اشتياق، عاطفه و اطمينان

اشتیاق، عاطفه و اطمینان

حاج سیداحمد از دوران کودکی روابط متقابل عاطفی تنگاتنگی با والدین داشت که در سنین نوجوانی و جوانی او، این ویژگی گسترش و تعمیق می‏یابد. همسر حضرت امام یادآور شده‏اند:

«سفر آخری که احمد همراه با همسر و حسن‏آقا ـ که کوچک بود ـ به عراق آمده بودند و می‏خواستند بعد از دو ماه برگردند امام هم علاقه داشتند که احمدجان در عراق بماند، البته من بیشتر اصرار می‏کردم. آقا به ایشان گفتند به خاطر مادرت تا چند ماه دیگر بمان که بیست روز بعد شهادت آقامصطفی اتفاق افتاد و این هم خواست خدا بود که در آن برنامه آقا تنها نباشد و احمدآقا به خاطر امورات مختلف در نجف باشد. ولی بعد از انقلاب علاقه امام به احمدجان بسیار محرز و مشخص بود، به او اعتماد داشتند و بارها از خوبیها، دیانت و کیاست احمدجان تعریف می‏کردند. اصلاً امام به گونه‏ای بودند که تا به کسی اعتماد از هر نظر نداشتند مسؤولیتی را به او نمی‏دادند و یا در مسایل مختلف مشورت نمی‏کردند. در مسایل مملکتی و برخی امور به احمدآقا نمایندگی داده بودند و به نظر او احترام می‏گذاشتند و با دقت گوش می‏دادند.»13

حاج سیدحسن خمینی نیز متذکر گردیده است: در تنگنای حوادث تلخی که در دفتر ایام انقلاب ثبت است، آنچه را گفتنی نیست (پدرم) در دل دریایی خویش وا می‏گذارد و می‏گذرد تا آنگاه که طلیعه فجر فرا می‏رسد و لطف خفی الهی در مرگ فرزند رشید امام جلوه می‏کند. از این پس احمد نفس امام می‏شود، جز امام نمی‏بیند و نمی‏شنود و نمی‏شناسد و جز بر امام بر هیچ کس حتی افکار خویش اقتدا نمی‏کند. پدرم بزرگترین مشاور و امین‏ترین و نزدیکترین کس و خالص‏ترین مأموم امام بود. جالب اینجاست که این عشق دو سر دارد که تمام عشقهای حقیقی چنین است و لذاست که امام نیز نزدیکترین فرد برای احمد است و از همین جاست که سینه این دو یک گنجینه است، گنجینه‏ای به وسعت آسمانها، به فراخنای تمام قلبهای عاشق که هر گذری به قلب امام، گذری به جان احمد است و هر تفکری در فکر احمد، حضوری در پیشگاه امام است. به دور از هر اغراقی و با اطمینان خاطر می‏گویم: پدرم بزرگترین لطف خدا به امام بود.14

ایشان در جای دیگر فرازهایی از این ارتباط عاطفی، صمیمی و عاشقانه را چنین مطرح نموده است: رابطه امام و حاج آقا یک رابطه عاشقانه بود، از خود ایشان شنیدم که (می‏گفت) من تمام کارهایی را که برای امام می‏کنم برای اینکه پدرم است انجام می‏دهم. امام هم بارها به من می‏گفتند: حسن پدرداری را از بابایت یاد بگیر. عاشق امام بود، در وصیت‏نامه‏شان هم که نگاه بکنیم هست که «پدر و مراد و محبوبم» واقعا بحث مراد و مریدی و عاشق و معشوقی بود. این اواخر می‏گفت: دلم برای امام تنگ شده است.15

احمدآقا از زمان پیروزی انقلاب تا رحلت امام لحظه لحظه عمرش را در کنار امام و همراه و همفکر و انیس رهبر فرزانه انقلاب سپری کرد. درک فیض حضور مردی که هر نفسش عبادت و ذکر خدا بود و محضرش سرشار از معنویت و اخلاص و عبودیت و مجلسش جلسه هدایت امور امت اسلام، نعمت و افتخاری بود که بیش از هر کس نصیب احمد شده بود. او مراقب حال و همدم کسی بود که میلیونها انسان همه روزه دعا می‏کردند که خداوند تمام عمرشان را با لحظه‏ای از عمر او معاوضه کنند و چه سعادتی داشت آن یادگار نور. هر صبح چهره ملکوتی خمینی را دیدن و بر دستی که جز در برابر حق تسلیم نشده بوسه عشق زدن و هر آنچه که راه را برای اجرای کامل آرمانهای امام هموار می‏کرد فراهم آوردن، در سختیها و میدانهای پرمخاطره سپر بلای او شدن، پیامگذار امانت او بودن و خلاصه از همه چیز خود گذشتن و تمام وقت هر روز و هر ساعت زندگی را در خدمت روح خدا و در اطاعت از آن رهبر سترگ سپری کردن افتخار و امتیازی است که به فرموده مقام معظم رهبری از وی چهره‏ای بی‏بدیل ساخته است.16

در دوران سیاه اختناق و وحشت و پس از تبعید امام و حاج آقا مصطفی، حضور حاج احمدآقا در قم و در منزلی که کانون قیامش لقب داده‏اند سبب گردید تا مشعل قیام در این بیت شریف خاموش نگردد، چندی نمی‏گذرد که مادر احمد به جمع آنان در نجف اشرف می‏پیوندد تا رنج طولانی غربت و تبعید را با رهبر نهضت و فرزند دلبندش تقسیم کند اما رنج فراق عزیزان، مشقت شنیدن زخم‏زبانهای مغرضان و ایادی نفوذ رژیم پهلوی در حوزه علمیه قم، تلخیِ دیدن نفاق، تحجر و بی‏تفاوتیها و از سوی دیگر سنگینی رسالت حفظ حرمت انقلاب امام خمینی و انتقال پیام نهضت و مشتعل نگه داشتن کانون مبارزه سهمی است که برای احمد تقدیر کرده‏اند که او از این امتحان سربلند و سرافراز بیرون آمد.17

در کلاس سوم متوسطه عضو تیم فوتبال قم شدم. از همه کوچکتر بودم به فوتبال هم عشق می‏ورزیدم در کلاس پنجم متوسطه کاپیتان تیم فوتبال قم شدم.

در مکاتباتی که امام با فرزندش دارد نکته‏ای جالب قابل مشاهده است و آن اینکه تمامی آنها با عنوان «احمد عزیزم» آغاز می‏شوند. امام پیش‏بینی کرده بود که بعدا به حاج سیداحمد تهمت می‏زنند که در یکی از نامه‏های خود این موضوع را یادآور شده‏اند: پسرم خود را مهیا کن که پس از من بر تو جفاها رود و نگرانیها که از من دارند به حساب تو گذارند، اگر حساب خود را با خدای خود صاف کنی و پناه به ذکر اللّه‏ بری، هراسی از خلق به خود راه مده که حساب خلق زودگذر است و آنچه ازلی است حساب در پیشگاه حق است ... بار الها احمد و تبارش و متعلقاتش را که از بندگان تو و تبار رسول اکرمند اینان را در دنیا و آخرت سعادتمند فرما و دست شیطان رجیم را از آسیب به آنها کوتاه فرما.18

در فراز نامه‏ای دیگر این درایت و فراست امام در خصوص حوادث آینده چنین آمده است:

«[از آنجا که] احتمال قوی می‏دهم که پس از من برای انتقامجویی از من به بعضی نزدیکان و دوستانم، تهمتها که من آنها را ناروا می‏دانم بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیانا به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند و اکنون در حیات من گفتگوها و زمزمه‏هایی به گوش می‏خورد که احتمال فوق را قوی می‏کند لهذا من احساس وظیفه شرعیه نمودم برای رفع ظلم و تهمت، نظر خود را نزد ملت عزیز اظهار کنم که از قِبَل من در این خصوص تقصیری نباشد. یکی از آنان که بیش از همه احتمال انتقامجویی از من در باره او می‏رود احمد خمینی فرزند این جانب است. این جانب در پیشگاه مقدس حق شهادت می‏دهم که از اول انقلاب تاکنون و از پسرم خود را مهیا کن که پس از من بر تو جفاها رود و نگرانیها که از من دارند به حساب تو گذارند.

