هزینه هاى بالاى زندگى امروز موجبات نگرانى بسیارى را فراهم آورده است; اما چه باید کرد؟ آیا وضعیت اقتصادى خانواده ها, تحولى در روشهاى مصرف و اداره زندگى را ایجاب نمى کند؟ آیا با این وضع مى توان بهترین خوراک, پوشاک و دکوراسیون را داشت؟
بدیهى است که ((صرفه جویى)) یکى از ابزار کاستن از فشارهاى اقتصادى است. آنان که در مصرف آب, برق, گاز و تلفن صرفه جویى نمى کنند و نسنجیده به خرید هر لباسى اقدام مى کنند; به خوردن هر غذایى علاقمند مى شوند و به زیباسازى محیط خانه دل مى بندند, با ناهماهنگى بین درآمد و هزینه هاى زندگى روبرو شده و گرفتار اضطراب و نگرانى روحى مى شوند.
امام صادق علیه السلام مى فرماید:
((المومن... خفیف الموونه, جیدالتدبیر لمعیشته))(4)
((شخص مومن... کم خرج و مدبرى شایسته براى زندگى خویش است.))
از پایان کلام امام(ع) که فرمود: ((جیدالتدبیر لمعیشته)) مى توان نتیجه گرفت که مومن در برنامه ریزى خانوادگى و اقتصادى خود آنگونه است که به پایان و آینده زندگى عنایت دارد و با ((دور اندیشى)) خاص خود, اندوخته اى را نیز براى فردا و فرداهاى خود و فرزندانش فراهم مى کند تا با آبرومندى هرچه تمامتر زندگى کنند.
((مردى از دنیا رفت و پیامبر بر جنازه اش نماز خواند. سپس پرسید: ((چند بچه دارد و چه چیز براى آنها گذاشته است؟)) عرض کردند: ((اى رسول خدا! مقدارى ثروت داشت اما قبل از مردن همه را در راه خدا داد.)) فرمود: اگر این مطلب را قبلا به من گفته بودید, من بر این آدم نمازنمى خواندم[.چرا] بچه هاى گرسنه را در اجتماع رها کرده است؟))(5)
برابر ماده 230، 219، 218 سند پکن و مواد 22، 16، 5 ، 23 کنوانسیون، ضمانت اجراهاى جدى مطرح شده است . از این رو دولتها باید حق شرطهاى خود را در حد ممکن، محدود و آشکار تنظیم کنند و برابر ماده 230 سند پکن، اطمینان دهند که هیچ نوع حق شرطى را که مغایر با هدف کنوانسیون باشد، اعمال نکنند . ازاینرو، تصویب کنوانسیون در هیئت دولتبا شرط کلى عدم مغایرت با شرع اسلام، نه تنها مفید نیست، بلکه به جهت آنکه با هدف کنوانسیون در تعارض است، مورد اعتراض جدى قرار خواهد گرفت و در صورت الحاق، راهى جز تغییر قوانین باقى نمىماند . بر اساس گزارش یکى از کمیسیونهاى هیئت دولت، تنها ماده یک کنوانسیون، با 90 مورد از قوانین داخلى در تعارض است . (8) در نظر گرفتن موارد تعارض و ضمانت اجراهاى فراوان در این کنوانسیون و فشارهاى دولتهاى عضو براى بازپسگیرى شرطهاى اعمال شده، در صورت الحاق از یک فرایند پیچیده و پىآمدهاى فراوان، خبر مىدهد .
باسمه تعالى .
ایـن چـنـد کـلـمـه را نـیـز بـه عنوان سرراهى , براى بانوى محترمه عزیز خانم و نور چشم عزیزم , نـرگس جان , مى نویسم امید است شما و مرتضى در این سفر تندرست و سالم باشید و با موفقیت و نیل به مقاصدعالیه , مراجعت کنید .
عـزیـزانـم آن شـهـرى کـه مـى رویـد, پـر اسـت از فـساد و تباهى و فسق و فجور, اگر چه داد از انـسـانـیـت مى زنند, ولى شرف واقعى انسان در آنجا پایمال هوا و هوس و شهوات و حیوانیت است زنـدگـى بـیشتر آنها,به زندگى دامهایى شبیه است که در دام خانه هایى منظم و مدرن زندگى مـى کنند, ولى از انسانیت و لذایذمعنوى بهره اى ندارند, شما سعى کنید اخلاق و تربیت خودتان را مـحـکـم نـگاه دارید و استقلال اسلامیت خود را حفظ کنید بسیارى از ایرانیها در آن محیطها زود رنـگ عـوض مى کنند
و اروپایى مى شوند وفراموش مى کنند که مسلمانند, زنهاشان چادر را که در اینجا لباس محرمى است , کنار مى گذارند, بعکس هندیها, پاکستانیها و آفریقاییها بیشتر هویت خود را حـفـظ کـرده انـد و از ایـن کـه هـندى یا پاکستانى مى باشند, یا از این که با چادر و لباس محلى خـودشـان ظـاهـر مى شوند, هیچ احساس حقارتى نمى نمایند,سرفراز و با اعتبار در خیابانها ظاهر مى شوند .
