سخن آخر

سخن آخر

مراحل و روش هایى که در صفحات گذشته بیان شد، ممکن است در اوایل کار، وقت زیادى را بطلبد.

طلبه باید بداند که اگر تعداد درس ها را کم کند، ولى کیفیت را ارتقا دهد، موفق تر خواهد بود تا اینکه تعداد درس ها را بالا ببرد ولى از روش هاى مزبور کمتر استفاده کند.

از آنجا که استعدادها مختلف است و توان افراد متفاوت، هر کس باید خود و توان خود را بسنجد و با ارزیابى آن به انتخاب تعداد دروس اقدام نماید.

ممکن است کسى دو درس بگیرد و آن را با دقت و به خوبى بگذراند، ولى با افزودن یک درس دیگر، از سطح هر سه درس کاسته شود.

در این صورت باید بداند که خواندن دو درس به صورت کامل نتیجه بخش تر است و اگر این روش را ادامه دهد، چه بسا به علت کیفیت خوب تحصیل و فهم دقیق مطالب، پس از چند سال، از ادامه ى برخى دروس بى نیاز گردد و خود بتواند بخش هاى بعدى را با مطالعه ى شخصى بفهمد و غوامضش را حل کند.

به این ترتیب آن یک درس حذف شده، جبران خواهد شد.

به عکس اگر طلبه چند درس بگیرد و همه را سطحى بخواند و فقط به یادداشت در جلسه و مباحثه از روى همان نوشته ها بسنده کند، چه بسا که پس از سال هاى طولانى هنوز قادر به ابراز نظر و رأى نشود.

(0) نظر
برچسب ها :
7. تدريس

7. تدریس

یکى از سنت هاى حوزه که با شیوع نوار و استفاده ى غیرحضورى از درس ها، بسیار کم بها شده، تدریس است.

تدریس از مهم ترین مراحل تحصیل است که نقشى به سزا در پیشرفت و رشد طلبه دارد.

در تدریس دو مرحله ى عمده وجود دارد.

أ. مطالعه

ب.ارایه ى مطلب

در مرحله ى مطالعه، طلبه - که اینک مدرّس شده است - باید هم متن اصلى را خوب مطالعه کند و هم کتاب هاى مربوط به بحث را و هم یادداشت هاى دوران تحصیل خود را.

علاوه بر مطالعه باید در دو موضوع و دو زمینه کاملاً بیاندیشد و فکر کند: در مطالب درس، در نوع عرضه ى آن.

هر استادى در هنگام ارایه ى مطلب باید قبلاً خوب فکر کند و مطلب را بفهمد؛ چرا که اگر خود وى، مطلب را نفهمیده باشد، هرگز نمى تواند به مخاطب تفهیم نماید.

از طرف دیگر بر اثر فکر و برنامه ریزى ممکن است انسان روش هاى جدیدى را براى تدریس پیدا کند که استاد او از آن روش استفاده نکرده باشد.

مثلاً متوجه شود که اگر دو مقدمه را قبل از درس بیان کند، اصل درس ساده تر در ذهن شاگردان خواهد نشست؛ در حالى که بدون این دو مقدمه تفهیم با مشکل مواجه مى شود.

تدریس در تعمیق مطالب نقشى اساسى دارد به گونه اى که ممکن است انسان در هنگام تدریس متوجه شود از اصل درس و در مراحل مختلف بیش از هفتاد درصد از مطلب را بیشتر درنیافته بوده است.

چرا که نگاه استاد به درس با نگاه شاگرد تفاوت اساسى دارد.

طلبه در هنگام تدریس نکاتى را مى بیند که در هنگام شاگردى، آنها را نیافته است.

در این مقام یادداشت کردن اشکالات باقیمانده در دوران تحصیل - که در مرحله ى ششم بر آن تکیه شد - بسیار مفید است، زیرا بسیار مى شود که در هنگام تدریس، آن مسایل حل شده و مطالب بکر و نویى از آن استخراج مى گردد.

(0) نظر
برچسب ها :
6. تنظيم يادداشت ها

6. تنظیم یادداشت ها

طلبه اى که مراحل پنج گانه ى گذشته را با دقت پشت سر گذاشته و مطالب متنوع و پراکنده اى را یادداشت کرده است، باید مجموعه ى یادداشتهایش در هنگام پیش مطالعه، در سر درس، در هنگام مطالعه و در زمان مباحثه را در یک جا و به طور منظم تدوین نماید.

