افطار كردن،افطاري دادن

افطار کردن،افطاری دادن

افطار کردن

 

روزه داران برای ادای نماز مغرب و عشا یا به مسجد می روند یا در خانه نماز به جا می آورند و نزد خانواده خویش افطار می کنند. آنهایی که در مسجد با جماعت نماز می خوانند اغلب در همان مسجد بین دو نماز روزه خود را باز می کنند. هر شب از طرف کسانی که نذر دارند و یا از درآمد موقوفه هایی که برای افطار معیّن شده است خرما، حلوا، شیرینی یا نان جو بین نمازگزاران تقسیم می شود.

 

آنهایی که در خانه نماز می خوانند اکثراً مقارن غروب وضو می گیرند و به نماز می ایستند. پس از نماز دعاهای مخصوص افطار را می خوانند. دعاهای افطار عبارت است از دعاهای: "اللهم لک صمت و علی رزقک افطرت و علیک توکلت"، "اللهمّ ربّ النّور العظیم". "بسم الله اللهمّ لک صمنا و علی رزقک افطرنا فتقبل منّا انک انت السمیع العلیم"، "بسم الله الرحمن الرّحیم یا واسع المغفره اغفرلی" و سوره مبارکه "قدر" که بیش از دعاهای دیگر خوانده می شود.

پس از خواندن نماز و دعاهای افطار، روزه خود را با لقمه ای نان جو یا دانه ای خرما باز می کنند. غذاهای افطار اغلب سبک و ساده است و روزه داران معمولاً از خوردن غذاهای سنگین پرهیز می کنند.

 

مردم جهرم هم افطار را با چند دانه خرما آغاز می کنند و عقیده دارند حضرت علی(ع) با خرما افطار می کردند و خوردن خرما را ثواب می دانند. شب دهم ماه رمضان هم عدس پلو می خورند و روز هفدهم را با کله پاچه افطار می کنند و می گویند کلّه ابن ملجم را قبل از اینکه موفق شود حضرت علی (ع) را به شهادت برساند می خوریم. شب نوزدهم با نان خشک و گل آبشن( آویشن ) افطار می کنند و معتقدند نان خشک و گل آبشن افطار حضرت فاطمه(س) بوده است. همچنین شب بیست و سوم گل آبشن و نان جو و پیاز می خورند و برای همسایگان هم می فرستند و می گویند این سه چیز خوراک حضرت علی(ع) بوده و حضرت غذای خود را به مستمندان می دادند و خود به نان جو کفایت می کردند.

 

در جهرم سر سفره افطار نان روغنی، نان فطیر خانگی و نان بازاری می گذارند و خرما و پنیر و یکی دو نوع مربا و حلوا هم به وفور دیده می شود. غذای افطار بیشتر کباب، شیر برنج، آش رشته و "مُسدووه" ( نوعی آش که با ماست تناول می شود) است و به ندرت برای افطار پلو پخته می شود. در بیجار گروس هنگام افطار، بزرگ خانواده انگشتش را به خاک تمیزی می زند و روزه اش را با خاک باز می کند. می گویند چون انسان از خاک آفریده شده است و سرانجام هم خاک می شود بهتر است در این ماه مقدس هم با خاک روزه را باز کنند تا ایمانشان استوار گردد.

 

 

افطاری دادن

 

افطاری دادن یکی از رسوم پسندیده است و آنها که توانایی دارند چند روز از ماه رمضان را افطاری می دهند و از روزه داران دعوت به عمل می آورند. افطاری دادن ثواب بسیار دارد و بسیاری معتقدند کسی که افطاری می دهد با ثواب روزه مهمانانش شریک می شود و خداوند اجر و مزد بسیار به او می دهد. بنا به همین عقیده یزدی ها معتقدند هنگام افطار بهتراست هر کس سر سفره خودش باشد زیرا اگر بر سر سفره دیگران بنشینند ثواب روزه آن روز به میزبان می رسد. از طرف دیگر بسیاری از مردم یزد آرزو می کنند برای افطار مهمان داشته باشند تا اجر بیشتری ببرند.

 

آنان که توانایی چندانی ندارند و نمی توانند از روزه داران پذیرایی کنند اما معتقد و علاقه مند به افطاری دادن هستند خرما یا شربت یا نوعی شیرینی مثل زولبیا، گوش فیل یا نان و پنیر به مسجد می برند و بین دو نماز مغرب و عشا از روزه داران پذیرایی می کنند.

 

در مشهد هم رسم پسندیده افطاری دادن بسیار مورد توجه است و اغلب خانواده ها هم چند روز از ماه رمضان را افطاری می دهند. البته سعی می کنند افطاری دادن مصادف با شبهای احیا نشود تا به دعا و شب زنده داری آنها لطمه ای وارد نگردد. از ساعتی به غروب مانده مهمانان به خانه میزبان می آیند و در اتاقی که معین شده است می نشینند. با صدای نقاره خانه حضرت رضا(ع) جلوی هر کدام از مهمانان یک سینی پیش افطاری که عبارت است از یک استکان آب جوش، چای شیرین، نان روغنی یا نان " قاق" و پنیر و مربا می گذارند. مهمانان پس از خواندن دعای افطار و سوره قدر، با خوردن آب جوش و یکی دو لقمه، نان و پنیر روزه را می گشایند و سپس به نماز مغرب و عشا می ایستند. صاحبخانه در اتاق دیگر سفره پهن می کند و غذاهای افطار را در سفره می چیند. غذاها اغلب عبارت است از کته با خورش بادمجان با قیمه، هویج پلو، آلبالو پلو، آبگوشت، حلوای آرد گندم، شله زرد، یخ در بهشت، شیربرنج و فرنی. اگر تابستان باشد بعد از افطار با میوه و فالوده نشاسته یا فالوده انار یا فالوده سیب از مهمانان پذیرایی می کنند. وجود شیرینی و زولبیا هم سر سفره افطار از واجبات است.

 

در بجنورد وقتی مهمانان سر سفره افطار نشستند جلو هر کس یک قوری چای یکرنگ و یک استکان می گذارند تا هر قدر مایل باشد از قوری مخصوص به خود چای بریزد و بنوشد. اگر چای کم رنگ باشد قدری از چای قوری بزرگی که روی سماور در گوشه اطاق است روی قوری می ریزند و همیشه دو سه نفر مراقبند تا احتیاجات مهمانان را برآورند.

 

در خرانق یزد دو مسجد وجود دارد یکی مسجد "سرچشمه" و یکی مسجد " توده" یا مسجد "جامع" شبهای ماه رمضان از درآمد موقوفات در هر دو مسجد افطاری می دهند.