پیش از انقلاب در زمانی که وارد این نحو مسایل سیاسی شده است از او رفتار یا گفتاری که بر خلاف مسیر انقلاب اسلامی ایران باشد ندیده‏ام و در تمام مراحل از انقلاب پشتیبانی نموده و در مرحله پیروزی شکوهمند انقلاب معین و کمک‏کار من بوده است و کاری که بر خلاف نظر من است انجام نمی‏دهد و در امور مربوطه چه در اعلامیه‏ها یا ارشادها بدون مراجعه به من تصرف و دخالتی نمی‏کند حتی در الفاظ اعلامیه‏ها بدون مراجعه دخالت نمی‏کند و اگر در امری نظری دارد تذکر می‏دهد که تذکراتش نیز صادقانه و بر خلاف مسیر انقلاب و مصلحت نیست ...»19

پیش‏بینی حضرت امام خمینی در مورد نشر اکاذیب و اتهامات علیه حاج سیداحمد به وقوع پیوست. خانم دکتر زهرا مصطفوی در رنج‏نامه‏ای که در روز شنبه 20 اسفند 1379 در همایش گرامیداشت یاد مرحوم سیداحمد خمینی قرائت گردید خطاب به برادر مظلوم خویش نوشت:

«... امروز که می‏بینم مظلومانه مورد هجوم کینه‏ها و تهمتها قرار گرفته‏ای و آنان که تو را می‏شناختند و در جریان مسایل انقلاب بوده‏اند هر کدام به دلیلی مدارا کرده‏اند و بر مظلومیت تو افزوده‏اند غربت تو را بیشتر احساس می‏کنم. زندگی تو همیشه تلخ بود و امروز نیز تو را برای انتقام از امام و انقلاب به قربانگاه می‏برند. به اسم حمایت از انقلاب و امام، امام را تخریب می‏کنند و برای رسیدن به این منظور تو را جفاکارانه هدف گرفته‏اند.»

ایشان در پایان این رنج‏نامه جملات آرام‏بخش امام را خطاب به احمد یادآور شده است:

«پسرم تو با آنکه در هیچ شغلی از شغلهای سران اسلامی ایدهم اللّه‏ تعالی وارد نیستی این سیلی‏های طاقت‏فرسا را که می‏خوری برای آن است که فرزند منی و به حسب فرهنگ غرب و شرق باید من و هر کس به من نزدیک و به ویژه تو که از هر کس نزدیکتری مورد تهمت و آزار و افترا واقع شود ...»20

(0) نظر
برچسب ها :
دوران دانش‏اندوزي

دوران دانش‏اندوزی

سیداحمد در هفتمین بهار زندگی به دبستان اوحدی واقع در چهارراه بیمارستان فاطمی قم (میدان شهداء کنونی) رفت. خودش خاطرات این دوران را چنین ترسیم می‏کند: اولین روزی که به مدرسه‏ام فرستادند فرار کردم، بعد با کتک معلمم ناچار در کلاس حاضر می‏شدم، تا ششم ابتدایی از خیلی معلمان کتک

دامنی که احمد در آن پرورش یافت از صداقت، تقوا و درستی موج می‏زد و مادرش همان زن وارسته‏ای است که به حق باید او را بانوی بزرگ انقلاب اسلامی و اسوه صبر و استقامت بانوان لقب داد.

خوردم. یخ حوض مدرسه‏ام را می‏شکستند و دستهایم را شاید نزدیک به نیم ساعت توی آب یخ می‏گذاشتند و بعد چوب، هرچه فکر می‏کنم نمی‏دانم چرا اینقدر من را می‏زدند ... چه می‏شود کرد که روش تربیتی قدیم چنین اقتضا می‏کرد، شیرین اینکه کلاس هفتم و هشتم و نهم را هم با کتک طی کردم. در کلاس سوم متوسطه عضو تیم فوتبال قم شدم. از همه کوچکتر بودم، به فوتبال هم عشق می‏ورزیدم، در کلاس پنجم متوسطه کاپیتان تیم فوتبال قم شدم.5

از همبازیهای او در دوران کودکی محمود معتمدی فرزند شیخ ابوالقاسم بود.6 از دوستانش در مقطع متوسطه آقای کاظم رحیمی می‏باشد که خاطرات جالبی از تمرینهای ورزشی ایشان دارد.7 حاج احمدآقا دوران دبستان و دبیرستان را در قم سپری نمود. حضرت امام از همان اوان کودکی در باره تربیت و تحصیل او دقت ویژه‏ای مبذول می‏داشتند و متوجه بودند که ایشان با چه افرادی رفت و آمد می‏نماید و دوستانش چه کسانی هستند.8 فرزند ایشان حجت‏الاسلام سیدحسن خمینی می‏گوید: پدرم می‏گفت: کوچک بودم آنقدر که توان خواندن نداشتم و امام مرا در کنار خویش می‏نشاند، خود مشغول خواندن بود و من با کتابهای او بازی می‏کردم، در چنین گستره‏ای است که همدوش دیگر فرزندان امام از کانون پرفروغ آن عزیز روشنی می‏گیرد و از فیض پدر استفاده می‏کند و در دل و یاد خود نقش عشق می‏زند، آنچه را که از

اولین روزی که به مدرسه‏ام فرستادند فرار کردم بعد با کتک معلمم ناچار در کلاس حاضر می‏شدم یخ حوض مدرسه‏ام را می‏شکستند و دستهایم را شاید نزدیک به نیم ساعت توی آب یخ می‏گذاشتند و بعد چوب، هرچه فکر می‏کنم نمی‏دانم چرا اینقدر من را می‏زدند ...

زبان امام جاری می‏شود بر صفحه ذهن و دلش ترسیم می‏گردد.9

حاج احمدآقا پس از اخذ مدرک دیپلم از دبیرستان حکیم نظامی قم، تحصیلات حوزوی را آغاز می‏نماید. حجت‏الاسلام و المسلمین سیدعلی‏اکبر محتشمی‏پور در این باره گفته است: حاج احمدآقا سال 1345ه···.ش که از نجف به قم برگشت به توصیه حضرت امام وارد سلک روحانیت گردید و با جدیت درس طلبگی را شروع نمود. البته آن مرحله‏ای که دیگر به صورت رسمی وارد شد بعد از پیامی بود که امام از نجف به قم دادند که به احمد خبر دهید و بگویید: من نصیحتم به تو این است که طلبه بشوی و درس بخوانی، اگر این کار را کردی مخارج تو را می‏پردازم ولی اگر طلبه نشدی و درس نخواندی خودت باید بروی و به فکر خودت باشی و من هیچ گونه کمک مادی به تو نخواهم کرد.10 وی از همان آغاز تحصیلات حوزوی ساده و بی‏اعتنا به شأن آقازادگی مشغول فراگیری علوم اسلامی شد. آیت‏اللّه‏ طاهری خرم‏آبادی یادآور شده است: ضمن اینکه یک طلبه جدی بود و همانند دیگران درس می‏خواند برای همه دوستان و علاقه‏مندان به امام، آن روز یک نقطه امید بود، همه شاهد بودیم از اینکه فرزند امام با اینکه زیر سایه پدر نیست مشغول به درس و بحث مثل سایر طلبه‏هاست در عین حال یک زندگی ساده داشت؛ در همان زمانها بنده مکرر منزل ایشان می‏رفتم.11

فراست و تیزهوشی از جمله امتیازاتی است که تمام آشنایان آن مرحوم به آن اعتراف دارند و به همین دلیل با سرعت و در حد بسیار مطلوبی دوره‏های مقدماتی و سطح حوزه علمیه را طی کرد و همزمان به تدریس سطوح قبلی اشتغال داشت، سپس دروس خارج فقه و اصول را نزد اعاظم آن زمان آموخت. مشوق و پشتوانه اصلی پیشرفتها و موفقیتهای تحصیلی ایشان، نظارت دائمی پدر بزرگوارشان بوده است. حاج احمدآقا وقتی که برای پیگیری امر مبارزه و کسب علم از محضر درس خارج فقه امام در سال 1356ه···.ش به نجف هجرت نمود در سطحی از علوم حوزوی قرار داشت که در آنجا مکاسب و کفایه را درس می‏داد، تسلط او بر مبانی فقه و اصول در ضمن تدریس کاملاً مشهود بود. به علاوه او به مباحث فلسفی و عرفانی علاقه‏ای وافر داشت و سالها از محضر درس بزرگان، شرح منظومه و اسفار آموخته و به دیگران تعلیم داده بود، در باب منطق و فلسفه غرب نیز مطالعات گسترده‏ای داشت و مکتبهای فلسفی و سیاسی معاصر اروپا را می‏شناخت و آنها را نقد می‏کرد. در ادبیات فارسی و متون منظوم و منثور ادبی مطالعه داشت و اشعار حافظ، سعدی و مولانا را به خوبی می‏شناخت و سروده‏های زیادی از این شاعران به حافظه سپرده بود. در تفسیر معانی اشعار عرفانی بزرگان ادب فارسی نیز نظرات ارزنده‏ای ارائه می‏داد که گاه اهل فن را شگفت‏زده می‏کرد، ذوقی لطیف و شاعرانه داشت و از هنر و رشته‏های هنری استقبال می‏کرد. در وادی سیاست به اعتراف دوست و دشمن، یکی از برجسته‏ترین نظریه‏پردازان سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران و حتی جهان اسلام بود.12

