در منابع تشیّع و تسنّن، از امام جواد علیهالسلام حدود 250 گوهر ماندگار در زمینههاى مختلف فقهى، اخلاقى و اجتماعى به ما رسیده است. شایسته است که به ذکر چند نمونه که بیشتر در منابع اهل سنّت است، اشاره کنیم؛ امید است که این جملات نورانى مشعلهاى فروزانى باشند در دهکده ظلمانى جهان امروز و چراغهایى در کوره راههاى دشوار زندگى.
1. مَنِ اسْتَغْنى بِاللّهِ افْتَقَرَ النّاسُ اِلَیْهِ، وَ مَنِ اتَّقىَ اللّهَ اَحَبَّهُ النّاسُ؛ کسى که با اتکاء به خدا، روى نیاز از مردم بگرداند، مردم به او نیازمند مىشوند. و کسى که پرهیزکارى پیشه سازد، محبوب مردمان مىگردد.21
2. حَسْبُ الْمَرْءِ مِنْ کَمالِ الْمُرُوَّةِ اَنْ لا یَلْقى اَحَداً بِما یَکْرَهُ؛ کمال مروّت آن است که انسان با هیچ کس چنان رفتار نکند که برخودش نمىپسندد.22
3. مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبیحاً کانَ شَریکاً فیهِ؛ آنکه کار زشتى را نیکو شمارد، در آن کار شریک است.23
4. مَنْ وَعَظَ اَخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِیَةً فَقَدْ شانَهُ؛ کسى که برادر مؤمن خود را پنهانى پند دهد، او را آراسته، و کسى که آشکارا و در حضور دیگران نصیحت کند، چهره اجتماعى او را زشت ساخته است.24
5. عُنوانُ صَحیفَةِ الْمُسْلِمِ حُسْنُ خُلْقِهِ؛ سرآغاز نامه عمل مسلمان در قیامت، نیک خُلقى اوست.25
6. مَنْ وَثِقَ بِاللّهِ وَ تَوَکَّلَ عَلَى اللّهِ نَجاهُ اللّهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ حَرَزَ مِنْ کُلِّ عَدُوٍّ؛ هرکس به خدا اعتماد داشته باشد و بر او توکلّ کند، خدا او را از هر بدى نجات مىبخشد و از هر دشمنى حفظ مىکند.26
7. اَلْکَمالُ فِى الْعَقْلِ؛ کمال آدمى در خردمندى است.27
8. اَلْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَالْمُعینُ عَلَیْهِ وَالرّاضى شُرَکاء؛ ستمکار و یارى کننده ستمکار و کسى که به ستم او راضى است، همه در گناه آن شریکند.28
9. یَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظّالِمِ اَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ؛ روز دادخواهى و عدالت بر ستمگر سختتر از روز ستم بر ستمدیده است.29
10. ثَلاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ تعالى: کَثْرَةُ اْلاِسْتِغْفارِ وَ لینُ الْجانِبِ وَ کَثْرَةُ الصَّدَقَةِ وَ ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ لَمْ یَنْدَمْ: تَرْکُ الْعَجَلَةِ وَالْمَشْوَرَةُ وَالتَّوَکُّلُ عَلَى اللّهِ عِنْدَ الْعَزْمِ؛ سه چیز انسان را به خشنودى خدا مىرساند: بسیار آمرزش خواستن از خدا؛ نرم خویى با مردم؛ و بسیار صدقه دادن.