به هر حال , زندگى , همه اش جهاد است و همه جا باید جهاد کرد, درس خواندن جهاد است , چادر وپوشش اسلامى داشتن جهاد است , در مجالس آنچنانى نرفتن جهاد است , جهاد, جهاد, جهاد .
امـیـد اسـت هر سه شما در همه جهادها پیروز باشید و نرگس جان کوچولو هم با چادر کوچکش , نمونه ثبات و استقامت و پاى بندى به شعایر اسلامى باشد .
خلاصه هر چه آنجا شرعا خوب است , فرا بگیرید و هر چه شرعا بد است , از آن دورى اختیار نمایید .
*تعلیم و تربیت .
2 .
رعایت اخلاق انتخاباتی از مولفه های برگزاری انتخابات رقابتی است |
یک عضو کمیسیون فرهنگی مجلس تصریح کرد: با رعایت اخلاق انتخاباتی، فضای مناسب رقابت در انتخابات شکل خواهد گرفت. حجت الاسلام محمدعلی ربانی در گفت وگو با ایسنا، با بیان این که رعایت اخلاق انتخاباتی از مولفه های برگزاری انتخاباتی رقابتی است، گفت: مسوولان برگزاری انتخابات باید با فضاسازی های مسموم در انتخابات مبارزه کنند. به گفته این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، در این راستا شورای نگهبان نباید از این نکته که به عنوان مثال نامزدی پول های کلان و بی رویه خرج می کند غفلت کند. نماینده مردم شیراز در مجلس این نکته را فساد انتخاباتی یک کاندیدا دانست و گفت: برای برگزاری انتخاباتی رقابتی، باید از عملکرد مجالس گذشته آسیب شناسی صورت گرفته و بر اساس این موضوع و نیز مشکلات جامعه، نامزدهای انتخابات ایده های خود را در ارتباط با قانونگذاری بیان کنند. بدون رقابت شفاف نمی توان به اهداف انتخابات نائل شد به گفته یک عضو هیات رییسه فراکسیون وفاق و کارآمدی مجلس شورای اسلامی، نقش آفرینی سازنده و جامع عوامل و نهادها، فضای انتخابات رقابتی فراگیر را محقق می کند. رضا طلایی نیک - نماینده مردم بهار و کبودرآهنگ در مجلس با بیان این که نقش مجریان، ناظران، تحرک موثر رسانه ها، احزاب و تعامل نامزدها با مردم توام با فعالیت عمومی جامعه در شکل گیری رقابتی، جامع و سازنده در انتخابات تعیین کننده خواهد بود به ایسنا، افزود: نادیده گرفتن یا تنزل نقش هر یک از نهادهای نظام انتخاباتی سالم و رقابتی، به کاهش مشارکت یا کیفیت انتخابات منجر خواهد شد. وی با بیان این که برای تحقق اهداف کمی و کیفی انتخابات یعنی مشارکت حداکثری و انتخاب کارآمدترین ها به رقابتی سالم، شفاف و فراگیر نیاز داریم، گفت: بدون رقابت شفاف، فراگیر و نقش آفرین نمی توان به اهداف کمی و کیفی انتخابات نائل شد. این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، تصریح کرد: رسانه ها در اطلاع رسانی شفاف و فراگیر، احزاب با ارایه برنامه ها و معرفی شفاف نامزدها، نامزدها با تعامل مردمی نزدیک تر، مجریان و ناظران با ظرفیت سازی جامع در چارچوب قانون و نخبگان با بالا بردن اعتماد عمومی می توانند مولفه های رقابتی سالم و فراگیر را محقق کنند. او با بیان این که تنوع نامزدها و فعالیت همه سلایق و جریان های سیاسی درون احزاب علاوه بر تحرک رسانه ها و احزاب به رقابتی شدن انتخابات و توسعه دامنه انتخاب مردم کمک خواهد کرد، گفت: مردم برای حرکت در مسیر انتخابات به انتخاب کارآمدترین ها و انگیزه مشارکت بیش تر و رقابتی شدن فضای انتخابات نیاز دارند. زیرا با تامین همه زمینه ها و شرایط انتخابات رقابتی علاوه بر مشارکت حداکثری مردم، مجلس منتخب ملت نیز کارآمدتر و قدرتمندتر خواهد شد. نماینده مردم بهار و کبودرآهنگ در خانه ملت، با تاکید بر این که بر مبنای نظام تکاملی انقلاب اسلامی، قوه مقننه باید با انتخاب دقیق تر مردم کارآمدتر و قوی تر از دوره های قبل باشد، اظهار کرد: سیر