گاهى نوشته ها به گونه اى است که با اصلاحى مختصر قابل استفاده است وگاه نیاز به مرتب کردن و پاکنویس دارد ونکاتى را در پیش مطالعه، پیش مباحثه، درس، مطالعه، تفکر و مباحثه در ذهن خود یافته است که باید به مطالب یادداشت شده در این مراحل اضافه نماید.

توجه کنید هرگز از مکتوب کردن نکات دریافتى خویش به اتکاى قدرت حافظه یا آنچه یادداشت کرده اید، چشم نپوشید، چرا که نیمى از مطالبى که الآن در ذهن دارید و گمان مى کنید براى همیشه آن را محفوظ خواهید داشت، به اندک زمان از یادتان خواهد رفت و در زمانى طولانى تر اکثرش محو و فراموش مى شود و فقط نوشتن و ضبط با قلم و بر روى کاغذ، آنها را ماندنى و جاودانه خواهد کرد.

(0) نظر
برچسب ها :
ب . روش مباحثه

ب . روش مباحثه

در هنگام مباحثه کسى که قصد بیان درس را دارد، باید چنان با این مطلب برخورد کند که گویا قصد تدریس دارد و دیگران که شنونده اند، چنان برخورد کنند که گویا در درس استاد شرکت کرده اند؛ اشکال کنند، اعتراض کنند و نقادانه مطالب را بررسى نمایند.

هرچند ممکن است چنین مباحثه اى به جرّ و بحث کشیده شود، اما این هرگز نکته اى منفى در بحث نیست، بلکه بسیار تأثیرگذار و رشد دهنده است.

کسى که مطلب را بیان مى کند، همچنین باید اشکالات باقى مانده براى خودش را بیان کند و بخش هایى را که هنوز برایش مبهم مانده و نفهمیده، عنوان نماید تا در بحث کاملاً رفع شود.

چنین مباحثه اى به تحصیل و تفکر عمق مى بخشد و نکات بسیارى را که در مراحل قبل براى انسان لاینحل مانده، حل مى نماید و باعث رسوخ مطالب در ذهن مى شود.

از سوى دیگر گاه اشکالاتى که هم مباحث مطرح مى کند، انسان را متوجه نکاتى تازه مى نماید که هرگز در مراحل قبل به آنها دست نیافته است.

(0) نظر
برچسب ها :
أ. انتخاب هم مباحث

أ. انتخاب هم مباحث

در هر درس که انسان قصد مباحثه ى آن را دارد، ضرورى است فردى را براى بحث انتخاب کند که خود وى قصد صاحب نظر شدن در آن درس را داشته باشد و مَباحث و مُباحثه برایش جدى باشد، نه اینکه از سر تفنن و تکلیف به این مهم اقدام کرده باشد.

سطح هم مباحثه هم بسیار مهم است.

هم مباحثى که در بحث جدى است اما در سطحى بالاتر از ما قرار دارد، باعث خستگى مى شود؛ زیرا نمى توانیم پا به پاى او راه بیاییم، او سریع تر و قوى تر است، یا ما مانع حرکت او مى شویم و یا او باعث دلسردى ما.

عکسش نیز همین گونه است.

اگر هم مباحث ما در سطحى پایین تر باشد، باز هم ما را ملول و خسته مى کند چرا که قسمت هایى را که مى خواهیم با سرعت سپرى کنیم او آرام و با کندى طى مى کند و ممکن است در قسمت هاى سخت تر اصلاً با ما همراهى نکند و از پا بیفتد و این باعث عدم رشد ما در مباحثه مى شود بنابراین سطح هم مباحث ها باید هر چه به هم نزدیکتر باشد تا یکدیگر را تکمیل کرده و باعث پیشرفت هم گردند.

(0) نظر
برچسب ها :
5 . مباحثه

5 . مباحثه

در مباحثه به دو نکته باید توجه داشت:.

أ انتخاب هم مباحث.

ب.روش مباحثه.