(0) نظر
برچسب ها :
افراد در هنگام افطار از خوردن آش پرهيز كنند

افراد در هنگام افطار از خوردن آش پرهیز کنند

افراد در هنگام افطار از خوردن آش پرهیز کنند

 

افراد در هنگام افطار باید از خوردن آش پرهیز کنند، زیرا این غذا نفاخ و حجیم و اثر مفیدی نداشته و باعث ناراحتی دستگاه گوارش می‌شود.

 

 

 

 

 

خدیجه رحمانی کارشناس ارشد تغذیه و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس بهداشت و درمان ایسنا، اظهارداشت: روزه‌ اثرات مفید بهداشتی و تغذیه‌ای را به دنبال دارد که در سطح جامعه از نظر حفظ و ارتقاء سلامت بسیار حائز اهمیت است؛ از جمله اثرات مفید روز‌ه‌داری کاهش قندخون، کلسترول بخصوص LDL و VLDL تری گلیسرید و در مقابل افزایش HDL است، که در مجموع باعث کاهش وزن و کاهش بروز بیماری‌های مزمن همچون فشارخون، دیابت، بیماری‌های قلبی و عروقی و حتی سرطان‌ها می‌شود.

 

 

 

 

 

وی ادامه داد: بنابراین در هنگام ماه رمضان باید به کیفیت و کمیت غذا توجه شود.

 

 

 

 

 

رحمانی یادآور شد: در هر وعده‌ی افطار باید غذاهای سبک و زود هضمی همچون شیر، خرما، نان، پنیر و گردو، خامه، کره و مربا، تخم‌مرغ آب‌پز، شیربرنج، شله‌زرد و حلوا استفاده شود، البته مصرف یکی از این مواد به همراه یک ماده پروتئینی همانند شیر و لبنیات توصیه می‌شود.

 

 

 

 

 

 

 

عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با اشاره به اینکه مصرف غذاهای حجیم، سرخ‌ کرده و پر چرب در وقت افطار توصیه نمی‌شود، افزود: باید از مصرف چند نوع غذا در این وعده پرهیز و سعی شود تا مایعات در فاصله‌ی افطار تا سحر میل و از خوردن نوشابه‌های گازدار در این وعده به شدت پرهیز شود.

 

 

 

 

 

 

 

این کارشناس ارشد تغذیه تاکید کرد: خوردن غذای سحری ضمن افزایش کارایی روزانه از بروز صدماتی بر ارگان‌هایی همچون سیستم عصبی، چشم و قلب جلوگیری می‌کند؛ پس باید سحری شامل یک وعده غذایی کامل شامل پلو خورشت سبک و نه سرخ شده باشد، زیرا عدم صرف سحری عوارض سوء جبران‌ناپذیری را بر روی سلامت افراد می‌گذارد.

 

 

 

 

 

رحمانی در خاتمه در مورد افرادی که در طول روزه‌داری دچار ضعف و سرگیجه می‌شوند، خاطرنشان کرد: این مشکلات بدنبال افت قندخون در روزهای اول روزه‌داری بروز می‌کند و در صورت صرف سحری مفصل شامل کربوهیدرات‌های پیچیده‌ای همچون نان و برنج، این مشکل قابل حل است.

(0) نظر
برچسب ها :
افراد در ماه مبارك رمضان بايد 3 وعده غذا بخورند

افراد در ماه مبارک رمضان باید 3 وعده غذا بخورند

وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با صدور اطلاعیه ا ی به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان در خصوص شیوه صحیح تغذیه در این ماه به هموطنان توصیه هایی ارائه کرد.

به گزارش سرویس «بهداشت و درمان» خبرگزاری دانشجویان ایران، در این اطلاعیه آمده است: در ماه مبارک رمضان استفاده از برنامه غذایی متنوع و متعادل شامل چهار گروه اصلی غذایی (نان و غلات، میوه ها و سبزی ها، گوشت و حبوبات و تخم مرغ و شیر و لبنیات) به منظور حفظ سلامتی بدن و تامین انرژی و نیازهای تغذیه ای بدن توصیه می شود.

در این اطلاعیه با اشاره به این که افراد روزه دار مانند زمانی که روزه دار نیستند باید 3 وعده غذا بخورند که این وعده ها شامل سحر، افطار و شام است، آمده است: در هنگام افطار از غذاهای سبک و مختصر که شامل گروه های غذایی شیر و لبنیات، مانند شیر، ماست و پنیر است و نیز میوه ها، سبزیها، نان و غلات استفاده شود ضمن آن که استفاده از خرما در این ماه به خصوص در هنگام افطار برای تامین قند خون فرد روزه دار بسیار مؤثر است.

در ادامه این اطلاعیه آمده است: استفاده از مواد غذایی آبکی مانند سوپ، آش و همچنین مایعات به هنگام افطار و سحر موجب حفظ تعادل آب و املاح فرد روزه دار است با استفاده از سبزیها و میوه ها در هنگام سحر و افطار موجب حفظ تعادل آب و املاح فرد روزه دار است با استفاده از سبزیها و میوه ها در هنگام سحر و افطار که منبع خوبی از فیبر هستند نیز فرد روزه دار دچار یبوست نمی شود.

در اطلاعیه وزارت بهداشت به هموطنان توصیه شده است: پس از افطار و تا قبل از خواب، مایعات به خصوص آب بنوشند که بدن دچار کم آبی نشود و نیز به جای غذاهای چرب و سرخ کرده از غذاهای آب پز و بخارپز شده استفاده کنند.

در ادامه این اطلاعیه آمده است: افراد در مصرف انواع شیرینی ها در هنگام افطار چاقی و اضافه وزن را به دنبال دارد. همچنین مصرف انواع آش ها همراه با کشک و یا ماست، غذای مناسبی برای افطار است.

در این اطلاعیه به جوانان روزه دار توصیه شده است که سعی کنند هر روز در هنگام سحر و افطار از هر چهار گروه غذای اصلی یعنی نان و غلات، شیر و لبنیات، گروه گوشت و تخم مرغ و حبوبات و گروه میوه ها و سبزی ها استفاده کنند.

(0) نظر
برچسب ها :
افراد دچار عيب انكساري نزديك بيني بايد با مشورت پزشك روزه بگيرند

افراد دچار عیب انکساری نزدیک بینی باید با مشورت پزشک روزه بگیرند

به گفته متخصصان افراد دچار عیب انکساری نزدیک بینی باید با مشورت پزشک روزه بگیرند و روزه داری در سایر بیماران چشمی که دچار بیماری های سیستمیک همچون دیابت نیستند بلامانع است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) واحد علوم پزشکی ایران، دکتر«علیرضا غفاریه» متخصص چشم ضمن بیان این مطلب، افزود: بیمارانی که در حال درمان بیماری چشمی آب سیاه هستند نیز باید در خصوص روزه داری با پزشک خود مشورت کنند، چرا که روزه داری در دوره درمان این بیماری منجر به بروز مشکلاتی همچون آسیب عصب بینایی خواهد شد.