تکاملی کارآمدی و خدمت گزاری دوره هشتم مجلس نسبت به دوره های قبل با رقابتی تر شدن انتخابات در چارچوب قانون، اخلاق و اطلاع رسانی شفاف میسر است. وی با اشاره به این که مردم باید مجلسی قدرتمند و کارآمد را در پیشرفت کشور شاهد باشند، گفت: اقتضای چهار سال آینده کشور بر مبنای چشم انداز توسعه و سایر اسناد ملی مانند اصل 44، به مجلس کارآمد در قانونگذاری و نظارت نیاز دارد; زیرا با کارآمدتر شدن مجلس امکان ارتقای کارآمدی دولت و به کارگیری ظرفیت های مردم در اهداف توسعه و پیشرفت ملی ممکن خواهد شد. این عضو هیات رییسه فراکسیون وفاق و کارآمدی مجلس، با بیان این که کارآمدی مجلس و دولت و استفاده مطلوب از فرصت ها و ظرفیت های ملی با ارتقای شاخص های کمی و کیفی انتخابات ممکن خواهد شد، خاطرنشان کرد: باید در انتخابات مجلس هشتم از همه توان ها و ظرفیت ها جهت اهداف کمی و کیفی انتخابات یعنی مشارکت حداکثری و انتخاب آگاهانه تر و برگزیدن کارآمدترین ها استفاده شود. به گفته نماینده مردم بهار و کبودرآهنگ در خانه ملت، انتظارات مردم از نمایندگان مجلس با توجه به اهداف ملی و چالش های توسعه و پیشرفت، بیش از وظایف ذاتی نمایندگان در مجلس بوده است. بنابراین نامزدهای مجلس باید در چارچوب وظایف اصلی قوه مقننه یعنی قانون گذاری و نظارت و انعکاس مطالب ملی در تبلیغات و رقابت وعده دهند. طلایی نیک با بیان این که وعده های انتخاباتی فراتر از وظایف و اختیارات مجلس و نمایندگان به جایگاه قوه مقننه و اعتماد ملی در آینده آسیب خواهد زد، اظهار کرد: ثبت نام نامزدها با توجه به سلایق سیاسی و اقشار اجتماعی یکی از مولفه های مهم رقابتی بودن انتخابات مجلس هشتم را رقم خواهد زد. این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، با تاکید بر این که باید از اخلاق انتخاباتی سالم و قانون مدار جهت صیانت از فضای رقابتی انتخاباتی مجلس هشتم پاسداری کرد، یادآور شد: هر گونه بداخلاقی یا قانون شکنی و تنگ نظری به رقابت سالم و فراگیر انتخابات و اهداف ملی آسیب خواهد زد. زیرا قانون، اخلاق و ظرفیت سازی سیاسی - اجتماعی از شاخص های مهم انتخابات رقابتی و میل به مشارکت حداکثری و اهداف کیفی است. یکی از عرصه های تجلی و نمود جرم سیاسی در رقابت های انتخاباتی توسط احزاب و گروه هاست به گفته علی احمدی، یکی از مولفه های بسیار مهم برای ایجاد انگیزه در رقابت های انتخاباتی، اعتقاد به سلامت انتخابات است. عضو فراکسیون وفاق و کارآمدی مجلس شورای اسلامی با بیان این که رای دهندگان و انتخاب شوندگان باید به شیوه های اخذ رای، شمارش آرا و اعلام نتایج اعتماد داشته باشند به ایسنا، افزود: هر چه شیوه ها با درجه استاندارد بالاتری تهیه شود، اخذ رای با دقت بیش تر و کامل تر انجام گیرد و شمارش آرا نیز با حساسیت بالایی اعلام شود، قطعا افراد انگیزه خواهند یافت تا در رقابت سالم تلاش کنند و صحنه انتخابات را پرشور کنند. وی با بیان اینکه مولفه دوم انتخابات رقابتی به آزاد و فراگیر بودن انتخابات بازمی گردد، تصریح کرد: به هر میزان که افراد واجد شرایط برای انتخاب کردن و رای دادن فراگیری بیش تری را در عرصه کشور داشته باشند به همان میزان آحاد ملت صرف نظر از گرایش های فکری، نسبی و قومیتی آن ها حضور بهتری خواهند داشت. نماینده مردم ممسنی در مجلس، افزود: اگر فراگیری در مورد انتخاب شوندگان نیز وجود داشته باشد و ملاحظات و محدودیت های مربوط به حق انتخاب شدن کاهش یابد، فضای انتخاباتی رقابتی تر شده و احزاب و گروه های سیاسی فعال تر خواهند بود. در عین این که مردم نیز تلاش بیش تری را در امر انتخابات رقابتی خواهند داشت. او مولفه سوم را منوط به قواعد حاکم بر رقابت های سیاسی دانست و خاطرنشان کرد: اصولا انتخابات یکی از مولفه های حقوقی سیاسی افراد است و حق رای دادن، رای گرفتن و فعالیت در این عرصه نیز جزو حقوق سیاسی و از زمره آزادی های سیاسی قلمداد می شود. بنابراین آحاد جامعه به هر میزانی که مطابق مقررات از آزادی سیاسی بیش تری برخوردار باشند; رقابت سیاسی هم بیش تر خواهد بود. |