(0) نظر
برچسب ها :
4. مطالعه

4. مطالعه

پیش مباحثه کرده و در درس استاد با توجه و فعال شرکت نموده و سؤال هایى را طرح و پاسخ آن را دریافت کرده و...

، این قسمت - یعنى مطالعه - برایش چندان زحمتى نخواهد داشت.

این مطالعه باعث مى شودکه اگرنکات مبهمى پس از طى همه ى این مراحل برایش باقى مانده، رفع شود و یا نکته اى را در تکمیل بحث اضافه نماید.

آنچه از مطالعه در این مرحله مهم تر است و کمتر به آن توجه مى شود، تفکر است.

طلبه باید پس از درس و مطالعه فرصتى را براى فکر کردن در نظر بگیرد.

این فکر کردن یکى از کارسازترین بخش هاى تحصیل است و در این بخش است که بسیارى از پیچیدگى ها برایمان حل مى شود و مطالب حل شده در ذهنمان تعمیق مى یابد.

و این اصل کار ما در هر درس است.

(0) نظر
برچسب ها :
ج . يادداشت مطالب

ج . یادداشت مطالب

افراد مختلف عادات گوناگونى در نوشتن درس دارند.

بعضى بسیار کم و برخى تمام درس را مى نویسند و در هر صورت نوع نوشتن چندان مهم نیست.

مهم این است که این نوشتن ها، چه کم و چه زیاد، انسان را از اصلى ترین عنصر این مرحله که حضور قلب و توجه به درس است، دور نکند.

کسى که پیش مطالعه کرده است، تقریباًمى داند چه قسمت هایى را باید بنویسد.

کیفیت انتخاب این بخش ها بسیار مهم است.

ممکن است کسى در هر درس فقط یک صفحه مطلب یاداشت کند، ولى تمامى نکات درس را ثبت کرده باشد و دیگرى پنج صفحه بنویسد، اما بسیارى از نکات را از قلم بیندازد.

طلبه باید بداند که نوشته اش در هنگام درس فقط یک پیش نویس است که ضرورت دارد بعد از درس و مطالعه و مباحثه پاکنویس گردد.

او نباید بى جهت ذهن خود را از توجه به درس به محور فرعى تمیز یادداشت کردن، منحرف کند.

گرچه ممکن است پس از مدتى انسان آنقدر تسلط پیدا کند که ضمن توجه کامل به درس، یادداشت هایش را نیز در حد نهایى و کمال مطلوب و در کمترین زمان ممکن در جلسه ى درس به انجام رساند.

توصیه مى شود در هنگام درس مطالب را در یک طرف کاغذ یادداشت کنید و طرف دیگر را بگذارید تا مطالب به دست آمده در مطالعه و مباحثه و نیز سؤالات مطرح شده با استاد و جواب هاى ایشان را یادداشت نمایید.

باید توجه کرد که تمامى سؤالات مطروحه، سؤالات مانده در ذهن و حل شده توسط خود طلبه در مطالعه و مباحثه راهم باید یادداشت کرد که در سال هاى بعد و در هنگام مراجعه به این یادداشت ها به شدت مفید خواهد افتاد.

(0) نظر
برچسب ها :
ب . طرح سؤال

ب . طرح سؤال

سؤال کردن از استاد چه در درس و چه در خارج از درس در رشد طلبه بسیار تأثیر دارد.

ممکن است در ابتدا سؤالات، پیش پا افتاده باشد به گونه اى که استاد با چند کلمه ى کوتاه پاسخ دهد یا حتى سؤال مورد تمسخر و سائل مورد استهزا قرار گیرد اما احتمال این امور یا وقوع آنها نباید مانع از ادامه ى روحیه ى پرسشگرى او شود.

طلبه باید به خود جرأت دهد که نکات مبهم را سؤال کند.

چه بسا سئوال نابجاى او استاد را به نکته اى دیگر توجه دهد که بسیار مهم و مفید باشد.

اگر این روحیه در او بماند با رشد علمى سؤالاتى را مطرح خواهد کرد که استاد به راحتى نتواند جواب دهد و یا حتى ممکن است به سؤالاتى برسد که مطلب استاد و نظر او را تغییر دهد.

ایجاد روحیه ى نقادى در تعالى محصل بسیار با اهمیت است گرچه باید توجه داشت که از حد اعتدال خارج نشویم.

