بسمه تعالی
آقایانی که طالب مواعظ هستند، از ایشان سئوال می شود: آیا به مواعظی که تا حال شنیده اید، عمل کرده اید، یا نه؟
آیا می دانید که: «هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می فرماید؟»
آیا اگر عمل به معلومات - اختیاراً ـ ننماید، شایسته است توقع زیادتی معلومات؟
آیا باید دعوت به حق، از طریق لسان باشد؟ آیا نفرموده: «با اعمال خودتان، دعوت به حق بنماید؟»
آیا طریق تعلیم را باید یاد بدهیم، یا آنکه یاد بگیریم؟
آیا جواب این سئوال ها از قرآن کریم:
( والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا )، و از کلام معصوم: «من عمل بما علم، ورثه الله علم ما لم یعلم » و «من عمل بما علم، کفی ما لم یعلم»، [روشن نمی شود؟]
خداوند توفیق مرحمت فرماید که آنچه را می دانیم، زیر پا نگذاریم و در آنچه نمی دانیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود.
نباشیم از آنها که گفته اند: نشستند و گفتند و برخاستند! نشستند و گفتند و برخاستند
پی مصلحت مجلس آراستند نشستند و گفتند و برخاستند نشستند و گفتند و برخاستند
وما توفیقی إلا بالله، علیه توکلت و إلیه انیب.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
الاقل محمد تقی البهجة
مشهد مقدس
یکشنبه هـ.ش.
مطابق با ربیع الاول هـ.ق.
بسمه تعالی
جماعتی هستند که وعظ و خطابه و سخنرانی را که مقدمه عملیات مناسبه می باشند، با آنها معامله ذی المقدمه می کنند، کأنه دستور این است که «بگویند و بشنوند، برای این که بگویند و بشنوند!» و این اشتباه است.
تعلیم و تعلم، برای عمل، مناسب است و استقلال ندارند. برای تفهیم این مطلب و ترغیب به آن فرموده اند: «کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم» با عمل بگویید و از عمل یاد بگیرید و عملاً شنوایی داشته باشید.
بعضی می خواهند معلم را تعلیم نمایند، حتی کیفیت تعلیم را از متعلمین یاد بگیرند.
بعضی « التماس دعا » دارند، می گوییم « برای چه؟» درد را بیان می کنند، دوا را معرفی می کنیم، به جای تشکر و به کار انداختن، باز می گویند: «دعا کنید!»
دور است آنچه می گوییم و آنچه می خواهند؛ شرطیت دعا را با نفسیت آن مخلوط می کنند. ما از عهده تکلیف، خارج نمی شویم، بلکه باید از عمل، نتیجه بگیریم و محال است عمل، بی نتیجه باشد و نتیجه، از غیر عمل، حاصل شود؛ این طور نباشد:
پی مصلحت، مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند!
خدا کند قوال نباشیم، فعّال باشیم؛ [مبادا] حرکت عملیه بدون علم بکنیم [و] توقف با علم بکنیم.
آنچه می دانیم بکنیم، در آنچه نمی دانیم، توقف و احتیاط کنیم تا بدانیم؛ قطعاً این راه پشیمانی ندارد.
به همدیگر نگاه نکنیم، بلکه نگاه به « دفتر شرع » نماییم و عمل و ترک را مطابق با آن نماییم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بسمه تعالی
من کلام علی علیه السلام:
«إعلم أن کل شیء من عملک تبع لصلاتک: بدان که هر چیزی از عمل تو تابع نماز توست »؛ علیکم بالمحافظة علی الصلوات الخمس فی اوائل أوقاتها و بالإقبال بالکل إلیه تعالی فیها، لا تفوتکم السعادة إن شاء الله تعالی: بر شما باد به محافظت بر نمازهای پنج گانه در اولین وقت های آنها؛ و بر شما باد به روی نمودن و توجّه با تمام وجود بسوی خدای تعالی؛ { در این صورت} سعادت را از دست نخواهید داد إن شاء الله تعالی.