و سه خصلت است که در هر کس باشد، پشیمان نمىشود: شتاب نکردن در کارها؛ مشورت در کارها؛ توکّل بر خدا هنگامى که بر انجام کارى تصمیم مىگیرد.30
11. اَلْعِفافُ زینَةُ الْفَقْرِ، وَالشُّکْرُ زینَةُ الْغِنى، وَالصَّبْرُ زینَةُ الْبَلاءِ، وَالتَّواضُعُ زینَةُ الْحَسَبِ، وَالفَصاحَةُ زینَةُ الْکَلامِ، وَالْحِفْظُ زینَةُ الرِّوایَةِ، وَخَفْضُ الْجَناحِ زینَةُ الْعِلْمِ، وَحُسْنُ الاَدَبِ زینَةُ الْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَةُ الْکَرَمِ، وَ تَرْکُ المَنِّ زینَةُ الْمَعْرُوفِ، وَالْخُشُوعُ زینَةُالصَّلوةِ، وَ تَرْکُ مالا یَعْنى زینَةُ الْوَرَعِ؛ پارسایى زینت فقر، شکر زینت توانگرى، شکیبایى زینت بلا، فروتنى زینت شأن و بزرگى، گویایى زینت سخن، نگهدارى و ضبط دقیق زینت روایت، تواضع زینت دانش، ادب زینت خرد، گشادهرویى زینت کرم و بخشندگى، منّت ننهادن زینت احسان و نیکى، توجّه و حضور قلب زینت نماز، ترک کارهاى بیهوده زینت تقوا و پرهیزکارى است.31
12. کَیْفَ یَضیعُ مَنِ اللّهُ کافِلُهُ، وَ کَیْفَ یَنْجُو مَنِ اللّهُ طالِبُهُ؛ چگونه ممکن است کسى که خدا سرپرست اوست، تباه شود؛ و چگونه ممکن است کسى که خدا در تعقیب اوست، رهایى یابد؟32
13. عِزُّالْمُؤْمِنُ غِناهُ عَنِ النّاسِ؛33 عزّت مؤمن در بىنیازى از مردم است.
14. اَلْعُلَماءُ غُرَباءٌ لِکِثْرَةِ الْجُهّالِ بَیْنَهُمْ؛34 علما با زیاد بودن جاهلان، غریبند.
امام جواد علیهالسلام با توجّه به اینکه در سنّ جوانى به شهادت رسیدند، در عمر کوتاه و با برکت خویش علاوه بر انجام وظایف سنگین رهبرى امّت، به تربیت شاگردانى که بتوانند پیام آسمانى خاندان نبوّت و امامت را به نسلهاى بعد منتقل سازند، توجّه خاص داشت.
دانشمندان علم رجال و تراجم، تعداد یاران و شاگردان امام جواد علیهالسلام را 110 نفر ذکر کردهاند.19 اسامى برخى از آن چهرههاى تابناک، بدین قرار است:
«حسین بن سعید اهوازى، حسن بن سعید اهوازى، محمد بن اسماعیل بن بزیع، احمد بن أبىعبداللّه برقى، على بن مهزیار، صفوان بن یحیى، عبداللّه بن صلت، على بن اسباط، ابراهیم بن أبى محمود خراسانى، ابراهیم بن محمد همدانى، احمد بن محمد بن أبى نصر بزنطى کوفى، احمد بن معافى، جعفر بن محمد بن یونس احول، حسین بن بشار مداینى، حکم بن علیاء اسدى، حمزة بن یعلى اشعرى قمى، داود بن قاسم بن اسحاق بن عبداللّه بن جعفر بن ابىطالب، صالح بن محمد همدانى، عبدالجبّار بن مبارک نهاوندى، زکریّا بن آدم، عبدالعظیم بن عبداللّه بن على بن الحسن بن زید بن الحسن بن على بن أبىطالب، عثمان بن سعید عمرى، على بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین، على بن بلال بغدادى، فضل بن شاذان بن خلیل ابومحمّد ازدى نیشابورى، محمد بن عبدالجبّار، ابوعلى محمد بن عیسى بن عبداللّه بن سعد بن مالک اشعرى، نوح بن شعیب بغدادى، یعقوب بن اسحاق سکیت (ابویوسف)، ابویوسف الکاتب یعقوب بن یزید بن حمّاد انبارى، ابوالحصین بن الحضین الحضینى».20
«اللّهمّ أنت الاوّل بلا اوّلیّة معدودة، و الآخر بلا آخریّة محدودة، أنشأتنا لا لعلّة اقتساراً، واخترعتنا لا لحاجة اقتداراً، و ابتدعتنا بحکمتک اختیاراً، و بلوتنا بأمرک و نهیک اختباراً، و ایّدتنا بالآلات، و منحتنا بالأدوات، و کلّفتنا الطّاقة، و جشمتنا الطّاعة، فأمرت تخییراً و نهیت تحذیراً، و خوّلت کثیراً، و سألت یسیراً، فعصى أمرک فحلمت، و جهل قدرک فتکرّمت...»16
«رضیت بااللّه ربّاً، و بالاسلام دیناً، و بالقرآن کتاباً، و بمحمّد نبیّاً، و بعلىٍّ ولیّاً، والحسن، والحسین، و علىّ بن الحسین، و محمّد بن علىّ، و جعفر بن محمّد، و موسى بن جعفر، و علىّ بن موسى، و محمّد بن علىّ، و علىّ بن محمّد، والحسن بن علىّ، و الحجّةبن الحسن بن علىّ، أئمّةً.