عضو آکادمی چشم پزشکان امریکا در ادامه گفت: از آنجا که در اغلب افراد دچار عیب انکساری نزدیک بینی با شماره عینک 6 به بالا، پرده چشم نازک است؛ بنابراین روزه داری باعث ایجاد خطراتی همچون کاهش حجم زجاجیه، جمع شدگی و کشش پرده چشم آنها می شود.

دکتر «مسعود ناصری پور» رییس مرکز تحقیقات چشم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران در ادامه این مبحث به خبرنگار ایسنا توضیح داد: روزه داری در بیماران چشمی که دچار بیماری های سیستمیک همچون دیابت و فشار خون بالا هستند، مشکل ساز است زیرا این بیماران باید مدام با مصرف دارو و رعایت رژیم غذایی خاص بیماری خود را کنترل کنند.

وی در ادامه اظهار داشت: برخی افراد به غلط تصور می کنند، عارضه خشکی چشمی مانع روزه داری است در صورتی که افراد دچار این عارضه با ادامه مصرف قطره اشکی در زمان هایی که پزشک معالج تعیین کرده است به عنوان مثال(سحر و افطار) می توانند روزه بگیرند.

لازم به ذکر است؛ ایجاد رسوب زیر قرنیه، رگ روی شبکیه و خونریزی شدید آن از جمله عوارض چشمی است که در پی کنترل نشدن بیماری های سیستمیک همچون دیابت رخ می دهد.

(0) نظر
برچسب ها :
يك كارشناس تغذيه: افراد چاق قبل از افطار پياده روي كنند

یک کارشناس تغذیه: افراد چاق قبل از افطار پیاده روی کنند

دکتر گودرزی در گفت وگو با خبرنگار «بهداشت و درمان» خبرگزاری دانشجویان ایران با بیان این مطلب اظهار کرد: روزه علاوه بر فضائل معنوی که سبب تقویت روح و روان آدمی می شود فوائد و محاسن فراوانی در جهت بهبود وضعیت سلامت انسان دارد که از آن جمله می توان به کاهش استرس، فشارهای روحی و روانی اشاره کرد.

وی افزود: از دیگر فواید روزه القاء انرژی مثبت است همچنین نقش اساسی در درمان چربی و قند خون، تنظیم تناسب بدن و رفع سموم و مواد زاید و غیره دارد.

وی تصریح کرد: روزه یک خانه تکانی کلی و اساسی از نظر روحی است. انسان روزه دار زمانی می تواند حداکثر بهره برداری را از آن ببرد که یک برنامه منظم و اصولی تغذیه در این ماه داشته باشد و با این برنامه علاوه بر جلوگیری از ورود مواد غذایی زائد نیازهای اساسی بدن به انواع ویتامین ها کاملا تامین شود.

این کارشناس تغذیه تصریح کرد: روزه داران باید سعی کنند افطار را با مواد غذایی شیرین و مایعات مانند یک استکان آب جوش و 2 یا 3 عدد خرما شروع نمایند و با آن یک لیوان شیر کم چرب به صورت گرم همراه با یک قاشق عسل میل نمایند سپس چند لقمه نان و پنیر و گردو صرف کنند.

گودرزی ادامه داد: باید حداقل بین افطار و شام دو ساعت فاصله وجود داشته باشد و در این مدت حداقل 10 تا 15 دقیقه قدم زده شود و از مایعاتی مانند چای و انواع نوشیدنی ها استفاده کرد؛ همچنین بین شام و خواب 5/1 تا دو ساعت فاصله باشد و در این فاصله از میوه و شیرینی استفاده شود.

این کارشناس تغذیه ادامه داد: روزه داران باید سعی کنند قبل از خواب یک لیوان شیر پاستوریزه و یک لیوان بزرگ نوشیدنی دیگر میل کنند و هنگام سحر حداقل یک ساعت قبل از اذان بیدار شوند و پس از مسواک یک لیوان شیر با 2 تا 3 عدد خرما مصرف کنند.

وی با بیان این که پس از مصرف غذای سحر روزه داران سعی کنند نخوابند و قدم بزنند اظهار کرد: زنان بین سنین 14 تا 15 سال باید در 24 ساعت یک وعده غذایی گوشت قرمز و در هفته یک تا دو وعده ماهی و میوه و سبزیجات در وعده های غذایی خود صرف نمایند.

گودرزی در پایان گفت: افرادی که از چاقی و سنگینی وزن رنج می برند توصیه می شود نزدیک به افطار پیاده روی کنند.

(1) نظر
برچسب ها :
اغلب بيماري هاي گوارشي با روزه داري بهبود مي يابند

اغلب بیماری های گوارشی با روزه داری بهبود می یابند

روزه باعث تقویت عملکرد سیستم های بدن و اغلب بیماری های گوارشی با روزه داری بهبود می یابند.

دکتر حسین خدمت فوق تخصص گوارش و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفت وگو با خبرنگار سرویس بهداشت و درمان ایسنا، اظهارداشت: گیرنده های موجود در معده و روده میزان مصرف غذا را تنظیم می کنند که این گیرنده ها در طور ماه رمضان با روزه داری بازسازی می شوند.

وی افزود: عملکرد بسیاری از سیستم های بدن همانند دستگاه گوارش، کبد، کلیه و اعصاب در ماه رمضان تقویت شده و پس از آن بهتر می توانند به هضم و جذب غذا بپردازند؛ همچنین اکثر بیماری های گوارشی با روزه بهبود می یابند و بیماری هایی نظیر چاقی، چربی و فشارخون بالا و بیماری های شایع دیگر نیز با روزه داری قابل درمان هستند.

دکتر خدمت با بیان اینکه برخی بیماری ها با روزه داری بهبود می یابند، اضافه کرد: سوءهاضمه بیماری است که در حدود 30 درصد افراد بروز می کند که افراد در دوره ای از زندگی دچار این بیماری می شوند که با درد بالای شکم، نفخ، سوزش سر دل، تهوع و استفراغ ظاهر می گردد که در طول روز این علایم تشدید شده و این بیماران با روزه داری به میزان قابل توجهی بهبود می یابند.

به گفته ی این استاد دانشگاه، کولیت عصبی یکی از بیماری های شایع دستگاه گوارش که اغلب در جوانان بروز می کند و در زنان شایع تر از مردان بوده و حدود 20 درصد افراد به آن مبتلا هستند که با یبوست، نفخ و درد شکم همراه است؛ از آنجایی که مصرف غذا عامل اصلی تشدید این بیماری است لذا روزه داری و کاهش میزان مصرف غذا موجب بهبود این بیماری می شود.

