بـدون تـردیـد امـروز لازمـتـریـن مـشـکـلى کـه بـایـد در جـامـعـه مـا حـل شـود مـساءله لزوم دین براى زندگى بشریّت در جهان است آیا دین مى تواند قوانین سعادتمندانه اى را در زنـدگـى انـسـانـهـاى امـروز بـه مردم ارائه دهد که مردم از سائر قوانین مستغنى باشند و همه در رفاه و آسایش زندگى کنند و به حقوق حقّه خود برسند.
«کـانـون بحث و انتقاد دینى » که سى و یک سال در این راه تجربه دارد ثابت کرده که دین مقدّس اسلام عهده دار پاسخ این سؤ ال است .
کـتـاب حـاضـر کـه جـلد سـوّم کـتـاب «پـاسـخ مـا» اسـت نـمـونـه اى از پـاسـخ سـؤ الات مـخـتـلفـى اسـت کـه در مسائل گوناگون پرسش شده و در طى سالهاى طولانى پاسخ داده است .
«کـانـون بـحـث و انـتـقـاد دیـنـى » تـا تـوانـسـتـه بـدون اعـمـال تـعـصـّب در مـدّت سـى و یـک سـال کـه از عـمـرش مى گذرد همه روزه جلساتى براى ارائه حقایق اسلام و فلسفه احکام و معارف دین و قوانین سـعادتمندانه بشرى تشکیل داده و دهها هزار سؤ ال مردم مسلمان و غیر مسلمان را جواب گفته و اثبات کرده که دین مـقـدّس اسـلام مـى تـوانـد رهـبـر جـوامـع بـشـرى چـه در مـسـائل اقـتـصـادى و چـه در مسائل سیاست و چه در مسائل اجتماعى و عبادى باشد.
در یـکـى از جلسات «کانون بحث و انتقاد دینى » در سال 1349 شمسى که دانشمند بزرگ آقاى «م - ه - » شرکت کـرده بـود مـى گفت :
به قدرى از این جلسه لذّت بردم که به وصف نمى آید زیرا نه شعار مذهب خاصّى و نه تـعـصـّب نـسـبـت بـه دیـنـى مـخـصـوص و نـه کـلمـه اى بـرخـلاف حـقّ و دور از عـقـل و مـنـطـق در مـجلس شما اظهار مى شد، همه افراد حتّى طرفداران مذاهب غیر اسلامى نیز مى توانستند در مجلس حضور داشته و در آن جز سؤ ال و جواب و قضاوت عقل و منطق چیز دیگر دیده نمى شد.
آقـاى «سـیـّد حـسـیـن حـبـشـى » کـه یـکـى از دانـشـمـنـدان بـزرگ شـیـعـه در «انـدونـزى » بـود و در سـال 1354 از طـرف «کـانـون بـحث و انتقاد دینى » پذیرائى مى شد مى گفت :
من براى پیشرفت افکار اجتماع تـصـمـیـم گـرفـتـه ام بـرنـامـه اى مـانـنـد بـرنـامـه شـمـا در «انـدونـزى » تـشـکـیـل دهـم و افـکـار را آزاد بـگـذارم تـا شـبـهـات و اشـکـالات مـردم بـخـصـوص جـوانـان حل شود.
لذا «کـانـون بـحـث و انـتـقـاد دینى » طبق آنچه در گذشته نشان داده است جز تحرى حقیقت و اثبات حقّانیّت و بیان مـطـالب عـلمـى مـقصود دیگرى نداشته و در لابلاى این کتاب گمشده هاى علمى و مذهبى جوانان را قرار داده شاید توشه آخرت و سبب آرامش وجدان ما گردد.
پا سخ سؤ الات دین حضرت عیسى (علیه السّلام ) و بنى اسرائیل
سـؤ ال شـده :
آیـا حـضـرت «عـیـسـى » (عـلیـه السـّلام ) مـخـصـوص بـنـى اسرائیل مبعوث شده یا براى همه ؟ پاسخ ما:
پیامبران دو نوعند:
اولوالعزم و غیر اولوالعزم .
دیـن پـیـامبران اولوالعزم جهانى بوده و به جمعیت خاص و منطقه مخصوصى وابسته نبوده بلکه براى همه مردم مـبعوث شده اند. ولى پیامبران دیگر براى خویشتن یا خانواده ویا قریه اى و یااحیانا شهر و ناحیه مخصوصى بـرانـگـیـخـتـه مـى شـده و دیـنـشـان مـحـدود بـه مـکـان مـعـیـنـى بـوده اسـت و چـون وسـیـله ارتـبـاط بـسـیـار مـشـکـل یـا محال بوده و پیامبر غیراولوالعزم قدرت بسط دین خود را به تمام جاها نداشته دین این پیامبران تحت الشـعـاع دیـن پـیـامـبـر اوالوالعـزم بـوده و خـداونـد احـکـامـى کـه بـر آنـهـا نـازل مـى کـرده مـطـابـق هـمـانهائى بوده که به پیامبراولوالعزم فرو مى فرستاده است . مثلا حضرت «عیسى » (عـلیـه السـّلام ) از پـیـامـبـران اولوالعـزم اسـت کـه دیـن آن حـضـرت هـمـه جـایـى بـوده و بـه بـنـى اسرائیل یا قوم خاص دیگرى وابستگى نداشته است .
