود حتى سعى در القاء عبارت دریاچه بریتانیایى بر خلیج فارس داشتند. لرد کرزن مى گوید: منافع انگلیسى در خلیج فارس دیگر فقطتجارى نداشتهسیاسى نیز باشد.
* در سال 1903 شیخ شارجه به تحریک بریتانیا پرچم خود را در ابوموسى بالا برده و دولت ایران واکنش تندى در مقابل این موضوع نشان مى دهد.
* در سال 1904امبران مدیر کل گمرکات جنوب ایران به مجرد مشاهدء پرچم شارجه در ابوموسى آن را پایین آورد و پرچم ایران را مى افرازد دوادره امور گمرک ایران در ابوموسى افتتاح مى گردد.
** بریتانیا به این امر اعتراض نموده و در پاسخ به این اعتراض، مشیر الدوله نخست وزیر دقت طى نامه اى به سفارت بریتانیا در تهران جزایر را ایرانى مى شممارد.
** بریتانیا که از اقدام ایران به خشم آمده بود و نمى دانست چه عکس العملى نشان دهد دیوانه وار جزیره هنگام را به اشغال خود در مى آورد.
* دولت بریتانیا یک بار دیگر پرچم شارجه را در ابوموسى بالا مى برد و مظفرالدین شاه طى نامه اى اعتراض خود را اعلام مى کند که منجر به مذاکرات ایران و بریتانیا در سال 1905 مى گرددد که بى نتیجه مى ماند.
** در دوران مشروطه انگلیسى به تحریک شیوخ منطقه پرداخته و قرار دادهایى از جمله صلح جاویدان با آنان امضاء نموده و این منطقه را به نام سواحل اتصالى خواند و در دهه 50 قرنشوراى متصالى تشکیل کردید.
* در سال 1908 با هماهنگى دولت ایران امتیاز استخراج خاک سرخ ابوموسى به ونکهاوس آلمانى داده مى شود که بریتانیا به این کار اعتراض نموده و روابط سیاسى آلمان و بریتانیا تیره مى گیردد.
* در سال 1914 بواسطه آغاز جنگ جهانى اول مسائل خلیج فارس و جزایر 3 گانه ایرانى تحت الشعاع قرار مى گیرد.
* در سال 1923 دولت ایران هیاًتى را جهت نمونه هاى معدنى به ابوموسى اعزام مى نماید.
* در سال 1926 دولت ایران مالکیت و حاکمیت خود را بر جزایر 3 گانه بار دیگر اعلام مى کند.
* در ژوئیه 1928 ایران به بریتانیا به لحاظ دخالت در جزایر اعتراض نموده و مالکیت آنها را از آن خود مى داند.
*در 23 ژوئیه 1933 هیأتى از سوى دولت ایران جهت بازدید از وضعیت کشیرانى در خلیج فارس و مشاهده چراغ دریایى ابوموسى اعزام مى گردد.
* در سال 1924 با یندر فرمانده نیروى دریایى ایران ضمن بازدید از جزایر سه گانه اعلام مى نماید که آنها متعلق به ایران هستند.
* در سال 1924 شیخ رأس الخیمه پرچم خود را که در تنب بزرگ برافراشته بود پایین آورده و جزیره را به ایران تحویل مى دهد که با اعتراض بریتانیا مواجه مى شود.
* اماراتى ها اکنون پس از گذشت 60 سال از پایین کشیدن پرچم توسط شیخ رأس الخیمه این امور را به این شکل توجیه مى نمایند که شیخ دلیل اینکه مى دانست بریتانیا به این مسأله حساس است لذا جهت تحت فشار قرار دادن وى به منظور کسب امتیاز بیشتر دست این کار زده بود.
* در آوریل 1935 شیخ رأس الخیمه به دستور بریتانیا مجدداً پرچم خود را بالا مى برد که این امر مورد اعتراض بریتانیا قرار مى گیرد
* در سال 1953 دولت ایران گروهى را با رزمناجهت بازدید به جزایر ابوموسى اعزام مى کند.
* در 18 مه و 19 وت 1961 ایران دو گروه دیگر را جهت بازدید از جزیره ابوموسى اعزام مى نماید.
* در سال 1962 ایران حاکمیت خود را بر جزیره سیرى تثبیت مى کند.
* در سال 1966 مذاکرات ایران در بریتانیا در ارتباط با فلات قاره خلیج فارس به جایى نمى رسد.
* در سال 1968 به دنبال پیامدهاى جنگ جهانى دوم، رشد تمایلات ناسیونالیتى در منطقه کودتاى سال 1958 عبدالکریم قاسم در عراق، کسب استقلال کویت در سال 1961، تأسیس جهمهورى یمن در سال 1968، ملى شدن صنعت نفت در ایران، ملى شدن کانال سوئز در مصر ضعف مالى بریتانیا در رقابت با امریکا، سرانجامتصمیم به خروج از منطقه مى گیرد.