این فوق تخصص تصریح کرد: رفلاکس معده نیز از بیماری هایی است که با روزده داری بهبود می یابد، حدود 7 درصد افراد به این بیماری مبتلا هستند به طوری که مواد غذایی با ترشحات معده به طرف مری حرکت و موجب بروز سوزش و یا تورم را در مری و حنجره ایجاد می کند که مبتلایان به این بیماری نیز مشروط بر اینکه در فاصله ی بین افطار و سحر پرخوری نکنند بهبود می یابند.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: رعایت اصول تغذیه برای روزه داران بسیار اهمیت دارد و این افراد افطار را باید با مصرف مایعات سبک، گرم، بدون شیرینی و چربی آغاز کنند سپس غذا را به تدریج میل نمایند.

دکتر خدمت، وجود تنوع در ژریم غذایی را ضروری دانست و افزود: بهتر است افراد نوعی تنوع در رژیم غذایی ایجاد کنند تا در طول روز قادر به روزه داری باشند؛ بروز ضعف و کاهش قدرت جسمی برای روزه داران امر طبیعی است و این ضعف عامل بازسازی کبد و مواد ذخیره شده در استخوان، غدد و سیستم های بدن است.

دکتر خدمت در پایان خاطرنشان کرد: روزه داران از مصرف مایعات فراوان در هنگام سحر خودداری کنند

(0) نظر
برچسب ها :
sms
کهنه فروش تو کوچمون داد میزد کهنه می خریم، وسایل شکسته و پاره و پوره می خریم، بی اختیار فریاد زدم قلب شکستم می خری؟ گفت که اگه ارزشی داشت، کسی اونو نمی شکست..
(0) نظر
برچسب ها :
2ـ ابقاى ابوموسى از جانب اميرالمؤمنين(عليه السلام)

2ـ ابقاى ابوموسى از جانب امیرالمؤمنین(علیه السلام)

هنگامى که حضرت على(علیه السلام) به خلافت برگزیده شدند، اولین گروه از استانداران خود را به شهرها اعزام نمودند; از جمله عمارة بن شهاب را کارگزار کوفه گرداندند. عماره به سوى کوفه حرکت کرد. در نیمه راه، عده اى جلوى او را گرفته و به او گفتند: ما امیر خود را با تو عوض نمى کنیم و او را مجبور به بازگشت نمودند. در همین زمان، ابوموسى طى نامه اى به امیرالمؤمنین(علیه السلام)، بیعت مردم کوفه را اعلام کرد. على(علیه السلام)به درخواست مالک اشتر و بر خلاف میل درونى، او را بر امارت ابقا کردند تا بعد او را عزل نمایند; چرا که هنوز چهره واقعى او براى مردم روشن نشده بود و او با تعلیم قرآن و تلاوت آن با صداى خوش، در بین مردم محبوبیت نسبى داشت. هم چنین ابوموسى برخلاف بیش تر کارگزاران عثمان، از بیت المال سوءاستفاده نکرده بود.

با این همه، حوادث بعدى نشان داد که بیعت ابوموسى چندان هم از روى رغبت صورت نگرفته بود. هنگامى که حضرت على(علیه السلام) به قصد مقابله با فتنه طلحه و زبیر رهسپار بصره شدند، در توقفگاه «ذى قار»، در نزدیکى کوفه، محمد بن جعفر بن ابى طالب و محمد بن ابى بکر را به کوفه فرستادند تا مردم را براى ختم غائله طلحه و زبیر، تجهیز و ترغیب کنند. ابوموسى در کار بسیج نیرو با این گفته، که «راه آخرت در گرو خانه نشینى است و جنگ، دنیاخواهى است و هنوز بیعت عثمان بر گردن ماست و تا کشندگان او مجازات نشد اند، با کسى نخواهیم جنگید» طفره رفت و حتى پیک على(علیه السلام)را به زندان و قتل تهدید کرد. و آن گاه که امیرالمؤمنین(علیه السلام)دومین بار، عبدالله بن عباس و مالک اشتر را به کوفه فرستادند، ابوموسى با استناد به حدیثى که خود از پیامبر(صلى الله علیه وآله)روایت مى کرد، اوضاع را به فتنه اى تشبیه کرد که مردمان باید تا روشن شدن حقیقت، چون پیکره هایى بى جان بر جاى بمانند.

(3) نظر
برچسب ها :
1ـ سوابق مديريتى ابوموسى

1ـ سوابق مدیریتى ابوموسى

ابوموسى یک بار جانشین فرمانده سپاهى شد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در شوال سال هشتم هجرى براى سرکوب دوباره قبایل هوازن فرستاد و پس از شهادت فرمانده، ابوموسى نبرد را تا پیروزى رهبرى کرد. در همین سال، او و معاذ بن جَبَل از سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله)مأمور تعلیم قرآن و احکام به مکیّان شدند. ابوموسى در سال دهم هجرى، پیش از حجة الوداع از سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) بر بخشى از یمن امارت یافت و تا دوران خلافت ابوبکر نیز در این سمت باقى ماند و با فتنه مرتدان آن نواحى درگیر شد. اما او بیش تر در دوران خلافت عمر در صحنه سیاست ظاهر شد. پس از آن که عمر در سال هفده هجرى، مغیرة بن شعبه را از بصره فراخواند، ابوموسى را به حکم رانى آن جا گماشت. وى، که چهارمین عامل عمر در بصره بود، بجز وقفه اى کوتاه، افزون بر دوازده سال، در آن جا حکم راند. وى از جانب عمر، قضاى بصره را نیز بر عهده داشت.

(0) نظر
برچسب ها :
6ـ خيانت هاى اشعث

6ـ خیانت هاى اشعث

اشعث بن قیس فردى صاحب شهرت و شجاعت بود. او در دوره جاهلیت، ریاست قبیله «کنده» یمن را به عهده داشت و مورد احترام سایر قبایل یمنى نیز بود. وى با استفاده از تعصّبات قبیلگى، که از زمان جاهلیت به ارث رسیده بود و با شعارهاى عوام فریب، توجه عده زیادى از یاران امیرالمؤمنین(علیه السلام)را، که از اعتقاد محکمى برخوردار نبودند، به خود جلب نمود و با استفاده از این ها، مشکلات و موانعى بر سر راه امیرالمؤمنین(علیه السلام) به وجود آورد که به بعضى از آن ها اشاره مى شود:

الف. از دست دادن شریعه فرات: در جنگ صفین معاویه حیله اى به خرج داد تا در دل لشکریان على(علیه السلام) رعب و وحشت ایجاد کند و آن ها را از موضع خود در کنار فرات حرکت دهد و سپاهیان خود را جایگزین آن ها نماید. براى این کار، او نامه اى را به نام «بنده خدایى که دوست دار شماست» بر تیرى بسته و به سوى یاران على(علیه السلام)رها کرد. نامه در میان یاران امام، دست به دست شد و بسیارى از آن ها یقین کردند که این نامه از شخص نیک خواهى فرستاده شده است. مضمون نامه این بود که معاویه مى خواهد بند فرات را بشکند، آب را به سوى شماجارى و اردوى شما را غرق کند. هر چه زودتر حرکت کنید تا غرق نشوید.

