امشب از فاصه ما و شما می گذرم این دلم ، راه مرا می نگرد قاصد صبح سپید آنکه در آینه این شب مهتابی من می گرید از غزلخانه عشق قصه ما و شما اندر این آینه رنگزده جیوه اندود به بیرنگی خود می شود جلوه هستی ره فردا پیدا من در آن قرمز مستی سینه جنگ سراب سبزی خاطره عاطفه را می بینم زردی نفرت یک قرن فراق قصه ما و شما ناگهان از گذر سرد زمان در شب مستی این بی خبری غم همدردی یاران در دل برف سپید رنگ خاکستری فاصله را می گیرد او که زد رنگ به این بی رنگی چونکه از جور خزان گذرش این سپیدی همه جا زرد نمود
مادر! از عرش یقین آیت احسان داری
پرتویی در دل خود از ره خوبان داری
من در این وادی مستی به جوانی ماندم
تو در این غفلت من عزت عرفان داری
من ز خود خواهی خود سخت نمودم راهت
تو مرا زین همه ایثار چه حیران داری
شامگه باز آمد لیک در این افکارم
که به هر درد و غمی یک می درمان داری
خام در کودکی و تشنه ز این دریایم
تو ورای سخنم قدرت و ایمان داری
ره دیگر چو روم حیف نمودم فکرت
تو مگر ای دل من فرصت جبران داری ؟
مغرورم از حماسه ی ایثارت ای وطن
پرشورم از حکایت فردایت ای وطن
در آسمان عاطفه ات چون طلسم عشق
ناگفته ام در این غم هجرانت ای وطن
با چشم واله چون نظر اندازمت بدان
در اوج باورم شده ایمانت ای وطن
پیمانه می دهد گل محفل به دست ما
در سینه می تپد دل بیمارت ای وطن
اینک فضای دل شده در این خزان هجر
محنت سرای حسرت دیدارت ای وطن
امشب فروغ دیده به میخانه می رود
آنگه که عاشقم به تمنایت ای وطن
گفتم که در این عالم تنهاست دلم اینک
گفتی که چه باشد غم ؟ چون هست دلت با من
گفتم که دلت هرگز غمخوار نبود اما
گفتی که تویی شبها زین عشق چنین ایمن
گفتم که تو آن نوری در سایه ی تردیدم
گفتی که شدی آخر شیدای چنین مأمن
گفتم که چه باک از عشق ؟ ای شعله در این خرمن
گفتی که روا باشد در خلوت خود بودن
گفتم که چرا با من صد جور و جفا داری ؟
گفتی که چنین باشد حسن رخ گل دیدن
گفتم که مرا دریاب ای از همگان بهتر
گفتی که به غم سر کن دوران خوشت با من
آهی ز فرط حسرت دیدار می کشم
تیغ فغان به دامن پندار می کشم
در آرزوی دیدن دلبر به روی دل
تصویر ناز چهره اش این بار می کشم
بر رود پاک سینه خود از ضمیر دوست
دستی به رنگ آبی ایثار می کشم
در فکر خویش ماتم او را ز باغ یاس
در رنگ سیاه پس دیوار می کشم
چون دلشدگان حاصل دیدار گر نشد
بر عشق خویش پرده انکار می کشم
این دهر را چو دیوی و دل را فرشته ای
در پیچ و خم صحنه پیکار می کشم
حرمان خویش را به تمنای یک نگاه
بر روی یاس میکده چون خار می کشم
دریای من ز رود دلم کرده قصد هجر
من تشنه فغان از فراق یار می کشم
تصویر ناز چهره اش اندر کتاب عشق
دستی به چهره آیت اسرار می کشم
با من بگری در غمش ای آسمان من
وقتی که بر این آینه زنگار می کشم
ای کاش ما را با تو پیمانی دگر بود
ای کاش ما را لحظه هایی خوبتر بود