* بریتانیا اعلام مى کند که در سال 1971 از منطقه خارج خواهتد شد. بنابراین تصمیم مى گیرد در این فاصله مسأله حاکمیت خود را بر جزایر قطعى نماید.
* بریتانیا پیشنهاداتى را از جمله تصرف بدون مالکیت، ایجاد پادگان مشترک با امارات تقسیم جزایر بین دو طرف، اجاره 99 ساله و غیرنظامى بودن جزایر به ایران ارائه مى دهد که مورد موافقعت ایران قرار مى گیرد.
* در 18 فوریه 1968 موافقت نامه اى در خصوص اتحاد ابوظبى و دوبى به امضاءِ مى رسد
* علیرغم اینکه بریتانیا قول داده بود که پس از حل مسأله بحرین از سوى ایران، مشکل جزایر را حل خواهد کرد اما مذاکرات مربوطه پس از حل مشکل بحرین در سال 1970 کما کان با کندى پیش مى رفت.
* بریتانیا اعلام نمود که بهتر است ایران مشکلات مربوطه به جزایر را با دولت امارات متحده عربى که هنوز تشکیل نشده بود حل و فصل نماید.ایران این پیشنهاد را نپذیرفت و اعلام کرد که قبل از خروج بریتانیا از منطقه باید فیصله پیدا کند.
* در اکتبر 1970 دولت ایران اعلام کرد که تا مسأله حاکمیت جزیار حل نشود فدراسیون امارات متحده عربى را به رسمیت نخواهد شناخت.
* سرانجام در 29 نوامبر 1971 بر اساس تفاهمى که با وساطت بریتانیا بین ایران و شارجه به عمل آمد حق حاکمیت ایران به رسمیت شناخته شده و در 30 نوامبر 2 روز قبل همان سال یعنى یک روز قبل از خروج بریتانیا از منطقه و 2 روز قبل از اعلام تشکیل کشور امارات متحده عربى، ایران وارد جزایر شد.
* نیروهاى ایرانى به هنگام ورود به جزیره ابوموسى در 9 آذر ماه 1350 مورد استقبال برادر شیخ شارجه قرار مى گیرد.
* شیخ شارجه در یک نطق رادیویى در مورد موافقت نامه منعقد شده با ایران،مى نماید که این موافقت نامه منطبق امیدها و آرزوهاى مردم شارجه است.
* شارجه پذیرفت که قراردادهایى را که قبلاً با شرکتهاى نفتى خارجى منعقد کرده بود تغیر داده و مطابق قوانین ایران عمل نماید.
* پس از تحویل جزایر به ایران بعضى از دولتهاى عربى خواستار تشکیل اجلاس اتحادیه عرب شده و در آن اجلاس بحث شکایت از ایران به سازمان ملل مطرح مى شود که به جایى نمى رسد اما هر کدام در پایتخت خود اعلامیه اى صارد و اقدام ایران را محکوم مى نمایند.
* بالاخره عراق - لیبى - الجزایر و یمن جنوبى شکایتى بر علیه ایران به شوراى امنیت ارسال مى نمایند شورا در 9 دسامبر 1971 تشکیل جلسه داده نمایندگان این کشورها سخنرانى مى نمایند سرانجام با پیشنهاد سومالى (عضو اتحادیه عرب) و تصویب شوراى امنیت پرونده شکایت بایگانى مى گردد.
* در سال 1980 (1359 هش) رژیم عراق با مطرح نمودن چند دلیل واهى از جمله مسأله جزایر جنگ را بر علیه نظام نو پاى جمهورى اسلامى ایران آغاز نماید.
* در جریان جنگ تحمیلى نیز شوراى همکارى خلیخ فارس نتوانست موضعى بى طرفانه اتخاذ نماید. حمایت بیدریغ اعضاى این شورا از رژیم بعث عراق در اعترافعبدالله بشار دبیر کل وقت این شورا بعد از شکستن حصر آبادان توسط رزمندگان دلاور اسلام بخوبى روشن مى گردد که او مى گوید: کسانى که مى گویند شوراى همکارى مى تواند براى پایان جنگ کوشش کند حرفشان غیر عملى استچگونه در مسأله اى میانجیگرى کنیم که خود درگیر آن هستیم.
*در همان سال دولت امارات به اصرار و تحریک عراق بر علیه ایران به سازمان ملل شکایت کرده خواستار مذاکره مى گردد بو بالاخره موضوع مسکوت مى ماند.