(0) نظر
برچسب ها :
جوانه‏اي اميدبخش

جوانه‏ای امیدبخش

در روز 26 اسفند 1324ه···.ش از دامان بانویی پرهیزگار و پارسا به نام خدیجه ثقفی (قدس ایران) کودکی دیده به جهان گشود و نگاهش به چشمان پرجاذبه و سرشار از معنویت پدر افتاد. گویی که از همان لحظات نخستین ولادت، سرنوشت این نوزاد نیکوسرشت با سرنوشت شگفت‏انگیز پدر به طور انفکاک‏ناپذیری گره خورده بود. نخستین صوتی که در این جهان در گوش این کودک نورسته طنین افکند، آوای ملکوتی اذان و اقامه بود که از زبان روح‏اللّه‏ جاری گردید و بدین گونه سرود یکتاپرستی و نغمه توحید روح و روانش را سرشار از معنویت ساخت. نام احمد را برایش برگزیدند، قرة‏العین امام، محمود تمامی افرادی بود که دل به امام خمینی سپرده بودند.1 بانوی فداکار، خانم خدیجه ثقفی ـ همسر حضرت امام خمینی در خصوص ولادت احمد خاطرنشان نموده است:

«در آن زمان [هنگام تولد احمد [منزل ما در پارک اتابکی بود که اکنون جزء مدرسه حجتیه است، احمدآقا در این خانه به دنیا آمدند و بچه هفتم ما هستند که البته یک دختر (به نام لطیفه) هم پس از او به دنیا آمد که از دنیا رفت. کلاً سه تا از بچه‏هایم در دوران کودکی از دنیا رفته‏اند، علی، لطیفه و سعیده. احمدآقا چهار روز مانده به عید نوروز (سال 1325ه···.ش) به دنیا آمدند که درست در چنین روزی هم از دنیا رفتند. چهار ماهه بود که به منزل جدید ـ در یخچال قاضی ـ رفتیم و آن را اجاره کردیم و احمدآقا در این منزل که بعدها بیرونی امام شد، بزرگ شدند (در دوران کودکی) آرام و «پی حرف برو» بود که گاهی من به دخترها می‏گفتم: من در عرض ماه به این پسر پنج شش ساله نباید بگویم بکن یا نکن ولی به شما دخترها که خیلی شیطان هستید، روزی چند بار باید امر و نهی کنم! احمدجان آرام و سرگرم کار و بازی خود بود ... (او) در کوچه بازی می‏کرد، بخصوص کوچه ما که هم بن‏بست بود و هم در ته آن باغ قلعه قرار داشت و جای خوبی برای جمع شدن بچه‏های همسایه بود ...»2

در زمان ولادت احمد، حاج آقا روح‏اللّه‏ مجتهد برجسته‏ای بود که مجلس درس او محفل انس دانشورانی چون شهید مطهری بود. دوران کودکی احمد نیز در محیطی می‏گذرد که نیمه‏های شب زمزمه مناجات ملکوتی پدر و آوای قرآن از زبان آن عارف حماسه‏آفرین شنیده می‏شود و روزها سخن از چگونگی نجات مردم مظلوم ایران از یوغ استبداد و استعمار است. با آنکه حاج آقا روح‏اللّه‏ نزد مشاهیر حوزه موقعیتی بارز داشت و مشاور امین و توانای آنان به شمار می‏آمد و علم و معرفتش از وی چهره‏ای ممتاز ساخته بود که اگر می‏خواست می‏توانست انواع امکانات معیشتی را برای اهل بیت خویش فراهم سازد، اما روح بلند آن انسان عارف و وارسته والاتر و برتر از آن بود که دل به امور فناپذیر بسپارد و ارزش پارسایی و زندگی توأم با زهد و قناعت را بر تنعّمات دنیوی ترجیح دهد.

احمد دوران کودکی را در محیطی می‏گذرانید که مقدورات محدود مالی مادر و عایدی بسیار ناچیز موروثی پدر در شهرستان خمین به عنوان تنها منبع زندگی آنان برای تأمین احتیاجات اولیه کافی نبود، اما امام خمینی نه این زمان و نه پیش از آن و نه حتی در عصری که به عنوان رهبری مقتدر و محبوب بر میلیونها نفوس عاشق، حکومت می‏کرد اندکی از شیوه زاهدانه خود عدول نکرد و همین خصال عالی و پسندیده به همراه آن مناجاتهای شبانه و اذکار مداوم، آموزگار غیر رسمی اما دائمی، یادگاری همیشه ماندگار گردید که احمد نام داشت که یاد و نامش از اذهان و قلوب مردم محو نخواهد شد. دامنی که احمد در آن پرورش یافت از صداقت، تقوا و درستی موج می‏زد و مادرش همان زن وارسته‏ای است که به حق باید او را بانوی بزرگ انقلاب اسلامی و اسوه صبر و استقامت بانوان لقب داد و همین خصوصیات بود که لیاقت آن را عطایش کرد تا همسر، همدم و انیس امام خمینی گردد. بوستانی که احمد در آن بالید و رشد یافت و به شکوفایی شکوهمندی رسید از تحمیلهای توأم با اجبار والدین و نیز فرمانفرمایی مقتدرانه پدر در امور شخصی فرزند خبری نبود بلکه برخوردهای تربیتی تابشی از سیره اهل بیت و نیز برگرفته از سخنان پیشوایان شیعه بود که با عطوفت، محبت و مودت در آمیخته و این شیوه‏های شایسته شرایط مطلوبی را برای پرورشهای پرمایه این کودک به نحو احسن فراهم ساخته بود.

فضایی آکنده از صفا، ساده‏زیستی، مسؤولیت‏پذیری و آزادی عمل با رفتارهای توأم با دلسوزی مربیان مؤمن و پارسا به عنوان معیارهای تعلیم و تربیت فراهم گردید تا فرزند با توجه به مقتضیات و موقعیتهای سنی، رشد عقلانی و عاطفی، مسیر آینده خویش را برگزیند و با احساس مسؤولیت خود را برای آینده‏ای خطیر، مهم و نقش‏آفرین مهیا کند. البته پرتو پرتابش هدایتهای خورشیدی چون امام و صلابت و نفوذ کلام او و جاذبه‏های معنوی معلمی چون امام خمینی چنان بر روح و ذهن این طفل نورافشانی کرد که او را به سوی کمال‏یابی، وارستگی و خوش‏خویی سوق داد.3

احمد در سنین کودکی و نوجوانی اشتیاق زیادی به ورزش و جنبش و جوشش داشت. خودش در خاطره‏ای به این دوران اشاره می‏کند: از همان بچگی توپی را که برای من خریده بودند در بغل می‏گرفتم و حتی در شبهای سرد زمستان آن را از خود جدا نمی‏کردم و در زیر کرسی کنار خودم نگه می‏داشتم، آن موقع شنیده بودم که اگر چربی دنبه را بر روی جدار توپ چرمی بمالند دیر خراب می‏شود، من هم چنین کردم.4

(0) نظر
برچسب ها :
خانواده و تربيت / آشنا در بزرگداشت سالگرد رحلت يادگار امام احمد امام، محمود امت

خانواده و تربیت / آشنا در بزرگداشت سالگرد رحلت یادگار امام احمد امام، محمود امت

نویسنده: غلامرضا گلی‏زواره

رایحه‏ای روح‏افزا

 

  • دلت به وصل گل ای بلبل سحر خوش باد که در چمن همه گلبانگ عاشقانه تُست

  • که در چمن همه گلبانگ عاشقانه تُست که در چمن همه گلبانگ عاشقانه تُست

حجت‏الاسلام و المسلمین حاج سیداحمد خمینی در مکتب امام خمینی به شکوفایی رسید، در منزل آن روح قدسی راه رشد و کمال را در نوردید، در محفل پدر جرعه‏های جاویدان حکمت، خرد و معرفت را نوشید و در مکتب آن انسان والا برای فداکاری، خدمت و گره‏گشایی از مشکلات جامعه اسلامی و امت مسلمان پرورش یافت، زندگی سراسر عشق و عرفان، مبارزه، اخلاص و وفاداریش به امام و نظام اسلامی بیانگر این حقیقت است که او خود را در حقیقت ذوب نموده بود، از حیات آمیخته به رنج، ایثار و صداقت این پارسای پایدار می‏توان استنباط کرد که وی همواره به عظمت مسلمانان و عزت مؤمنین می‏اندیشید و عمر گرانبهای خویش را در این مسیر سپری کرد. وی یکی از استوارترین محورهای ارتباطی نیروهای انقلابی و مبارز در تهران و قم و سایر نقاط بخصوص نیروهای حوزوی و افراد بیرون حوزه به شمار می‏رفت که این برنامه از هوش بالا، درایت، شجاعت و پایداری ایشان و نیز ارتباط ویژه‏اش با امام حکایت داشت و ویژگی مزبور نقش وی را بسیار ممتاز و مهم می‏نمایاند. آن عزیز تمامی عمر و جوانی، شوق سوزان، گدازنده‏ترین ایمان و سوزان‏ترین اشتیاق و همه حیثیت زندگی خویش را در وجودش در هم آمیخت و نثار اعتلای اسلام و قیام شیعیان به رهبری امام خمینی نمود. او در بوستان باطراوت امام به عطرافشانی پرداخت و ابرهای تباهی را از برابر چهره جام جهان‏نمای مینایی گنبد حماسه اسلامی زدود.