وفقنا الله و ایاکم لمراضیه و جنبنا سخطه بمحمد و آله الطاهرین صلوات علیهم أجمعین.
العبد محمد تقی البهجة
بسمه تعالی
هیچ ذکری، بالاتر از «ذکر عملی» نیست؛ هیچ ذکر عملی، بالاتر از «ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات نیست.»
و ظاهر این است که ترک معصیت به قول مطلق، بدون «مراقبه دائمیه»، صورت نمی گیرد.
والله الموفق
العبد محمد تقی البهجة
بسمه تعالی
کسی که به خالق و مخلوق، متیقن و معتقد باشد، و با انبیاء و اوصیاء صلوات الله علیهم، جمیعاً مرتبط و معتقد باشد، و توسل اعتقادی و عملی به آنها داشته باشد، و مطابق دستور آنها حرکت و سکون نماید، و در عبادات، «قلب» را از غیر خدا، خالی نماید، و فارق القلب، نماز را که همه چیز تابع آن است انجام دهد، و با مشکوک ها، تابع امام عصر عجل الله له الفرج باشد، و هر که را امام، مخالف خود می داند با او مخالف باشد، و هر که را موافق می داند با او موافق، [و] لعن نماید ملعون او را، و ترحم نماید بر مرحوم او و لو علی سبیل الاجمالی؛ هیچ کمالی را فاقد نخواهد بود و هیچ وِزر و بالی را واجد نخواهد بود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
العبد محمد تقی البهجة
الأقل محمد تقی البهجة
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله وحده، و الصلاة علی سید انبیاء و علی آله الطیبین، و اللعن أعدائهم اجمعین.
جماعتی از مؤمنین و مؤمنات، طالب نصیحت هستند؛ بر این مطالبه، اشکالاتی وارد است، از آن جمله:
. نصیحت در جزییات است، و موعظه، اعمّ است از کلیات و جزییات؛ ناشناس ها و همدیگر را نصیحت نمی کنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم»؛ «[من عمل بما علم] کفی ما لم یعلم»؛ (والذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا).
. آنچه می دانید، عمل کنید؛ و در آنچه نمی دانید؛ احتیاط کنید تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانید که بعض معلومات را زیر پا گذاشته اید؛ طلب موعظه از غیر عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظی را شنیده اید و می دانید، عمل نکردید، و گرنه روشن بودید.
. همه می دانند که «رساله عملیه» را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند، و تطبیق عمل بر آن نمایند، و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند؛ و همچنین مدارک شرعیه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمی توانند بگویند:
. « ما نمی دانیم چه بکنیم و چه نکنیم. »
. کسانی که به آنها عقیده دارید، نظر به اعمال آنها نمایید، آنچه می کنند از روی اختیار، بکنید، و آنچه نمی کنند از روی اختیار، نکنید؛ و این، از بهترین راه های وصول به مقاصد عالیه است؛ «کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم»؛
مواعظ عملیه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قولیه است.
. از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز، و ادعیه مناسبه اوقات و امکنه، در تعقیبات وغیرآنها؛ و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زیارت علما و صلحاء و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول(ص) است و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد.
. و بر عکس، کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش از عبادت و زیارات است؛ از این جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ایمان، به سوء حال و نقصان، مبدل می شوند؛ پس، مجالست با ضعیف الایمان- در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها- سبب می شود که ملکات حسنه خود را از دست بدهد، بلکه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد:
. « جالسوا من یذکرکم الله رؤیته، و یزید فی علمکم منطقه، و یرغبکم فی الاخرة عمله. »
. از واضحات است که ترک معصیت در اعتقاد و عمل، بی نیاز می کند از غیر آن؛ یعنی غیر، محتاج است به آن، و او محتاج غیر نیست، بلکه مولد حسنات و دافع سیئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون.)