* مشاهده مى کنیم که از آن تاریخ امارات نزد هیچ مرجعى قانونى و بین المللى اعتراض خود را بر ادامه حاکمیت ایران نسبت به جزایر عنوان نمى نماید پس چه اتفاقى مى افتد که بار دیگر مسأله جزایر دوباره سخن روز مى گردد
* در آوریل 1992 مسئولین ایرانى در جزیره ابوموسى از ورود 154 مسافر کشتى شارجه اى به نام خاطره که بدون هماهنگى قصد ورود به جزیره را داشتند ممانعت به عمل مى آورد و کشتى مزبور پس از 58 ساعت توقف با ارسال آب آشامیدنى، مواد غذایى، سوخت و داور به شارجه باز مى گردد.
* در مدت کوتاهى پس از مسأله بازگرداندن کشتى خاطر به شارجه بحث جزایر به صورت محور اصلى مذاکرات در تمام نشتستهایسوان کشورهاى عربى از جده گرفته تا دوحه و قاهر و شوراى همکارى خلیج فارس اعضاى پیمان دمشق (2+6) و اتحادیه عرب از ادعاى امارات حمایت کردند این سؤال مطرح است که آیا مسأله اعزام کشتى خاطر به جزیره یک برنامه از پیش تعیین شده نبود
* براستى کشتى خاطر با 54 اسرنشین به چه منظور وارد جزیره ابوموسى شد بدون اینکه نیت شارجه را براى اعزام این گروه ارزیابى قرار دهیم این نکته را لازم بذکر مى دانیم که جهت ورود به جزیره همچون همیشه شارجه مى بایست با ایران هماهنگى لازم را به عمل مى آورد.
* کشتى خاطر هم اکنون با هماهنگى مقامات محلى ایران هفته اى 2 بار بین جزیره ابوموسى و شارجه تردد کرده و هیچ مشکلى از این جهت وجود ندارد.
* در اجلاس چهل و هفتم مجمع عمومى سازمان ملل، امارات، ایران را به نقض حاکمیت این کشور بر 3 جزیره متهم کرده و کشورهاى غربى بویژه آمریکا و بریتانیا حمایت آشکار خود را از این ادعاى غیرمنطقىمى نمایند.
* در اجلاس چهل و هشتم مجمع عمومى باز هم امارات این بحث را عنوان کرد که این بار به دلیل جو ناشى از قرار داد غزه - اریحا این امر با شدت کمترى مورد پشتیانى قرار مى گیرد.
* جمهورى اسلامى ایران از آنجایى که معتقد به همکارى هر چه عمیق تر میان کشورهاى منطقه مى باشد پنجمین سمینار بررسىهمکارى در خلیج فارس و دریاى عمان را در روزهاى پایانى آذر ماه سال 73 برگزار مى نماید. ریاست محترم جمهور وقت در دیدار با شرکت کنندگان در این سمینار مى گوید: «مسائل خلیج فارس باید از طریق گفتگوهاى صمیمى میان کشورهاى منطقه حل و فصل شود و به اعتقاد ما اختلاف نظرهاى موجود را باو مقانت و همکارى مى توان برطرف کرد».
* سران شوراى همکارى خلیج فارس متعاقبفوق الذکر در پانزدهمین، شانزدهمین، خفده همین، هجده همین،نوزدهمین و بیستمین اجلاس خود همچنان مسأله جزایر را مطرح نموده و لزوم طرح آن را درجوامع بین المللى عنوان مى نمایند.