احزاب و میزان مشارکت مردم در انتخابات |
نویسنده : سالا ر غریب زاده * |
احزاب و نیروهای سیاسی تحت شرایط اجتماعی پدید می آیند. حزب سیاسی سازمانی متشکل و استوار برای مبارزه است که در محدوده جغرافیایی یک کشور، ایالت، استان و... با کسب مواضع و مناصب حکومتی به اندازه کافی قدرت را به دست می آورد (یا می کوشد به دست آورد) که بتواند به هدف های معنوی و مادی خود تحقق بخشد. طبعا می بایستی جامعه مدنی به میزانی از پیشرفت و پیچیدگی رسیده باشد تا ضرورت پیدایش احزاب به عنوان نماینده منافع و علا یق گوناگون پیش بیاید. به علا وه بخش های قابل ملا حظه ای از جمعیت باید از لحاظ فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی آمادگی مشارکت در حیات سیاسی را به دست آورده باشند. کارکرد احزاب و جریانات سیاسی نیز می بایست در جهت اهداف ملی باشد. درگیری های جناحی، منازعات سیاسی گسترده و خسته کننده نیز تلا ش ها را به سوی جلب منافع شخصی و غفلت از مصالح و منافع ملی هدایت می کند. کارکرد اصلی احزاب در جوامع توسعه یافته انتقال مطالبات و خواسته های توده مردم به ساختار حاکمیت است در حقیقت می توان گفت که احزاب به مثابه سوپاپ اطمینان نظام سیاسی عمل می کنند. تجربه ثابت کرده است که هر گاه این دریچه با اختلال و ناکارآمدی روبه رو شود قطعا در درازمدت حاکمیت با بحران های مختلفی مواجه می شود. در کشور ما یک رقابت سازنده بین احزاب وجود ندارد. گروه های سیاسی در پی حذف یکدیگر بوده همدیگر را متهم می کنند و مدام آرزوی انحلا ل حزب مخالف وجود دارد. اختلا ف اساسی احزاب و سیاست مبتنی بر حذف دیگری و خارج کردن آن از صحنه سیاسی کشور نقش اصلی در کاهش میزان مشارکت ملت در انتخابات را خواهد داشت. مشارکتی که کاهش آن به زیان کشور تمام خواهد شد. در هر کشوری هنگامی که برخی از اصول قانون اساسی نادیده گرفته می شود مناسبات میان دولت و ملت دچار بحران می گردد. در چنین شرایطی فضای سیاسی کشور غیربهداشتی و ناسالم خواهد شد به طوری که احزاب سیاسی درون حاکمیت و بیرون از حاکمیت نمی توانند وظایف خود را به درستی انجام دهند. در این صورت تقابل میان نیروهای سیاسی درون نظام باعث شکاف میان حاکمیت و ملت می شود و رژیم سیاسی با افت مشروعیت مواجه شده و جامعه دچار مشکلا تی می گردد. * کارشناس ارشد علوم سیاسی |
احزاب مردم ومشارکت های سیاسی
انتخابات و بسترهای مشارکت |
که یکى از برجسته ترین ویژگى هاى جوان است به صورتى آشکار در نامه ى امام رخ مى نماید، امام روح جستجوگر جوان را باور داشته و بر آن مهر تأیید مى زند.
جوان در جستجوست، جستجوى حقیقت، جستجوى خویشتن خویش، جستجوى آینده، جستجوى بایدها و نبایدها جستجوى اینکه خوب چیست و چرا؟ بد چیست و چرا؟ درست کدام است و نادرست کدام؟، چه راهى را باید انتخاب کرد و از چه راهى باید اجتناب نمودووو.
امام على همانند برخى از پدران، تجربه ى نسل گذشته را بى نیاز کننده ى نسل جوان از جستجو، نمى بیند و هرگز تلاش جوان براى جستجو را انکار یا با آن مخالفت نمى نماید، اما....
براى این روح جستجوگر و پرسش خیز، شرایطى مطرح مى کند.