ولى جـهـانـى بـودن و همگانى بودن آن تا زمانى بوده که پرتو فروزان اسلام طالع نشده و چهره درخشان آن آشـکار نگشته بود؛ با آمدن اسلام که کاملترین و جامعترین ادیان آسمانى است ؛ تمام دینهاى گذشته نسخ شده و فروغشان به تاریکى گراییده است .
بـنابراین اگر حضرت «عیسى » (علیه السّلام ) براى همه جهان در همه زمانها مبعوث شده باشد مى بایست دین آن حـضـرت هـم بـراى هـمـیشه باقى باشد و راهنماى تمام جوامع گردد. در حالیکه ما مى بینیم کتاب آن حضرت دسـتـخـوش تـحـریـف و دگـرگونى شده و تناقض فراوانى در آن دیده مى شود و احکامى در آن است که حتى با عـقـل و وجـدان نیز مخالف است . دین مسیحیت تا زنده بودن حضرت «عیسى » (علیه السّلام ) داراى بهترین و عالى تـریـن دسـتـوراتـى بود که مردم آن روز را به صلح و صفا و محبت و کناره گیرى از اشتغالات زیاده از حد به دنیا؛ و امثال اینها دعوت مى کرد؛ ولى پس از عروج آن حضرت به آسمان ، و ناپدید شدنش پیروان و شاگردان او هـریک کتابى نوشتند و به فکر خود آنچه از آن حضرت به یاد آنها بود؛ به نام کتاب مقدس و آسمانى بین مـردم رواج دادنـد. بـه قـدرى انجیلها زیاد شد و این کتابهاى آسمانى تکثیر گردید که خود مسیحیان دچار حیرت شـدنـد و بـه نـاچار چهار کتاب برگزیده آن را انتخاب کردند که به نام :
«لوقا، یوحنا، متى ، مرقس » معروف اسـت ؛ کـه مـتـاءسـفـانـه هـمـیـن هـا نـیز با یکدیگر اختلاف دارد یا در هریک تناقض بسیارى دیده مى شود که با عقل سلیم مخالف است .
از مسائل مهمی که باید مورد توجه والدین، مربیان و به طور کلّی فعالان در عرصه نوجوانی قرار گیرد، چگونگی برخورد با مسائل جنسی نوجوانان و ظرائف رفتارهای تربیتی در این وادی میباشد. رازداری، همدلی، عدم اقرارگیری، پرهیز از برچسب زدن، حمل بر صحت و تعمیم ندادن یک جنبه منفی به دیگر جنبههای شخصیت نوجوان یا جوان، از راهکارهای تربیتی است که میتواند در به سامان کردن رفتارهای نابهنجار در نوجوانان مؤثر باشد و موجب افزایش اعتماد آنها گردد.
از این رو، باید از هرگونه پیش داوریهای غیر منصفانه در برابر رفتارهای نوجوانان خودداری نمود و با مدارا و نرم خویی آنان را در خروج از بحران طبیعی پیش آمده یاری رساند.
باید اعتراف نمود که نوجوان از تجربه لازم برخوردار نیست و به فرموده امیرمؤمنان، علی علیهالسلام : «جَهْلُ الشَّبابِ مَعْذُورٌ وَ عِلْمُهُ مَحْقُورٌ؛22 بی اطلاعی جوان عذری پذیرفتنی است، و دائره دانش [و آگاهیهای] او گسترده نیست.»
از جمله عوامل مخرب شخصیت نوجوان که میتواند در ابتلای وی به انحرافهای جنسی نقش مهمی ایفا کند، سرزنشها و ایجاد عقده حقارت در نوجوان است.
همچنین نوجوان هرگز تصوّرنمیکند برخی اعمال او چه ضربات سهمگینی بر آیندهاش وارد خواهد ساخت و او را دچار چه مشکلاتی خواهد نمود.
از سوی دیگر، در دنیای امروز که وسائل ارتباط جمعی، زندگیهای هستهای و بسته، نظامهای تربیتی رسمی، رهاوردهای فرهنگی بیگانه و شبه بیگانه، ریسمان ارتباط بین انسانها به ویژه نوجوانان، والدین و ارزشهای دینی ـ اجتماعی را روز به روز سستتر مینماید، رسالت والدین بیش از هر زمان دیگر پررنگتر میشود. روایت گرانقدر پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله حکایتی از همین دوران را مطرح میفرماید: «اِنَّهُ نَظَرَ اِلی بَعْضِ الاَطْفالِ فَقالَ: وَیْلٌ لاَوْلادِ آخِرِ الزَّمانِ مِنْ آبائِهِمْ. فَقیلَ یا رَسُولَ اللّهِ مِنْ آبائِهِمُ الْمُشْرکینَ؟ فَقالَ: لا، مِنْ آبائِهِمُ الْمُؤمِنینَ لایُعَلِّمونَهُمْ شَیْئا مِنَ الْفَرائِضِ وَاِذْ تَعَلَّمُوا اَوْلادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَرَضُوا عَنْهُم بِعرضٍ یَسیر مِنَ الدُّنیا فَاَناَ مِنْهُمْ بَریءٌ وَهُمْ مِنّی بُراءٌ؛23
رسول اکرم برخی از کودکان را دیدند و فرمودند: وای بر فرزندان آخر الزمان از پدرانشان! گفته شد: ای رسول خدا، از پدران مشرکشان؟ فرمودند: خیر، بلکه از پدران مسلمانشان که واجبات دین را به آنها نمیآموزند و هر گاه کودکانشان، خود به تحصیل دین بپردازند، آنها را باز داشته، به اندکی از دنیا که فرزندانشان به دست آورند، راضی میگردند. پس من از این گونه پدران دورم و آنان نیز از من.»