ای کاش فرجامی دگر رؤیای ما داشت
ایام ما با حسن رویت در گذر بود
ای کاش در قلبم در این زندان دنیا
امید خوش بودن به فردایی دگر بود
ای کاش زین رؤیای هستی بر کن عشق
آن مهرخ دنیای خوبی باخبر بود
ای کاش در عمق نگاه با تو بودم
معنای خوش بودن به رخسار قمر بود
ای کاش با آن ساغر نام آور علم
همره شدن پایان این شوریده سر بود
ای کاش می شد آگهش زین راز دل کرد
ای کاش ما را در جوانی این هنر بود
ای کاش می شد عاقبت از خود رهیدن
ای کاش پایان شب ظلمت سحر بود
ای کاش در امواج آبی رنگ دریا
مرغ مهاجر را فرودی بی خطر بود
ای کاش با ما اندر این صحرای عزلت
آن شهسوار مست خوبی همسفر بود
ای کاش در توفان غم افزای حرمان
درمان درد هجر گل ما را ثمر بود
ای کاش کام از لعل گل در شام دیدار
آغاز وصل مهرخ والاگهر بود
ای کاش در این انعکاس باور عشق
آگه جهان زین سینه پرشور و شر بود
ای کاش می شد درد ما را چاره وصلش
یا جام ما را شوکران درد سفر بود
ای کاش در میعادت ای سرشار از احساس
ما را در اوج همصدایی بال و پر بود
ای کاش بی همتا گنون بودی کنارم
تا قلب من از عشق دیگر بر حذر بود
ای کاش این پاییز این سرمای جانکاه
بر آن شقایقهای مستی بی نظر بود
ای کاش روی ماهت ای رزم آور عشق
در کارزار زندگی ما را سپر بود
ای کاش در روز جوانی هر چه جانست
در آتشت چون ساقه های خشک و تر بود
ای کاش زین حسن رخ زرین تن عشق
این آدمی از کار خود آگاهتر بود
ای کاش سیلی می شد از ایثار اشکم
تا سرنگون این عالم خواهان زر بود
تو که با پاکدلان همدل و همسان بودی
کاش در محفل ما یار مریدان بودی
تو که خود مدعی بخشش و احسان بودی
کاش در باغ جنون در غم رندان بودی
تو که دلباخته حکمت و عرفان بودی
کاش آگه ز غم سینه مستان بودی
تو که آن آیت فرزانه جانان بودی
کاش دلداده سرمست گلستان بودی
تو که همگام ره عشق به یزدان بودی
کاش با ما به از این ظلمت دوران بودی
آخر از آتش غم دل به تب دوست فتاد
ساقیا ! شکر که خود را به ره دوست نهاد
چون در این بی خبری حزن گران جرمش بود
خود ندانست که این کار گیاهست و جماد
قدح شکر به لب چون ببرد رند طریق
گویی آن سکر غریب آید ازین محفل شاد
چون سیه روی به خاک ره او کرد سجود
گفت مرشد که چنین باد همی حرمت یاد
باید این فاصله ها در ره افسانه نهاد
همچو آن آیت ره مادر هستی چو بزاد
ما که در دلشدگی ره به ثریا بردیم
اینچنین است گریز از حسد و بخل و فساد
«مَهر السُّنَة» طبق نرخ امروز چه مقدار است؟
برخی از مراجع معظم تقلید مانند حضرت آیتالله مکارم شیرازی در این باره فرمودهاند:
«مقدار مهرالسنة 500 درهم نقره است و هر درهم در حدود 5/2 گرم است. بنابراین، پانصد درهم نقره در حدود 1250 گرم نقره میشود. در این تاریخ و با پرسش از نقرهفروشان هر گرم نقره با توجه به جنسهای متفاوت آن، بین 400 تومان تا 1500 تومان متفاوت است.»