شرایطى که به این ویژگى جوان، هدف، مسیر و ثمر مى بخشند، شرایطى که اگر جستجو با آنها همراه نشود چیزى جز سردرگمى، یأس و انحراف، فراروى جستجوگر نخواهد بود و تلاش پیگیر سال هاى نشاط و طراوت انسان که مى تواند اوج بلند پیروزى را برایش به ارمغان آورد، هدیه اى جز تنهایى، انزوا و وحشت نخواهد داشت!
این داستان مانند پاره داستانهاى دیگر که نقل شد، گواه صدقى است بر بقاى ارواح در عالم برزخ و اطلاعشان برگزارشات این عالم.
و از این داستان به خوبى دانسته مىشود که ارواح به محل دفن بدن و قبر خود علاقه مندند. توضیح مطلب آنکه: روح سالها با بدن بوده و به وسیله آن کارها انجام داده، معرفتها و دانشها کسب کرده، بندگیها نموده و کارهاى نیک کرده است و در برابر، خدمتها به آن بدن نموده و در تربیت و تدبیر آن رنجها برده است. از اینجاست که محققین گفته اند علاقه نفس با بدن علاقه عاشق و معشوق است.
بنابراین، پس از مرگ که ازبدن فاصله مىگیرد از آن قطع علاقه کلى نخواهد کرد و هرجا بدن باشد به آن محل بخصوص نظر دارد پس اگر ببیند آن محل زباله دانى یا محل گناه وکثافت کارى شده سخت رنجیده مىشود و مباشرین این زشتکارى را نفرین مىنماید و شکى نیست که نفرین ارواح مؤثر است، چنانچه در این داستان گفته شد آنهایى که در آن خانه ساکن مىشدند چه نکبتهایى به آنها مىرسید و به خیال فاسد خود مىگفتند خانه بدقدم است.
ولى اگر کسى قبر را نظیف کند و نزد آن اعمال شایسته از قبیل تلاوت قرآن انجام دهد شاد مىشوند و برایش دعا مىکنند چنانچه در باره سید مزبور گفته شد که به برکت زیارت و قرائت قرآن نزد آن قبر، چه گشایشها که برایش شد.
3 - یکى از دستورات الهى که در سوره والعصر بیان مىفرماید آن است که شخص مسلمان هرگاه گرفتارى، مصیبت زده اى را مىبیند از جهت مال و دارایى یا از طرف بدن و بیمارى یا مرگ بستگان و دوستان، وظیفه اش آن است که او را امر به صبر نماید و با تذکر فناى دنیا و زودگذر بودن آن و تغییرهاى آن و اینکه بلا و گرفتارى عمومى و همگانى است و نظایر آن را برایش بیان کند و بقا و دوام آخرت و پاداشهاى بى نهایت خداوند را یادآوریش نموده بدین وسیله اورا آرامش دهد: (وَتَوا صَوْا بِالصَّبْرِ).
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
و نیز سیدناالمعظم حضرت آقاى موسوى - دامت برکاته - نقل فرمودند داستانى را که خود از صاحب آن شنیده بودند و در جلد 2 تاریخ سامرا صفحه 193 نقل شده است و خلاصه اش آنکه حاج میرزا سید باقرخان تهرانى مشهور به حاج ساعدالسلطان در سال 1323 قمرى به قصد زیارت ائمه عراق حرکت مىکند چون به کاظمین علیهما السّلام مىرسد فرزند یگانه چهارساله اش به نام «سید محمد» به چشم درد سختى مبتلا مىشود چند روزى مشغول معالجه مىشود فایده نمى بخشد.
پس به سمت سامرا حرکت مىکند به قصد اینکه ده روز آنجا بماند و در راه به واسطه شدت گرما و غبار راه و حرکت عربانه درد چشم بچه سخت تر و چند برابر مىشود پس از ورود به سامرا بچه را نزد قدس الحکما که معروف به حافظالصحه وافلاطون زمانش بود مىبرد، مشغول معالجه مىشود ثمرى نمى بخشد و مىگوید حتما باید بچه را بزودى برسانى به بغداد نزد فلان که متخصص بیمارى چشم است و مسامحه مکن که خطرناک است.
پدر بچه از شنیدن این مطلب سخت پریشان و نالان و حیران مىگردد چون فرزند منحصر اوبوده لکن چون تصمیم داشته ده روز بمانند حرکت نمى کند ومشغول دعا و زیارت مىشود تا هفت روز، پس درد چشم بچه سخت تر شده به طورى که یک لحظه از گریه و ناله آرام نداشت. اهل خانه و همسایه ها تا صبح خواب نرفتند چون صبح شد حافظالصحه را مىآورند چون چشم بچه را باز مىکند و در آن به دقت نظر مىکند حالش تغییر مىکند و دست بر دست مىزند وناله مىکند وبه پدر بچه اعتراض مىنماید و مىگوید چشم بچه را کور کردى، من به شما سفارش کردم. تاءکید نمودم زود او را به بغداد برسانید و چند مرتبه تاءکید و سفارش کردم و شما به حرف من اعتنا نکردید تا چشم بچه کور شد و دیگر رفتن بغداد ثمربخش نیست.