اللّهمّ ولیّک الحجّة فاحفظه من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله و من فوقه و من تحته، وامدد له فى عمره، و اجعله القائم بأمرک، المنتصرلدینک و أره ما یحبّ و تقرّبه عینه فى نفسه و فى ذرّیته و أهله و ماله و فى شیعته و فی عدوّه، و أرهم منه ما یحبّ و تقرّبه عینه، واشف به صدورنا و صدور قوم مؤمنین.»17
راوى مىگوید: نامهاى خدمت امام جواد علیهالسلام فرستادم. در آن نامه، از حضرت تقاضا کرده بودم که دعایى برایم یاد بدهد. آن حضرت این گونه برایم نوشت:
تقول اذا اصبحت و أمسیت: «اللّه اللّه اللّه، ربّى الرّحمن الرّحیم، لا اشرک به شیئاً» و ان زدت على ذلک فهو خیر، ثمّ تدعو بما بدأ لک فى حاجتک، فهو لکل شىء باذن اللّه تعالى، یفعل اللّه ما یشاء.18
امام جواد علیهالسلام عابدترین فرد زمانش بود. محبّت و علاقهاش نسبت به باریتعالى وصف نشدنى و خوف، خشوع و اخلاصش در طاعت و عبادت خداوند ستودنى است. براى ترسیم جلوههاى عبادى آن حضرت، به چند نمونه بسنده مىکنیم:
امام جواد علیهالسلام علاوه بر عبادات و نوافل معمول، نافله مخصوصى داشت. نافله آن حضرت دو رکعت بود؛ در هر رکعت، سوره فاتحه را قرائت مىنمود و آنگاه هفتاد مرتبه سوره اخلاص را تکرار مىکرد.13
هرگاه وارد ماه جدید مىشد، در روز اوّل ماه، دو رکعت نماز به جاى مىآورد؛ در رکعت اوّل، بعد از سوره حمد، به تعداد روزهاى ماه (30 مرتبه) سوره توحید را مىخواند. در رکعت دوم بعد از حمد، سوره انّاانزلناه را مثل رکعت اوّل تلاوت مىکرد.14
روزههاى مستحبّى آن حضرت نیز زیاد بود. پانزدهم و بیست و هفتم ماه رجب روزه مىگرفت. اهل خانه و غلامانش نیز او را در روزه گرفتن همراهى مىکردند.15
علاوه بر این، گاهى میزان عبودیت و بندگى خویش را نسبت به مقام لایزال الهى با اذکار و ادعیه ابراز مىنمود.
سیماى پرفروغ و عالمتاب امام جواد علیهالسلام نه تنها شیعیان را شیداى جمال و جلال خویش ساخته، که دانشمندان اهل سنّت را نیز از سکوت و خاموشى رهانیده است. آنان در منابع تاریخى و حدیثى خویش، به قدر ایمان و معرفت خود، زبان به حقیقت گشودهاند و شخصیت آسمانى پیشواى نهم شیعیان را چنین به تصویر کشیدهاند:
1. سبط ابن جوزى حنفى (متوفّاى 654 ق.):
«و محمد، الامام ابوجعفر الثانى کان على منهاج أبیه فى العلم و التقى و الزهد و الجود... و کان یلقّب بالمرتضى والقانع...».8
2. کمال الدین محمد بن طلحه شافعى (متوفّاى 652 ق.):
«... و ان کان صغیر السّنّ فهو کبیرالقدر، رفیع الذّکر...».9
3. شمس الدّین ذهبى (748 ق.):
«کان محمّد یلقّب بالجواد و بالقانع والمرتضى، و کان من سروات آل بیت النبى صلىاللهعلیهوآلهوسلم ... و کان أحد الموصوفین بالسّخاء فلذلک لقّب الجواد...».10
4. ابن صبّاغ مالکى (متوفّاى 855 ق.):
«و هو الامام التّاسع... عرف بأبى جعفرالثانى، و ان کان صغیرالسّنّ فهو کبیر القدر، رفیع الذّکر، القائم بالامامة بعد علىّ بن موسى الرّضا... للنصّ علیه والاشارة له بها من أبیه کما أخبر بذلک جماعة من الثّقات العدول».11
5. عبداللّه بن محمّد بن عامر شبراوى شافعى (متوفّاى 1154 ق.):
«... و کراماته رضىاللّه عنه کثیرة و مناقبه شهیرة، ثمّ ذکر بعض مناقبه و ختم حدیثه بقوله: و هذا من بعض کراماته الجلیلة و مناقبه الجمیلة».12
امام جواد علیهالسلام در روز سوم میلادش؛ لب به سخن گشود و بعد از حمد و ستایش خداوند متعال، به پیامبراکرم و خاندان عترت علیهمالسلام درود فرستاد.