باید ضمن اینکه براى خود استقلال رأى قایلیم و بى دلیل زیر بار هر حرفى نمى رویم، این حساب را نیز همیشه با خود داشته باشیم که احتمال اشتباه و خطا نیز در ما منتفى نیست و با لحاظ این هر دو، قدرت اشکال و اعتراض را در خود بارور کنیم تا رشد یابیم.

در طرح سؤال نباید عجله کرد.

چه بسا خود بتوانیم مسئله را حل کنیم و یا استاد لحظاتى بعد آن را مطرح و جواب گوید.

ولى اگر با اندکى تأمل دریافتیم که نه قابل حل است و نه بحث استاد به گونه اى است که به طرح این سؤال بپردازد، باید سؤال را مطرح نماییم.

گرچه در این صورت نیز ممکن است اشتباه کنیم و از استاد جواب بشنویم: چند لحظه ى دیگر صبر کنید؛ یا خود دریابیم که جاى این سؤال نبود.

در هر حال، این گونه امور عادى است و نباید به خاطر آن از این رویه دست برداشت.

بر اثر پیگیرى این روش خیلى زود به جایى خواهیم رسید که سؤالاتمان، سؤالات با ارزش و تفکر بر انگیزى باشد.

(0) نظر
برچسب ها :
أ. حضور قلب

أ. حضور قلب

طلبه باید همچون شکارچى هوشیار کاملاً توجهش معطوف به گفته هاى استاد باشد و به محض بیان استاد مطالب را صید نماید؛ یعنى حضور و هوشیاریش در سر درس از همه جا بیشتر باشد.

مخمورى حال و پرتى حواس با شکار مطالب سازگار نیست.

به امید نوار و دست نوشته ها نشستن تا در فرصت هاى پس از درس به کنه مطلب دست یابیم، ما را از اصل درس دور مى کند.

باید سعى کنیم درس را در همان لحظه که بیان مى شود تجزیه و تحلیل کنیم و دریابیم چه اندازه از مطالب را مى فهمیم.

باید همانجا و در جلسه ى تدریس استاد، ذهن را وادار به کاوش در مطالب نماییم.

پرواضح است که این کار به سادگى حاصل نمى شود.

حضور فعال در درس نیازمند ممارستى جدى است.

چنین نیست که اگر شخص امروز تصمیم به آن گرفت فردا بدون زحمت، بدان دست یابد.

گاه لازم است انسان چندین ماه خود را تمرین دهد؛ هرچند معمولاً پس از گذر شش ماه تلاش، حالت انسان دگرگون مى شود و ناخود آگاه نسبت به مطالب هوشیارى پیدا مى کند؛ حتى در خستگى ها و کم خوابى ها باز هم اصل توجه به درس در انسان حفظ مى شود.

ناگفته نماند که پیش مطالعه در این حضور قلب و توجه ذهن نقش اساسى را ایفا مى کند چرا که طلبه با پیش مطالعه از پیش مى داند استاد قصد دارد وارد کدام مطلب بشود، چه مى خواهد بگوید، کدام بخش ها از مطالب این درس را، خود وى، فهمیده و کدام قسمت ها مبهم باقى مانده است و نیاز به توجه ویژه دارد.

همه ى اینها در حضور قلب و تمرکز ذهن و حواس مؤثر است.

(0) نظر
برچسب ها :
3. حضور در درس استاد

3. حضور در درس استاد

حضور در درس و فیض بردن از محضر استاد از امورى است که علیرغم کمرنگ شدنش در دوران ما، تأثیر به سزایى در رشد و ارتقاى علمى طلبه دارد و از اهمیتى بسیار بالا برخوردار است.

شاید هر یک از ما شخصاً تجربه کرده ایم که در این حضور لحظاتى خلق مى شود که هرگز در پیش مطالعه و پیش مباحثه امکان دست یابى به آن وجود ندارد؛ لحظاتى که افکار بکر، مطالب نو و افق هایى روشن در برابر ذهن جلوه نمایى مى کند.

خلق این لحظات نورانى و مبارک وابسته به دو چیز است و بدون آنها، دستیابى به چنین غنیمتى ممکن نیست: 1.

پیش مطالعه، 2.

توجه کامل به مطالب استاد در هنگام درس.