والسلام علیکم و رحمة و برکاته
جلیل ابوغبیش
1- مجموعه مقالات اولین سمینار بررسى مسائل خلیج فارس - دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى وزارت امور خارجه
2- استراتژى و تحولات ژئوپلیتیک پس از دوران جنگ سرد ناصرثقفى عابرى
3- جزیره ابوموسى و جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک - ایرج افشار سیستانى
4- کانوبحران در خلیج فارس - دکتر اصغر جعفرى ولدانى
5- گزیده اسناد و خلیج فارس (جلد اول) - دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى وزارت امور خارجه
6- مبانى رفتارشوراى همکارى خلیج فارس در قبال جمهورى اسلامى ایران - بهمن یغمى ارفع
7- منافع قدرتهاى بزرگ در خلیج فارس - پائول جابرسیک - مترجم مجید قهرمانى
8- تاریخ سیاسى معاصر ایران - دکتر سید جلال الدین مدنى
9- کشورها و مرزها در منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس - دکتر پیروز مجتهد زاده
10- خلیج فارس و مسائل آن - دکتر همایون
11- خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگه هرمز - دکتر محمد رضا حافظ نیا
12- مبالغه مستعار دکتر محمد على موحد
* بولتن شماره 88 - دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى وزارت امور خارجه (ویژه نامه خلیج فارس)
* بولتن نگاهى به ابعاد تاریخى حاکمیت جمهورى اسلامى ایران بر جزایر ایرانى خلیج فارس خبرگزارى جمهورى اسلامى 25/7/73
* تاریخ و جغرافیاى سیاسى جزایر ابوموسى - تنب بزرگ و تنب کوچک - دکتر پیروز مجتهد زاده سالنامه سیاسى اقتصادى روزنامه اطلاعات شماره 60-59
* گوشه اى از رقابتهاى روس و انگلیس در ایران - دکتر ابراهیم تیمورى - روزنامه اطلاعات 60-55ت
* نگاهى به جغرافیاى تاریخى خلیج فارس - دکتر پیروز مجتهد زاده - روزنامه اطلاعات 80-79
* شوراى همکارى خلیج فارس چه هدفهایى را دنبال مى کند - روزنامه جمهورى اسلامى 1846-1815
* بحران سیاست و مشروعیت روزنامه رسالت از شماره 321-323
* جزایر سه گانه ایرانى - دکتر پیروز مجتهد زاده - روزنامه کیهان شماره 15467
آیات قرآن و احکام نورانى اسلام به تدریج و طى 23 سال به تناسب شرایط اجتماعى و آمادگى امت اسلامى بر پیامبر اکرم(ص) نازل مى شد و توسط آن حضرت به اطلاع مردم مى رسید. بدین ترتیب ,پیامبر(ص) از یک سو با گسترش تعالیم اثباتى اسلام روح ایمان و اخوت را در جامعه مى گستراند و از سوى دیگر, با مبارزه با بینش ها, پندارها و رفتارهاى غلط جاهلى زمینه هاى شرک و بت پرستى و ظلم و عداوت را از بین مى برد.
مبارزه اسلام با پدیده هاى نامطلوب اجتماعى دو گونه بود: با مواردى مانند بت پرستى که تضاد قطعى و صریح با تعالیم نورانى اسلام داشت, به صورت دفعى و قاطع برخورد مى کرد و در مواردى که از یک سو تضاد صریح با اسلام نداشت و از سوى دیگر به صورت یک عادت فراگیر درآمده بود, به صورت تدریجى مبارزه مى کرد که برداشتن شرابخوارى از این قبیل است.
شرابخوارى قبل از ظهور اسلام رواج فوق العاده داشت و به صورت یک بلاى عمومى درآمده بود, به طورى که اگر اسلام مى خواست بدون رعایت اصول روانى و اجتماعى با این بلاى عمومى به مبارزه برخیزد, ممکن نبود; لذا از روش تحریم تدریجى و آماده ساختن افکار عمومى استفاده کرد و شرابخوارى را در چهار مرحله تحریم نمود.(1)
در مرحله نخست خداوند به ناپسند بودن این عمل اشاره کرد و فرمود:
از میوه هاى درخت نخل و انگور, مسکرات و روزىهاى پاکیزه فراهم مى کنید.(2)
در این آیه ((سکر)) به معنى شراب مسکر, در مقابل رزق حسن قرار داده شده است و این دلالت بر ناپسند بودن آن در پیشگاه خداوند دارد, ولى عادت زشت شرابخوارى در میان اعراب ریشه دارتر از آن بود که با این اشاره ها ریشه کن شود, علاوه بر این که اعراب جاهلى از طریق شراب درآمد اقتصادى داشتند که حاضر نبودند به سادگى از آن دست بردارند. به این جهت در مرحله دوم لحن قرآن تغییر کرد و خطاب به پیامبر فرمود:
درباره شراب و قمار از تو سوال مى کنند. بگو: در آن دو, گناهى بزرگ و سودهایى براى مردم است, ولى گناهشان از سودشان بزرگ تر است.(3)
در مرحله سوم با بیان گویاتر مى فرماید:
اى کسانى که ایمان آورده اید! در حال مستى به نماز نزدیک نشوید, تا بدانید چه مى گویید.(4)
مفهوم آیه این نبود که در غیر حال نماز, نوشیدن شراب مجاز است, بلکه در پى تحریم تدریجى و مرحله به مرحله شراب بود و به عبارت دیگر, آیه نسبت به غیر حال نماز سکوت داشت و صریحا چیزى نمى گفت.