در پایان نیز، تذکر این نکته لازم است که حل موارد حاد انحرافات جنسی، تنها به مدد اشخاص آگاه و کارشناسان ممکن است. و باید از برخوردها و درمانهای خود ساخته و سلیقگی خودداری کرد.
2. دنیای نوجوان، دکتر محمدرضا شرفی، ص26.
3. دوران شکوفایی، دکتر محمدرضا سهرابی، ص11.
4. بلوغ تولدی دیگر، محمود محمدیان، ص24. جهت اطلاع از تفاوت سن بلوغ در قارهها و کشورهای مختلف به همین منبع مراجعه شود.
5. نک: دوران شکوفایی، فصل سوم. جهت اطلاع از چگونگی بلوغ جنسی در دختران نک: دوران شکفتگی، محمدرضا و ثریا سهرابی.
6. بحارالانوار، ج3، ص62 و ج57، ص377.
7. قصص/ 14.
9. دوران شکوفایی، ص 107 و 108.
10. جهت اطلاع بیشتر نک: روانشناسی تربیتی، دکتر محمد پارسا، ص83 و 84.
11. بحارالانوار، ج1، ص96.
12. کافی، ج7، ص68؛ وسائل الشیعه، ج17، ص360.
13. جهت اطلاع بنگرید: دنیای نوجوان، ص178 به بعد.
14. بلوغ، موریس دبس، ص46، به نقل از جوان، فلسفی، ج1، ص300.
15. نک: روانشناسی مرضی، دکتر پروین بیرجندی، ص357.
16. غررالحکم و درر الکلم، ص304 و 305.
17. همان.
18. برداشتی آزاد از «دنیای نوجوان»، ص184.
19. بحارالانوار، ج13، ص417؛ اصول کافی، ج2، ص642.
20. برداشتی آزاد از «دنیای نوجوان»، ص187 به بعد.
21. جوان، فلسفی، ج1، ص346.
22. غررالحکم، ص76.
23. جامع الاخبار، تاج الدین، الشعیری، ص106؛ مستدرک الوسائل، ج15، ص164، به جای اولاد، اطفال دارد.
از جمله پرسشهای مهم در زمینه انحرافهای جنسی، چگونگی برخورد و پیشگیری از این نوع انحرافات میباشد. در این قسمت به صورت فهرست به برخی از مهمترین راهها اشاره خواهیم نمود:
1. آموزش خانوادهها: خانوادهها در صورت آمادگی میتوانند نقشی چشمگیر در پیشگیری و درمان داشته باشند؛ چرا که خانوادهها در ارتباط مستقیم و واقعی با نوجوان قرار دارند و اهرمهای بسیاری برای تربیت در اختیار دارند.
2. آموزش به نوجوانان: این آموزشها از طریق سخنرانی، گفتگو و دیگر روشها میتواند ارائه شود و در این میان، همدلی و همزبانی وارتباطهای بیواسطه بسیار مؤثر خواهند بود.
3. احترام به شخصیت حقیقی و حقوقی نوجوان: در این حالت، وی با خودباوری بیشتری در برابر مشکلات خواهد ایستاد.
4. کارو فعالیتهای سالم: شاید یکی از علل مهم بروز ناهنجاریهای جنسی، بیکاری است. کار و فعالیتهای ذهنی و جسمی درمانگر بسیاری از مشکلات خواهد بود.
5. تنظیم خواب و تغذیه مناسب: به عنوان مثال، نوجوان باید از غذاهای ادویهدار، فلفل، پیاز و... کمتر استفاده کند.
6. دوری از محیطهای تحریکزا: مانند: برخی اماکن عمومی و میهمانیها.
7. گسترش دایره ارتباطات و شرکت در فعالیتهای اجتماعی.
8. تقویت روحیه مذهبی: بیگمان فطرت خداجو، حقیقتخواه و عدالت دوست نوجوان بیش از هرجای دیگر، میتواند از سرچشمه دین و مذهب سیراب شود. این مسئله با توجه به خصوصیات اسلام و مذهب جعفری صورتی واقعیتر به خود میگیرد. البته، توجه و توصیه به مذهب در دوران حیرت نوجوانی تنها مورد توجه مبلغان یا فعالان مسلمان نیست، بلکه کسی همچون «ویلیام جیمز» بنیانگذار فلسفه پراگماتیسم و یکی از روان شناسان مشهور در همین رابطه میگوید: «ایمان از جمله قوایی است که بشر به مدد آن زندگی میکند و فقدان کامل آن در حکم سقوط بشر است.21
9. نگاه مثبت به خود و دیگران و دوری از منفی گرایی.
10. ایجاد روحیه امید و دوری از ناامیدی و یأس.
11. ورزش و استفاده از دوش آب سرد.
