قصه ما و شما

قصه ما و شما

امشب از فاصه ما و شما می گذرم این دلم ، راه مرا می نگرد قاصد صبح سپید آنکه در آینه این شب مهتابی من می گرید از غزلخانه عشق قصه ما و شما اندر این آینه رنگزده جیوه اندود به بیرنگی خود می شود جلوه هستی ره فردا پیدا من در آن قرمز مستی سینه جنگ سراب سبزی خاطره عاطفه را می بینم زردی نفرت یک قرن فراق قصه ما و شما ناگهان از گذر سرد زمان در شب مستی این بی خبری غم همدردی یاران در دل برف سپید رنگ خاکستری فاصله را می گیرد او که زد رنگ به این بی رنگی چونکه از جور خزان گذرش این سپیدی همه جا زرد نمود

(0) نظر
برچسب ها :
حرفی از جنس بلور
حرفی از جنس بلوراصل کفویت آنچه که در اسلام با عنوان "کفو بودن" بدان اشاره شده در واقع شباهت و همشأن بودن زن و مرد در جنبه های متفاوت شخصیتی، روانی، فرهنگی، علمی، سن و ... است. به عنوان مثال تحصیلات مشابه مسبب همگونی است. زیرا تحصیلات نزدیک به هم، گاه نتیجه تشابه درجه هوش افراد است. از طرفی تفاوت در سطح تحصیلات، تفاوت های عمده ای در جهان بینی و نگرش افراد ایجاد می کند. آیا فردی که تحصیلات دانشگاهی مثلاً در مقطع لیسانس را تجربه کرده و افکار و عقایدش به طرز خاصی که منطبق با محیط و فضای خاص تحقیقاتی دانشگاهی است شکل گرفته و آموخته است افکار انتزاعی خود را در برخوردها فعال نگهدارد و برای هر چیز دلیلی بطلبد، با فردی که دارای بهره هوشی طبیعی و دارای تحصیلات مثلاً در مقطع ابتدایی است یکسان خواهد بود؟ آیا رفتارها، نحوه سخن گفتن، نشست و برخاست، معاشرت های اجتماعی، توانائی های متفاوت و مهارت های لازم برای یک زندگی مشترک موفق، تحت تأثیر مستقیم آموزش های ناشی از میزان تحصیلات نیست؟ تفاوت سنی، همان طور که اشاره شد از عوامل مهم اشتراک در زندگی است. اگر اختلاف سن خیلی زیاد باشد و جوانی با فردی میانسال ازدواج کند، اختلاف سن، از آن جهت که مسبب اختلاط در جهان بینی و نحوه نگرش به زندگی، خویشتن و دیگران است، توقعات و انتظارات  و نیاز ها را به شیوه ای دیگر شکل می بخشد. پس کفو بودن در سن ، و تفاوت 3 تا 4 ساله ( یعنی مرد بزرگتر باشد) ، یکی از عوامل مؤثر رسیدن به زندگی متعادل و منطقی خواهد بود.کنار گذاشتن فرهنگ یعنی نادیده گرفتن سیستم ارزشی، افکار، عقاید و به هم ریختن تمام ملاکهای اخلاقی و اجتماعی، بی هویت شدن و درهم ریختگی ارزش ها و سردرگمی فرد.طرز فکر یکسان در بین دو طرف ، یکی از عوامل مؤثر رسیدن به زندگی متعادل و منطقی ، طرز فکر یکسان است. طرز فکر و اندیشه افراد از نوع فرهنگ، سطح تحصیلات و سن افراد تأثیر می پذیرد. مشابه بودن در نوع تفکر، و به عبارتی کفو فکری، همسطح بودن و یکسانی در نوع جهان بینی و فهم و ادراک زن و مرد نسبت به مسائل مختلف فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است و کمک می کند تا شیوه تفکر افراد که مسلماً در مراحل مختلف زمانی به صورت های گوناگونی می اندیشند، همگام و همسو