[تنگ‏نظري فقها]

[تنگ‏نظری فقها]

فقهای کنونی در نظر و رأی خود مبنی بر ممنوعیت اشتغال زنان، دچار تنگ‏نظری و عدم واقع‏نگری شده‏اند؛ بر خلاف فقهای پیشین که به گمان خود با اجتهاد در قرآن و سنت، زن را از کار کردن منع کرده‏اند. انگیزه هر دو گروه، داده‏ها و طبیعت جامعه بوده است. در گذشته زنان به همان راحتی ازدواج می‏کردند، که طلاق می‏گرفتند. در نتیجه همیشه کسی بود که آنان را بگیرد و نفقه دهد، حتی زنان مدت عِدّه مرگ یا طلاق را به فراموشی می‏سپردند تا پیش از موعد ازدواج کنند. ماوردی که در قرن پنجم هجری زندگی می‏کند، در کتابش «الاحکام السلطانیه» از جمله وظایف قاضی را الزام زنان به عده نگه داشتن می‏داند.26 اما ازدواج و طلاق سهل و ساده، اکنون ـ بلکه از مدتها پیش ـ وجود ندارد و زن خود را ملزم به کار کردن و تأمین نیازها به دست خود می‏بیند.

همکاری و پشتوانه اجتماعی که در زمان فقهای پیشین میان مردم بود، اکنون در جامعه ما کم شده، مدتهاست روحیه فردگرایی و خودمحوری گریبانگیر انسانها شده است و مردان و زنان خود را ملزم به کمک به زنان مطلقه یا کوخ‏نشین ـ حتی اگر صغیر داشته باشد ـ نمی‏بینند و یا این کار را به رغم میل خود و به خاطر سرزنش مردم و خجالت انجام می‏دهند. در این وضعیت زن چاره‏ای جز کار برای تأمین نیازهای خود و فرزندان ندارد.

این وضعیت می‏طلبد زن توانایی کار یا حرفه‏ای را داشته باشد، نه اینکه ـ چنان برخی فقها می‏گویند ـ فقط بتواند خانه شوهر را اداره کند! بسیاری از اوقات به سبب مشکلات و نیازهای زندگی کنونی، مرد نمی‏تواند نیازهای خانواده را تأمین کند و کار کردن زن بسیار ضروری می‏نماید. اگر شوهر خِسّت داشته یا در خرج کردن سخت‏گیر باشد و همسر آبروداری کند و نخواهد به محاکم پناه بَرَد و ادعای نفقه نماید ـ به خصوص اگر چند فرزند داشته باشد ـ آیا حق ندارد کار کند و نیازهای خود و فرزندانش را برآورد؟ البته علل دیگری را می‏توان برای وجوب کار کردن زن برشمرد که پایان ندارد.

فقیهان کنونی نقش فقه و فقیه را درست نمی‏شناسند و نمی‏دانند با دگرگونی عرف و سنتها و شرایط زمان و مکان، فتوا تغییر می‏یابد. فقه، بنا بر تعریف «ابن‏القیم الجوزیه» یعنی همین تغییرات! وی می‏افزاید:

«اگر فقط به آنچه در کتابها هست، بی‏آنکه اختلاف عرف و مصالح آنان و شرایط زمان و حالات نگریسته شود، کسی فتوایی بدهد، گمراه بوده و دیگران را نیز گمراه کرده است. این کار خیانت به دین است و مثل این می‏ماند که طبیبی مردمان را به آنچه در کتابها نوشته‏اند، مداوا کند، بی‏آنکه به اختلاف [آب و هوای] شهرها و مصالح و زمان و طبیعت آنان بنگرد. این طبیب و آن فقیه، نادان و جاهل بوده، به [سلامت] دینی و جسمی مردم آسیب می‏رسانند.»27 سخن ابن‏القیم به روشنی می‏فهماند که فقه [به خودی خود [مقدس نیست، بلکه برای مصلحت بندگان وضع شده، وقتی قاعده‏ای فقهی معقول است و اجرا می‏شود که به هدف و علت (حکمت) تشریع دست یابد، که با تغییر احوال و زمان و مکان، هدف متغیّر است. اگر فقهای کنونی فقه را مقدس می‏دانند، باید دست از قواعدی همچون «الضرورات تبیح المحظورات» یا «لا ضرر و لا ضرار» بشویند، در حالی که قواعدی چنین، روح اسلام است و با توجه به وضع زمان، کار کردن زن را روا می‏شمرد.