در زمینه بررسی علتهای انحرافات باید اعتراف نمود که این گونه علتها دامنهای بسیار گسترده دارند که توجه به همه آنها از حوصله این نوشتار خارج است. از این رو، به مهمترین علل اشاره کوتاهی خواهیم داشت:
الف. کنجکاویها: کودک در سنین پایین با کنجکاوی در مورد اندام خویش با دستگاه تناسلی نیز آشنا میشود و از آنجا که تماس با آن موجب نوعی لذت میشود به ادامه کار تشویق میشود. مناسب است در این موارد والدین او را متوجه کارهای دستی ـ هنری و بازیهای پرنشاط نمایند.
ب. ناآگاهی: نوجوان ممکن است به صورت اتفاقی دچار خودارضائی شود و به خاطر لذت حاصل از آن و بدون توجه به خطرهایی که او را تهدید میکند به این کارها ادامه دهد. در اینجا است که وظیفه والدین بیش از هر زمان دیگر سنگینتر است و باید نسبت به علائمی همچون بیحسی، کسالت، افسردگی، انزوا و... عکسالعمل لازم را نشان دهند و موضوع را بدون برچسبهای ناروا و با مشورت با افراد آگاه، مورد بررسی قرار دهند.
ج. خانوادههای آسیبزا: رعایت مسائل بین والدین و رعایت حریمها در این مورد میتواند در تربیت نوجوان نقش چشمگیری داشته باشد. همچنین نوع برخورد والدین با فرزندان دختر و پسر و جداسازی آنها از یکدیگر، از خرد و حماقت همواره و پیوسته تا 18 سالگی در جنگ و ستیز برای غلبه بر انساناند و آن گاه که به هجده سالگی برسد، از میان خرد و حماقت هرکدام که در جان نوجوان عمق بیشتری داشته باشد، پیروز این میدان خواهد بود.
اهمیت بهسزایی برخوردار است.
د. حقارت و تحقیر: از جمله عوامل مخرب شخصیت نوجوان که میتواند در ابتلای وی به انحرافهای نقش مهمی ایفا کند، سرزنشها و ایجاد عقده حقارت در نوجوان است.بیتردید کسی که از خودباوری بیشتری برخوردار است، کمتر به دام این گونه کجرویها میافتد و برعکس، شخصیتهای خودکمبین و تحقیر شده، دفاع روانی مناسبی در برابر طوفان شهوات نداشته، در پنجه این انحرافات گرفتار میشوند.
ه·· . تقلید و بدآموزی: دوران نوجوانی، دورانی آمیخته با تقلید است. تقلیداز گروه همسالان و بزرگسالان محبوب، از همین ویژگی نشأت میگیرد. تقلید، گاه جنبه بدآموزی به خود میگیرد و به تقلید رفتارهای ناهنجار میانجامد. شاید به همین دلیل است که امام باقر علیهالسلام در مورد تأثیر دوستان ناباب از زبان لقمان میفرماید: «وَمَنْ یُقارِنْ قَرینَ السَّوْءِ لا یَسْلَمْ؛19 آن کس که با دوست ناباب همنشین شود، سالم نمیماند.»
و. عوامل فرهنگی: وجود مجلات، عکسها و فیلمهای مبتذل، همچنین فضاهای مختلط و بیبندوبار و کتابهای نامناسب میتواند عاملی مهم در انحرافهای باشد. این گونه عوامل به ویژه رسانههای تصویری، از آنجا که با حافظه ماندگارِ دیداری سر و کار دارند، از آسیبزایی بیشتری برخوردارند.
ز. لباسهای نامناسب: پوشیدن لباسهای تنگ یا لباسهای جنس مخالف، موجب تشدید هیجان شده، در نتیجه باعث فروافتادن به کام مشکلات میگردد.
ح. محبتجویی: خلأ عاطفی و روانی راه را برای سوء استفاده دیگران و پناه بردن نوجوان به دیگران هموار میسازد و او را به سوی کامیابیهای مَجازی میکشاند.20
انحرافهای را میتوان به سه دسته کلی تقسیم نمود:
الف. انحرافهای هدفی: در این نوع انحرافها، هدف ِ نادرست انتخاب میشود، مانند: همجنسگرایی و خودارضائی که در اولی شریک از جنس موافق است و در دومی، شخص، خود شریک خویش است.
ب. انحرافات روشی: در این دسته، هدف درست گزینش میشود، ولی در شیوه برآوردن ارضاء نیاز روش نامناسبی برگزیده میشود، مانند: جنون دیگرآزاری یا خودآزاری که در حین آمیزش از فرد سرمیزند.
ج. انحرافهای شدتی: این دسته که بیشتر ضعف یا شدت در فعالیتهای را دربر میگیرد به خودی خود انحراف ـ شرعی محسوب نمیشود، اما به عنوان بیماری مورد بررسی قرار میگیرد.18
در اینجا مناسب است یادآور شویم که متأسفانه نوع شایع انحراف در میان نوجوانان، استمناء یا خود ارضائی است که نظر به اهمیت این موضوع مباحث آتی را با تأکید بر این انحراف پی خواهیم گرفت.