از حکیمه دختر موسى بن جعفر علیهالسلام ، آن بانوى متدیّن و شایسته، که سرپرستى امور تولّد امام جواد علیهالسلام را به عهده داشت، نقل شده است که گفت:
... امام جواد علیهالسلام بعد از تولّد، فرمود: «اشهد ان لا اله الاّ اللّه و انّ محمّداً رسول اللّه.»
و در روز سوم بعد از میلادش فرمود: «الحمد للّه و صلّى اللّه على محمّد و على الائمّة الرّاشدین.»
و نیز افزود: در روز سوم تولّدش، چشمانش را گشود و به سوى آسمان چشم دوخت و سپس به سمت راست و چپ نگاه کرد. آنگاه فرمود: «أشهد ان لا اله الاّ اللّه، و أشهد انّ محمّداً رسول اللّه»؛ از دیدن حالتهاى وى تعجب کردم و هنوز در عالم شگفتى فرو رفته بودم که پدرش امام رضا علیهالسلام آمد. به آن حضرت گفتم: از چیزهایى که از این کودک شنیدم، به شگفت آمدهام! پرسید: چه چیز شنیدهاى؟ آنچه دیده و شنیده بودم، برایش تعریف کردم. حضرت فرمود:
«یا حکیمة! ماترون من عجائبه اکثر؛ اى حکیمه! شگفتىهایى که بعد از این، از او خواهید دید؛ بیشتر از آنچه تاکنون دیدهاید، خواهد بود.»5
القاب، کنیه و نقش انگشتر
براى پیشواى نهم، القاب متعدّدى ذکر کردهاند؛ مهمترین آنها عبارتند از:
جواد؛ تقى؛ مرتضى؛ قانع؛ رضى؛ مختار؛ باب المراد؛ زکى؛ متوکّل؛ منتجب6.
کنیه آن حضرت «ابوجعفر» مىباشد که معمولاً در روایات تاریخى به «ابوجعفرثانى» معروف است تا با «ابوجعفر اوّل»، یعنى امام باقر علیهالسلام اشتباه نشود.
نقش انگشتر آن امام همام، «العزّة للّه» بود.7
مورّخان در تاریخ تولّد امام جواد علیهالسلام ، اختلاف دارند؛ عدهاى میلاد آن حضرت را دهم رجب، برخى 15 ماه رمضان و بعضى نیز 19 ماه رمضان سال 195 ه . در شهر مدینه مىدانند.1
پدر بزرگوار جواد الائمّه علیهالسلام ، امام رضا علیهالسلام مىباشد؛ شخصیت ارجمندى که میزان فضایل و حیطه حیات علمى، عبادى و دینىاش، برکسى پوشیده نیست.
مادر امام جواد علیهالسلام ، بانوى گرامى و پاکدامنى بود به نام «سبیکه» (سکینه) و به روایت دیگر «خیزران». آن بانوى مؤمنه به خاندان شایسته امّالمؤمنین «ماریّه قبطیّه»2 تعلّق داشت. بعضىها نام وى را «ریحانه» و «درّه» نیز گفتهاند.3
امام جواد علیهالسلام بعد از 25 سال زندگى افتخارآمیز، سرانجام در آخر ذیقعده سال 220 ه . با تحریک معتصم عباسى و به وسیله همسرش امّالفضل مسموم و به شهادت رسید. بدن مطهّرش در گورستان قریش در بغداد، کنار قبر جدّ بزرگوارش امام کاظم علیهالسلام ـ کاظمین ـ به خاک سپرده شد.4
سید على نقى میرحسینى
آنچه مىخوانید، فشردهاى از زوایاى حیات پربار جوانترین پیشواى هدایت، نهمین مقتداى مکتب امامت، حضرت جوادالائمّه علیهالسلام است.