بالاخره بعد از آشنایى مسلمانان با احکام اسلام و آمادگى فکرى آنان براى ریشه کن کردن این مفسده بزرگ اجتماعى, دستور نهایى با صراحت کامل و بیان قاطع, نازل گردید:
اى کسانى که ایمان آورده اید! شراب و قمار و بت ها و تیرهاى قرعه, پلید و از عمل شیطان اند. پس از آن ها دورى گزینید, باشد که رستگار شوید.(5)
نظریه تشریع تدریجى حرمت ربا گروهى از مفسران و محققان اقتصاد اسلامى, تحریم ربا را همانند تحریم شرابخوارى به صورت تدریجى مى دانند. این افراد معتقدند: در عصر ظهور اسلام در جزیره العرب, رباخوارى چنان گسترده بود که امکان تحریم دفعى آن وجود نداشت, لذا خداوند متعال با فرستادن آیات مختلف از آغاز بعثت, ربا را مورد نکوهش قرار داد و به تدریج زمینه تحریم قاطع و فراگیر آن را فراهم نمود.
از بررسى آثار نویسندگان اسلامى به دست مىآید که نظریه تدریجى بودن تحریم ربا را نخست استاد اسماعیل خلیل در سال 1326 ق, ضمن سلسله درس هایى که در قاهره داشت, بیان نمود. سپس دکتر محمد عبدالله دراز آن را در کنفرانسى که به سال 1951 م در پاریس تشکیل شده بود, مطرح ساخت و در کتاب الربا فى نظرالقانون الاسلامى منتشر کرد(6) و بعد از وى دانشوران زیادى به تبعیت از او یا با تحقیق مستقل, این نظر را پذیرفتند.(7) این گروه از علما گرچه در جزئیات مسئله با هم اختلاف دارند (به طورى که بعضى از آن ها مراحل تشریع را سه مرحله, برخى چهار مرحله و برخى پنج مرحله مى دانند) لکن همگى بر این باورند که تحریم ربا همانند تحریم شرابخوارى طى مراحلى به تدریج صورت گرفت. نخست به صورت موعظه و نصیحت بود, سپس تحریم جزئى اعمال گردید و سرانجام به شکل قطعى و کلى تحریم شد.
قبل از اظهارنظر پیرامون صحت یا عدم صحت نظریه تدریجى بودن تحریم ربا, ابتدا مراحل تشریع حرمت را مطابق این نظریه مطرح مى کنیم, سپس با تفسیر آیات مربوطه, به نقد و بررسى این نظریه مى پردازیم.
مراحل تشریع حرمت ربا چنان که گذشت قائلین به نظریه تدریج, از جهت کم و کیف مسئله دیدگاه واحدى ندارند. در این جا به طرح دیدگاه پنج مرحله اى مى پردازیم که دیدگاه هاى دیگر را نیز در بر دارد.
سید عباس موسویان
مقدمه از تفاوت هاى اساسى اقتصاد اسلامى با سایر نظام ها, تحریم ربا و بهره است و این در حالى است که امروزه قرض هاى با بهره, به شکل اوراق قرضه, وام ها و سپرده هاى بانکى از مهم ترین ابزارهاى پیشرفت اقتصادى به حساب مىآید. بر این اساس, برخى صاحب نظران کوشیده اند راه حلى براى این مسئله پیدا کنند. از جمله این راه حل ها, نظریه اختصاص رباى محرم به رباى فاحش بود که به تبع اقتصاددانان مسیحى از سوى برخى اندیشمندان مسلمان مطرح گردید. در جواب از آن, نظریه تدریجى بودن تحریم ربا مطرح شد و نشان داد که قرآن بر فرض هم در بعضى مراحل, خصوص رباى فاحش را حرام کرده باشد, در مرحله نهایى آن را به طور کلى تحریم نموده است. در حال حاضر نظریه سومى که قصد کاربردى کردن مفاهیم قرآن را دارد وارد گفت وگو شده است و در عین پذیرش تحریم مطلق ربا, معتقد است همانند وضعیت صدر اسلام, در وضعیت کنونى کشورهاى اسلامى, تحقق کامل احکام ربا مقدور نیست, از این رو در مقام اجرا باید شیوه تحریم تدریجى را در پیش گرفت. مقاله اى که در پیش رو دارید به نقد و بررسى نتایج فقهى ـ اقتصادى این نظریه ها مى پردازد.
در دوره پنجم مجلس لیدر اکثریت، مرحوم مدرس بود. مرحوم مدرس به طوری که همه او را می شناسند یکی از شخصیت های ممتاز و بازیگران بسیار ماهر و زبردست در دنیای سیاست بود.
این سید به طوری رولهای خودش را در سیاست خوب و ماهرانه بازی می کرد که تمام رجال سیاسی عصر خودش را مات و متحیر ساخته بود و با آنکه هم دوره ای های او رجال باهوش و زبردستی مانند نصرت الدوله، قوام السلطنه، سردار معظم خراسانی که بعدها به تیمورتاش معروف شد و دادگر و بسیاری از رجال کاری آن زمان بودند دست همه را در سیاست بسته و تمام آن ها ناچار بودند در مقابلش سر تعظیم فرود آورده و زیر بار آقائی و ریاست او با کمال مباهات بروند.