تحول یابد. افکار یکسان و به یک جهت نگریستن کمک می کند تا طرفین بتوانند از دریچه چشم دیگری به دنیا بنگرند و مسائل گوناگون را تحلیل کنند. عوامل فرهنگی بسیار مهم است تا در انتخاب همسر پایگاه اجتماعی او را در نظر داشته باشیم و از جنبه موقعیت خانوادگی و تأثیرپذیری از مسائل فرهنگی، خصوصاً فرهنگ مشترک، یکسان باشیم. زیرا عوامل فرهنگی دارای ابعاد متفاوتی است که ریشه در افکار انسان داشته و با رسوخ در تمام جوانب حیات، به زندگی جهت می بخشد. نحوه معاشرت، برخوردها، تربیت فرزندان، دیدگاه نسبت به جنسیت خاص و... متأثر از فرهنگ حاکم بر زیستگاه و ذهنیات ماست. تشابه یا تضاد فرهنگی در معاشرت ها و رفت و آمدهای خانوادگی طرفین دخیل بوده و مستقیماً در زندگی زوج جوان مؤثر خواهد بود. چرا که زوج جوان ، خود از فرهنگ مسلط بر حیطه جغرافیایی که در آن رشد یافته اند تأثیر پذیرفته اند و کنار گذاشتن فرهنگ یعنی نادیده گرفتن سیستم ارزشی، افکار، عقاید و به هم ریختن تمام ملاکهای اخلاقی و اجتماعی، بی هویت شدن و درهم ریختگی ارزش ها و سردرگمی فرد. پس نمی توان به دلیل علاقه به یک فرد بخصوص، تأثیر فرهنگ و آنچه باید باشد و آنچه هست را در زندگی نادیده گرفت. حتی اگر فرض کنیم که زوج جوان بتوانند در سایه علاقه و خصوصیات مشترک اخلاقی، تحصیلی و ... راه مسالمت آمیزی جهت پیوند فرهنگ های متضادشان بیابند، تکلیف خانواده ها چه خواهد شد؟ ازدواج نه تنها پیوند دو فرد بلکه اتصال دو خانواده به همدیگر است. چرا که اختلاف در عقاید و سیستم ارزشی آنها تأثیر مستقیمی بر شرایط زندگی و تعادل و سلامت خانواده تازه تشکیل یافته خواهد داشت. می دانیم که عوامل فرهنگی ریشه در ناخودآگاه ذهن انسان دارند.لحظاتی از زندگی پیش می آید که عقل ، تسلیم ناخودآگاه شده و تنها ظاهری استدلالی و منطقی بر پیکر رفتاری می نشاند که ریشه در عوامل فرهنگی رسوخ یافته در ناخودآگاه ما دارد. هر چقدر عقلانی فکر کنیم و تصمیم بگیریم، لحظاتی از زندگی پیش می آید که عقل ، تسلیم ناخودآگاه شده و تنها ظاهری استدلالی و منطقی بر پیکر رفتاری می نشاند که ریشه در عوامل فرهنگی رسوخ یافته در ناخودآگاه ما دارد. پس جوانان را دعوت می کنیم تا بخش ناخودآگاه ذهن خود را بشکافند و از واقعیت وجودی خویش اطلاع یابند. تجارب زندگی ما ریشه در فرهنگ و اعتقادات فرهنگی ما دارد. تجاربی که خواه ناخواه در آینده رفتاری ما آگاهانه یا ناخودآگاه مؤثر خواهد بود. عوامل فرهنگی و تشابه در بین خانواده ها و افراد به علت تشابه در تجارب و دیدگاه ها ، مهم تلقی می شوند. اگر انتخاب همسر بر مبنای توجه به معیارهای خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی صورت گیرد، با درصد موفقیت قابل توجهی مواجه خواهد شد. ازدواج ترکیب دو انسان و دو خانواده است. اگر تناسب بین افراد و خانواده ها کم باشد زندگی تازه تشکیل یافته، سست و تلخ و ناپایدار خواهد بود.
(0) نظر
برچسب ها :
مادر