(0) نظر
برچسب ها :
د) فرضيه ها:

د) فرضیه ها:

1ـ اگر خدا باوری، از طریق مکانیزم روانشناختی صحیح، در افراد و جامعه ایجاد شود، آثار بسیار مثبت و شگفت انگیزی را در پی خواهد داشت.

2ـ به مقداری که افراد یا گروه ها و جوامع، از این خداباوری برخوردار بوده اند، آثار و نتایج مثبت آن را در تمام سمت و سوی زندگی خود یافته اند.

ه) اهداف تحقیق:

دعوت محققان روانشناسی (به ویژه در جامعه اسلامی ایران) به توجه و تحقیق بیشتر در باب خداباوری و مکانیزم و آثار روانشناختی آن.

و) پیشینه تحقیق:

مطالعاتی که در باب خدا و خداباوری صورت گرفته، بیشتر صبغه فلسفی و کلامی و جامعه شناختی داشته است. در این باب به همان مقدار که مطالعات هستی شناختی6 و معرفت شناختی7، فراوان است، مطالعات روانشناختی8 کمیاب و نادر است. بسیارند فیلسوفانی که در این باب سخن گفته اند. و بسیارند متکلمان ادیان و اعصار مختلف که به بحثهای مفصل در این باب پرداخته اند. اما اگر بخواهیم در این باب از دیدگاه روانشناسی مطالعه کنیم، منبعی که تحت این عنوان به صورت مستقل منتشر شده باشد یا در اختیار نداریم و یا بسیار کم است. اگر چه روانشناسانی مثل فروید9 در توتم و تابو و آینده یک پندار و یونگ10 در روانشناسی و دین و خاطرات، رؤیاها، اندیشه ها واریک فرام11 در روانکاوی و دین و ویلیام جیمز12 در دین و روان و بعضی آثار دیگر، مباحث قابل توجهی در این باب داشته اند. اما اهمیت این موضوع بیشتر از آن جهت است که اکتفا به این مقدار پسندیده باشد. این نوشتار بر آن است که با ارائه آراء دانشمندان و اشاره و برجسته تر کردن بعد روانشناختی آن (به ویژه آنچه با مباحث روانشناسی اجتماعی ارتباط بیشتری دارد)، قدمی کوچک در مسیر طرح بیشتر این مباحث ضروری بر داشته باشد.

(0) نظر
برچسب ها :
ج) اهميت مسأله:

ج) اهمیت مسأله:

اگر از طریق تحلیل روانشناختی روشن شود که خداباوری چه مقدار و چگونه حیات بشری را تحت تأثیر خود قرار می دهد، و اگر با مطالعات نقلی (تاریخی و تعبدی) و آماری، مصادیق مثبت و روشنی از این تأثیر و تأثر را در جوامع گذشته و کنونی بیابیم، آنگاه رهنمودهای فراوانی برای تمام نهادهای فرهنگی ـ اجتماعی، از جمله آموزش و پرورش، آموزش عالی، صدا و سیما، ... بدست آورده و خواهیم توانست به صورت علمی و قدم به قدم در جهت خداباوری افراد جامعه پیش برویم. می توانیم به انسان امید و نوید بدهیم که چگونه انسانیت خود را حفظ کرده و رشد بدهد و تکامل و آرامش روانی را چگونه به دست بیاورد.5

(0) نظر
برچسب ها :
ب) بيان مسأله:

ب) بیان مسأله:

در باب مطلوب نهایی نوع انسان، دو دیدگاه عمده مطرح است. یکی کمال جوئی و دیگری آرامش طلبی؛ و شاید این دو در سطوح بالاتر ملازم هم باشند. اما عوامل عمده در رسیدن به این هدف کدامند؟ در این باب هر مکتبی دیدگاهی دارد. دین اسلام، خداباوری را (چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی) عمده ترین عامل در رسیدن به این هدف میداند. اکنون سؤال این مقاله این است که 1ـ آیا خداباوری بر زندگی افراد اثر می گذارد؟ 2ـ اگر پاسخ مثبت است مکانیزم این اثر گذاری چگونه و آثار آن کدامند؟ 3ـ آیا شواهد و مصادیقی در تأیید این اثر گذاری وجود دارد؟

(0) نظر
برچسب ها :
مقدمه

مقدمه

الف) موضوع: آثار

1 روانی ـ اجتماعی

2 خدا

3باوری

(0) نظر
برچسب ها :
بايسته‏هاي تبليغ

بایسته‏های تبلیغ

نویسنده: حسین علی عربی

همایشی در آستانه‏ی ماه مبارک رمضان به وسیله‏ی معاونت پژوهشی مؤسسه‏ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی(س) برگزار شد در این همایش ابتدا مهندس بنیانیان، معاون فرهنگی سازمان برنامه و بودجه و سپس حجة الاسلام والمسلمین محمدی عراقی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی و در پایان حضرت آیة اللّه مصباح یزدی رئیس مؤسسه‏ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه‏الله به بیان سخن پرداختند. آنچه در پیش روی دارید، گزارشی از این همایش است.

کاستی‏ها و راه حل‏ها در امر تبلیغ

ابتدا مهندس بنیانیان در موضوع «کاستی‏ها و راه حل‏ها در امر تبلیغ» فرمودند:

اسلام باید در جامعه حاکمیّت داشته باشد و زمانی اسلام حاکمیّت دارد که حضور جهان بینی اسلام در همه‏ی عرصه‏های زندگی اجتماعی قابل رؤیت باشد.

بنابر اعتقاد ما، دین اصلاح کننده‏ی روابط انسان‏هاست؛ یعنی، هر پدیده‏ای که در جوامع بشری وجود دارد، اگر یک طرف آن انسان باشد، اسلام در آن عرصه، حرف و پیام دارد.

نمود حاکمیّت دینی این است که تصمیمات بزرگ و اصلی انسان‏ها متأثر از جهان بینی اسلامی باشد؛ یعنی، یک جوان در موقع انتخاب رشته‏ی تحصیلی، شغل، همسر و بالاخره انتخاب مشی زندگی، با جهان بینی اسلامی تصمیم بگیرد.

عالم دینی باید بتواند متناسب با شرایط زمان در تمام عرصه‏های روابط فردی و اجتماعی، حرف مشخص و روشنی بزند.

یکی از مراحل مشکل تبلیغ این است که عالم دینی بخواهد با مراجعه به مبانی دینی و اصول اسلامی، در مورد پدیده‏های روز، تجزیه و تحلیل ارائه دهد و مشکل مخاطب را حل کند.

در جامعه ما که اسلام حکومت می‏کند، باید به تدریج نگرش «نظام واره» یا اصطلاحا سیستماتیک به پدیده‏های اجتماعی در افراد و به خصوص عالمان دینی ایجاد شود. مشکل جهان سوم این است که برای حل یک مشکل در جامعه، مشکل دیگری را خلق می‏کنند و در پی آن نیستند که ریشه‏ی مشکل را بخشکانند. این در اثر نداشتن نگرش «نظام واره» است.

از جمله مسائل مهم، «سرعت تحولات» است که در حوزه‏ی مسائل اقتصادی، تحولات و مشکلات سریع‏تر خود را نشان می‏دهد ولی در حوزه‏ی فرهنگ این مشکلات روی هم انباشته می‏شوند و به بحران سیاسی تبدیل می‏شوند. متأسفانه توجّه مردم و مسئولان در دو دهه‏ی گذشته به مسائل کوتاه اقتصادی بوده است و توجّه به مسائل فرهنگی و برنامه‏های بلند مدت، سیر نزولی داشته است.

مسأله‏ی دیگر «پدیده‏ی جوانی جمعیّت» است که از هفت و نیم میلیون دانش آموز در سال (57 ه·· . ش) به هیجده و نیم میلیون نفر در سال (78 ه·· . ش) رسیده است. و از آن جا که بین سن بلوغ تا سن ازدواج حدود دوازده سال فاصله افتاده است؛ بسیاری از جوانان به «بحران هویّت» مبتلا شده‏اند.