امام فرمود: «این نامه را معاویه نوشته است و مى خواهد شما را از این جا حرکت دهد و خود جاى شما را بگیرد. گول او را نخورید!» اشعث از جمله افرادى بود که با امام مخالفت کرد و آن مکان را ترک کرد و دیگران را نیز به دنبال خود کشاند. در نهایت،امیرالمؤمنین(علیه السلام)مجبورشدند آن جا را ترک کنند. آن گاه که معاویه لشکرش را حرکت داد و با سرعت، جاى آن ها را اشغال کرد اشعث مفتضح و رسوا گردید. ب. نجات دشمن از شکست قطعى: خیانت اشعث در ماجراى قرآن بر نیزه کردن معاویه در جنگ صفین معروف است. پس از این که معاویه متوجه شد على(علیه السلام) به زودى پیروز خواهد شد، به فکر چاره افتاد تا به گونه اى از این مخمصه نجات پیدا کند; چرا که در «لیلة الهریر» ضربه بسیار مهلکى بر لشکریان معاویه وارد شد. در این شب، امیرالمؤمنین(علیه السلام) به سپاه خود فرمودند: فردا کار را یکسره مى کنم. این خبر به معاویه رسید. او عمروعاص را فرا خواند و گفت: همین امشب باقى مانده، فردا کار جنگ تمام مى شود. تو چه نظرى دارى؟ عمروعاص گفت: لشکریان تو در برابر سپاهیان على(علیه السلام)نمى توانند مقاومت کنند. تو هم نظیر او نیستى; تو براى دنیا مى جنگى و او براى خدا... . تو باید پیشنهاد بدهى که کتاب خدا میان ما حَکَم باشد. در این صورت، تو به مقصودت خواهى رسید، چون بین اهل عراق اختلاف خواهد افتاد. معاویه گفته عمروعاص را پسندید. در همان شب، اشعث بن قیس سخن رانى کرد و طى آن، جملاتى به زبان آورد که بذر اختلاف و دودستگى را در سپاه امام کاشت. معاویه نیز همان را محور سخن و اساس کار خود قرار داد. اشعث در سخن رانى خود، گفت: دیدید در این جنگ بر سر شما چه آمد و عرب نابود شد. من تا این مدت که از عمرم گذشته است، چنین جنگى ندیده ام. حاضران به غایبان این مطلب را برسانند که اگر فردا چنین پیشامدى بشود، تمام عرب نابود مى شود وزنان وفرزندان بى سرپرست مى گردند. جاسوسان معاویه این سخن را براى او نقل کردند. معاویه گفت: به خداى کعبه، راست مى گوید. اگر فردا چنین جنگى پیش بیاید، کفار روم بر اهل شام و کفار فارس بر خانواده هاى عراق حمله مى کنند. اشعث مرد خردمند و اندیشمندى است. قرآن ها را بالاى نیزه کنید! مکاتباتى نیز بین اشعث بن قیس و معاویه در خلال نبرد صفین گزارش شده که ضمن آن مکاتبات، همواره معاویه سعى در جذب او داشته است و سرانجام، مجموع این سوابق درلحظات حساسوپایانى نبرد صفین، به نفع معاویه جلوه کرد. قسمتى از سپاه امام(علیه السلام) در برابر این نیرنگ و خدعه، سخت فریب خوردند و بعضى از سران قوم مانند اشعث، که تا حدى به معاویه متمایل بودند و جزو منافقان سپاه امام(علیه السلام) بودند، مردم را براى این کار به شدت تحریک کردند تا جایى که از سپاه امام فریاد برآمد: دعوت شما را درباره کتاب خداى عزّوجل اجابت مى کنیم و به سوى خدا باز مى گردیم. امام(علیه السلام) به یاران خود هشدار دادند که «معاویه و یارانش هیچ وقت قرآن را بزرگ نشمرده و نخواهند شمرد و به آن عمل نخواهند کرد. آنان قرآن را جز براى خدعه و نیرنگ بالاى نیزه ها نبرده اند.» بعضى از یاران مخلص امام همچون مالک اشتر، عدى بن حاتم و عمرو بن حَمِق با جملاتى، اطاعت خود را از امام اعلام نمودند و بر ادامه جنگ و پیروزى بر دشمن اصرار ورزیدند. اما در برابر این گروه، اشعث بن قیس، که منویات معاویه را اجرا مى کرد، با خشم و غضب ایستاد و گفت: «اى امیرمؤمنان، ما امروز مثل دیروز با تو هستیم، ولى امروزِ ما مثل دیروز نیست. هیچ کس مانند من دوستدار اهل عراق و دشمن اهل شام نیست. تو خواسته اهل شام را قبول کن! کتاب خدا را حاکم قرار بده! تو به قبول آن از هر کس سزاوارترى. مردم خواستار زندگى هستند و از جنگ سیر شده اند. اینان تو را به کتاب خدا خواندند; قبول کن، وگرنه تو را مانند عثمان به قتل مى رسانیم و به خدا سوگند که این کار را خواهیم کرد!»

(0) نظر
برچسب ها :
5ـ پيروزى از راه حميّت

5ـ پیروزى از راه حمیّت

در جنگ صفین، سپاهیان معاویه زودتر از لشکریان امام خود را به رودخانه فرات رساندند و آن جا را اردوگاه خود قرار دادند. آن هابا تصرف گذرگاه فرات، مانع استفاده یاران امام از آب شدند و بدین دلیل، بسیار شادمان بودند. معاویه مى گفت: «به خدا قسم، این اولِ پیروزى است. خداوند من و پدرم را سیراب نکند، اگر بگذارم این جماعت آب بنوشند! باید تمام آنان با لب تشنه بمیرند.» در اثر ممانعت سپاه معاویه، لشکر امیرالمؤمنین(علیه السلام) یک شبانه روز بدون آب ماندند. شبانگاه امام(علیه السلام) از میان لشکریان عبور مى کردند و اوضاع و احوال آنان را از نزدیک مراقبت مى نمودند. هنگامى که از جلوى پرچمدار طایفه کنده مى گذشتند، نداى گوینده اشعارى، توجه امام را به خود جلب کرد; روى سخن این شاعر متوجه اشعث بود که او را براى باز پس گیرى گذرگاه آب تشویق مى کرد.