مادر

مادر! از عرش یقین آیت احسان داری

پرتویی در دل خود از ره خوبان داری

من در این وادی مستی به جوانی ماندم

تو در این غفلت من عزت عرفان داری

من ز خود خواهی خود سخت نمودم راهت

تو مرا زین همه ایثار چه حیران داری

شامگه باز آمد لیک در این افکارم

که به هر درد و غمی یک می درمان داری

خام در کودکی و تشنه ز این دریایم

تو ورای سخنم قدرت و ایمان داری

ره دیگر چو روم حیف نمودم فکرت

تو مگر ای دل من فرصت جبران داری ؟

(0) نظر
برچسب ها :
حسرت ديدار

حسرت دیدار

مغرورم از حماسه ی ایثارت ای وطن

پرشورم از حکایت فردایت ای وطن

در آسمان عاطفه ات چون طلسم عشق

ناگفته ام در این غم هجرانت ای وطن

با چشم واله چون نظر اندازمت بدان

در اوج باورم شده ایمانت ای وطن

پیمانه می دهد گل محفل به دست ما

در سینه می تپد دل بیمارت ای وطن

اینک فضای دل شده در این خزان هجر

محنت سرای حسرت دیدارت ای وطن

امشب فروغ دیده به میخانه می رود

آنگه که عاشقم به تمنایت ای وطن

(0) نظر
برچسب ها :
گفتم

گفتم

گفتم که در این عالم تنهاست دلم اینک

گفتی که چه باشد غم ؟ چون هست دلت با من

گفتم که دلت هرگز غمخوار نبود اما

گفتی که تویی شبها زین عشق چنین ایمن

گفتم که تو آن نوری در سایه ی تردیدم

گفتی که شدی آخر شیدای چنین مأمن

گفتم که چه باک از عشق ؟ ای شعله در این خرمن

گفتی که روا باشد در خلوت خود بودن

گفتم که چرا با من صد جور و جفا داری ؟

گفتی که چنین باشد حسن رخ گل دیدن

گفتم که مرا دریاب ای از همگان بهتر

گفتی که به غم سر کن دوران خوشت با من

(0) نظر
برچسب ها :
پرده ي انكار

پرده ی انکار

آهی ز فرط حسرت دیدار می کشم

تیغ فغان به دامن پندار می کشم

در آرزوی دیدن دلبر به روی دل

تصویر ناز چهره اش این بار می کشم

بر رود پاک سینه خود از ضمیر دوست

دستی به رنگ آبی ایثار می کشم

در فکر خویش ماتم او را ز باغ یاس

در رنگ سیاه پس دیوار می کشم

چون دلشدگان حاصل دیدار گر نشد

بر عشق خویش پرده انکار می کشم

این دهر را چو دیوی و دل را فرشته ای

در پیچ و خم صحنه پیکار می کشم

حرمان خویش را به تمنای یک نگاه

بر روی یاس میکده چون خار می کشم

دریای من ز رود دلم کرده قصد هجر

من تشنه فغان از فراق یار می کشم

تصویر ناز چهره اش اندر کتاب عشق

دستی به چهره آیت اسرار می کشم

با من بگری در غمش ای آسمان من

وقتی که بر این آینه زنگار می کشم

(0) نظر
برچسب ها :
كاش ...

 کاش ...