و این درد و ناراحتى که فعلاً دارد به واسطه قرحه و زخمى است که در چشم اوست و بینائى چشمش را از بین برده است. پدر بچه از شنیدن این مطلب سخت پریشان و بمانند بدن بى جان مىشود، سپس حافظالصحه براى معالجه قرحه که بماننددو دانه بادام از چشم بیرون بود، مشغول مىشود تا از درد آرام گیرد و کورى با درد نباشد، پس به سختى دو چشم او را که بیرون شده بود بر گردانید بداخل چشم و بچه از شدت درد غش کرد و این مطلب به محضر آیت اللّه میرزا محمد تقى شیرازى و سایر علما رسید همه ناراحت و غصه دار شدند.
و چون مدت اقامت که ده روز بود تمام شد، عربانه کرایه مىکند و عازم بر حرکت مىشود و براى زیارت وداع به حرم مطهر مشرف و پس از زیارت نزد ضریح امامین علیهما السّلام مىنشیند مشغول خواندن زیارت عاشورا مىشود، پس در آن حال خادم ایشان حاج فرهاد بچه را بغل کرده به حرم مشرف مىشود و سپس چشم بچه را که با پارچه اى بسته بود به ضریح مىمالد و پس از زیارت از حرم بیرون مىرود.
پدر بچه که منظره بچه اش را مىبیند و متذکر مىشود که بچه با چشم سالم به عراق آمد و حال با چشم کور برگردد، پس بى اختیار گریان و نالان مىشود، فریاد مىزند، مىلرزد، خواندن تتمه زیارت عاشورا را فراموش مىکند و خود را به ضریح مىچسباند و در سخن با امام رعایت ادب نمى کند ومى گوید آیا سزاوار است بچه ام را با این حالت کورى برگردانم، پس بى حال شده گوشه اى مىنشیند، ناگاه بچه در حالى که دائى او به دنبالش بوده وارد حرم مىشود و بر دامن پدرش مىنشیند و مىگوید پدر جان! خوب شدم، چشمم روشن شده دردى هم ندارد، پدر حیران شده دست در چشمان بچه کشیده مىبیند هیچ اثرى از قرحه نیست و حتى قرمزى هم ندارد، از دائى بچه مىپرسد این بچه ربع ساعت پیش در حرم بود، چشمان کور و بسته شده چه پیش آمد شده
دائى بچه مىگوید: بلى هنگامى که از حرم بیرون شدیم بچه بر شانه من بود و در صحن راه مىرفتم و منتظر آمدن شما بودم ناگاه بچه سر از شانه من برداشت و با دستش پارچه اى که بر چشمش بود برمى داشت و مىگفت ببین آقا دائى! چشمم خوب شده است و براى بشارت به شما زود او را به حرم فرستادم که شما شاد شوید، پدر سجده شکر مىکند و از امامین همامین علیهما السّلام عذرخواهى و شکرگزارى مىنماید و با شادى و فرح از حرم بیرون مىشود و مىآید نزد حافظالصحه و بچه را در بیرون خانه نزد دائى او مىسپارد و به حافظالصحه مىگوید مىخواهم حرکت کنیم براى بغداد دوائى بدهید براى چشم بچه که در راه به آن مداوا کنیم.
طبیب مىگوید که چرا مرا مسخره مىکنى براى چشم کور شده دوائى نیست، شما در اثر مسامحه او را کور کردید. پس پدر صداى بچه مىزند، دائى او را مىآورد چون طبیب چشم او را گشوده و روشن مىبیند بهت زده وحیران مىگردد. چشمان بچه را مىبوسد، اطرافش مىگردد و سخت گریان مىشود و مىگوید کجا شد دو غده چشم تو؟ چطور شد کورى تو؟ پس جریان شفا را برایش مىگوید و صلوات بر اهل بیت مىفرستند.
سپس به منزل میرزاى شیرازى مىروند میرزا هم که با سابقه بود گریه شوق مىکند، چشمان بچه را مىبوسد و مىفرماید سزاوار است بمانید تا شهر را چراغانى کنیم، پدر عذر مىآورد و در همان روز براى کاظمین علیهما السّلام حرکت مىکند.
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
جناب آقا شیخ عبدالنبى انصارى دارابى از فضلاى حوزه علمیه قم، قضایاى عجیبى دارند که براى نمونه یکى از آنها در اینجا از نوشته هاى خود ایشان نقل مىشود.