شایان گفتن است این مراجع نکته دیگری را نیز در این باره بیان فرمودهاند و آن عبارت از این است که اگر زن و شوهر میدانستهاند که مهر السنة برابر با 500 درهم نقره است، باید معادل آن را با پول رایج حساب کرد و در صورت مطالبه، آن را پرداخت؛ ولی چنانچه هر دو یا یکی از آنان از مقدار مهرالسنة آگاهی نداشتهاند، احتیاط این است که در مورد مقدار مهر با یکدیگر مصالحه کنند.9
برخی از مراجع مکرم تقلید مانند حضرت آیتالله مکارم شیرازی درباره «هیپنوتیزم» فرمودهاند:
«اگر هیپنوتیزم برای مقاصد پزشکی و مانند آن باشد، مانعی ندارد؛ ولی چنانچه برای کشف امور پنهانی و یا خبر از گذشته و حال و آینده باشد، جایز نیست.»8
گاه به شوخی گفته میشود: ادرار بچه تا شش ماهگی و یا دو سالگی پاک است. شاید منشأ چنین مطلبی تخفیفی است که در تطهیر ادرار پسر شیرخوار داده شده است. به فتوای شماری از مراجع بزرگوار تقلید مانند حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ در این باره توجه کنیم:
«اگر چیزی به ادرار پسر شیرخواری که غذاخور نشده و شیر خوک نخورده نجس شود، چنانچه "یک مرتبه" آب روی آن بریزند که به تمام جاهای نجس آن برسد پاک میشود و در لباس و فرش و مانند اینها "فشار دادن" لازم نیست.»6
بنابراین «دو مرتبه» آب ریختن روی آن لازم نیست، اگرچه احتیاط مستحب است. «نیز «فشار دادن» لباس و فرش و مانند اینها و بیرون آمدن غساله آنها لازم نیست. البته برخی علاوه بر ادرار پسر شیرخوار، ادرار دختر شیرخوار را نیز ذکر کردهاند.7
مردم در برخی از مواقع لباسهای خود را به لباسشوییهای عمومی میدهند. با توجه به این که در هر محله و منطقه، افرادی که طهارت اسلامی را رعایت نمیکنند کم و بیش وجود دارند، هر چند این امر یقینی نیست، آیا لباسهایی که در این لباسشوییها شسته میشوند، پاکاند؟
برخی از مراجع معظم تقلید مانند حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ درباره طهارت این گونه لباسها فرمودهاند:
«اگر لباس را پاک تحویل دادهاند و شک داشته باشند که نجس شده، پاک است. نیز چنانچه لباس نجس بوده و کسی که مسؤول شستن است بگوید آن را تطهیر کردهام، این لباس محکوم به طهارت است.»5
گاهی سطح مُهر نماز ناصاف است و مقداری برجستگی دارد. آیا سجده روی سطح ناصاف مهر صحیح است؟
برخی از مراجع عظام تقلید مانند حضرت آیتالله فاضل لنکرانی فرمودهاند:
«لازم نیست سجده بر سطح صاف مهر باشد، بلکه همین قدر که پیشانی به اندازه یک دو ریالی روی مهر قرار گیرد و صدق سجده کند، نماز صحیح است.»4
عبدالرحیم موگِهی
بسیاری از مراجع عظام تقلید فرمودهاند: ساختن مجسمه جاندار حرام است؛ اما برخی از مراجع بزرگوار تقلید مانند حضرت آیتالله نوری همدانی فرمودهاند:
«اگر ساختن مجسمه جاندار برای "هدفی عقلایی" انجام پذیرد و اسراف نباشد، در این صورت اشکالی ندارد.»1
و بعضی دیگر مانند حضرت آیتالله مکارم شیرازی نیز فرمودهاند:
«در صورتی که مجسمهسازی جاندار جنبه "اسباببازی" داشته باشد، مانند ساختن عروسک، اشکالی ندارد.»2
و برخی دیگر مانند حضرت آیتالله صافی گلپایگانی فرمودهاند:
«چنانچه مجسمه سر و صورت تنها باشد، اشکال ندارد.»3