ای کاش ما را با تو پیمانی دگر بود

ای کاش ما را لحظه هایی خوبتر بود

ای کاش فرجامی دگر رؤیای ما داشت

ایام ما با حسن رویت در گذر بود

ای کاش در قلبم در این زندان دنیا

امید خوش بودن به فردایی دگر بود

ای کاش زین رؤیای هستی بر کن عشق

آن مهرخ دنیای خوبی باخبر بود

ای کاش در عمق نگاه با تو بودم

معنای خوش بودن به رخسار قمر بود

ای کاش با آن ساغر نام آور علم

همره شدن پایان این شوریده سر بود

ای کاش می شد آگهش زین راز دل کرد

ای کاش ما را در جوانی این هنر بود

ای کاش می شد عاقبت از خود رهیدن

ای کاش پایان شب ظلمت سحر بود

ای کاش در امواج آبی رنگ دریا

مرغ مهاجر را فرودی بی خطر بود

ای کاش با ما اندر این صحرای عزلت

آن شهسوار مست خوبی همسفر بود

ای کاش در توفان غم افزای حرمان

درمان درد هجر گل ما را ثمر بود

ای کاش کام از لعل گل در شام دیدار

آغاز وصل مهرخ والاگهر بود

ای کاش در این انعکاس باور عشق

آگه جهان زین سینه پرشور و شر بود

ای کاش می شد درد ما را چاره وصلش

یا جام ما را شوکران درد سفر بود

ای کاش در میعادت ای سرشار از احساس

ما را در اوج همصدایی بال و پر بود

ای کاش بی همتا گنون بودی کنارم

تا قلب من از عشق دیگر بر حذر بود

ای کاش این پاییز این سرمای جانکاه

بر آن شقایقهای مستی بی نظر بود

ای کاش روی ماهت ای رزم آور عشق

در کارزار زندگی ما را سپر بود

ای کاش در روز جوانی هر چه جانست

در آتشت چون ساقه های خشک و تر بود

ای کاش زین حسن رخ زرین تن عشق

این آدمی از کار خود آگاهتر بود

ای کاش سیلی می شد از ایثار اشکم

تا سرنگون این عالم خواهان زر بود

(0) نظر
برچسب ها :
آيت فرزانه

آیت فرزانه

تو که با پاکدلان همدل و همسان بودی

کاش در محفل ما یار مریدان بودی

تو که خود مدعی بخشش و احسان بودی

کاش در باغ جنون در غم رندان بودی

تو که دلباخته حکمت و عرفان بودی

کاش آگه ز غم سینه مستان بودی

تو که آن آیت فرزانه جانان بودی

کاش دلداده سرمست گلستان بودی

تو که همگام ره عشق به یزدان بودی

کاش با ما به از این ظلمت دوران بودی

(0) نظر
برچسب ها :
حرمت ياد

حرمت یاد

آخر از آتش غم دل به تب دوست فتاد

ساقیا ! شکر که خود را به ره دوست نهاد

چون در این بی خبری حزن گران جرمش بود

خود ندانست که این کار گیاهست و جماد

قدح شکر به لب چون ببرد رند طریق

گویی آن سکر غریب آید ازین محفل شاد

چون سیه روی به خاک ره او کرد سجود

گفت مرشد که چنین باد همی حرمت یاد

باید این فاصله ها در ره افسانه نهاد

همچو آن آیت ره مادر هستی چو بزاد

ما که در دلشدگی ره به ثریا بردیم

اینچنین است گریز از حسد و بخل و فساد

(0) نظر
برچسب ها :
نكته ششم:

نکته ششم:

«مَهر السُّنَة» طبق نرخ امروز چه مقدار است؟

برخی از مراجع معظم تقلید مانند حضرت آیت‏الله مکارم شیرازی در این باره فرموده‏اند:

«مقدار مهرالسنة 500 درهم نقره است و هر درهم در حدود 5/2 گرم است. بنابراین، پانصد درهم نقره در حدود 1250 گرم نقره می‏شود. در این تاریخ و با پرسش از نقره‏فروشان هر گرم نقره با توجه به جنس‏های متفاوت آن، بین 400 تومان تا 1500 تومان متفاوت است.»

شایان گفتن است این مراجع نکته دیگری را نیز در این باره بیان فرموده‏اند و آن عبارت از این است که اگر زن و شوهر می‏دانسته‏اند که مهر السنة برابر با 500 درهم نقره است، باید معادل آن را با پول رایج حساب کرد و در صورت مطالبه، آن را پرداخت؛ ولی چنانچه هر دو یا یکی از آنان از مقدار مهرالسنة آگاهی نداشته‏اند، احتیاط این است که در مورد مقدار مهر با یکدیگر مصالحه کنند.9

(0) نظر
برچسب ها :
نكته پنجم:

نکته پنجم:

برخی از مراجع مکرم تقلید مانند حضرت آیت‏الله مکارم شیرازی درباره «هیپنوتیزم» فرموده‏اند:

«اگر هیپنوتیزم برای مقاصد پزشکی و مانند آن باشد، مانعی ندارد؛ ولی چنانچه برای کشف امور پنهانی و یا خبر از گذشته و حال و آینده باشد، جایز نیست.»8