مدرس علاوه بر حفظ مقام ریاست و آقائی خودش حرکاتی انجام می داد که جالب نظر و مورد گفتگوی مردم بود. به این جهت مخصوصاً طرز رفتارش با رجال عصر خود، با قوام السلطنه که رئیس الوزراء بود، با نصرت الدوله که خودش وزیر و وزیر تراش بود، با قوام الدوله و با تمام اشخاصی که در سیاست حکومتی کار می کردند اهانت آمیز بوده و با شوخی ها و عبارت های مخصوص اصفهانی ها آنها را غالباً در انظار مسخره و تحقیر می کرد.
دوره ی پنجم کابینه قوام السلطنه بر سر کار بود، مدرس لیدر اکثریت و سلیمان میرزا لیدر اقلیت بودند. هر یک با نهایت جدیت در کار خود مشغول و نطق های مهیجی می کردند و مردم با کمال علاقه و میل متوجه کارهای این دو لیدر بودند.
سلیمان میرزا دولت را استیضاح کرد و قوام السلطنه هم به پشتیبانی مدرس و دسته ای که او را روی کار آورده بودند با کمال شهامت برای استیضاح حاضر شد. بند و بست های سیاسی در آن چند روزی که برای استیضاح مهلت بود با کمال شدت شروع و قوام السلطنه که قطع نظر از دسته مدرس و حمایت کنندگان او خودش از پاچه ورمالیده های سیاست و پشت هم اندازهای درجه اول است و در بخشیدن از کیسه خلیفه و وعده دادن به وکلاء مجلس معروف است نیز به کار افتاد، پاشنه های کفشها ور کشیده شد و ملاقات های شبانه روزی شدت گرفت و با کمال اطمینان برای استیضاح حاضر شد ولی با وجود تمام زرنگیهای قوام السلطنه دولت او متزلزل بود زیرا چون کابینه مدتی دوام یافته بود و وکلاء را خسته کرده بود، به تعداد ناراضی ها دائماً افزوده شده بود.
از اتفاقات نادر الوقوع آنکه در این جلسه موافقین و مخالفین دولت که کاملاً شناخته شده و طرفین اسامی آنها را ضبط و علامت های مخصوص فیمابین رد و بدل کرده بودند کاملاً مساوی بود و فقط بقا و فنای کابینه موقوف به یک رأی بود. به این معنی که اگر مدرس و طرفداران کابینه می توانستند یکی از مخالفین کابینه را جزو موافقین بکنند و یا اقلاً طوری کنند که یکی از عده مخالفین در جلسه و یا در موقع رأی حاضر نشود کابینه سقوط نمی کرد و اکثریت داشت ولی در این موقع حساس پیدا کردن آن یک نفر کار مشکلی بود زیرا هر یک از دو دسته قبلاً صف خود را طوری مرتب کرده بود که ممکن نمی شد رخنه ای در آن حادث شود.
جلسه تشکیل شد. هیئت دولت وارد مجلس گردید و مدرس با هوش نگاهی به جبهه نمود و صف خودرا مرتب کرد و دریافت که هر چه در این چند روزه رشته است ممکن است در چند دقیقه پنبه شده و دولت سقوط کند. اگر آن یکنفر وکیل را که تا امروز نتوانسته با خود و رفقایش همراه کند به دست نیاید سلیمان میرزا کار خود را خواهد کرد ممکن است یک رأی از یک وکیل احمق بی شعوری باشد که خودش قیمت آن را نفهمد ولی به قیمت بقاء یا سقوط یک دولت ارزش دارد. قوام السلطنه حاضر بود این یک رأی را به ده هزار تومان بخرد ولی وقت گذشته و بازار تعطیل شده و موقع خرید و فروش نیست.
قلبهای طرفداران کابینه در ضربان، حواس آنها پرت و مأیوسانه به یکدیگر نگاه می کنند و در مقابل آنها سلیمان میرزا و دسته اش خوشحال با دمشان گردو می شکنند. در این اثنا فکری از ذهن مدرس تراوش کرد که مانند صاعقه ای به جان مخالفین کابینه افتاد و با یک تردستی ماهرانه و حیرت انگیز دولت را از سقوط نجات داد. د ر آن دوره وکیل اراک «بیان الملک» بود. این شخص، پیرمرد بیچاره فلکزده ای بود که فقط با صدو پنجاه رأی از شهر اراک وکیل شده بود، به این طریق که حاج آقا عبدالعظیم پسر حاج آقا محسن اراکی وکیل بود و بیان الملک شخص بعد از او بود که با 150 رأی اکثریت داشت.