هرگز چنین لحظاتى با بیگانگى نسبت به درس و بدون پیش مطالعه، فراهم نمى آید.

قبلاً در باب پیش مطالعه سخن گفتیم، اما براى حصول توجه کامل تحقق چند امر ضرورى است:

(0) نظر
برچسب ها :
2. پيش مباحثه

2. پیش مباحثه

مرحله ى دوم حرکتى است که پس از پیش مطالعه و قبل از حضور در درس صورت مى گیرد و تأثیر زیادى در آمادگى ذهن براى پذیرش درس و تمرکز نسبت به مطالب دارد و آن پیش مباحثه است.

البته این مرحله از مراحلى است که وجودش بسیار نافع است ولى نبودش لطمه اى به اصل تحصیل نمى زند.

پیش مباحثه نیز مانند پیش مطالعه داراى سطوح متفاوت است.

سطح پایین و اقلش این است که کتاب یا کتاب اصلى مورد رجوع استاد را با هم مباحثان بحث کنیم و حداکثر و سطح بالایش این است که از نظراتى که در پیش مطالعه به آن رسیده ایم، همچون یک مجتهد دفاع نماییم و سعى کنیم قضاوت خود را، به اثبات برسانیم.

پیش مباحثه حتى اگر به مقدار حداقل هم انجام شود، کمترین نفعش این است که عمق پیش مطالعه را افزایش مى دهد و درصد فهم مطالب درس آینده را بیشتر مى کند.

زیرا در پیش مباحثه چند فکر کنار هم قرار مى گیرد و هر یک از افراد آنچه را فهمیده است با دیگران مرور مى کند و اگر هر کدام مثلاً بیست در صد از بحث را فهمیده باشند، حاصل مجموعه اى سه نفرى شاید به حدود پنجاه در صد برسد چون ممکن است بسیارى از بخش هایى که فکر من در آنها راه به جایى نبرده، در تیررس فکر دیگران قرار گرفته باشد.

(0) نظر
برچسب ها :
روش پيش مطالعه

روش پیش مطالعه

آنجه در اینجا به عنوان روش پیش مطالعه از آن یاد مى کنیم، در واقع مرز و حد پیش مطالعه است.

پیش مطالعه یک حداقلى دارد که رعایت آن براى هر طلبه اى ضرورى است.

اما حدود بالاترى نیز براى آن تصور مى شود که هر چه طلبه بیشتر به آنها توجه کند، به نتایج بهتر و برترى دست مى یابد.

حد اقل پیش مطالعه در دروس سطح این است که طلبه کتاب درسى خود را یک بار دقیق بخواند و موارد مبهم را علامت گذارى کند.

البته اگر در انجام این کار وقت بیشترى صرف نموده و با چند بار مرور متن و دقت در آن، موارد ابهام را بکاهد، در واقع، به سطح بالاترى از پیش مطالعه رسیده است.

در اینجا تذکر مطلبى که قبلاً بیان شد ضرورى است و آن این که طلبه ى سطح نباید به کتب دیگر غیر از متن اصلى درس خود مراجعه کند و رجوع به آنها فقط باید به هدف فهم متن یا پاسخ به سؤالات بى جواب باشد و این مراجعه نیز باید بعد از حضور در درس صورت پذیرد(33).

حداقل پیش مطالعه براى درس خارج آن است که انسان مصادر و منابعى را که استاد معمولاً به آن رجوع مى کند، ببیند.

مثلاً اگر استادى متن درس خارج اصولش را کفایه قرار داده و به نظرات مرحوم نایینى رحمه الله بیشتر عنایت دارد، طلبه باید، حداقل، متن کفایه و مطالب مرحوم نایینى را در آن بخشى که استاد قصد دارد در روز بعد وارد آن شود، دقیق بررسى کند تا ببیند چه اندازه را خود مى تواند بفهمد و غوامضش را حل نماید.

این کمترین مقدار پیش مطالعه براى درس خارج است.

حداکثر پیش مطالعه در درس خارج آن است که طلبه سعى کند در مطلبى که استاد مى خواهد وارد آن بشود، قبل از درس خود به قضاوت و نظر نهایى برسد براى رسیدن به این مهم باید دامنه ى وسیعترى را بررسى کند و فرصت بیشتر و دقت جدى ترى را اعمال نماید.