. عبودیت ترک معصیت در عقیده و عمل.
. بعضی گمان می کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده ایم!! غافلند از این که معصیت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبیره است؛ مثلاً نگاه تند به مطیع، برای تخویف، إیذاءِ محرم است؛ [و] تبسم به عاصی، برای تشویق، اعانت بر معصیت است.
. محاسن اخلاق شرعیه و مفاسد اخلاق شرعیه، در کتب و رسائل عملیه، متبین شده اند. دوری از علما و صلحا، سبب می شود که سارقین دین، فرصت را غنیمت بشمارند و ایمان و اهلش را بخرند به ثمن های بَخس و غیر مبارک، همه اینها مجرب و دیده شده است.
. از خدا می خواهیم که عیدی ما را در اعیاد شریفه اسلام و ایمان، موفقیت به
«عزم راسخ ثابت دائم بر ترک معصیت» قرار بدهد که مفتاح سعادت دنیویه و اخرویه است، تا این که ملکه بشود ترک معصیت؛ و معصیت برای صاحب ملکه، به منزله زهر خوردن برای تشنه است، یا میته خوردن برای گرسنه است.
البته اگر این راه تا آخر، مشکل بود و به سهولت و رغبت، منتهی نمی شد، مورد تکلیف و ترغیب و تشویق از خالق قادر مهربان نمی شد.
. «و ما توفیقی إلا بالله، علیه توکلت، و إلیه انیب».
و الحمدلله أولاً و آخراً، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی
أعدائهم أجمعین»
. ربیع المولود
بسمه تعالی
گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ در خانه اگر کس است، یک حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر می گویم: «کسی که بداند هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظی ندارد، می داند چه باید بکند و چه باید نکند؛ می داند که آنچه را که می داند، باید انجام دهد، و در آنچه که نمی داند، باید احتیاط کند. »
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
الاقل محمد تقی البهجة
مشهد ربیع الثانی
بسمه تعالی
کوچک و بزرگ باید بدانیم: راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است؛ و بندگی، در ترک معصیت است در اعتقادیات و عملیات.
آنچه را که دانستیم، عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ این عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفیق و یاری خواهد بود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین، واللعن علی أعدائهم أجمعین.
بسمه تعالی
الحمدلله رب العالمین، و الصلاة علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوییم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست.
و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّالکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند.
پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/ ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لکنه ذکرالله عند حلاله و حرامه».
ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای این که منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستیم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آن که عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: «اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هرچه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم»؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا».
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه «کونوا دعاة إلی الله بغیر أاسنتکم»
وفقّنا الله و ایاکم لما یرضیه و جنبنا جمیعاً عن ما یسخطه و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علی محمد و آله الطاهرین واللعن علی أعدائهم أجمعین.