این وکیل ساده لوح و دست شکسته در تمام دوره مجلس فقط تسبیه می گرداند و صلوات می فرستاد و چون قوام السلطنه، به او اعتنائی نمی کرد در این موقع در صف مخالفین دولت با جدیت نام نویسی کرده بود.
موقع عصر بود استیضاح شروع شد دولت هم به سئوالات نمایندگان جواب داد. وقت رأی گرفتن نزدیک شد. در این اثنا مدرس از جا برخاست و با اشاره به بیان الملک گفت که می خواهد برای ادای نماز عصر برود ـ بیان الملک هم برای آنکه مبادا جلسه طول بکشد و وقت نماز بگذرد برای نماز خواندن بیرون رفت. مدرس کمی زودتر بیرون آمد و بلافاصله قفلی تهیه کرد و سپس با بیان الملک به یکی از اطاقهای زیرین مجلس برای ادای نماز رفتند ـ مدرس که مقصودش نماز نبود و فقط می خواست بیان الملک را مشغول نموده و شاهکار خود را به خرج دهد دقیقه به دقیقه از وضع مجلس توسط پیشخدمت مطلع می شد. همین که فهمید بفاصله چند دقیقه دیگر رأی گرفته می شود فوراً در اطاقی را که بیان الملک در آن نماز می خواند بدون آنکه وی متوجه شود قفل کرد و کلیدش را درجیب گذاشت. این اطاق فقط یک در به بیرون داشت. مدرس در مجلس برای شرکت در رأی حاضر شد.
مؤتمن الملک رئیس مقتدر مجلس که به هیچ وجه نظامات مجلس را از دست نمی داد رأی گرفتن را شروع نمود ـ مخالفین دیدند بیان الملک نیست و اگر او نباشد دولت اکثریت خواهد داشت. هر چه توانستند او را صدا کردند و جوش زدند ولی فائده نداشت و اگر یکی از آنها بیرون می رفت ممکن بود همان دقیقه رأی گرفته و بدتر شود.
نماز بیان الملک تمام شد. یکی از پیشخدمتها با کمال عجله پیغام سلیمان میرزا را خواست به او برساند ولی در قفل بود. آن بیچاره که نمی دانست در توسط چه کسی قفل شده، هر چه سعی کرد نتوانست از اطاق بیرون آید. دویدند در جلسه ی مجلس که کلید را از مدرس بپرسند. مدرس با ایماء و اشاره به آنها جواب داد که کلید نزد او نیست. در این اثنا رأی اعتماد گرفته و دولت با تفاوت یک رأی اکثریت داشت و باقی ماند ـ سپس مدرس به عجله بیرون آمد و طوری که کسی متوجه نشود که کلید در جیب او بوده در را به روی بیان الملک باز کرد و صورت او را بوسید و با لهجه ی اصفهانی گفت: «جونم، مرد سیاسی! آخر حالا چه وقت نماز بود؟!
شبیه سازی در نمایشهایی هچون تعزیه که فردی نقش یکی از ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ را می گیرد، به چه صورتی می باشد؟
باسمه تعالی ـ با مراعات احترام ایشان جایز است.
دفتر امام خمینی قدس سره الشریف: بخش استفتا.
با توجه به نمونه ها و مثالهایی که زده شد، نتیجه می گیریم که:
احکام یعنی کلیه قوانین الهی و دستورهای عملی اسلام در تمامی ابعاد زندگی مادی و معنوی، فردی و اجتماعی.
در پایان برای آشنایی بیشتر با نظریات فقهی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ـ مد ظله العالی ـ استفتاءات و سؤالاتی شرعی از ایشان را ذکر می کنیم:
س: آیا تقلید از مجتهدی که متصدی مرجعیت و دارای رساله عملیه نیست، جایز است؟
ج: اگر نزد مکلّف ثابت شده باشد آن مجتهدی که می خواهد از او تقلید کند، مجتهدی جامع الشرایط است اشکال ندارد.
اجوبة الاستفتاءات، ج 1، ص 3، س
9-
س: آیا آگاهی از اوضاع زمان و مکان از شرایط اجتهاد است؟
ج: ممکن است که [آگاهی از اوضاع زمان و مکان] در برخی مسایل دخالت داشته باشد.
همان، ص 4، س
13-
س: آیا در تقلید کردن، اعلمیّت مرجع تقلید شرط است؟
ج: در مسایلی که فتوای اعلم با غیر اعلم اختلاف و تفاوت دارد، احتیاط در تقلید از اعلم است.
همان، ص 4، س
15-
فرار از دشمن در کدام صورت حرام است و در کدام صورت جایز؟
باسمه تعالی ـ فرار از جبهه در هیچ حالی جایز نیست.