وجود نیازها در انسان، مانند نیازهای ابتدایی نظیر گرسنگی یا تشنگی مسئلهای طبیعی به شمار میرود. اما این نیاز در دوران بلوغ از قدرتمندترین جنبههای حیاتی محسوب میگردد که دیگر جنبههای عاطفی، عقلانی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده، در پارهای از موارد برای ارضاء خویش قوانین را زیر پا میگذارد. از همین جا است که مفهوم «انحرافات » پدید میآید و بر همه روشهای کسب لذت که مورد قبول قوانین دینی و اجتماعی نباشد، اطلاق میگردد.15
در واقع، با کاهش قدرت مقاومت اراده و ایمان شخص در برابر جاذبهها و کششهای ، زمینه بروز کجرویهای مهیا میشود و نوجوان به یک یا چند بِزه روی میآورد. کامجویی از خود یا کشش به سوی جنس موافق یا گرایشهای غیرقانونمند به سوی جنس مخالف از جمله گرایشهای انحرافی به حساب میآید.
همچنین این گونه انحرافات موجب رشد احساس ناتوانی و عجز در برابر کششهای نامطلوب گردیده، نوجوان را به موجودی بیاراده و ناتوان تبدیل میکند. این حس ذلتزا را امیرمؤمنان علیهالسلام در گفتار خویش این چنین بیان میکنند: «عَبْدُ الشَّهْوَةِ اَذَلُّ مِنْ عَبْدِ الرِّقِّ؛16 آن کس که بنده [و برده [شهوت خویش است، ذلیلتر از بنده برده میباشد.»
و در جایی دیگر در تشبیهی زیبا به واقعیتی سهمناک اشاره کرده، میفرمایند: «عَبْدُ الشَّهْوَةِ اَسیرٌ لا یَنْفَکُّ أُسْرُهُ؛17 بنده شهوت همانند اسیری است که اسارتش همیشگی و بیپایان است.»
نوجوانی، دورهای انتقالی و نوعی برزخ میان کودکی و جوانی به شمار میرود. در این سن مسئله آفرین، نوجوان وارد حیات عاطفی خویش میشود و با رشد ، احساس بیثباتی و عدم امنیت در وی تشدید میشود. زنگهای خطر آنگاه به صدا درمیآیند که والدین و مربیان به جای راهنماییهای مؤثر و کارگشا، تدابیری مبهم و گیج کننده را اتخاذ نمایند و به این وسیله نوجوان را در سرگردانی رها سازند. از این رو، مناسب است با توجه به اهمیت مطلب، گذری هرچند کوتاه بر مراحل تمایلات عاطفی ـ در نوجوان داشته باشیم.
پیش از بررسی این مراحل، لازم است بدانیم نوجوان در آغاز این دوران احساس ناشناخته و مرموزی را در وجود خویش مییابد که با نوعی محبت و علاقه به دیگران آمیخته است. این احساس به پنج مرحله تقسیم میشود:
مرحله اول: توجه نوجوان به وضع بدن به ویژه دستگاه تناسلیاش معطوف میشود و این سرآغاز تمایلات او است.
مرحله دوم: در این مرحله توجه به امور با عاطفه و محبت همراه میشود و ماهیتی عاطفی به خود میگیرد.
مرحله سوم: علاقه به جنس مخالف در وی بیدار میشود. این علاقه ممکن است یک یا چند نفر را هدف قرار دهد.
مرحله چهارم: علاقه از چند نفر به یک نفر معطوف میگردد. این فرد ممکن است از لحاظ سنی مسنتر از نوجوان باشد.
مرحله پنجم: نوجوان تغییر عقیده داده، به فردی از جنس مخالف که همسن او باشد متوجه میشود.13
در واقع، نوجوان طی حیات خود دو نوع عشق را تجربه میکند: عشق عاطفی و عشق شهوانی. عشق عاطفی محبتی پاک میباشد و به دور از جنبههای با تمجید و تحسین توأم است و نوجوان از اینکه این احساس را با مسائل لکهدار کند به شدت پرهیز دارد. به دنبال عشق عاطفی، عشق شهوانی سر میرسد که همراه با لذتهای میباشد. در این مرحله، نوجوان چنانچه ویژگیهای مطلوب خویش را در شخص مقابل ببیند، به ازدواج میاندیشد.
«موریس دبس» در تشریح این دوران میگوید: «دیر یا زود غریزه ، به ویژه در پسران، تا سرحد وجدان نفوذ کرده، تحریکات شهوانی، همچون تصادم امواج با ساحل، شروع به مبارزه مینمایند. این غریزه آن گونه قدرتمند است که مرکز تأثیرگذاری برای تمام آرزوهای اعضای دیگر بدن میگردد. اما تأثیرات غیرمستقیم آن بسیار بیشتر است. وجود آن به کلی زندگانی عاطفی و تظاهرات محبتآمیز انسان را تحت تأثیر قرار میدهد. تا جایی که اگر در 13 یا 14 سالگی مکان محدودی را در عاطفه اشغال کرده باشد، سه یا چهار سال بعد، مالک اصلی آن میشود و آن گاه است که تمام تظاهرات محبتآمیز انسان از غریزه سرچشمه میگیرد.»14
با این وجود، باید توجه داشت که در این مرحله، چنانچه این علاقهمندیها در چارچوب شرع و قانون مهار نشوند، ممکن است به مسئلهای پرمخاطره تبدیل شوند. به همین خاطر، مناسب است در سنین حساس بلوغ با تقویت اراده نوجوانان و ارائه آگاهیهای لازم آنان را به خویشتن داری و پیگیری فعالیتهای سالم تشویق نمود تا در این دوران پر اضطراب و خطرآفرین، در مسیری سالم و خداپسندانه گام بگذارند و به سلامت از طوفانهای بگذرند.