اشعث نیز صداى این مرد را شنید که مى گوید: «اشعث امروز این غم و اندوه مرگ آور را به وسیله ما از دل مسلمانان برندارد، باید ما را مانند مردگان سابق انگارد. اگر او امروز این مذلّت و خوارى را از ما رفع نکند، چه کسى براى این کار خواهد بود و مردم به چه کسى متوجه گردند؟ آیا پس از یک شبانه روز تشنگى، مى توان همچنان صبر کرد، با این که عربده دشمن بلند است؟ تو مردى نیرومند از مردان یمن هستى و هر شخصى از شاخه تو روییده است.» اشعار مزبور در روحیه اشعث تأثیر زیادى گذارد. به همین دلیل خدمت امام(علیه السلام) آمد و گفت: اى امیرمؤمنان، آیا این گروه ما را از آب فرات باز دارند، با این که شما در بین ما هستید و شمشیرهاى ما بر روى شانه هاى ماست. اجازه دهید تا حمله کنیم! به خدا سوگند، باز نخواهیم گشت، مگر آن که آب را تصرف کنیم و یا کشته شویم، به مالک اشتر نیز دستور دهید که با سپاهیان خود در هر جا که صلاح مى دانید،بایستد و دراین راه کوشش نماید!

امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمودند: «اختیار با شماست.» و به این وسیله، درخواست سپاه را اجابت کرد و به مالک اشتر و اشعث اجازه دادند که براى به دست آوردن آب و شکستن محاصره، قسمتى از سپاه را بسیج کنند.

هنگامى که اشعث موفق به گرفتن اجازه شد به جانب نیروهاى خود بازگشت وگفت: هرکه طالب آب یا مرگ است، صبح دم آمادگى خود را اعلام نماید. من براى این کار قیام خواهم نمود. سپاهیان پس از شنیدن این پیشنهاد، شبانه دوازده هزار نفر نزد وى آمدند وآمادگى خود را اعلام کردند.

مالک اشتر و اشعث صبح دم تکبیرگویان همانند باز شکارى به جانب دشمن حرکت کردند. اشعث سر خود را برهنه کرده بود و فریاد مى زد: من اشعث بن قیسم. از جانب آب کنار روید! پرچم دارى فوج اشعث با معاویه بن حارث بود. اشعث به او گفت: تو را به خدا بشتاب که نخعیان بهتر از کندیان نیستند.

اشعث خوش نداشت که اشتر در گشودن آب با او مشارکت داشته باشد. از این رو، مى گفت: اى مردم، افتخار فتح نصیب آن کسى است که پیشى گیرد. در اثر حملات آن ها، هفت نفر از مردان نامى شام به دست مالک و پنج نفر به دست اشعث کشته شدند و سرانجام، سپاه شام نتوانستند دوام بیاورند و ناچار، پا به فرار گذاشتند و شریعه فرات به دست سپاه امیرمؤمنان(علیه السلام)افتاد. امام(علیه السلام) در آن روز فرمودند: «امروز، روزى است که اشعث مارابهواسطه حمیّت پیروز کرد.» اشاره به این که جنگیدن او از روى بصیرت و اعتقاد دینى نبود و تنها به دلیل حمیت و غیرت یمنیان بود.»

(0) نظر
برچسب ها :
4ـ مسجد اشعث

4ـ مسجد اشعث

اشعث از جمله افرادى بود که هم گام با هم فکرانش هم چون جریر بن عبدالله، در کوفه مسجدى ساخت و مردم را با حیله هاى مختلف تشویق به حضور در آن مى نمود.

شریک بن عبدالله مى گوید: روزى نماز صبح را در مسجد اشعث به جاى آوردم. پیش از این که امام جماعت سلام نماز را بگوید، در مقابل من و سایر نمازگزاران کیسه اى پول و یک جفت کفش گذاشتند. وقتى سؤال کردم، گفتند: دیشب اشعث از مسافرت برگشته و دستور داده است در جلوى هر کسى که صبح در مسجد ما نماز مى خواند، یک جفت کفش و یک کیسه پول بگذارند. مسجد اشعث جزو مساجد ملعون است. بنابراین، ساختن مسجد از سوى اشعث نشانگر این مطلب است که او پایگاهى براى مقابله با على(علیه السلام)ایجاد نموده بود.

از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که اشعث بن قیس در خانه خود مأذنه اى ساخته بود و در هنگام نماز، که در مسجد کوفه اذان مى گفتند، بالاى آن مى رفت و با صداى بلند مى گفت: «اى مرد، تو دروغگوى ساحر هستى.» به هر روى، اشعث در صحنه سیاسى و نظامى، بزرگ ترین ضربه را بر پیکر حکومت عادلانه امام(علیه السلام) وارد کرد و شکست ظاهرى آن حضرت تا حد زیادى مرهون خوش خدمتى هاى او به معاویه، بود.

آنچه براى اشعث پیش آمده بود، به اطلاع معاویه رسید. او فرصت را غنیمت شمرد، و از شاعر خود، مالک بن هبیره، خواست با سرودن اشعارى، اشعث را بر ضد على(علیه السلام) برانگیزد.

از جمله سروده هاى او این مضامین است: «ریاست اشعث کندى را از او گرفتند و حسّان بن مخدوج فرمان دهى را به دست گرفت. هان اى مردان! این چنان ننگى است که آب فرات توان شستن آن را ندارد و عقده اندوهى است که هرگز نتوان آن را گشود. این ننگى است که مردم عراق منکر فضیحت آن نیستند و عارى است آشکار. بنى ربیعه به حقى که بى تردید از آن کندیان است و اینک از آنان سلب گردیده و به ایشان بخشیده شده، سزاوار نیستند.» چون این شعر به آگاهى یمنیان رسید، شخصى به نام شریح بن هانى گفت: اى مردم یمن، رفیق شما (گوینده این شعر) جز آن نمى خواهد که میان شما و بنى ربیعه جدایى افکند. حسّان بن مخدوج، که متوجه نقشه دشمن شد، با پرچم خود نزد اشعث رفت تا آن را در قرارگاه او نصب و فرمان دهى کل را به او تسلیم کند. اشعث گفت: «این پرچمى است که به نظر على بزرگ و با اهمیت مى آید، در حالى که به خدا سوگند، در نظر من از پرِ نرم شترمرغى سبک تر است و پناه بر خدا اگر این جریان مرا نسبت به شما تغییر بدهد و خشمناک گرداند!» امیرالمؤمنین(علیه السلام) براى جلوگیرى از ادامه این معضل، که بر اثر کوته فکرى و خودخواهى اشعث ایجاد شده بود، دست از تصمیم سابق برداشتند و به او پیشنهاد کردند که همان مأموریت پیشین خود (فرمان دهى کل هر دو قبیله) را بازگیرد. ولى او خوددارى کرد و گفت: اى امیرمؤمنان، اگر در واگذارى و آغاز آن مأموریت به من، شرافت و فضیلتى بود، در معزولى و پایان آن ننگ و عارى نیست.