مشهد، ربیع الثانی
متن کامل منشور اخلاقی انتخابات وزارات کشور:
« و هو الذی جعلکم خلائف الارض و رفع بعضکم فوق بعض درجات لیبلوکم فیما اتیکم » « و او کسی است که شما را جانشینان و نمایندگان خود در زمین قرارداد و درجات بعضی از شما را بالاتر از بعضی دیگر قرار داد تا شما را بوسیله آنچه در اختیارتان قرار دا د بیازماید . » « آیه 165 سوره انعام » « انی بعثت لا تحم مکارم الاخلاق » « رسول گرامی اسلام ( ص ) » « باید اخلاق همه در انتخابات اخلاق اسلامی باشد و افرادی را انتخاب کنید که متعهد به شرق و غرب نباشند و بر صراط مستقیم انسانیت و اسلامیت باشند . » « امام خمینی ( ره ) » « انتخابات را به عنوان هدف عالی و شیرین مورد توجه قرار دهید و با پرهیز کامل از هرگونه جنجال و تخریب و بداخلاقی ، همه عوامل خود را برای برگزاری پرشور و شوق آن بسیج کنید . » « مقام معظم رهبری » مقدمه : حکومت از دیدگاه اسلام ، برخاسته از موضع طبقاتی و سلطه گری فردی یا گروهی نیست بلکه تبلور آرمان سیاسی ملتی هم کیش و هم فکر است که به خود سازمان می دهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهائی ( حرکت به سوی الله ) بگشاید . ملت ما در جریان تکامل انقلابی خود از غبارها و زنگارها طاغوتی زدوده شد و از آمیزه های فکری بیگانه خود را پاک نمود و به مواضع فکری و جهان بینی اصیل اسلامی بازگشت و اکنون بر آن است که با موازین اسلامی جامعه نوین ( اسوه ) خود را بنا کند . بر چنین پایه ای ، رسالت قانون اساسی این است که زمینه های اعتقادی نهضت را عینیت بخشد و شرایطی را به وجود آورد که درآن انسان با ارزش های والا و جهان شمول اسلامی پرورش یابد . « فصل شیوه حکومت در اسلام از مقدمه قانون اساسی » بسم الله الرحمن الرحیم « من در برابر قرآن مجید به خدای قادر متعال سوگند یاد می کنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد می نمایم که پاسدار حریم اسلام و نگاهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران و مبانی جمهوری اسلامی باشم . ودیعه ای را که ملت به ما سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کنم و در انجام وظایف وکالت ، امانت و تقوی را رعایت نمایم و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پای بند باشم ، از قانون اساسی دفاع کنم و در گفته ها و نوشته ها و اظهار نظرها ، استقلال کشور و آزادی مردم و تامین مصالح آنها را مدنظر داشته باشم . » « متن سوگند نمایندگان مجلس شورای اسلامی » انتخابات مظهر تجلی حضور مردم در نظام اسلامی و بستری است که در آن رقابت سیاسی ، با هدف خدمت و در چار چوب قانون و در پرتو اخلاق اسلامی معنا و مشروعیت مییابد . حضرت امام ( ره ) در این زمینه می فرمایند : « مجلس محل قانون گذاری است به همین دلیل شکل گیری مجلس باید در چار چوب دقیق قانون باشد و هیچ عاملی جز ضوابط قانونی نباید در تشکیل مجلس شورای اسلامی نقش داشته باشد . » در آستانه انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی نیز مقام معظم رهبری در جمع مردم یزد یکبار دیگر با دعوت مردم به حضور پرشور و حماسی و انتخاب نمایندگانی اصلح بر رعایت اخلاق انتخاباتی و پرهیز از هرگونه بداخلاقی و تخریب و تهمت زدن به یکدیگر تاکید نموده و می فرمایند : » هتک آبرو و تخریب افراد در شب نامه ها ، مطبوعات ، پایگاه های اینترنتی و دیگر وسایل به هیچ وجه صحیح و مصلحت نیست و اینجانب در خواست و اصرار می کنم که علاقه مندان نامزدها فقط به تبلیغ و تعریف از افراد مورد نظر خود بپردازند و از روشهای تخریبی معمول در برخی کشورها به شدت پرهیز کنند . » به منظور تحقق اصول قانون اساسی ، رهنمودهای حضرت امام ( ره ) و تدابیر مقام معظم رهبری برای انتخاباتی سالم ، پرشور ، حماسی و منطبق با اخلاق اسلامی « منشور اخلاقی انتخابات » برای نصب العین قرار دادن مجریان و ناضرین انتخابات ، مردم رسانه های جمعی