بلوغ و علائم آن نه تنها نشانگر رشد جسمی و نوجوان است، بلکه نشانی از تحول و تکامل در جنبههای روانی نیز هست. به همین دلیل، اغلب نوجوانان در سنین بین 12 تا 15 سالگی به نوعی بلوغ عقلی میرسند و مفاهیم مجرد و انتزاعی را درک میکنند و بسیاری از ارزشها و اصول اخلاقی را درمییابند. در ادامه این رشد، آنان در 15 تا 18 سالگی وارد مرحلهای جدیدتر میشوند و به فلسفه زندگی، بایدها و نبایدهای زندگی توجه مینمایند و به پرسشگری در این موارد میپردازند.
در همین دوران است که ضمن درک واقعیتها، بر آزادی خویش تأکید میکنند و خواستار آزادی در بسیاری از زمینهها میشوند. این مسئله از آنجا اهمیت مییابد که اگر نتوان در این دوران بین بلوغ عقلی و نوجوان رابطهای منطقی و درست پدید آورد، انحرافات، بزهکاری و اختلالات رفتاری و شخصیتی را در پی خواهد آورد.10
امیرمؤمنان نیز باتأکید بر همین هویت متضاد نوجوانان، دوره نوجوانی را عرصه پیکار خرد و حماقت میداند و میفرماید: «لا یَزالُ الْعَقْلُ وَالْحُمْقُ یَتَغالَبانِ عَلَی الرَّجُلِ اِلی ثَمانِیَ عَشَرَ سَنَةً فَاِذا بَلَغَها غَلَبَ عَلَیْهِ اَکْثَرُهُما فیهِ؛11 خرد و حماقت همواره و پیوسته تا 18 سالگی در جنگ و ستیز برای غلبه بر انساناند و آن گاه که به هجده سالگی برسد، از میان خرد و حماقت هرکدام که در جان نوجوان عمق بیشتری داشته باشد، پیروز این میدان خواهد بود.»
در همین رابطه روایات دیگری نیز وجود دارد که ضمن تأکید بر تفکیک بلوغ عقلانی و ، بلوغ عقلی را تنها ملاک مهم در ارزشیابی از شخصیت نوجوان به حساب میآورند. از این میان، میتوان به روایتی از امام صادق علیهالسلام اشاره نمود که میفرماید: «اِنِقِطاعٌ یُتِمُّ الْیَتیمَ بِالاِْحْتِلامِ وَهُوَ اَشُدُّهُ وَاِنِ احْتَلَمَ وَلَمْ یُؤْنَسْ مِنْهُ رُشْدٌ وَکانَ سَفیها اَوْ ضَعیفا فَلْیُمْسِک عَنْهُ وَلِیُّهُ مالَهُ؛12 یتیمی [کودکان بیسرپرست] با احتلام که همان نیرومندی بدن اوست [و نشانه بلوغ است] پایان میپذیرد. اما چنانچه با وجود احتلام، او به رشد [عقلی] نرسیده باشد و سفیه یا ضعیف باشد، سرپرست وی باید اموال او را [بازستانده،] نزد خویش نگه دارد.»
نقش بلوغ تنها به جنبههای جنسی ختم نمیشود، بلکه از آنجا که دوران نوجوانی، زمان ساخت هویت و شخصیت یک فرد نیز محسوب میشود، بر آن نیز تأثیر میگذارد. این تأثیرها میتواند به صورت اختلالات شخصیتی ذیل جلوهگر شود:
الف) بدبینی: نوجوانان به هیچ کس اعتماد نداشته، دائما نگران آسیب دیدن و فریب خوردن از دیگران میباشند. در ذهن خود تهدیدهایی از طرف دیگران ترسیم میکنند و به دنبال آن موضع دفاعی میگیرند. زود عصبانی میشوند و به انتقاد یا پیشنهاد دیگران اهمیتی نمیدهند. مسائل کوچک را بزرگ میبینند و زندگی را بر خود و دیگران دشوار میسازند.
ب) شخصیت منزوی: کناره گیر، مردم گریز و اجتماعناپذیر میباشند، دوستان کمی دارند، بیتفاوت بوده، به ندرت به دنبال تفریح و حضور در فضاهای باز میروند.
ج) شخصیت بی ثبات: این گونه افراد قدرت مواجهه با مشکلات را ندارند. روابط ایشان سطحی و فاقد صمیمیت است و برای آینده خویش هدف مشخصی ندارند. این گونه اشخاص برای رسیدن به اهداف خویش از خشونت روی گردان نیستند و ممکن است به انواع انحرافات اخلاقی و بزهکاری مبتلا شوند.9 در بخشهای آینده به خوبی در خواهیم یافت که بین بافت شخصیتی و حیات جنسی رابطهای محکم وجود دارد. به عنوان مثال، برخی از انواع انحرافات جنسی سبب جامعه گریزی، انزوا یا خشونت خواهد شد که در بحثهای آتی به آن خواهیم پرداخت.