امروزه جامعه زنان ما، با وجود تلاشهای در خور تحسین نظام اسلامی، از مشکلات و معضلاتی رنج میبرد که با چشم فروبستن از آنها، آیندهای تأسف بار دور از دسترس نخواهد بود. برخی از موانع و ناکامیهای موجود را به شرح ذیل میتوان برشمرد:
1 ـ 2. بالا رفتن سن ازدواج. آمارهای موجود نشان از بالا رفتن سریع سن ازدواج به ویژه در میان دختران دارد، در کشوری که در زمره جوانترین کشورهای جهان محسوب میگردد و نوجوانان و جوانان آن بیشترین درصد جمعیتی کشور را دارا هستند، ازدیاد فاصله میان سن بلوغ و سن ازدواج، به ویژه با توجه به این نکته که فرهنگ اسلامی یگانه راه ارضای تمایلات جنسی را ازدواج دانسته، بسیار نگران کننده و آسیب زاست. این نگرانی آن گاه افزون میگردد که تعدادی از کارشناسان و مسؤولان بالا رفتن سن ازدواج را پدیدهای مثبت و نشانه رشد فکری جوانان ارزیابی کنند. این بدان معناست که آنان به دنبال معادلهای برای خروج از این بحران نیستند و چشم بر پیامدهای تأخیر ازدواج میبندند. میتوان ادعا کرد که تجرد از عوامل مهم اعتیاد، روابط نامشروع جنسی، بزهکاریهای اخلاقی، مشکلات روانی و حتی رفتارهای غیر متعادل سیاسی و اجتماعی است.
2ـ2. افزایش آمار طلاق. امروزه آمار تکان دهندهای از افزایش میزان طلاق در خانوادهها به گوش میرسد تا آن جا که برخی مسؤولان، ایران را در زمره چند کشور پرطلاق دنیا دانستهاند. گرچه در کشوری که سیستم علمی دقیقی برای سنجش پدیدههای اجتماعی وجود ندارد، نمیتوان به چنین آمارهایی کاملاً اعتماد کرد، اما به هر حال افزایش روز افزون طلاق را نمیتوان نادیده گرفت. اگر به این مسأله، کاهش میزان ازدواج را بیفزاییم نتیجه خواهیم گرفت که دستگاههای مختلف از جمله دستگاههای فرهنگی کشور در مورد ایجاد و استحکام خانواده موفقیت چندانی نداشتهاند. برخی کارشناسان آشنا شدن زنان با حقوق خود و استقلال مالی را از علل ازدیاد این پدیده دانسته و آن را مثبت ارزیابی کردهاند. این نکته گویای ضعف شدید در نظام کارشناسی کشور و نشان گر وجود معضلاتی دیگر است. این که افزایش سطح تحصیلات و اشتغال بانوان زمینههای تخاصم در خانواده را افزایش دهد نیز نشان از وجود نابسامانی در نظام آموزشی و اشتغال در کشور دارد.
3ـ2. زنان تنها. بر طبق آمار ارایه شده توسط برخی مسؤولان ذیربط تعداد دختران مجرد در مقطع سنی 15 تا 39 سال 7/1 میلیون نفر بیش از پسران است. این بدان معناست که اگر هر یک از پسران مجرد با یک دختر ازدواج کند، 7/1 میلیون دختر مجرد باقی میمانند. به علاوه به دلیل مهاجرت 41% از دختران روستایی مجرد ماندهاند.3
از سوی دیگر آمارها نشان میدهد که بیش از یک میلیون نفر «زن سرپرست خانواده» وجود دارد که به دلیل طلاق یا مرگ همسر مسؤولیت سرپرستی خانواده را بر عهده دارند.4 میزان فقر و بیسوادی در این خانوادهها به طرز معناداری بیش از متوسط عمومی است و دولت هم در شرایط کنونی امکان حمایت اقتصادی لازم از آنان را ندارد. وجود زنان تنها و زنان سرپرست خانواده، صرف نظر از مسائل اقتصادی، پیامدهای دیگری از جمله بحرانهای روحی ناشی از احساس تنهایی و عدم وجود پشتوانه عاطفی و بحرانهای جنسی را به همراه دارد. زنان خود سرپرست به دلیل مشکلات مختلف در مقابل حوادث مختلف از جمله بزهکاری جنسی آسیب پذیرتر نشان میدهند.