آن گاه على(علیه السلام) به او گفتند: «من تو را در این کار (یعنى فرمان دهى کل سپاه) شرکت مى دهم.» اشعث گفت: این در اختیار توست. سپس امام(علیه السلام)، او را به سردارى میمنه خود، که جناح راست کل سپاه عراق بود، گماشتند. این ماجرا نشان مى دهد که اشعث از دیدگاه امام، لیاقت کافى براى فرمان دهى گروه هاى کوچک و بزرگ لشکر را نداشته، ولى جوّ حاکم اجازه نمى داد امام او را طرد نماید. بدین دلیل امیرالمؤمنین(علیه السلام) براى حفظ اتحاد بین نیروهاى رزمنده و جلوگیرى از بروز تعصّبات قبیلگى و ممانعت از سوء استفاده دشمن با این مهره نالایق، که شهرت کاذبى در بین نیروهاى یمنى یافته بود، مدارا نمودند و او را در فرمان دهى سپاه شرکت دادند.

(0) نظر
برچسب ها :
3ـ در جستوجوى مقام

3ـ در جستوجوى مقام

اشعث گرچه از مقام کارگزارى آذربایجان و حلوان توسط امیرالمؤمنین(علیه السلام) عزل شد، ولى براى کسب مقام، مکرّر به نزد حضرت مى رفت. روزى امام با تندى با او سخن گفتند و او بازگشت و امام را تهدید به مرگ کرد. حضرت به او فرمودند: «آیا مرا به مرگ مى ترسانى یا تهدید مى کنى؟ قسم به خدا، باکى ندارم که مرگ مرا فراگیرد یا من او را فراگیرم.» وقتى اشعث این کار را بى نتیجه دید باز هم ناامید نشد و از در مکر و حیله وارد شد: امام(علیه السلام) نقل مى کنند که در نیمه شبى، اشعث ظرفى سرپوشیده، پر از حلواى خوش طعم و لذیذ به خانه ما آورد، ولى این حلوا معجونى بود که من از آن متنفر شدم; گویا آن را با آب دهان مار یا استفراغش خمیر کرده بودند. به او گفتم: «این هدیه است یا زکات یا صدقه؟ زکات و صدقه بر ما اهل بیت حرام است.» گفت: صدقه و زکات نیست، هدیه است.

به او گفتم: «آیا آمده اى از راه دین خدا ما را بفریبى؟ آیا درک ندارى، نمى فهمى و یا دیوانه و جن زده اى و یا بیهوده سخن مى گویى؟» آن گاه امام قسم یاد کرد که «اگر هفت اقلیم را با هر چه در زیر آسمان آن هاست به من بدهند که خداوند را با گرفتن پوست جوى از دهان مورچه اى نافرمانى کنم، هرگز نخواهم کرد.» از این جملات، مى توان پى به حماقت و خودباختگى اشعث برد که براى رسیدن به پست و مقام، امام(علیه السلام) را نیز مورد خدعه و حیله قرار مى دهد، اما نمى داند که فاصله بین امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفاى سابق (که گول او را مى خوردند) از زمین تا آسمان است و او را از راه هاى دینى و دنیوى نمى توان فریفت.

اشعث به دلیل خودخواهى و تکبرى که داشت، به هر چه از آن خبرى نداشت، اعتراض مى کرد. بعد از ماجراى حکمیّت، یک بار امیرالمؤمنین(علیه السلام)براى مردم سخنرانى کردند و جمله اى فرمودند که اشعث مقصود آن حضرت را نفهمید. به همین دلیل، اعتراض کرد و گفت: «این جمله به ضرر تو تمام شد، نه به سودت.» امام(علیه السلام) نگاه تندى به او کردند و فرمودند: «تو چه مى دانى که چه چیز ضرر و چه چیز به نفع من است؟ نفرین خدا و نفرین کنندگان بر تو باد، اى متکبر متکبرزاده و اى منافق کافرزاده...!»

(0) نظر
برچسب ها :
2ـ كارگزارى آذربايجان و حلوان

2ـ کارگزارى آذربایجان و حلوان

اشعث بن قیس کارگزار عثمان بر آذربایجان بود و عثمان هر سال، صدهزار درهم از خراج آذربایجان را به او مى بخشید. بدین روى، او در مصرف اموال مسلمانان، براى خود محدودیتى قایل نبود. او زمانى بر چیزى قسم خورد و بر خلاف آن عمل کرد، پانزده هزار درهم کفاره داد. طبق نقل انساب الأشراف، حضرت امیر(علیه السلام)براى مدت کوتاهى او را در منصبش ابقا کردند، ولى سپس او را برکنار نمودند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) براى اشعث نامه اى نوشتند و در قسمتى از نامه خود به او فرمودند: «اگر سستى هایى در تو رخ نمى داد، پیش از دیگران در این امر (همکارى با حکومت جدید) اقدام مى کردى و شاید آخر کارت موجب ستایش و جبران اول آن بگردد و بعضى از آن بعضى دیگر را جبران کند، اگر از خدا پروا داشته باشى.» امام در قسمت دیگرى از این نامه نوشتند: «فرمان دارى براى تو وسیله آب و نان نیست، بلکه امانتى است در گردنت. تو نیز باید مطیع مافوق باشى و درباره مردم حق ندارى استبداد به خرج دهى! در مورد بیت المال، به هیچ کارى جز با احتیاط و اطمینان اقدام مکن! اموال خدا در اختیار توست و تو یکى از خزانه داران او هستى که باید آن را به دست من بسپارى و امید است من رئیس بدى براى تو نباشم.» هنگامى که نامه امام به اشعث رسید، یاران خود را فراخواند و گفت نامه على مرا بیمناک کرده است. او مى خواهد اموال آذربایجان را از من بستاند و من مى خواهم به معاویه بپیوندم. یارانش گفتند: مرگ براى تو زیبنده تر از رفتن به سوى معاویه است. آیا شهر و عشیره ات را رها مى کنى و طفیلى مردم شام مى شوى؟! اشعث از شنیدن این سخنان شرمگین شد و از پیوستن به معاویه منصرف گردید.

وقتى این خبر به گوش امام رسید، نامه اى نگاشتند و او را سرزنش نمودند و به کوفه احضار کردند و بیت المالى را که در اختیار او بود، از وى گرفتند.