مدت یک سال بود که دچار کسالت شدید سردرد و سرگیجه شده بودم و در شیراز سه مرتبه و در قم پنج مرتبه و در تهران سه مرتبه به دکترهاى متعددى مراجعه وداروها و آمپولهاى فراوانى مصرف نموده بودم ولى تمام اینها فقط گاهى مسکن بود و دوباره کسالت عود مىکرد، تا اینکه یکى از شبها در عین ناراحتى به سختى رفتم به منزل آیت اللّه بهجت که یکى از علماى برجسته و از اتقیاى زمان است، براى نماز جماعت، در بین نماز حالم خیلى بد بود به طورى که یکى از رفقا فهمید و پرسید فلانى مثل اینکه خیلى ناراحت هستى
گفتم مدت یک سال است که این چنین هستم و هرچه هم به دکتر مراجعه نموده ام و دارو مصرف نموده ام هیچ تاءثیرى نداشته، آن آقا که خود از فضلا و متقین بود فرمود: ما دکترهاى بسیار خوبى داریم به آنها مراجعه کنید.
فورا فهمیدم و ایشان اضافه فرمود که متوسل به حضرت زهرا علیها السّلام شوید که حتما شفا پیدا مىکنید. حرف ایشان خیلى اثر کرد و تصمیم گرفتم متوسل شوم، آمدم در خیابان با همان حالت ناراحتى با یکى دیگر از فضلا برخورد کردم که او هم حقیر را تحریص بر توسل نمود.
سپس به حرم حضرت معصومه علیها السّلام رفتم و بعد به منزل و در گوشه اى تنها شروع به تضرع و توسل و گریه نمودم و حضرت زهرا سلام اللّه علیها را واسطه قرار دادم و بعد خوابیدم. شب از نیمه گذشته بود، در عالم خواب دیدم مجلسى برقرار شد و چند نفر از سادات در آن مجلس شرکت داشتند و یکى از آنها بلند شد و براى بنده دعایى کرد.
صبح از خواب بیدار شدم سرم را تکان دادم دیدم هیچ آثارى از سردرد و سرگیجه ندارم، ذوق کردم و فورا رفتم با حالت نشاط و خوشحالى - که مدتى بود محروم بودم - رفقا را دیدم و عده اى را دعوت کردم و مجلس روضه اى در منزل برقرار نمودم و ان شاء اللّه تا پایان عمر این روضه ماهانه خانگى را خواهم داشت و اکنون که حدود هشت ماه از این جریان مىگذرد الحمدللّه حالم بسیار خوب و توفیقاتم چندین برابر شده و با کمال امیدوارى اشتغال به درس و تبلیغ داشته و دارم.
چهارم رجب 1394 هجرى قمرى
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
و نیز نقل فرمود شب 23 ماه رمضان بالاى بام منزل تنها احیاء داشتم هنگام سحر ناگاه حالت سستى و بى خودى به من دست داد در آن حال متوجه شدم که تمام عالم اعلا مملو از جمعیت و غلغله است و سر و صداى فراوانى است ازصدایى که فصیحتر و به من نزدیکتر بود پرسیدم تو را به خدا تو کیستى فرمود جبرئیل. گفتم امشب چه خبر است گفت فاطمه با مریم و آسیه و خدیجه و کلثوم براى زیات قبر حسین مىروند و این جمعیت ارواح پیغمبران و ملائکه هستند.
گفتم براى خدا مرا هم ببرید، فرمود زیارت تو از همینجا قبول است و سعادتى داشتى که این منظره را ببینى.
مؤلف گوید: به راستى حاجى مزبور علاقه شدیدى به حضرت سیدالشهداء نصیبش شده است در همان مجلس دو ساعتى چند مرتبه که اسم مبارک آن حضرت را مىبرد بى اختیار گریان و نالان مىشد و چند دقیقه نمى توانست سخن گوید و مىفرمود طاقت ذکر مصیبت آن حضرت را ندارم.
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
در تاریخ شنبه آخر جمادى الثانیه 94 جناب حاج ملا على بن حسن کازرونى - که داستان 54 از ایشان نقل گردید - از کویت به شیراز آمدند و بیمار بودند و براى درمان به بیمارستان نمازى مراجعه کردند. کتاب مفاتیح الجنان و قرآن مجید همراه آورده و فرمود که به قصد شما آورده ام و این دو هدیه را داستانى است.