زندگى کوتاه آن امام همام، که با مشکلات فراوان توأم بود؛ در بخشهاى ذیل قابل بررسى است:
1. از تولّد وى تا شهادت پدرش ( 195ـ 203 ه .).
2. دوره امامتش (203 ـ 220 ه .)؛
این بخش، در دو مرحله قابل طرح است:
الف) عصر مأمون عباسى (203ـ 218 ه.)؛
ب) زمان معتصم عباسى (218 ـ 220 ه.).
امامت گوهر فروزنده اى است که خداوند در میان بشر به ودیعه نهاده است. امام شاکله اى مانند مردمان و روحى فراتر از اندیشه هر انسان دارد از این رو، بر پیروان امامان است تا امام زمان خویش را بشناسند و در راه معرفت او بکوشند بدین ترتیب روح وجان را با آب زلال معرفت از هر چه پلیدى است پاک کنند .
اهمیت این مساله تا حدى است که گفته اند که اگر کسى بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد مرگش مانند مرگ جاهلیت است. در میان همه امامان امام زمان(ع) خصوصیات ویژه اى دارد چرا که سالهاى سال است چون خورشیدى در پس ابر غیبت به هستى نور مى بخشد . او به انتظار سالهایى نشسته که در زمین آشوب زده سفره عدالت پهن کند و خوان رحمت بگستراند.
نامهاى امام زمان(ع) آینه انوار وجودى آن حضرت هستند. هر نام به نکته اى بدیع اشاره مى کند و معنایى تازه به ارمغان مى آورد و در صدف نامها معانى درخشنده و کمیاب به انتظار صیادانى نشسته اند که در قلب خویش به دنبال تصویرى روشن از امام مى گردند.
الف) اباصالح (1)
اثبات کننده حق (محقق کل حق) (2)
امام محفوظ از آسیب دشمن (الامام المامون) (3)
پانقلابى (الثائر) (4)
ب) بقیة الله (5)
بهار مردم (ربیع الانام) (6)
بیناکننده نابینایى (تجلى العمى) (7)
پ) پرچم برافراشته (العلم المنصوب) (8)
پرچم هدایت (علم الهدى) (9)
ت) ترجمان کتاب خدا (ترجمان کتاب الله) (10)
تلاوت کننده قرآن (تالى کتاب الله) (11)
ج) جانشین پیشینیان(خلف السلف) (12)
جانشین پدران خود (خلیفة آبائه) (13)
جانشین خدا (خلیفة الله) (14)
جمع کننده سخنان مردم بر تقوى (جامع الکلمة على التقوى) (15)
ح) حاکم و حافظ دین خدا (دیان دین الله) (16)
حافظ اسرار پروردگار جهانیان (حافظ اسرار رب العالمین) (17)
حجت خدا (حجة الله) (18)
حجت معبود (حجة المعبود) (19)
حجت آشکار خدا (حجة الله التى لاتخفى) (20)
حجت خدا در آسمان و زمین (حجة الله على من فى الارض و السماء) (21)
حق ثابت (الحق الثابت) (22)
خ) خونخواه شهید کربلا (الطالب بدم المقتول بکربلاء) (23)
خورشیدتاریکیها (شمس الظلام) (24)
د) درگاه خدا (باب الله) (25)
دعوت کننده به حق (داعى الله) (26)
ذ) ذخیره شده براى احیاى واجبات و مستحبات (المدخرلتجدیدالفرائض و السنن) (27)
ذلیل کننده دشمنان (مذل الاعداء) (28)
ر) راه خداکه هر کس جز آن بپیماید هلاک مى شود (سبیل الله الذى من سلک غیره هلک) ()29
ریشه کن کننده دشمنان، گمراهان و کافران (مستاصل اهل العناد والتضلیل والالحاد) (30)
روى خدا (وجه الله) (31)
روشنى بخش تاریکیها (مجلى الظلمة) (32)
ز) زنده اى که تا نابودى کفر و طاغوت نمى میرد (حى لایموت حتى یبطل الجبت والطاغوت) (33)
زنده کننده معارف دین و اهل آن (محیى معالم الدین واهله) (34)
زندگى بخش اهل ایمان (محیى المؤمنین) (35)