آستانه زمانی حیات جنسی در کشورها و مناطق مختلف جهان متفاوت است و به عوامل اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی قومی و توارث بستگی دارد.3 البته، باید توجه داشت که در مورد سن بلوغ بین کارشناسان اختلاف نظر است، اما بیشتر آنان بر این عقیدهاند که شروع بلوغ در دختران 9 ـ 16 سال و در پسرها 10 ـ 17 سالگی است. اما آنچه مورد توافق همگی است، بلوغ زودرس دختران نسبت به پسران است.4
در هر حال، بلوغ در پسرها با ترشح هورمونهای جنسی آغاز میشود و مهمترین آنها تستوسترون است که موجب تغییرات بسیاری میگردد که در پایین به آنها اشاره میشود:
1. این هورمون بر توزیع موی بدن تأثیر گذاشته، رشد مو در ناحیه زهار، صورت، زیر بغل، قفسه سینه و پشت را موجب میشود.
2. در ابتدا صدای نوجوان را دورگه ساخته، سپس موجب بم شدن صدا میگردد.
3. ضخامت پوست را افزایش داده، با فعال ساختن غدد چربی موجب پدیدآوردن جوش غرور میشود.
4. به خاطر ترشح تستوسترون ضخامت و استقامت استخوانها افزایش مییابد و بدن عضلانی میگردد.
5. با شروع بلوغ و ترشح هورمون یاد شده، اندازه قسمتهای مختلف بدن، افزایش مییابد.
6. نیاز بدن به انرژی را تا 15% افزایش داده، رژیم غذایی را تغییر میدهد.5
امام صادق علیهالسلام نیز در همین رابطه با گفتاری گویا به ارائه نشانههای بلوغ میپردازند و خطاب به مفضل میفرمایند: «فَاِذا اَدْرَکَ وَ کانَ ذَکَرا طَلَعَ الشَّعْرُ فی وَجْهِهِ فَکانَ ذلِکَ عَلامَةُ الذَّکَرِ... وَ عزّ الرَّجُل الَّتی یَخْرُجُ بِهِ مِنْ حَدِّ الصَّبِیِّ وَ شِبْهِ النِّساءِ؛6 و آنگاه که طفل به مرز بلوغ میرسد، چنانچه پسر باشد، در صورتش مو میروید و این نشانه جنس مرد و خروج از دوران کودکی و شباهت به زنان است.»
در دنباله این دوران در حدود 14 سالگی احتلام و انزالهای شبانه رخ میدهد و به مرور سرعت رشد کاهش یافته و در حدود 18 یا 19 سالگی متوقف میشود. در برخی روایات اسلامی نیز با اشاره به همین دوران، پایان رشد، 18 سالگی قرار داده شده است:
«عَنْ اَبی عَبْدِاللّهِ علیهالسلام فی قَوْلِ اللّهِ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ «فَلَمّا بَلَغَ اَشُدَّهُ وَاسْتَوی»7 قالَ: اَشُدُّهُ ثَمانِیَ عَشَرَةَ سَنَةً وَاسْتَوی اِلْتَحی؛8 امام صادق علیهالسلام در تفسیر آیه «فلمّا بلغ اشدّه واسْتوی» فرمودند: مراد از نیرومندی، رسیدن به هجده سالگی است و مقصود از «استوی» رویش مو بر صورت است.»
در میان دورانهای مختلف حیات انسان، دوره بلوغ و آغاز حیات جنسی از مهمترین و بحرانیترین ایام زندگانی به شمار میرود. در همین دوران است که دگرگونیهای بسیاری در تواناییهای جسمی به وقوع میپیوندد و به همراه خویش بینشها و گرایشهای نوجوان را متحول میسازد. مولوی در ضمن بیانی گیرا این دوره را این گونه به شعر در میآورد:
و آن جوانی همچو باغ سبز و تر چشمههای قوّت و شهوت روان خانه معمور و سقفش بس بلند معتدل ارکان و بی تخلیط و بند1
میرساند بی دریغی بار و بر سبز میگردد زمین تن بدان معتدل ارکان و بی تخلیط و بند1 معتدل ارکان و بی تخلیط و بند1
با نظر به اهمیت این دوران، روان شناسان در یکصد ساله اخیر به تحقیقات دامنه داری دست زدهاند و هر کدام از زاویهای خاص به بازگشایی و تشریح این دوره پرداختهاند.
جالب است بدانیم قرن بیستم در کنار تمامی القاب و اسامی خویش، مانند: عصر فضا، اتم و عصر ارتباطات به «عصر شناسایی علمی نوجوانان» نیز ملقب شده است.2 و این مطلب نشانگر پیچیدگی این دوران خاص میباشد. از این رو، برخورد سطحی با این مقوله جز باز خوردها و واکنشهای منفی به بار نخواهد آورد. از همین جا میتوان سنگینی رسالت مبلغان و مربیان را درک نمود؛ چرا که آنان میتوانند با شناسایی این مرحله حیاتی و ظریف، نقشهای مثبتتری در پرورش مخاطبان جوان و نوجوان خویش ایفا نمایند.
در این راستا، نوشتار حاضر سعی خواهد نمود، ضمن رعایت چکیده گویی و با تأکید بر حیات جنسی در دوران بلوغ، نکاتی را یادآوری نماید. بدیهی است کاوش بیشتر در این عرصه و شناخت همه جانبه دوران نوجوانی، نیازمند تلاش خوانندگان محترم و پیگیری مباحث ارائه شده در منابع اصلی میباشد.