همچنین توسعه‏ی ارتباطات و پدیدار شدن «حق انتخاب» بین افکار و اندیشه‏های مختلف و از بین رفتن مرزهای کنترلی و کم‏رنگ شدن مفاهیمی از قبیل: خانواده، مدرسه‏ی خوب، محله‏ی مذهبی و کشور مذهبی باعث از بین رفتن مرزهای کنترلی شده است. علاوه بر آن حاکم بودن «تفکر

اسلامی» بر فضای حکومتی کشور، باعث خصومت قدرت‏های استکباری شده است و هر روز به وسیله‏ای در صدد ایجاد ما از پتانسیل‏های بسیار قوّی محرّم و رمضان برخوردار هستیم و بسیاری از گفته‏ها و نقشه‏های دشمن به برکت مراسم معنوی و حماسی این دو ماه عزیز از بین می‏رود. خطر بسیار بزرگ آن است که این ایّام سرنوشت ساز کم‏رنگ شود و ما نتوانیم از آن بهره‏ی لازم را ببریم.

آشوب و بحران در میان جوانان این مرز و بوم هستند.

استعدادها و توان‏مندی‏ها برای حلّ مشکل:

این مشکلات را می‏توان با توجّه به توان‏مندی‏های زیر حل کرد:

اول آن که ما متکی به مکتب اسلام هستیم که این انقلاب عظیم را پس از حکومت پنجاه ساله‏ی پهلوی ایجاد کرد و تمام مردم و به خصوص جوانان این کشور را با آن همه فساد و بی‏بند و باری به دامن اسلام برگرداند.

دوم آن که ایران دارای موقعیّت برتر منطقه‏ای و جهانی است و برای همین آمریکا به دنبال روابط با ایران است. البتّه قدرت و اُبّهت ما به تعداد افراد یا فلان اسلحه نیست، بلکه به دارا بودن مکتبی است که در طول هزار و چهارصد سال باقی مانده و انقلاب اسلامی از آن متولد شده است.

سوّم آن که انسان، ذاتا فطرت پاکی دارد و اگر این فطرت پاک بیدار شود و با اسلام گره بخورد، تبدیل به قدرت نیرومندی می‏شود که توان بیش از صد انسان را در مبادلات اجتماعی پیدا می‏کند.

ما در کشورمان پاک‏ترین فطرت‏ها را داریم و حتّی آن‏ها که ظاهرا آلوده شده‏اند و لباس و ریخت و فرم زندگی ایشان با عُرف اسلام فاصله گرفته است، در مقاطع حساس به سرعت از خود عکس العمل مناسب نشان می‏دهند.

چهارم آن که ما از پتانسیل‏های بسیار قوّی محرّم و رمضان برخوردار هستیم و بسیاری از گفته‏ها و نقشه‏های

دشمن به برکت مراسم معنوی و حماسی این دو ماه عزیز از بین می‏رود. خطر بسیار بزرگ آن است که این ایّام سرنوشت ساز کم‏رنگ شود و ما نتوانیم از آن بهره‏ی لازم را ببریم.

مسأله‏ی دیگر، عدم تعادل در توسعه است؛ یعنی، در بعضی از حوزه‏ها بسیار پیشرفت کرده‏ایم و در بعضی از حوزه‏ها عقب‏ماندگی دویست سیصد ساله داریم. مثلاً در عرصه‏ی پزشکی کشور، فوق تخصص شبکیّه چشم و کودکان داریم؛ ولی در عرصه تبلیغ دین دویست سیصد سال عقب هستیم. البتّه این عقب ماندگی به خاطر پیچیده بودن اگر می‏خواهیم که خدا را بر روابطمان حاکم کنیم، باید مسجد نقش اولیّه‏ی خود را بازیابد و همه‏ی شرایط مورد نیاز زندگی در مسجد ساماندهی شود.

رفتارهای انسان و تبدیل شدن قداست پیام به قداست ابزار است. آنچه که قداست دارد؛ قرآن و حدیث است و ابزار انتقال قرآن و حدیث قداست ندارد و باید که متناسب با شرایط زمان و مکان تغییر کند.

از جمله ابزارهای متناسب با زمان در امر تبلیغ و پیام رسانی، نشست‏های رو در رو و صمیمانه با مخاطبان و به ویژه با نسل جوان است. ما اشتباه کردیم که فکر کردیم، اگر روحانی در تلویزیون صحبت کند، مشکل فرهنگی ما حل می‏شود.

ما باید بحران‏های جامعه را شناسایی کنیم و اگر می‏خواهیم که مفهوم حاکمیّت اسلام در همه‏ی عرصه‏ها تجلّی پیدا کند، باید به تربیت روحانیونی بپردازیم که متناسب با شرایط مکان و زمان، دارای تخصص در امر تبلیغ باشند. ما نیازمند یک سازماندهی در نظام آموزشی دینی هستیم تا تخصص‏ها را تعریف کند. باید حضور عالم دینی را در جامعه مجددا تعریف کنیم. اگر می‏خواهیم که خدا را بر روابطمان حاکم کنیم، باید مسجد نقش اولیّه‏ی خود را بازیابد و همه‏ی شرایط مورد نیاز زندگی در مسجد ساماندهی شود. زمانی مسجد محل تغییر و تحوّل بوده است. به تدریج مدارس، دبیرستان و دانشگاه این مهم را بر عهده گرفته است. وقتی مسجد تضعیف می‏شود؛ یعنی، حضور عالم دینی در روابط اجتماعی تضعیف می‏شود و شما دیدید که در نظام جمهوری اسلامی از کیسه‏ی بیت المال، انواع و اقسام نمادهای فرهنگی و تمدنی را ساختیم و از تجهیز مساجد غافل شدیم یک جوان که از خانه بیرون می‏آید، طبیعی است که مکان پرجاذبه را انتخاب می‏کند. و بدین سان سال به سال پایگاه مسجد در نظام جمهوری اسلامی تضعیف می‏شود.

بنابراین باید در صورت نیاز، تمام ابزارهای جذب کننده‏ی جوانان در کنار مسجد و متعلق به مسجد باشد تا مسجد بتواند شور و نشاط خویش را حفظ و به وظیفه‏ی خویش عمل کند. اگر پایگاه مسجد تخلیه شد، کدام نهاد و سازمان دیگری می‏تواند، گرایش جوان را به نفع اسلام تغییر دهد؟

بعد از انقلاب از یک سو، بسیاری از والدین به دلیل فرهنگی که از غرب وارد کشور شده است، توجّه‏شان تغییر کرده است؛ یعنی، نگرانی آن‏ها از دین و اعتقادات فرزندانشان، تبدیل به نگرانی از لباس و قبولی در کنکور و مسائلی از این قبیل شده است. از سوی دیگر به علّت این که حکومت اسلامی بود، خیالمان راحت بود که مسئولان فرهنگی کشور، اقدامات لازم را مبذول می‏کنند. همه‏ی این‏ها فاجعه آفریده است و نظام اجرایی و اداری ما را ناخواسته به سوی دین زدایی جوانان گرایش داده است. برای مثال به جای این که درس خواندن برای خدا و جهت کار و تلاش و خدمت بهتر باشد، به وسیله‏ای برای رسیدن به رفاه و زندگی بهتر شده است و این یعنی، یک فاجعه!

دو نهاد کشور را باید دریابیم، یکی مدرسه و دیگری مسجد. باید رابطه‏ی این دو را با هم تعریف کنیم. مدرسه‏ها باید تحت تأثیر مساجد باشند؛ البتّه مسجدی که با مدیریت یک روحانی آگاه و جمعی از متخصصین اداره گردد و نکته‏ی مهم این که باید در امر تبلیغ «نظام واره» فکر کنیم و نسخه‏هایی بپیچیم که در آن مسائل سیاسی، قضایی، امنیتی و استراتژی بین المللی دولت اسلامی ملحوظ باشد و راه حلّ ما، باعث بحران در نقطه‏ی دیگری نشود.

نکاتی عملی در مورد تبلیغ

پس از آن حضرت حجة الاسلام والمسلمین محمدی عراقی در موضوع «نکاتی عملی در مورد تبلیغ» فرمودند: خداوند در قرآن می‏فرماید: «قل هذه سبیلی ادعو الی اللّه عَلی بصیرةٍ انا ومن

اتّبعنی»1.

طبق فرموده‏ی قرآن، اولین شرط تبلیغ بصیرت و آگاهی است که این امری تخصصی می‏باشد.

اگر فقاهت در تبلیغ از فقاهت در فقه مشکل‏تر و مهم‏تر نباشد، راحت‏تر و آسان‏تر نیست، زیرا در امر فقه، تا حدّ زیادی، از زحمات علمای گذشته استفاده می‏شود، ولی در امر تبلیغ، یک مبلّغ بایستی علوم بسیاری را فرا گیرد و شرایط جامعه و مخاطب خویش را درک کند.

در امر تبلیغ باید نکات زیر مورد توجّه قرار گیرد:

1) استفاده از مفاهیم قرآنی در تبلیغ و تشویق به فهم و تدبّر در قرآن که این وظیفه، تنها از عهده‏ی طلاب و مبلّغان گرامی برمی‏آید.