س) سخن پسندیده (کلمة المحمود) (36)
سیاستمدار دین (دیان دینه) (37)
ش) شادى بخش روزگار(نضرة الایام) (38)
شمشیرکشیده(السیف الشاهر) (39)
شکاف دهنده فرق ظالمان (فلاق الهام) (40)
ص) صاحب زمان (صاحب الزمان) (41)
صاحب روز پیروزى (صاحب یوم الفتح) (42)
صاحب شمشیر قدرت (صاحب الصمصام) (43)
ع) عالمى که علمش را کرانه نیست (العالم الذى علمه لایبید) (44)
عدل مشهور (العدل المشتهر) (45)
عزت بخش دوستان (معز الاولیاء) (46)
ف) فرزند آیات (ابن الایات) (47)
فرزند احمد (ابن احمد) (48)
فرزند برهانهاى واضح (ابن البراهین الواضحات) (49)
فرزند دلیلهاى آشکار (ابن الدلائل المشهودة) (50)
فرزند پرچمهاى برافراشته (ابن الاعلام اللائحه) (51)
فرزند ماه درخشان (ابن البدر المنیرة) (52)
فرزند چراغهاى روشن (ابن السراج المضیئه) (53)
فرزند عترت پاک (ابن العترة الطاهرة) (54)
فرزند خبرى بس بزرگ (ابن النباء العظیم) (55)
فرزند معجزات (ابن المعجزات الموجودة) (56)
فرزند جوانمردان و بزرگان (ابن الخضارمة المنتجبین) (57)
فرزندمهتران (ابن الغطارفة الانجبین) (58)
فرزند مردان پاک (ابن الاطائب المطهرین) (59)
فرزند راههاى راست (ابن الصراط المستقیم) (60)
فرزند نعمتهاى فراوان (ابن النعم السابغات) (61)
فرزند رؤساى باکرامت (ابن القماقمة الاکرمین) (62)
فرزند یس و ذاریات (ابن یس والذاریات) (63)
فرزند سنتهاى مشهور (ابن السنن المشهورة) (64)
فرزند ستارگان درخشان (ابن الانجم الزاهرة) (65)
فرزند اشیاى نورانى آسمان (ابن الشهب الثاقبة) (66)
فرزند دانشهاى کامل (ابن العلوم الکاملة) (67)
فرزندنشانه ها(ابن المعالم الماثورة) (68)
ق) قائم منتظر (قائم المنتظر) (69)
ک) کشتى نجات (سفینة النجاة) (70)
گ) گشاینده گره ها (فاتق کل رتق) (71)
گنجینه علوم (خازن کل علم) (72)
گوینده حکمت و راستى (الناطق بالحکمة والصدق) (73)
م) م ح م د (74)
ماه تابان (القمرالزاهر) (75)
ماه کامل ایمان (بدرالتمام) (76)
مایه اتصال زمین و آسمان (السبب المتصل بین الارض و السماء) (77)
محوکننده دشمنى و عناد در زمین (حاصد فروغ الغى و الشقاق) (78)
مظهر آیات خدا (ربانى آیاته) (79)
مشعل هدایت (علم الهدى) (80)
مشاهده کننده درخت طوبى و سدره منتهى(ناظر شجره طوبى و سدرة المنتهى) (81)
معدن علوم وحى و نبوت (معدن العلوم النبویة) (82)
مولاى پندآموز (الولى الناصح) (83)
مهیا شده براى برکندن ظلم و ستم (المعدلقطع دابرالظلمة) (84)
میثاق خداوند (میثاق الله) (85)
مهدى (المهدى) (86)
ن) نابودکننده اندیشه هاى باطل و هواهاى نفسانى (طامس آثارالزیغ و الاهواء) (87)
نابودکننده اهل فسق (مبید اهل الفسوق) (88)
نابودکننده سرکشان عالم (مبید القباة و المردة) (89)
نور خاموش نشدنى (نورالله الذى لایطفى) (90)
نور درخشان (النورالباهر) (91)
نور دیدگان مردم (نور ابصار الورى) (92)
نظام دین (نظام الدین) (93)
و) وارث انبیا (وارث الانبیاء) (94)
وصى اوصیاى پیشین (وصى الاوصیاءالماضیین) (95)
وعده خداوند (وعدالله) (96)
ولى خداوند (ولى الله) (97)
ویران کننده سازمانهاى شرک و نفاق (هادم ابنیة الشرک و النفاق) (98)
ه) هلاک کننده کافران ( مبیر الکافرین) (99)