4ـ2. استفاده ابزاری از زن. در دهه اخیر رسانهها به ویژه رسانههای تصویری و مجلات سینمایی در توسعه ابتذال، ازدیاد زمینههای تحریک جنسی جوانان و حمله به ارزشهای زن مسلمان نقش مؤثری ایفا کردهاند. این حرکت ارتجاعی و ضدارزشی در قالب فیلمها و سریالها، رمانها و گزارشهای تصویری به جامعه جوان کشور صورت گرفته است. بانیان این حرکت یا کسانی بودند که دغدغه نان را بر دغدغههای فرهنگی ترجیح میدادند و یا مزدورانی بودند که بهترین راه مقابله با نظام اسلامی را ترویج فرهنگ ابتذال میدانستند. از سوی دیگر سیاستهای موجود در دستگاههای فرهنگی کشور و مدیریت ضعیف این نهادها برترین فرصت را به دست ابتذال گرایان داد تا هم از امکانات بیت المال بهرهمند شوند و هم نظام اسلامی را به سختگیری و انقباض متهم سازند. در این میان سکوت نهادهای زنانه در مقابله با حرکتی که به تحقیر زن ایرانی و هتک حرمت وی منجر میشود، بسیار نگران کننده است.
5 ـ2. زنان خیابانی. پدیده زنان خیابانی گرچه منحصر به جامعه ما و مخصوص زمان حاضر نیست اما گسترده شدن آن امنیت اجتماعی را به شدت به مخاطره انداخته است. برخی علل رویکرد زنان به روسپیگری را فقر، اعتیاد و نزاعهای خانوادگی دانستهاند. به نظر میرسد آن چه بیش از عوامل یاد شده در ازدیاد این پدیده شوم مؤثر بوده، رواج مؤلفههای فرهنگ غرب و دوری از فرهنگ اسلامی، سختتر شدن ازدواج در کنار سهولت امکان برقراری رابطه نامشروع است.
مشکلات ناشی از این پدیده به قدری است که امروزه دستگاههای کارشناسی کشور به دنبال راهی برای کنترل این پدیدهاند.
متأسفانه سطحی نگری و انفعال در برابر مجامع بین المللی برخی دستگاهها را به تنظیم طرح هایی سوق داده است که یادآور مراکز فساد در رژیم گذشته است و بیش از آن که مشکل روسپی گری را در جامعه حل کند به کم کردن مشکل روسپیان توجه دارد. بی شک حل این معضل در گرو عزم مسؤولان کشور، نهادهای مختلف فرهنگی، اجتماعی و انتظامی و مشارکت مردمی است که از یک سو ازدواج ساده به یک هنجار فراگیر و پسندیده تبدیل گردد، و از سوی دیگر استفاده از قوه بازدارنده، زمینههای خوف از ارتکاب فساد را افزون سازد.
6 ـ 2. کاهش امنیت اجتماعی دختران. امروزه دختران و زنان از افزایش مزاحمتهای خیابانی در معابر عمومی و پارکها گلهمندند و مسؤولین مربوطه را به سهل انگاری در برخورد با این پدیده متهم میسازند.
برخی از مسؤولین ذی ربط نیز به جای پاسخ گویی مناسب و برآوردن انتظارات مردمی به توجیهاتی میپردازند که بیشتر به سخنان وکیل مدافع متهمان شباهت دارد. اظهار عجز از نحوه مقابله با مزاحمان نوامیس، خود به معنای صدور روادید فعالیت برای آنهاست. اختلاف نظرهای مدیران و مسؤولان در چگونگی مقابله با این پدیده و عدم اتخاذ شیوههایی که از قدرت بازدارندگی کافی برخوردار باشد، خود در شیوع این پدیده مؤثر است.ادامه دارد