قضاوت و نظر به دست آمده از این مسیر گرچه ممکن است باطل باشد و استاد در جلسه ى درس آن را به سادگى رد و طرد نماید، اما مهم حق و باطل بودن آن نیست، مهم این است که این حرکت باعث رشد چشمگیر محصل مى شود و او را به صورتى شگرف ارتقا مى دهد تا آنجا که در آینده بتواند از نظر شخصى خود در قبال نظر استاد دفاع کند.

البته این مقدار صرف وقت و دقت، به ویژه در مراحل ابتدایى، ضرورى نیست اما حداقل پیش مطالعه قطعاً ضرورت دارد و در صورت انجام مداوم آن، قسمت زیادى از مسیر طى مى شود.

البته شاید در مراحل ابتدایى تحصیل در سطوح بالا و درس خارج، همین حداقل، کافى و براى شخص مفیدتر و نافع تر باشد.

(0) نظر
برچسب ها :
ج . انتخاب استاد

ج . انتخاب استاد

این ثمره، پاسخگوى سئوالى است که عموماً در ذهن هر جوینده ى علوم دینى وجود دارد: در درس چه کسى شرکت کنیم؟ انتخاب استاد خصوصاً در درس خارج بسیار مهم است؛ هر چند در سطح نیز خالى از اهمیت نیست.

براى شرکت در درس، استادى را باید انتخاب کرد که به حال شخص طالب مفید باشد.

دقت کنید: هر طلبه استاد را فقط از آن حیث باید ارزیابى کند که به حال شخص خود او، نفع داشته باشد.

یعنى استاد براى او که فردى با این مشخصه هاى علمى و مؤلفه هاى روحى است، منفعت داشته باشد؛ اگر چه براى هیچ کس دیگرى نافع نباشد و هر طلبه باید به این گونه استاد خود را پیدا و در درس او شرکت کند.

اما اینکه چگونه این استاد را بیابیم و از کجا بدانیم که براى ما منفعت دارد، کلیدش پیش مطالعه است.

وقتى قبل از درس، مطالعه کردیم و دریافتیم که چه بخشى را فهمیده ایم و چه بخشى برایمان مبهم مانده است و آنگاه در درس شرکت کردیم و دیدیم که استاد تمام یا اکثر بخش هاى مبهم را برایمان روشن کرد، مى فهمیم که این استاد به درد ما مى خورد و درس این استاد براى ما داراى منفعت است.

ممکن است همین استاد براى فرد دیگرى نافع نباشد.

گاه ممکن است سطح استاد خیلى بالا باشد و آنچه براى ما مبهم است، ابتدایى بداند و از آن به صورتى گذرا عبور کند و هیچ کمکى به ما در رفع ابهام و روشنایى این بخش ها ننماید و ما نتوانیم با او همراهى کنیم و گاه به عکس، سطح استاد پایین است و تمام وقت خود را صرف بخش هایى مى کند که ما در پیش مطالعه فرا گرفته ایم و شرکت ما در این درس هیچ بار علمى را برایمان به ارمغان نمى آورد.

با این وصف ممکن است درس استادى که براى ما هیچ نفعى ندارد، براى دیگرى که قدرت و تسلطش از ما کمتر است، فایده ى فراوان در برداشته باشد.

درس هاى خارج فقه و اصول در حوزه ى علمیه فراوان است از دروس نزدیک به سطح تا دروس بسیار دور.

این درس ها همه اش خوب است و نافع.

این طلبه است که باید با ارزیابى خویش، ببیند کدام درس مناسب اوست.

در سیستم مدیریت حوزه هیچ جاى مشخصى نیست که افراد را ارزیابى کند و هر کدام را به تناسب هوش و دانسته هایش به درس خاصى راهنمایى کند و این یک حسن براى حوزه است - و نه یک عیب - این که انسان خودش، خودش را ارزیابى کند و درس و استاد مفیدتر را بیابد، یک آزادى عمل به طلبه مى دهد که اگر به صورت صحیح از آن استفاده کند، منافع بسیارى در آن نهفته است.