2) بیان احکام شرعی که متأسفانه کمتر به آن پرداخته می‏شود.

3) پاسخ به سؤالات شرعی و فکری.

4) تشکیل جلسات به صورت فردی و جمعی و پاسخ به سؤالات و شبهات.

5) خودمانی‏تر صحبت کردن؛ زیرا نظر سنجی‏ها نشان داده است که مؤثرترین و محبوب‏ترین گویندگان کسانی هستند که خودمانی‏تر سخن بگویند.

6) توجّه به واقعیّات و عدم حرکت در فضاهای معنوی سطح بالا.

(0) نظر
برچسب ها :
عدم کاهش سن راي بلوغ سياسي را به تاخير مي‌اندازد
الهام در نشست خبری:عدم کاهش سن رای بلوغ سیاسی را به تاخیر می‌اندازدجام جم آنلاین: سخنگوی دولت، لایحه دولت برای کاهش سن رای دهندگان از 18 سال به 15 سال را ضامن قوام جامعه خواند و گفت: اگر این کار صورت نگیرد ما در حقیقت بلوغ سیاسی کشور را به عقب انداخته‌ایم . به گزارش خبرگزاری مهر، غلامحسین الهام سخنگوی دولت  امروز شنبه در نشست خبری با خبرنگاران داخلی و خارجی در خصوص لایحه دو فوریتی دولت مبنی بر کاهش سن رای دهندگان از 18 سال به 15 سال گفت: ما بر این اعتقادیم که فضای مجلس همراه با دولت است. این درست است که موضوع سن رای دهندگان برای بار سوم است که  از سوی دولت به مجلس ارسال می شود ولی ما امیدواریم در شرایط فعلی با همکاری نمایندگان مجلس این لایحه به تصویب برسد.وی افزود: کاهش سن رای دهندگان در اصل رسیدن جوانان ما به بلوغ سیاسی است و اگر این کار صورت نگیرد ما در حقیقت بلوغ سیاسی کشور را به عقب انداخته ایم . این لایحه در راستای گفتمان انقلاب است و قوام جامعه ما را تضمین می کند.الهام ادامه داد: اگر مجلس برای بار سوم این لایحه را به تصویب نرساند دولت دست از کار خود نخواهد کشید و تلاش خواهد کرد تا با قانع کردن مجلس لایحه به تصویب برسد چرا که دولت این امر را حق جوانان جامعه می داند.سخنگوی دولت در پاسخ به سئوال خبرنگاری مبنی بر اینکه برخی افراد درتلاشند تا سلامت انتخابات را مخدوش کنند، گفت: انتخابات یک فرآیند قانونی است که طی می شود و سلامت انتخابات نیز در همین مسیر است. دولت کاملا مقید است تا فضایی ایجاد شود که همه مردم بتوانند در جامعه سالم  در انتخابات شرکت کنند که لازمه  آن ایجاد فضایی مناسب است.وی تصریح کرد: همانطور که رهبر معظم انقلاب در سخنان نوروزی خود تاکید کردند مهم این است که انتخابات آتی در فضایی آرام، پرنشاط برگزار شود و دولت نیز به دنبال فرمایشات رهبری در تلاش است تا این امر محقق شود ، ما نگران حقوق قانونی و انتخابات هستیم و به هیچ وجه  نگران حضور سیاسینیستیم.الهام افزود: اینکه برخی ابراز نگرانی می کنند خودشان از جمله افرادی هستند که در انتخاباتی که همین دولت برگزار کرد  انتخاب شدند و رای آوردند حال نباید به گونه ای صحبت کنند که به اعتبار خود آسیب برسانند.سخنگوی دولت همچنین در خصوص آمار اعلام شده از سوی وزارت کشور برای واجدین شرایط در انتخابات ریاست جمهوری، گفت: رای دادن بر اساس سن شناسنامه ای است و آمار در دست ثبت احوال است ، حال افزایش تعداد رای دهندگان به لایحه دو فوریتی دولت بستگی دارد اگر لایحه دولت تصویب شود موضوع در تعیین نهایی موثر است ولی با توجه به شناسنامه های موجود لزوما آمار وزارت کشور آماری است که ثبت احوال اعلام می کند.وی همچنین در پاسخ به سئوال خبرنگاری در خصوص نرخ کاهش تورم به 10 درصد که از سوی وزیر اقتصاد اعلام شده گفت: این امر به موضوع هدفمند کردن یارانه ها بر می گردد ، مخصوصا یارانه حامل انرژی که سال به سال در حال رشد است و در حال حاضر به رقمی معادل 80 میلیارد دلار رسیده است که باید مدیریت شود. اگر این موضوع مدیریت شود تولید در کشور هدایت می شود و به افزایش تولیدات ناخالص ما نیز کمک خواهد کرد.الهام یادآور شد: ما با مدیریت یارانه ها می توانیم منابع عمومی خود را نیز به طور مناسب هدایت کنیم که همین امر باعث خواهد شد که به دهک های پایین که قدرت خرید کمی دارند نیز کمک شود و اگر در بازار شوکی بوجود آمد به این دهک ها فشار نیاید.سخنگوی دولت در پاسخ به سئوال خبرنگاری در خصوص نظارت به بودجه از سوی دستگاه های مربوطه همچون دیوان محاسبات و گزارشاتی که از سوی این دیوان تا کنون منتشر شده است، گفت: وقتی قانون تصویب می شود کنترل آن از طریق قانون بودجه است و مراقبت از سیاست های کلان کشور نیز از طریق قانون برنامه انجام می شود ، اگر بودجه با برنامه همخوانی نداشته باشد ، باید با قانون پیگیری شود که دولت در همین راستا تا کنون تلاش کرده است. سخنانی که به میان آمده است از منطق حقوقی درست نیست چرا که برنامه چشم انداز با بودجه و بودجه نیز با برنامه تطبیق عملی دارد.الهام ادامه داد: موضوع دیوان، موضوع حسابرسی است، این گزارشات باید بررسی شود و پاسخ هم داده شود و دستگاه های مجری هم در اجرای بودجه و حفظ سقف اعتبارات واریز به حساب ها باید در چارچوب برنامه عمل کند ، دیوان نیز باید بر اساس وظایف خود آنها را بررسی کند، حال هر جا انحرافی دید هیئت های مستشاری دیوان باید آن را بررسی و اعلام کنند. اگر انحرافی صورت بگیرد تنها از طریق دیوان مستشاران می توان آن را پذیرفت .سخنگوی دولت با بیان اینکه دولت در حال حاضر خود مدعی است، گفت: ما در حال حاضر خود به دنبال آن هستیم تا ببینیم که چه دستگاه های اجرایی تخلف کرده اند گزارشاتی که دیوان ارائه کرده گزارشات اولیه است که کامل نیست ما از دیوان می خواهیم که نتیجه کامل را هم به دولت و هم به مجلس و مردم اعلام کند.
(0) نظر
برچسب ها :
رعايت اخلاق انتخاباتي از مولفه هاي برگزاري انتخابات رقابتي است
رعایت اخلاق انتخاباتی از مولفه های برگزاری انتخابات رقابتی است  
 