استفتاآت، ج 1، ص 516، س
78-
آیا پرداخت مالیات از نظر شرعی جزء کدام وجوهات حساب می شود (خمس، زکات)؟
باسمه تعالی ـ مالیات بابت وجوه شرعیه محسوب نیست.
استفتاآت، ج 1، ص 411، س
199-
آیا غیبت بچه نابالغ ممیّز1 یا غیر ممیّز جایز است؟
باسمه تعالی ـ در بچه ممیّز جایز نیست.
استفتا از امام خمینی قدس سره الشریف.
آیا تقلید در مسایل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی واجب است؟
باسمه تعالی ـ در تمام احکام شرعیه بر غیر مجتهد که نمی تواند احتیاط کند، تقلید واجب است، و فرقی بین احکام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و غیر آن نیست.
دفتر امام خمینی قدس سره الشریف: بخش استفتا.
احکام جمع «حکم» است. حکم، در لغت، به معنی فرمان، دستور، امر، قضاوت و منع است. احکام در اصطلاح «فقهی» عبارت است از کلیه اوامر الهی و دستورهای عملی اسلام در تمامی ابعاد فرهنگی، اخلاقی، حکومتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، تربیتی، خانوادگی، عبادی، قضایی، جزایی، نظامی، هنری، بهداشتی، کشاورزی، ورزشی و ...
بنابراین احکام تنها مسایل عبادی و معاملاتی و زناشویی نیست، بلکه تمامی قوانینی که خداوند بزرگ برای نظام دادن به زندگی انسانها و سامان دادن به زندگی مادی و معنوی آنان وضع کرده است «احکام» نامیده می شود؛ که توضیح بیشتر آن در بحث «قلمرو احکام» خواهد آمد.
عبدالرحیم موگِهی
تکلیف، سروده ای است شیوا در نِیِستان بشریت؛ گلواژه ای است زیبا در بوستان انسانیت و خلعتی است آراسته بر قامت بلند آدمیّت.
تکلیف، شرافت است و کرامت؛ چراغ هدایت است و کلید سعادت؛ عروج انسان از خاک تا افلاک است و از خود تا خدا.
تکلیف، لبیک به آیت قرآنی «امانت» است و بر تن کردن ردای مسؤولیت؛ عمل به اوامر شریعت است و وصول به انوار حقیقت؛ قُرب به درگاه رحمان است و بُعد از کمینگاه شیطان.
تکلیف، گام نهادن در طاعت از رسالت است و جام گرفتن از کوثر ولایت؛ انتظار رؤیت آفتاب است و افتخار زیارت مهتاب؛ رفتن به ضیافت دوست است و به شهادت رسیدن در حضور او.
پس برای حق جویان وحقیقت پویانی که گوهر «تکلیف الهی» را در صدف وجود خویش پذیرا شده اند و خواستار تحقق «حاکمیت الله» و «حکومت بقیة الله»(عج) هستند، شایسته و بایسته است که در راه شناخت «احکام» و ایمان و عمل به آن گام بردارند و سیر خویش به سوی معبود و محبوب را آغاز کنند.
ما نیز به منظور زمینه سازی برای این راه از معبود، الله و از محبوب، بقیة الله، استعانت جسته ایم و مباحثی نظری و عملی را برای «آشنایی با احکام» آغازیده ایم.
امید آن داریم که با این «سرآغاز» و در سایه «شناخت احکام» و «ایمان» و «عمل» به آن، زمینه ای برای حاکمیت رحمان و حکومت صاحب الزمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ در جهان فراهم آید تا آنگاه که:
داغ قلبهای داغدار به سردی گراید،
امواج توفان ناله ها آرامش یابد،
انتظار چشمان منتظر به سرآید،
خورشید جمالش از پس پرده غیبت نمایان شود،
اشک شوق مشتاقان با نگاهش بر چهره سرازیر شود؛
و محبوب دل شیعیان و نگار قلب عاشقان با ظهورش سراسر وجود را عطرآگین کند.
دیده از دیدار مه رویان گرفتن مشکل است هر که ما را این نصیحت می کند بی حاصل است
گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست همچنانش در میان جان شیرین منزل است
اینک مباحث ذیل را در زمینه «آشنایی با احکام» آغاز می کنیم:
1- تعریف احکام
2- ضرورت فراگیری احکام
3- ضرورت آموزش احکام
4- آثار و فواید آموختن احکام
5- ادوار و سیر احکام
6- منابع احکام
7- جایگاه احکام
8- قلمرو احکام
9- بابهای احکام
10- انواع احکام
11- شرایط احکام
12- ملاکات و مناطات احکام
13- فلسفه احکام
14- تعبد در احکام
15- روش استنباط احکام
16- تزاحم احکام
17- تطور و تبدل احکام
18- کتابهای احکام
19- ...