و نامزدها و طرفداران آنها و احزاب و گروه های سیاسی ارائه می گردد . هدف : کمک به برگزاری انتخابات سالم ، قانونی و ارائه یک الگوی مناسب انتخاباتی منطبق با ارزشها و اخلاق اسلامی به منظور فرهنگسازی و سوق دادن فضای مسابقه قدرت به مسابقه خدمت و افزایش مشارکت عمومی و تقویت وحدت ملی . سیاست ها : 1- تدوین معیارها و شاخص ها رعایت اخلاق انتخاباتی ، مبتنی بر قانون اساسی ، رهنمودهای حضرت امام ( ره ) و تدابیر مقام معظم رهبری و قوانین موضوعه 2- استفاده از نظرات ، پیشنهادات و همکاری عموم مردم بویژه نخبگان و صاحبنظران احزاب و گروه های سیاسی و شخصیت های دینی و فرهنگی در جهت تدوین منشور اخلاقی انتخابات . 3- ترویج و هنجارسازی محورهای منشور اخلاقی انتخابات با مشارکت فعال رسانه های گروهی ، تریبون های عمومی دستگاههای فرهنگی و عموم مردم . محورهای مهم منشور اخلاقی انتخابات : - حرکت بر مدار قانون ، منویات حضرت امام خمینی ( ره ) و مقام معظم رهبری . - تقویت امید و نشاط ملی در ابعاد مختلف با استفاده از فضای انتخابات و پرهیز از سیاه نمایی ، بزرگ نمایی مشکلات و تخریب دستاوردهای انقلاب اسلامی و موفقیت های دولت ها . - استفاده از فضای تبلیغاتی انتخابات به عنوان یک فرصت ملی برای تقویت استقلال کشور ، وحدت ملی و همگرایی قومی و مقابله توطئه های تفرقه افکنانه و جنگ روانی دشمن . - اهتمام مردم برای تعیین نماینده اصلح و پرهیز از تبعیضات قومی و فامیلی - تلاش برای تبدیل انگیزه های قدرت طلبانه به انجام خدمت به مردم و پرهیز از ادبیات برد و باخت و جنگ قدرت که موجب بدبینی و یاس مردم خواهد شد . - طرح دیدگاهها و توانمندی های افراد مورد نظر و پرهیز از تعاریف اغراق آمیز - ارائه پیشنهادها ، برنامه ها و دیدگاه ها متناسب با جایگاه نمایندگی مجلس شورای اسلامی - اجتناب از تخریب ، تهمت ، تحقیر ، افشاء اسرار مخفی نامزدهای انتخاباتی در رسانه های گروهی ، سایت های اینترنتی و مجالس - پرهیز از تبلیغات رنگین و پرهزینه ، انتشار تصاویر فریبنده ، برگزاری مراسم و میهمانی های پر خرج ، توزیع هدایا ، خرید و فروش آزاء و .... - پرهیز نامزدها از مدیون شده به صاحبان قدرت و ثروت . - پرهیز از وعده های غیر منطبق با وظایف و اختیارات قانونی نمایندگان از جمله طرح های عمرانی . - خودداری از مصرف بیت المال و امکانات و فرصت های اداری برای تبلیغات انتخاباتی نامزدها . - پرهیز از شایعه پراکنی و مسموم کردن فضای انتخابات و تشویش اذهان عمومی و تقویت سلامت روانی و سیاسی جامعه . - کنترل احساسات و رفتار هواداران و اعضای ستاد و دفاتر انتخاباتی نامزدها در چارچوب منشور . - حفظ بی طرفی کامل تمام نیروهای اجرایی و نظارتی انتخابات و دستگاههای تبلیغاتی منتسب به حکومت . - پرهیز نظامیان و مسئولان دولتی از ورود به احزاب و جناح بندی های حزبی و تبلیغات له یا علیه نامزدهای انتخاباتی . - احترام به نتایج انتخابات و طرح شکایات در مراجع قانونی و اجتناب از تحریک افکار عمومی و زیر سوال بردن نتایج انتخابات . - پرهیز از تضعیف نظام و ترجیح منافع شخصی و گروهی بر مصالح و منافع ملی . - پرهیز از نقض اسلامیت و جمهوریت و هویت مردم سالاری دینی نظام جمهوری اسلامی . - کنار رفتن داوطلبان نمایندگی در صورت اطمینان از وجود داوطلبان صالح تر . والسلام اعضای کمیته تدوین و ترویج منشور اخلاقی انتخابات : - جامعه مدرسین حوزه علمیه قم - شورای نگهبان قانون اساسی - وزارت کشور - شورای سیاستگذاری ائمه جمعه - وزارت اطلاعات - وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی - صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران - خانه احزاب به نمایندگی از احزاب - بسیج اساتید به نمایندگی از جامعه دانشگاهیان - مرکز رسیدگی به امور مساجد - ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر
| ||||
| ||||
|
آنچه گذشت همه ظواهر کار تحصیل بود.