یک عضو کمیسیون فرهنگی مجلس تصریح کرد: با رعایت اخلاق انتخاباتی، فضای مناسب رقابت در انتخابات شکل خواهد گرفت.
حجت الاسلام محمدعلی ربانی   در گفت وگو با ایسنا، با بیان این که رعایت اخلاق انتخاباتی از مولفه های برگزاری انتخاباتی رقابتی است، گفت: مسوولان برگزاری انتخابات باید با فضاسازی های مسموم در انتخابات مبارزه کنند.
به گفته  این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، در این راستا شورای نگهبان نباید از این نکته که به عنوان مثال نامزدی پول های کلان و بی رویه خرج می کند غفلت کند.
نماینده مردم شیراز در مجلس این نکته را فساد انتخاباتی یک کاندیدا دانست و گفت: برای برگزاری انتخاباتی رقابتی، باید از عملکرد مجالس گذشته آسیب شناسی صورت گرفته و بر اساس این موضوع و نیز مشکلات جامعه، نامزدهای انتخابات ایده های خود را در ارتباط با قانونگذاری بیان کنند.
بدون رقابت شفاف نمی توان
به اهداف  انتخابات نائل شد
به گفته  یک عضو هیات رییسه فراکسیون وفاق و کارآمدی مجلس شورای اسلامی، نقش آفرینی سازنده و جامع عوامل و نهادها، فضای انتخابات رقابتی فراگیر را محقق می کند.
رضا طلایی نیک - نماینده  مردم بهار و کبودرآهنگ در مجلس  با بیان این که نقش مجریان، ناظران، تحرک موثر رسانه ها، احزاب و تعامل نامزدها با مردم توام با فعالیت عمومی جامعه در شکل گیری رقابتی، جامع و سازنده در انتخابات تعیین کننده خواهد بود به ایسنا، افزود: نادیده گرفتن یا تنزل نقش هر یک از نهادهای نظام انتخاباتی سالم و رقابتی، به کاهش مشارکت یا کیفیت انتخابات منجر خواهد شد.
وی با بیان این که برای تحقق اهداف کمی و کیفی انتخابات یعنی مشارکت حداکثری و انتخاب کارآمدترین ها به رقابتی سالم، شفاف و فراگیر نیاز داریم، گفت: بدون رقابت شفاف، فراگیر و نقش آفرین نمی توان به اهداف کمی و کیفی انتخابات نائل شد.
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، تصریح کرد: رسانه ها در اطلاع رسانی شفاف و فراگیر، احزاب با ارایه  برنامه ها و معرفی شفاف نامزدها، نامزدها با تعامل مردمی نزدیک تر، مجریان و ناظران با ظرفیت سازی جامع در چارچوب قانون و نخبگان با بالا بردن اعتماد عمومی می توانند مولفه های رقابتی سالم و فراگیر را محقق کنند.
او با بیان این که تنوع نامزدها و فعالیت همه  سلایق و جریان های سیاسی درون احزاب علاوه بر تحرک رسانه ها و احزاب به رقابتی شدن انتخابات و توسعه  دامنه  انتخاب مردم کمک خواهد کرد، گفت: مردم برای حرکت در مسیر انتخابات به انتخاب کارآمدترین ها و انگیزه  مشارکت بیش تر و رقابتی شدن فضای انتخابات نیاز دارند. زیرا با تامین همه  زمینه ها و شرایط انتخابات رقابتی علاوه بر مشارکت حداکثری مردم، مجلس منتخب ملت نیز کارآمدتر و قدرتمندتر خواهد شد.
نماینده  مردم بهار و کبودرآهنگ در خانه  ملت، با تاکید بر این که بر مبنای نظام تکاملی انقلاب اسلامی، قوه  مقننه باید با انتخاب دقیق تر مردم کارآمدتر و قوی تر از دوره های قبل باشد، اظهار کرد: سیر تکاملی کارآمدی و خدمت گزاری دوره هشتم مجلس نسبت به دوره های قبل با رقابتی تر شدن انتخابات در چارچوب قانون، اخلاق و اطلاع رسانی شفاف میسر است.
وی با اشاره به این که مردم باید مجلسی قدرتمند و کارآمد را در پیشرفت کشور شاهد باشند، گفت: اقتضای چهار سال آینده  کشور بر مبنای چشم انداز توسعه و سایر اسناد ملی مانند اصل 44، به مجلس کارآمد در قانونگذاری و نظارت نیاز دارد; زیرا با کارآمدتر شدن مجلس امکان ارتقای کارآمدی دولت و به کارگیری ظرفیت های مردم در اهداف توسعه و پیشرفت ملی ممکن خواهد شد.
این عضو هیات رییسه  فراکسیون وفاق و کارآمدی مجلس، با بیان این که کارآمدی مجلس و دولت و استفاده  مطلوب از فرصت ها و ظرفیت های ملی با ارتقای شاخص های کمی و کیفی انتخابات ممکن خواهد شد، خاطرنشان کرد: باید در انتخابات مجلس هشتم از همه توان ها و ظرفیت ها جهت اهداف کمی و کیفی انتخابات یعنی مشارکت حداکثری و انتخاب آگاهانه تر و برگزیدن کارآمدترین ها استفاده شود.
به گفته  نماینده  مردم بهار و کبودرآهنگ در خانه  ملت، انتظارات مردم از نمایندگان مجلس با توجه به اهداف ملی و چالش های توسعه و پیشرفت، بیش از وظایف ذاتی نمایندگان در مجلس بوده است. بنابراین نامزدهای مجلس باید در چارچوب وظایف اصلی قوه  مقننه یعنی قانون گذاری و نظارت و انعکاس مطالب ملی در تبلیغات و رقابت وعده دهند.
طلایی نیک با بیان این که وعده های انتخاباتی فراتر از وظایف و اختیارات مجلس و نمایندگان به جایگاه قوه  مقننه و اعتماد ملی در آینده آسیب خواهد زد، اظهار کرد: ثبت نام نامزدها با توجه به سلایق سیاسی و اقشار اجتماعی یکی از مولفه های مهم رقابتی بودن انتخابات مجلس هشتم را رقم خواهد زد.
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، با تاکید بر این که باید از اخلاق انتخاباتی سالم و قانون مدار جهت صیانت از فضای رقابتی انتخاباتی مجلس هشتم پاسداری کرد، یادآور شد: هر گونه بداخلاقی یا قانون شکنی و تنگ نظری به رقابت سالم و فراگیر انتخابات و اهداف ملی آسیب خواهد زد. زیرا قانون، اخلاق و ظرفیت سازی سیاسی - اجتماعی از شاخص های مهم انتخابات رقابتی و میل به مشارکت حداکثری و اهداف کیفی است.
یکی از عرصه های تجلی و نمود جرم سیاسی در رقابت های انتخاباتی توسط احزاب و گروه هاست
به گفته  علی احمدی، یکی از مولفه های بسیار مهم برای ایجاد انگیزه در رقابت های انتخاباتی، اعتقاد به سلامت انتخابات است.
عضو فراکسیون وفاق و کارآمدی مجلس شورای اسلامی با بیان این که رای دهندگان و انتخاب شوندگان باید به شیوه های اخذ رای، شمارش آرا و اعلام نتایج اعتماد داشته باشند به ایسنا، افزود: هر چه شیوه ها با درجه استاندارد بالاتری تهیه شود، اخذ رای با دقت بیش تر و کامل تر انجام گیرد و شمارش آرا نیز با حساسیت بالایی اعلام شود، قطعا افراد انگیزه خواهند یافت تا در رقابت سالم تلاش کنند و صحنه انتخابات را پرشور کنند.
وی با بیان اینکه مولفه دوم انتخابات رقابتی به آزاد و فراگیر بودن انتخابات بازمی گردد، تصریح کرد: به هر میزان که افراد واجد شرایط برای انتخاب کردن و رای دادن فراگیری بیش تری را در عرصه  کشور داشته باشند به همان میزان آحاد ملت صرف نظر از گرایش های فکری، نسبی و قومیتی آن ها حضور بهتری خواهند داشت.
نماینده  مردم ممسنی در مجلس، افزود: اگر فراگیری در مورد انتخاب شوندگان نیز وجود داشته باشد و ملاحظات و محدودیت های مربوط به حق انتخاب شدن کاهش یابد، فضای انتخاباتی رقابتی تر شده و احزاب و گروه های سیاسی فعال تر خواهند بود. در عین این که مردم نیز تلاش بیش تری را در امر انتخابات رقابتی خواهند داشت.
او مولفه  سوم را منوط به قواعد حاکم بر رقابت های سیاسی دانست و خاطرنشان کرد: اصولا انتخابات یکی از مولفه های حقوقی سیاسی افراد است و حق رای دادن، رای گرفتن و فعالیت در این عرصه نیز جزو حقوق سیاسی و از زمره  آزادی های سیاسی قلمداد می شود. بنابراین آحاد جامعه به هر میزانی که مطابق مقررات از آزادی سیاسی بیش تری برخوردار باشند; رقابت سیاسی هم بیش تر خواهد بود.
(0) نظر
برچسب ها :
احزاب و ميزان مشارکت مردم در انتخابات
احزاب و میزان مشارکت مردم در انتخابات  
 