دقت کنید این مسئله خیلى اهمیت دارد که هر طلبه کاملاً توجه کند این استاد براى »من« نافع باشد؛ بیانش، تحقیقش و تدریسش، و عوامل جانبى و عوارض مضرّ همانند شهرت استاد، تعداد شرکت کنندگان، شرکت طلاب فاضل و نامدار حوزه در درس وى و. . . در انتخاب دخالت داده نشود.

ممکن است این درس براى همه ى آنها نافع باشد ولى براى من مضرّ! چه بسا اگر من در آن درس شرکت کنم، نفهمم و این نفهمیدن به یأس، خستگى و از کار افتادگى هوش و استعدادم منتهى شود.

باید انسان توانایى همراهى با استاد را داشته باشد و استادى را انتخاب کند که بتواند دست در دست او مدارج را طى نماید.

ممکن است این استاد در نقطه اى دیگر مطلبى براى طلبه نداشته باشد و این شاگرد از آن استاد بى نیاز شود.

و یا حتى از او بگذرد.

در چنین جایى طلبه از این استاد جدا شده و استادى را که تا امروز نمى توانست از درس او استفاده ى چندانى بنماید، برمى گزیند.

(0) نظر
برچسب ها :
. قدرت ارزيابى .

 . قدرت ارزیابى  .

پیش مطالعه به طلبه قدرت ارزیابى علمى خویش و استاد را مى دهد.

او با پیش مطالعه متوجه مى شود که چقدر از مطالب را خودش مى تواند از مصادر و مدارک استفاده کند و چقدر را از استاد فرا مى گیرد.

او همچنین مى تواند رشد علمى خویش را ارزیابى نماید.

اگر درصد مطالبى که در پیش مطالعه در مى یابد نسبت به مطالبى که از استاد فرا مى گیرد، فزونى یابد و روز به روز به آن افزوده شود، این افزایش نشان دهنده ى رشد علمى اوست.

بدیهى است در روزهاى اول که فهم ما نسبت به مطالب کم است، توضیح استاد برایمان نفع بیشترى دارد و مثلاً بیست درصد را خودمان مى فهمیم و هشتاد درصد را از استاد فرا مى گیریم.

حال اگر کفه ى فهم ما در پیش مطالعه ابتدا با کفه ى استفاده از استاد در درس، مساوى و سپس رفته رفته از حالت تعادل، خارج و سنگین و سنگین تر شود، ممکن است به جایى برسیم که متوجه گردیم درس استاد برایمان یا هیچ فایده اى ندارد و آنچه استاد، در صدد القاى آن است، خودمان، در پیش مطالعه در مى یابیم، و یا لااقل، گفته هاى استاد، مطلب چندانى افزون بر یافته هاى ماندارد.

و حتى ممکن است این روش، طلبه را به جایى برساند که از استاد نیز جلوتر برود، یعنى خود در پیش مطالعه اش، مطالبى را استخراج کند که استاد به آنها نرسیده و آنقدر نکته به دست آورد که استاد به آن اندازه نکات را درنیافته باشد.

و این همه قدرت بر ارزیابى و رشد علمى، مرهون پیش مطالعه ى صحیح است.

(0) نظر
برچسب ها :
احاطه بر كليات بحث

احاطه بر کلیات بحث

پیش مطالعه استخوان بندى کلى درس را در اختیار طلبه مى گذارد و به او این امکان را مى دهد که تصویرى کلى از مجموعه ى درس در ذهن خویش داشته باشد.

در این صورت چنانچه در هنگام تدریس استاد، لحظاتى ذهنش به امورى غیر از درس معطوف شد، شالوده ى درس از دستش خارج نمى شود و یا اگر بر اثر حادثه اى دقایقى دیر به درس رسید، مجموعه ى مطالب آن روز برایش نامفهوم و مبهم نخواهد ماند.

با پیش مطالعه بخش هایى از درس براى انسان روشن مى شود و بقیه مبهم مى ماند؛ مثلاً بیست درصد مطلب را مى فهمد.

و چون نقاط مبهم بحث برایش مشخص مى شود، به هنگام تدریس استاد قادر است به آن قسمت ها توجه پیدا کند و علت عدم فهم خویش را در آن موارد بیابد.

با این وصف، هم در درس نسبت به مطالب حضور ذهن دارد و هم راه ارتقاى فهم در هنگام پیش مطالعه را درمى یابد.

(0) نظر
برچسب ها :
X