مراسم افتتاحیه سیامین نمایشگاه استانی قرآن کریم روز یکشنبه دهم شهریورماه با حضور حجتالاسلام حشمتی مشاور عالی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس کانونهای فرهنگی - هنری مساجد، عباسعلی نظری مدیرعامل موءسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران، کریمی استاندار و آیتالله جعفری نماینده ولیفقیه و امامجمعه کرمان و جمع دیگری از مدیران اجرایی و فرهنگی استان و علاقهمندان آستان مقدس قرآن کریم در مصلای بزرگ کرمان برگزار شد.
در این مراسم حشتمی ضمن اشاره به تاریخچه برگزاری نمایشگاههای قرآن اظهار داشت: «اولین نمایشگاه قرآن به همت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اوایل دهه 70 در تهران شکل گرفت و هماکنون تعداد آن در استانها به 30 دوره و در تهران به 10 دوره رسیده است».
وی ادامه داد: «صرف برپایی نمایشگاه هدف نبوده است بلکه در کنار نمایشگاه جمعشدن علما و نخبگان برای گسترش فرهنگ قرآنی لیکن از برکات آن بوده است».
مشاور عالی وزیر گفت: «ما از فضای قرآن فاصله زیادی داریم و جامعهای که از فضای قرآنی فاصله گرفت به جهل و خرامات دچار میشود».او با اشاره به آثار هنری نمایشگاه تصریح کرد: «خلق این آثار هنری از جمله خوشنویسی، جلدسازی و تذهیب نگاه به ظاهر قرآن است و جامعه ما بیش از این نیازمند ورود در محتوای کتاب آسمانی است». حشمتی اذعان داشت: «زمانی میتوانیم خواهان پاسخگویی و موءاخذه جوانان باشیم که به آنها کتاب و حکمت را یاد بدهیم».
پیش از سخنان مشاور عالی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خانم حسینیپور معاون فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کرمان و رئیس ستاد برگزاری نمایشگاه ضمن خیرمقدم به حضار طی گزارشی از بخشهای مختلف نمایشگاه گفت: «نمایشگاهی که امروز شاهد بازگشایی آن هستیم در سه بخش نمایشگاه نماز، قرآن کریم و فعالیتهای جنبی تدارک دیده شده است. در این نمایشگاه آخرین دستاوردهای قرآنی در حوزه مکتوب، رایانهای، صوتی، تصویری و هنری ارایه شده است».
آیتالله جعفری امام جمعه کرمان هم در این مراسم با تشکر از دستاندرکاران نمایشگاه اظهار داشت: «اگر بخواهیم جوانان مملکت را از فسادهایی که موجود است مصونیت بخشیم چارهای جز مراجعه به قرآن نداریم». وی ضمن اشاره به عدم کارآیی برخی روشهای مقابله با تهاجم فرهنگی گفت: «در مقابل دنیایی که هر روز یک گام به سوی پیشرفت و تکنولوژی مدرن برمیدارد، برای حفظ و حراست از ارزشهای اسلامی چارهای جز انس با قرآن شریف نداریم».
جعفری همچنین از تحجر و روشنفکر بیمار بهعنوان بزرگترین ضربهها به اسلام یاد کرد.
مهندس کریمی استاندار کرمان نیز در سخنانی با اشاره به ضرورت استفاده از ابزارها و روشهای نوین در انتقال مفاهیم دینی، برگزاری نمایشگاه قرآن و ارائه نرمافزارهای قرآنی را در راستای استفاده از این روشها و ابزارهای نو قلمداد کرد و اظهار داشت. «مطمئناً برگزاری این نمایشگاه در استان کرمان جریانسازی فرهنگی بهوجود خواهد آورد و منشأ برکات زیادی خواهد شد».
راهاندازی مرکز عرضه محصولات قرآنی اسوه و راهاندازی موزه قرآن در مجموعه شاه نعمتالله ولی در ماهان از جمله فعالیتهای قرآنی این اداره کل است.
ستاد تفسیر قرآن کریم سپاه منطقه کرمان.
این مرکز از سال 1374 بهمنظور ترویج روحیه پژوهش در قرآن کریم بین دانشآموزان و عموم علاقهمندان در کرمان تأسیس شده که تاکنون 20 عنوان تحقیق ارزنده قرآنی در موضوعات مختلف و جذاب از دانشآموزان این مرکز به ثبت رسیده است.
ستاد قرآنی لشکر ثارالله.
کانون قرآن و عترت دانشگاه آزاد اسلامی.
این مجموعه قرآنی زیرنظر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه شهید باهنر کرمان فعالیت میکند.
کانون قرآن جهاد دانشگاهی.
این انجمن در سال 1371 با هدف ترویج فرهنگ قرآنی راهاندازی شد و آموزش قرآن کریم، برگزاری نشستهای قرآنی با حضور قاریان و حافظان بینالمللی و سخنرانان و پژوهشگران صاحبنام قرآنی کشور، از جمله فعالیتهای این انجمن محسوب میشود.
با اتخاذ روشهای تشویقی، بیشاز 142 تن از زندانیان استان کرمان از یک جزء تا کل قرآن کریم را حفظ کردهاند و روزانه 2200 نفر از آنان در جلسات قرآن شرکت میکنند.