نویسنده : سالا ر غریب زاده *
احزاب و نیروهای سیاسی تحت شرایط اجتماعی پدید می آیند. حزب سیاسی سازمانی متشکل و استوار برای مبارزه است که در محدوده جغرافیایی یک کشور، ایالت، استان و... با کسب مواضع و مناصب حکومتی به اندازه کافی قدرت را به دست می آورد (یا می کوشد به دست آورد) که بتواند به هدف های معنوی و مادی خود تحقق بخشد. طبعا می بایستی جامعه مدنی به میزانی از پیشرفت و پیچیدگی رسیده باشد تا ضرورت پیدایش احزاب به عنوان نماینده منافع و علا یق گوناگون پیش بیاید. به علا وه بخش های قابل ملا حظه ای از جمعیت باید از لحاظ فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی آمادگی مشارکت در حیات سیاسی را به دست آورده باشند. کارکرد احزاب و جریانات سیاسی نیز می بایست در جهت اهداف ملی باشد. درگیری های جناحی، منازعات سیاسی گسترده و خسته کننده نیز تلا ش ها را به سوی جلب منافع شخصی و غفلت از مصالح و منافع ملی هدایت می کند.
کارکرد اصلی احزاب در جوامع توسعه یافته انتقال مطالبات و خواسته های توده مردم به ساختار حاکمیت است در حقیقت می توان گفت که احزاب به مثابه سوپاپ اطمینان نظام سیاسی عمل می کنند. تجربه ثابت کرده است که هر گاه این دریچه با اختلال و ناکارآمدی روبه رو شود قطعا در درازمدت حاکمیت با بحران های مختلفی مواجه می شود.
در کشور ما یک رقابت سازنده بین احزاب وجود ندارد. گروه های سیاسی در پی حذف یکدیگر بوده همدیگر را متهم می کنند و مدام آرزوی انحلا ل حزب مخالف وجود دارد. اختلا ف اساسی احزاب و سیاست مبتنی بر حذف دیگری و خارج کردن آن از صحنه سیاسی کشور نقش اصلی در کاهش میزان مشارکت ملت در انتخابات را خواهد داشت. مشارکتی که کاهش آن به زیان کشور تمام خواهد شد.
در هر کشوری هنگامی که برخی از اصول قانون اساسی نادیده گرفته می شود مناسبات میان دولت و ملت دچار بحران می گردد. در چنین شرایطی فضای سیاسی کشور غیربهداشتی و ناسالم خواهد شد به طوری که احزاب سیاسی درون حاکمیت و بیرون از حاکمیت نمی توانند وظایف خود را به درستی انجام دهند. در این صورت تقابل میان نیروهای سیاسی درون نظام باعث شکاف میان حاکمیت و ملت می شود و رژیم سیاسی با افت مشروعیت مواجه شده و جامعه دچار مشکلا تی می گردد.
* کارشناس ارشد علوم سیاسی
 
(0) نظر
برچسب ها :
احزاب مردم ومشاركت هاي سياسي

احزاب مردم ومشارکت های سیاسی

 

انتخابات و بسترهای مشارکت
مشارکت سیاسی چیز جدیدی نیست بلکه انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی در متن و بطن خود اصل«مشارکت سیاسی» را در خود نهفته دارد.
بنابراین در خصوص توسعه سیاسی و اینکه این مسئله در اصل و متن و محتوای نظام ما پذیرفته شده است جای هیچ بحثی نیست.
حتی «تمرکز گراهایی » که برای مردم سهم اندکی در جامعه قایل اند نیز پیرامون اصل مشارکت سیاسی و توسعه سیاسی چندان بحث نمی کنند اما هنگامی که سخن از نمادها و عینیت ها می شود این بحث اهمیت پیدا می کند.
در بحث چگونگی زمینه ها ی تحقق و عینیت مشارکت سیاسی چند پارامتر سهم مردم، احزاب و تشکل ها و متولیان قوای سه گانه مهم است و باید به آن پرداخت.
احزاب و تشکل های سیاسی در طول تاریخ تحول سیاسی ایران آن نقش واقعی که می توانستند در تثبیت حضور و مشارکت مردم داشته باشند ایفا نکرده اند به همین سبب سه رکن مردم، احزاب و حکومت هر گز نتوانستند با هم تعامل روشنی داشته باشند، برای بهبود این وضعیت، انتظاری که از احزاب و تشکل های سیاسی می رود این است که با پذیرفتن اصل تحمل یکدیگر و شناخت حق ابراز سلیقه های مختلف در چار چوب قانون اساسی پا به عرصه فعالیت بگذارند؛ در این صورت است که بسیاری از مسائل جامعه در درون این نظام و با تکیه بر ارزش های نهفته در آن قابل حل خواهد بود.
اما سؤال این است که چگونه می توان توسعه سیاسی و مشارکت سیاسی را نهادمندساخت؟
یعنی گرایش به این مسئله باید باشد که اصل حضور و مشارکت سیاسی، چار چوب ها و ضوابط مشخص و مدونی داشته باشد یعنی از ضابطه و استمرار برخوردار شود و البته در دهه سوم انقلاب بدین منظور به احزاب و گروه های سیاسی میدان داده شد که مجموعیت مدیریت جامعه سهمی در تثبیت حضور و مشارکت سیاسی مردم داشته باشد و به همین منظور نیز بود که ریاست محترم جمهوری روی این مسئله که احزاب و گروه های سیاسی و همه گرایش ها و سلایق مختلف باید شناسنامه دار باشند تاکید کرد.
یکی از معضلات اساسی جامعه ما در عرصه مسائل سیاسی آن است که افراد صاحب نظر وصاحب نفوذ در صورت اثبات ناکار آمدی راهها و دیدگاه های ارائه شده ایشان مواضع قبلی خود را انکار و از پذیرش عواقب آن شانه خالی می کنند برای رهایی از این معضل باید همه حرکت ها در قالب احزاب و تشکل های سیاسی شناسنامه دار شوند.
اگر احزاب و تشکل ها نظراتشان را در قالب مرامنامه ها و بیانیه های رسمی ابراز کنند قدرت تشخیص و در نتیجه میدان تحرک مردم بیشتر خواهد شد و از طرفی هر کس پاسخگوی نظرات و دیدگاه های خود خواهد بود.
اما در مبحث انتخابات که قطعاْ جلوه ای از حضور و مشارکت سیاسی مردم است دو یا سه مسئله باید مورد توجه قرار گیرد یکی احزاب و تشکل ها و نقش آنها در انتخابات دوم انتخاب کنندگان و سوم انتخاب شوندگان. دراین میان متولیان جامعه اعلام کرده اند که دو اصل باید از طرف مجریان انتخابات مورد توجه واقع شود: نخست اینکه مانعی برای حضور و نقش آفرینی انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگانی که می خواهند در چاچوب قانون اساسی و قوانین موضوعه در عرصه حاضر شوند وجود نداشته باشد؛ دوم برگزاری انتخابات سالم .
طبیعی است که در این جهت قوانین و مقررات جاری کشور نقش محوری و اساسی دارد. قانون باید به گونه ای تنظیم شود که اصل مشارکت سیاسی در آن به عنوان هدف ملحوظ باشد یعنی به نظر دولت عینکی که به چشم تنظیم کنندگان و تدوین کنندگان قانون است باید عینک خوش بینی به آحاد جامعه باشد اساس عمل باید قانون اساسی باشد که اصل را بر برائت می گذارد. از طرف دیگر تکلیف اجرا و نظارت باید روشن شود ناظر باید بداند وظیفة او چیست؟ و مجری هم باید بداند چگونه عمل کند؟ لذا ضرورت دارد که اجرا و نظارت بر اساس ضابطه و قانون تعامل داشته باشند.

(0) نظر
برچسب ها :
21

بیست و یک

هنگام روز

کجا می روی

در خانه بمان

غمگینم

گیلاس ها بر درختان نشسته اند

پرنده از تنهایی

پر نمی زند

هراس دارد

من

همواره در روز

زخم قلبم را به تو

نشان می دهم

در خانه بمان

آوازها

از خانه دور است

یک ستاره

هنوز در آسمان

مانده است

شب می شود

گلهای سرخ

در شب

در باغچه دیده نمی شوند

در باغچه یادبود تو است

کنار این بوته های گل سرخ

می خواستی بمیری

مردی

به تو بانگ زدیم

تو را صدا کردیم

تو مرده بودی

یار من

لحظه ای در بهشت

دوام آور

شب تمام می شود

کلید خانه را

گم کرده بودیم

در کوچه ماندیم

در کنار خانه

علف ها روییده بود

اما چه سود

سایه نداشتند

زاده شدم

که لباس نو بپوشم

جمعه ها تعطیل باشد

در تابستان

آب سرد بنوشم

عشق را باور کنم

کلمات مرا به ستوه نمی آورد

انگشتانم

در میان برگهای درختان

تسلیم روز می شوم

لباسها بر تنم

کهنه است

من

در تابستان آب گرم

می نوشم

هنوز تشنه ام

(2) نظر
برچسب ها :
20

بیست

فرصتی بخواهید

تا گیسوان خود را در آفتاب کنار رودخانه

شانه بزنید

فرصتی بخواهید

که مخفی ترین نام خود را

که خون شما را صورتی می کند

از رود بزرگ بپرسید

به نام آن اسب

به نام آن بیابان

شما فرصت دارید

تا چیدن گندم ها

تا زرد شدن کامل گندم ها

عاشق شوید

فقط روزهای کودکی رابرای یکدیگر

نگویید

گندم ها زرد شدند

گندم ها چیده شدند

نان گرم آماده است

ولی

شما کنار بوته های زرد ذرت باشید

آب را در کوزه بریزید

کوزه را کنار تنها بوته ی گل سرخ

بگذارید

ما

شما را هنوز به خاطر آن گل سرخ

دوست داریم

(0) نظر
برچسب ها :
19

نوزده

چه سرگردان است این عشق

که باید نشانی اش را

از کوچه های بن بست گرفت

چه حدیثی است عشق

که نمی پوسد و افسرده نیست

حتی آن هنگام

که از آسمان به خانه آوار

شود

(0) نظر
برچسب ها :
X