اما مفاتیح: شما که با سابقه اید که من در کودکى بى پدر و مادر شدم و کسى مرا به مکتب نفرستاد و بى سواد بودم تا سالى که به عزم درک زیارت عرفه، کربلا مشرف شدم، روز عرفه برخاستم مشرف شوم از کثرت جمعیت راه عبور مسدود بود به طورى که نمى توانستم حرم مشرف شوم و هرچه فحص کردم یک نفر باسواد را که مرا زیارت دهد و با او زیارت وارده را بخوانم کسى را ندیدم شکسته و نالان حضرت سیدالشهداء را خطاب کردم:
آقا! آرزوى زیارتت مرا اینجا آورده، سوادى ندارم، کسى هم نیست مرا زیارت دهد. ناگاه سید جلیلى دست مرا گرفت فرمود: با من بیا پس از وسط انبوه جمعیت راه باز شد پس از خواندن اذن دخول وارد حرم شدیم زیارت وارث را با من خواند و پس از زیارت به من فرمود: پس از این زیارت وارث و امین اللّه را مىتوانى بخوانى و آنها را ترک مکن و کتاب مفاتیح تماما صحیح است و یک نسخه آن را از کتابفروشى شیخ مهدى درب صحن بگیر. حاج على مزبور گوید در آن حال متذکر شدم لطف الهى و مرحمت حضرت سیدالشهداء را که چطور این آقا را براى من رسانید و در چنین ازدحامى موفق شدم پس سجده شکرى بجا آوردم چون سر برداشتم آن آقا را ندیدم هرطرف که رفتم او را ندیدم از کفشدارى پرسیدم گفت آن آقا را نشناختم.
خلاصه چون ازصحن خارج شدم و شیخ مهدى کتابفروش را دیدم پیش از آنکه از او مطالبه کتاب کنم این مفاتیح را به من داد و گفت نشانه صفحه زیارت وارث و امین اللّه را گذاشته ام، خواستم قیمت آن را بدهم، گفت پرداخته شده است و به من سفارش کرد این مطلب را فاش نکن ؛ چون به منزل رفتم متذکر شدم کاش از شیخ مهدى پرسیده بودم از کسى که حواله مفاتیح براى من به او داده است.
از خانه بیرون آمدم که از او بپرسم فراموش کردم و از پى کار دیگرى رفتم، مرتبه دیگر به قصد این پرسش از خانه بیرون شدم باز فراموش کردم خلاصه تا وقتى که در کربلا بودم موفق نشدم.
سفرهاى دیگر که مشرف مىشدم در نظر داشتم این پرسش را بکنم تا سه سال هیچ موفق نشدم، پس از سه سال که موفق به زیارت شدم شیخ مهدى مرحوم شده بود (رحمة اللّه علیه).
و اما قرآن مجید پس از عنایت مزبور به حضرت سیدالشهداء علیه السّلام متوسل شدم که چون چنین عنایتى فرمودید خوب است توانائى قرآن خواندن را مرحمت فرمایید تا اینکه شبى آن حضرت را در خواب دیدم پنج دانه رطب دانه دانه مرحمت فرمود و من خوردم و طعم و عطرش قابل وصف نیست و فرمود مىتوانى تمام قرآن را بخوانى.
پس از آن این قرآن مجید را شخصى از مصر برایم هدیه آورد و من مرتب از آن مىخواندم و سپس هر کتاب حدیث عربى را مىتوانم بخوانم.
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
عبد صالح و متقى وارسته جناب حاج مجدالدین شیرازى که از اخیار زمان هستند چنین تعریف مىکنند که:
بنده در کودکى، چشم درد گرفتم نزد میرزا على اکبر جراح رفتم، شیاف دور چشم حقیر کشید غافل از اینکه قبلاً دست به چشم سودائى گذاشته بود، چشم بنده هم سودا شد، اطراف چشم له شد ناچار پدرم به تمام دکترها مراجعه کرد علاج نشد، گفت از حضرت رضا علیه السّلام شفا خواهم گرفت، به زیارت حضرت مشرف شدیم، به خاطر دارم که پدرم پاى سقاخانه اسماعیل طلا ایستاد با گریه عرض کرد یا على بن موسى الرضا علیه السّلام داخل حرم نمى شوم تا چشم پسرم را شفا ندهید.
فردا صبح گویا چشم حقیر اصلاً درد نداشت و تا کنون بحمداللّه درد چشم نگرفته ام. وقتى از مشهدمقدس مراجعت کردیم خواهرم مرا نشناخت و از روى تعجب گفت تو چشمت له بود چطور خوب شدى من تو را نشناختم
و همچنین حاجى مزبور نقل مىنماید که: در سنه چهل شمسى خودم با خانواده به مشهدمقدس مشرف شدم و عجایبى چند دیدم، از جمله در مسافرخانه دو مرتبه بچه ام از بام افتاد بحمداللّه و از نظر حضرت رضا علیه السّلام هیچ ملالى ندید.
هنگام برگشتن در ماشین این موضوع را تعریف کردم، زنى گفت تعجب مکن من اول خیابان طبرسى در مسافرخانه سه طبقه بودم، بچه ام از طبقه سوم کف خیابان افتاد و از لطف حضرت رضا علیه السّلام هیچ ناراحتى ندید.