بلاذرى مى نویسد: حضرت على(علیه السلام)اشعث را پس از برکنارى از کارگزارى آذربایجان، به حلوان و اطراف آن فرستادند و بعداًازاو خواستند به کوفه برود. حضرت نسبت به اموالى که از حلوان و آذربایجان آورده بود، سؤال کردند و درباره آن ها تحقیقوبازجویى نمودند.امااشعث ناراحت شد و بدین روى،با معاویه مکاتبه مى کرد. از این جمله آخر، استفاده مى شود که اشعث شخص منافقى بود و با نفاقش بزرگ ترین ضربه را به حکومت امیرالمؤمنین(علیه السلام)وارد کرد.

ابن ابى الحدید در این باره مى نویسد: اشعث در زمان خلافت امیرالمؤمنین(علیه السلام)، جزو منافقان بود و نقش او در میان اصحاب آن حضرت مانند نقش عبدالله بن ابّى در میان اصحاب رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بود. هر یک از آن ها در زمان خود، در رأس گروه منافقان بودند. در زمان خلافت حضرت امیر(علیه السلام)، هر توطئه و تشنج و خیانتى که به وجود مى آمد، منشأ آن اشعث بود.

(0) نظر
برچسب ها :
1ـ خلاصه زندگى اشعث

1ـ خلاصه زندگى اشعث

نام اصلى وى معدى کرب و پسر قیس از قبیله «کنده» از قبایل بزرگ یمن بود. اشعث در سال دهم هجرت به همراه گروهى از قبیله کنده، که او ریاست آن ها را به عده داشت، به حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله)رسید و مسلمان گردید، ولى در زمان ابوبکر مرتد شد و مسلمانان او را اسیر کردند، ابوبکر او را بخشید و به درخواست وى، خواهر خود، امّ فروه، را به تزویجش درآورد. اشعث در جنگ هاى قادسیه، مدائن، جلولاء،و نهاوند حضور داشت و در کوفه ساکن گردید. ابن قتیبه مى نویسد: «اشعث بن قیس کسى بود که در حالى که مردان دیگر پیاده بودند، او سوار بر مرکب خود حرکت مى کرد.» این جمله نشانگر تکبّر و ریاست طلبى او است.

مؤید دیگر این موضوع ماجرایى است که ابن ابى الحدید به طور مفصّل آن را نقل کرده است. او مى نویسد: چون پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)رحلت کردند، قبیله «بنى ولیعة»، که داراى اسلام ضعیفى بودند، مرتد شدند و از طرف مسلمانان، زیاد بن لبیدبیاضى براى جنگ با آن ها مأمور شد.

بنى ولیعه از اشعث کمک خواستند. او گفت تا مرا حاکم قبیله خود نسازید، کمک نخواهم کرد. آن ها اشعث را حاکم خود قرار دادند و تاجى همچون تاج پادشاهان قحطان بر سرش گذاشتند. اشعث مرتد شد و با مسلمانان جنگید و توسط آنان اسیر گردید. اما ابوبکر او را بخشید و خواهرش را به همسرى او درآورد. یعقوبى مى نویسد: «ابوبکر در اواخر عمر، بر چند چیز حسرت مى خورد; از جمله مى گفت: اى کاش اشعث را پیش مى داشتم و گردن او را مى زدم; چه گمانم چنان است که او شرى را نمى بیند، جز این که آن را یارى مى کند.» شیخ طوسى او را جزء یاران على(علیه السلام)ذکر کرده است، سپس مى فرماید: «او خارجى و ملعون گردید.» ازامام صادق(علیه السلام) درباره اشعثو خاندان او روایت شده است که اشعث بن قیس در ریختن خون امیرالمؤمنین(علیه السلام)شرکت داشت و دخترش، جعده، امام حسن(علیه السلام) را مسموم کرد و محمد، فرزندش در ریختن خون امام حسین(علیه السلام)شریک بود. اشعث، که براى مدتى از جانب امام(علیه السلام) در سمت خود ـ یعنى حکومت بر آذربایجان و حلوان ـ ابقا شد، پس از آن که از جانب حضرت به کوفه احضار گردید با مکر و حیله و نفاق، خود را در لشکر امیرمؤمنان در جنگ صفین و نهروان داخل نمود و نقشى بسیار منفى در عرصه نظامى و سیاسى ایفا کرد که هر کدام در جاى خود، قابل بحث است. سرانجام، اشعث پس ازعمرى کارشکنى،خیانت،مقامـ پرستى، تظاهر، تکبّر و دنیاطلبى چهل روز پس از شهادت امیرالمؤمنین(علیه السلام)از دنیارفت.

(0) نظر
برچسب ها :
اشعث و ابوموسى، كارگزاران منافق در حكومت على (ع)

اشعث و ابوموسى، کارگزاران منافق در حکومت على (ع)

نبى الله فضلعلى چکیده: امیرالمؤمنین(علیه السلام) آن گاه که با مردم بیعت کردند و حکومت را به عهده گرفتند، در اولین گام به اصلاح ادارى دستگاه حکومت پرداخته و کارگزاران فاسق و نالایق عثمان را برکنار و افرادى شایسته و کارامد را به خدمت گماردند. کارگزاران آن حضرت از لحاظ عملکرد، دو دسته بودند:

الف. گروهى که تا آخر، هم پاى رهنمودها و دستورالعمل هاى امیرالمؤمنین(علیه السلام) پیش رفته، مشکلات و گرفتارى ها را برطرف و وظایف خود را به بهترینوجه انجام دادند ونقش بسزایى در پیشبرد اهداف آن حضرت ـ گسترش عدالت، احقاق حقوق مردم، برچیدن فساد و آبادانى جهان اسلام ـ داشتند.

ب. گروهى که با ظاهرسازى یا به دلیل شرافت خانوادگى و یا به صلاحدید مشاوران و نزدیکان امام(علیه السلام)روى کار آمدند و پس از مدتى از مقام و موقعیت خود سوءاستفاده کردند و با خیانت و کارشکنى، نقش مؤثرى در تضعیف حکومت امام(علیه السلام)داشتند. به محض اطلاع آن حضرت از اوضاع ایشان، برخى مورد غضب و نفرت امام قرار گرفته و از کار برکنار. و برخى دیگر از ترس بازخواست و عزل شدن، از حکومت عادلانه امیرالمؤمنین(علیه السلام)فرار کردند و به معاویه ملحق شدند.

دراین مقال، زندگى دو تن از کارگزاران حکومت علوى، که بیش ترین نقش را در تضعیف حکومت امام(علیه السلام)ایفا نمودند، مورد بررسى قرار گرفته است.

الف ـ اشعث بن قیس

(0) نظر
برچسب ها :
X