موفقیت در علم، باطن پنهانى هم دارد که بسیار با اهمیت تر از ظاهر آن است. انسان به جز طى مراحل گذشته باید لیاقت و اخلاصش را به ساحت ربوبى اثبات کند تا توفیق الهى که باطن موفقیت در علم است، رفیقش شود و در این صورت است که همه ى آن زحمات و تلاش ها نتیجه خواهد داد. توفیق الهى عواملى دارد که یکى از آنها دعاى پدر و مادر و رضایت آنها است. این عامل بسیار تأثیر گذار است. دیگرى دورى از رنجاندن و آزار دیگران است. رنجاندن افراد از پدر و مادر و همسر و همسایه تا استاد و هم مباحث و ... شاید چندان بزرگ به نظر نرسد، اما اگر قدم در راه داشته باشید و همراه با نور معنوى و با بصیرت حرکت کنید، خواهید دید که چیزهاى کوچک، گاه تأثیرات غیر قابل باورى در زندگى انسان مى گذارد. گاه نگاهى تحقیرآمیز، دلى را مى شکند و از آهى، کوهى در راهى پدید مى آید و شخص در عین تلاش فراوان، پیشرفتى نمى کند! عامل دیگر توفیق، اجتناب از معاصى است، وقتى فرصت گناهى پیدا مى شود، اگر بنده براى خدا ترک آن معصیت کند، ابواب خاص رحمت الهى بر او باز مى شود و زحمت اندک او ثمر فراوان مى دهد.
پرواضح است آخرین و بالاترین مرحله ى اخلاص، توکل به ذات هستى بخش، امیدوار بودن به او و ناامید بودن از همه ى مخلوقات است که کلید اصلى موفقیت و رمز پیروزى است.
طلبه اگر باور کرد، خدا کار او را اداره مى کند و با عمل خود این اعتقاد را به اثبات رساند، به چشم خود خواهد دید که چگونه خدا امور مختلف و حتى کوچک او را به گونه اى باورنکردنى اصلاح مى کند و او را به آنچه باید، مى رساند.
اگر زندگى بزرگان حوزه را مرورى کنیم افزون بر تلاش گسترده و زحمت خستگى ناپذیر، آنچه در سراسر حیات آنها مشهود است، اخلاص در راه خدا و توکل بر اوست و همین عامل به کوشش هاى آنها اثر بخشیده و هر یک را گوهرى تابناک در تاریخ بشریت گردانده است.
سنت دیگرى که متأسفانه کاملاً از بین رفته و منسوخ شده است، تقریر درس استاد است.
درگذشته اساتید، شاگردانى داشتند که پس از پایان درسشان همان درس را تکرار مى کردند.
مثلاً آقاى خاتم یزدى پس از درس مرحوم آقاى خویى براى طلبه هایى که تازه به درس آمده و با اصطلاحات استاد آشنا نبوده و بداهتاً توضیح بیشترى را نیاز داشتند، دوباره درس را تکرار مى کرد.
آنچه امروز از سنت هاى گذشته ى حوزه باقى مانده است، همان مباحثه مى باشد که امید است همچنان برحال خود باقى بماند و طلاب بر آن اهتمام کنند.