(0) نظر
برچسب ها :
نكته چهارم:

نکته چهارم:

گاه به شوخی گفته می‏شود: ادرار بچه تا شش ماهگی و یا دو سالگی پاک است. شاید منشأ چنین مطلبی تخفیفی است که در تطهیر ادرار پسر شیرخوار داده شده است. به فتوای شماری از مراجع بزرگوار تقلید مانند حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ در این باره توجه کنیم:

«اگر چیزی به ادرار پسر شیرخواری که غذاخور نشده و شیر خوک نخورده نجس شود، چنانچه "یک مرتبه" آب روی آن بریزند که به تمام جاهای نجس آن برسد پاک می‏شود و در لباس و فرش و مانند این‏ها "فشار دادن" لازم نیست.»6

بنابراین «دو مرتبه» آب ریختن روی آن لازم نیست، اگرچه احتیاط مستحب است. «نیز «فشار دادن» لباس و فرش و مانند این‏ها و بیرون آمدن غساله آن‏ها لازم نیست. البته برخی علاوه بر ادرار پسر شیرخوار، ادرار دختر شیرخوار را نیز ذکر کرده‏اند.7

(0) نظر
برچسب ها :
نكته سوم:

نکته سوم:

مردم در برخی از مواقع لباس‏های خود را به لباسشویی‏های عمومی می‏دهند. با توجه به این که در هر محله و منطقه، افرادی که طهارت اسلامی را رعایت نمی‏کنند کم و بیش وجود دارند، هر چند این امر یقینی نیست، آیا لباس‏هایی که در این لباسشویی‏ها شسته می‏شوند، پاک‏اند؟

برخی از مراجع معظم تقلید مانند حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ درباره طهارت این گونه لباس‏ها فرموده‏اند:

«اگر لباس را پاک تحویل داده‏اند و شک داشته باشند که نجس شده، پاک است. نیز چنانچه لباس نجس بوده و کسی که مسؤول شستن است بگوید آن را تطهیر کرده‏ام، این لباس محکوم به طهارت است.»5

(0) نظر
برچسب ها :
نكته دوم:

نکته دوم:

گاهی سطح مُهر نماز ناصاف است و مقداری برجستگی دارد. آیا سجده روی سطح ناصاف مهر صحیح است؟

برخی از مراجع عظام تقلید مانند حضرت آیت‏الله فاضل لنکرانی فرموده‏اند:

«لازم نیست سجده بر سطح صاف مهر باشد، بلکه همین قدر که پیشانی به اندازه یک دو ریالی روی مهر قرار گیرد و صدق سجده کند، نماز صحیح است.»4

(0) نظر
برچسب ها :
احكام‏شناسي

احکام‏شناسی

عبدالرحیم موگِهی

نکته اول

بسیاری از مراجع عظام تقلید فرموده‏اند: ساختن مجسمه جاندار حرام است؛ اما برخی از مراجع بزرگوار تقلید مانند حضرت آیت‏الله نوری همدانی فرموده‏اند:

«اگر ساختن مجسمه جاندار برای "هدفی عقلایی" انجام پذیرد و اسراف نباشد، در این صورت اشکالی ندارد.»1

و بعضی دیگر مانند حضرت آیت‏الله مکارم شیرازی نیز فرموده‏اند:

«در صورتی که مجسمه‏سازی جاندار جنبه "اسباب‏بازی" داشته باشد، مانند ساختن عروسک، اشکالی ندارد.»2

و برخی دیگر مانند حضرت آیت‏الله صافی گلپایگانی فرموده‏اند:

«چنانچه مجسمه سر و صورت تنها باشد، اشکال ندارد.»3

(0) نظر
برچسب ها :
2. موانع و مشكلات

2. موانع و مشکلات

امروزه جامعه زنان ما، با وجود تلاش‏های در خور تحسین نظام اسلامی، از مشکلات و معضلاتی رنج می‏برد که با چشم فروبستن از آن‏ها، آینده‏ای تأسف بار دور از دسترس نخواهد بود. برخی از موانع و ناکامی‏های موجود را به شرح ذیل می‏توان برشمرد:

1 ـ 2. بالا رفتن سن ازدواج. آمارهای موجود نشان از بالا رفتن سریع سن ازدواج به ویژه در میان دختران دارد، در کشوری که در زمره جوان‏ترین کشورهای جهان محسوب می‏گردد و نوجوانان و جوانان آن بیش‏ترین درصد جمعیتی کشور را دارا هستند، ازدیاد فاصله میان سن بلوغ و سن ازدواج، به ویژه با توجه به این نکته که فرهنگ اسلامی یگانه راه ارضای تمایلات جنسی را ازدواج دانسته، بسیار نگران کننده و آسیب زاست. این نگرانی آن گاه افزون می‏گردد که تعدادی از کارشناسان و مسؤولان بالا رفتن سن ازدواج را پدیده‏ای مثبت و نشانه رشد فکری جوانان ارزیابی کنند. این بدان معناست که آنان به دنبال معادله‏ای برای خروج از این بحران نیستند و چشم بر پیامدهای تأخیر ازدواج می‏بندند. می‏توان ادعا کرد که تجرد از عوامل مهم اعتیاد، روابط نامشروع جنسی، بزهکاری‏های اخلاقی، مشکلات روانی و حتی رفتارهای غیر متعادل سیاسی و اجتماعی است.

2ـ2. افزایش آمار طلاق. امروزه آمار تکان دهنده‏ای از افزایش میزان طلاق در خانواده‏ها به گوش می‏رسد تا آن جا که برخی مسؤولان، ایران را در زمره چند کشور پرطلاق دنیا دانسته‏اند. گرچه در کشوری که سیستم علمی دقیقی برای سنجش پدیده‏های اجتماعی وجود ندارد، نمی‏توان به چنین آمارهایی کاملاً اعتماد کرد، اما به هر حال افزایش روز افزون طلاق را نمی‏توان نادیده گرفت. اگر به این مسأله، کاهش میزان ازدواج را بیفزاییم نتیجه خواهیم گرفت که دستگاه‏های مختلف از جمله دستگاه‏های فرهنگی کشور در مورد ایجاد و استحکام خانواده موفقیت چندانی نداشته‏اند. برخی کارشناسان آشنا شدن زنان با حقوق خود و استقلال مالی را از علل ازدیاد این پدیده دانسته و آن را مثبت ارزیابی کرده‏اند. این نکته گویای ضعف شدید در نظام کارشناسی کشور و نشان گر وجود معضلاتی دیگر است. این که افزایش سطح تحصیلات و اشتغال بانوان زمینه‏های تخاصم در خانواده را افزایش دهد نیز نشان از وجود نابسامانی در نظام آموزشی و اشتغال در کشور دارد.

3ـ2. زنان تنها. بر طبق آمار ارایه شده توسط برخی مسؤولان ذیربط تعداد دختران مجرد در مقطع سنی 15 تا 39 سال 7/1 میلیون نفر بیش از پسران است. این بدان معناست که اگر هر یک از پسران مجرد با یک دختر ازدواج کند، 7/1 میلیون دختر مجرد باقی می‏مانند. به علاوه به دلیل مهاجرت 41% از دختران روستایی مجرد مانده‏اند.3

از سوی دیگر آمارها نشان می‏دهد که بیش از یک میلیون نفر «زن سرپرست خانواده» وجود دارد که به دلیل طلاق یا مرگ همسر مسؤولیت سرپرستی خانواده را بر عهده دارند.4 میزان فقر و بی‏سوادی در این خانواده‏ها به طرز معناداری بیش از متوسط عمومی است و دولت هم در شرایط کنونی امکان حمایت اقتصادی لازم از آنان را ندارد. وجود زنان تنها و زنان سرپرست خانواده، صرف نظر از مسائل اقتصادی، پیامدهای دیگری از جمله بحران‏های روحی ناشی از احساس تنهایی و عدم وجود پشتوانه عاطفی و بحران‏های جنسی را به همراه دارد. زنان خود سرپرست به دلیل مشکلات مختلف در مقابل حوادث مختلف از جمله بزهکاری جنسی آسیب پذیرتر نشان می‏دهند.