در پایان ذکر نکته اى خالى از فایده نیست و آن کار جمعى و گروهى است.
این مؤلفه امروز در حوزه بسیار ضعیف است.
ممکن است تحصیل کرده هاى حوزه به عنوان فرد، افراد موفقى باشند، اما در جمع هیچ موفقیتى نداشته باشند.
اگر طلاب از ابتداى تحصیل بتوانند کار جمعى و گروهى را تجربه کنند، هنگامى که قدرت علمى بیشترى بیابند، به توفیقات بالاترى دست پیدا کرده و رشد والاترى پیدا مى کنند.
نقش کار گروهى در مباحث تحقیقى و تبلیغى بسیار چشمگیر است؛ چرا که افراد از قابلیت ها و استعدادهاى گوناگونى برخوردارند و اگر توانایى کارکردن در کنار هم را داشته باشند، حاصل کارشان چیزى خواهد بود که هرگز از همین افراد به صورت پراکنده و فردى بر نمى آید.
اگر افراد یک گروه در سطوح مختلف علمى باشند و هر کسى به تناسب استعداد و دانش خود، کارى را بر عهده بگیرد، باعث ارتقاى سطح علمى همه ى نیروهاى گروه گردیده و حاصل کارشان نیز از کمترین نقص برخوردار خواهد بود.
کار جمعى مراتب و اشکال گوناگونى دارد.
اولین مرتبه ى آن، سنت حسنه ى مباحثه مى باشد که از دیرباز در حوزه متداول بوده است.
تأثیر مباحثه از تأثیر استاد هم مى تواند بیشتر باشد؛ به شرط اینکه آنچه در صفحات گذشته ذکر شد، با حوصله و دقت رعایت گردد.
سنت دیگرى نیز در گذشته هاى حوزه وجود داشته که نوعى کار گروهى محسوب مى شود و امروز متأسفانه کمتر شاهد آن هستیم.
اساتید برجسته ى حوزه چند گروه شاگرد داشتند.
یک دسته از شاگردان که با سابقه تر و با استعدادتر بودند، در جلسات استفتاى استاد شرکت مى کردند و هنگامى که استاد مى خواست در مسئله اى اجتهاد نماید، با آنها مسئله را مورد بررسى قرار مى داد و پس از بررسى و جمع بندى نظرات همین شاگردان توسط استاد، فتاواى وى شکل مى گرفت.
مراحل و روش هایى که در صفحات گذشته بیان شد، ممکن است در اوایل کار، وقت زیادى را بطلبد.
طلبه باید بداند که اگر تعداد درس ها را کم کند، ولى کیفیت را ارتقا دهد، موفق تر خواهد بود تا اینکه تعداد درس ها را بالا ببرد ولى از روش هاى مزبور کمتر استفاده کند.
از آنجا که استعدادها مختلف است و توان افراد متفاوت، هر کس باید خود و توان خود را بسنجد و با ارزیابى آن به انتخاب تعداد دروس اقدام نماید.
ممکن است کسى دو درس بگیرد و آن را با دقت و به خوبى بگذراند، ولى با افزودن یک درس دیگر، از سطح هر سه درس کاسته شود.
در این صورت باید بداند که خواندن دو درس به صورت کامل نتیجه بخش تر است و اگر این روش را ادامه دهد، چه بسا به علت کیفیت خوب تحصیل و فهم دقیق مطالب، پس از چند سال، از ادامه ى برخى دروس بى نیاز گردد و خود بتواند بخش هاى بعدى را با مطالعه ى شخصى بفهمد و غوامضش را حل کند.
به این ترتیب آن یک درس حذف شده، جبران خواهد شد.
به عکس اگر طلبه چند درس بگیرد و همه را سطحى بخواند و فقط به یادداشت در جلسه و مباحثه از روى همان نوشته ها بسنده کند، چه بسا که پس از سال هاى طولانى هنوز قادر به ابراز نظر و رأى نشود.