4ـ2. استفاده ابزاری از زن. در دهه اخیر رسانه‏ها به ویژه رسانه‏های تصویری و مجلات سینمایی در توسعه ابتذال، ازدیاد زمینه‏های تحریک جنسی جوانان و حمله به ارزش‏های زن مسلمان نقش مؤثری ایفا کرده‏اند. این حرکت ارتجاعی و ضدارزشی در قالب فیلم‏ها و سریال‏ها، رمان‏ها و گزارش‏های تصویری به جامعه جوان کشور صورت گرفته است. بانیان این حرکت یا کسانی بودند که دغدغه نان را بر دغدغه‏های فرهنگی ترجیح می‏دادند و یا مزدورانی بودند که بهترین راه مقابله با نظام اسلامی را ترویج فرهنگ ابتذال می‏دانستند. از سوی دیگر سیاست‏های موجود در دستگاه‏های فرهنگی کشور و مدیریت ضعیف این نهادها برترین فرصت را به دست ابتذال گرایان داد تا هم از امکانات بیت المال بهره‏مند شوند و هم نظام اسلامی را به سخت‏گیری و انقباض متهم سازند. در این میان سکوت نهادهای زنانه در مقابله با حرکتی که به تحقیر زن ایرانی و هتک حرمت وی منجر می‏شود، بسیار نگران کننده است.

5 ـ2. زنان خیابانی. پدیده زنان خیابانی گرچه منحصر به جامعه ما و مخصوص زمان حاضر نیست اما گسترده شدن آن امنیت اجتماعی را به شدت به مخاطره انداخته است. برخی علل رویکرد زنان به روسپیگری را فقر، اعتیاد و نزاع‏های خانوادگی دانسته‏اند. به نظر می‏رسد آن چه بیش از عوامل یاد شده در ازدیاد این پدیده شوم مؤثر بوده، رواج مؤلفه‏های فرهنگ غرب و دوری از فرهنگ اسلامی، سخت‏تر شدن ازدواج در کنار سهولت امکان برقراری رابطه نامشروع است.

مشکلات ناشی از این پدیده به قدری است که امروزه دستگاه‏های کارشناسی کشور به دنبال راهی برای کنترل این پدیده‏اند.

متأسفانه سطحی نگری و انفعال در برابر مجامع بین المللی برخی دستگاه‏ها را به تنظیم طرح هایی سوق داده است که یادآور مراکز فساد در رژیم گذشته است و بیش از آن که مشکل روسپی گری را در جامعه حل کند به کم کردن مشکل روسپیان توجه دارد. بی شک حل این معضل در گرو عزم مسؤولان کشور، نهادهای مختلف فرهنگی، اجتماعی و انتظامی و مشارکت مردمی است که از یک سو ازدواج ساده به یک هنجار فراگیر و پسندیده تبدیل گردد، و از سوی دیگر استفاده از قوه بازدارنده، زمینه‏های خوف از ارتکاب فساد را افزون سازد.

 

6 ـ 2. کاهش امنیت اجتماعی دختران. امروزه دختران و زنان از افزایش مزاحمت‏های خیابانی در معابر عمومی و پارک‏ها گله‏مندند و مسؤولین مربوطه را به سهل انگاری در برخورد با این پدیده متهم می‏سازند.

برخی از مسؤولین ذی ربط نیز به جای پاسخ گویی مناسب و برآوردن انتظارات مردمی به توجیهاتی می‏پردازند که بیشتر به سخنان وکیل مدافع متهمان شباهت دارد. اظهار عجز از نحوه مقابله با مزاحمان نوامیس، خود به معنای صدور روادید فعالیت برای آنهاست. اختلاف نظرهای مدیران و مسؤولان در چگونگی مقابله با این پدیده و عدم اتخاذ شیوه‏هایی که از قدرت بازدارندگی کافی برخوردار باشد، خود در شیوع این پدیده مؤثر است.ادامه دارد

(0) نظر
برچسب ها :
X