(0) نظر
برچسب ها :
[نظر فقيهان شيعي]

[نظر فقیهان شیعی]

«سید یزدی در عروة الوثقی و سید حکیم در مستمسک گفته‏اند: اگر زن برای خدمت در مدت معینی، [تعهد و توان خود را] اجاره دهد و پیش از انقضای این مدت، ازدواج کند، اجاره [و تعهد] باطل نمی‏شود، حتی اگر خدمت منافی بهره‏جویی شوهر و حقوق زناشویی باشد. در این حکم تفاوتی نیست شوهر در هنگام ازدواج، تعهد زن را بداند یا نداند، زیرا دو حق اینجا هست: حق خدمت و حق شوهر. اگر زن بتواند هر دو را انجام دهد، که خوب، و اگر جمع میان آن دو ممکن نباشد و تزاحم کنند، حق پیشتر که تعهد خدمت است، مقدم است، چون اگر حقوق شرعی مزاحم هم شوند، ترجیح با حق سابق است. بنابراین شوهر حق اعتراض یا فسخ تعهد زن را ندارد و همسر ناشزه محسوب نمی‏شود. اما اگر پس از ازدواج تعهد خدمت دهد و با حق شوهر منافات داشته باشد، بدون اذن و اجازه شوهر، تعهد خدمت درست نیست. اگر تعهد، با حق شوهر مطلقا منافات ندارد؛ مثلاً تعهد قرائت قرآن یا بافتن پیراهن با نخ کاموا یا پشم را بدهد، اجاره [و تعهد [صحیح است حتی اگر شوهر اذن ندهد».22 متانت و منطقی بودن و واقع‏نگری نظر این فقیهان مشهود است. اینان اگر کار کردن زن پس از ازدواج را به موافقت شوهر ربط داده‏اند، به معنای اولویت حضور زن در خانه کشورگشایی‏های مسلمانان و استقرار آنان در جوامع دیگر و آمیختگی‏شان با امتها و ادیان و باورهای جدید موجب واکنشها و پیامدهایی در تمامی زمینه‏ها از سوی مسلمانان شد برخی از این پیامدها مربوط به زن می‏شد.

است. بدون تردید این اجتهاد همخوان با واقعیتهای اجتماع در آن زمان است.

[نظر ابوحنیفه] ابوحنیفه فتوا داده است: زنان می‏توانند قاضی شوند، اما در مواردی که نمی‏توانند شهادت و گواهی دهند، یعنی در حدود و جنایات، نمی‏توانند قاضی باشند.23 [نظر طبری] امام ابن‏جریر طبری، قضاوت زن در تمامی احکام را روا می‏داند.24 نظر این رهبران دینی کجا و رأی فقیهان و نویسندگان معاصر کجا! با اینکه منصب قضا در جامعه اسلامی از مهمترین و خطیرترین مناصب است.

اگر کار کردن زن، به حق شوهر نقصان یا آسیبی نرساند یا به خروج از خانه نیانجامد، علما اجازه داده و افزوده‏اند: اگر زن، حرفه‏ای مثل مامایی دارد، که از وجوب کفایی زنان است، شوهر نمی‏تواند مانع بیرون رفتن وی از خانه شود25، اما حتی این قول را فقهای معاصر نگفته‏اند!

(0) نظر
برچسب ها :
[نظر فقها و قرآن و سنت]

[نظر فقها و قرآن و سنت]

نظر فقها در مورد کار کردن زن، بر قواعد قرآنی و سنت بنیان نشده، گرچه باید چنین باشد. ویژگی فقهای پیشین این بود که وقتی می‏خواستند قاعده و بنیانی نهند، هم‏رأی و زنان شاغلی که از خیلی وقت پیشتر در اثر رنج و مرارت کار روزانه زیبایی و زنانگی خود را فراموش کرده‏اند وقتی عبارت مودودی را بخوانند زهرخند خواهند زد.

در مکه و زمان رسول اللّه‏(ص) امور حسبه (مالی) را «سمراء بنت‏نهیک الاسدیه» بر عهده داشت.

وی با شلاق کسانی را که در داد و ستد غش و فریبکاری می‏کردند مجازات می‏کرد.

یکدل بوده، داده‏ها و واقعیتهای اجتماع را در نظر داشتند و رأیشان اولین و آخرین اجتهاد بود، که گاه درست بود و گاه نادرست، اما فقهای کنونی برای چاره‏جویی در موضوع کار کردن زن، داده‏های اجتماع را در اختیار ندارند، در حالی که مسأله‏ای مهم بوده، مهمتر این است که به صراحت یا به طور ضمنی، نظر خود را به اسلام نسبت دهیم.

ما به بیان نظر قرآن و سنت در باره کار زن پرداخته، نظر فقهای پیشین و کنونی را بررسی خواهیم کرد.

دین اسلام به هنگام پیدایش، برخی امور را که در جاهلیت بدان عمل می‏شد، پذیرفت و بعضی را اصلاح کرده، برخی دیگر را از بین برد و قوانین جدیدی را برای سامان‏دهی زندگی مسلمانان در اجتماع نوظهور امت اسلام، وضع کرد. اسلام در مورد کار کردن زن، وضع زمان جاهلیت را پذیرفت؛ یعنی بی‏آنکه قانون صریحی بنهد، به زن اجازه داد همچنان کار کند، زیرا دین، همان گونه که حق کار کردن مرد را مسلم و بدیهی می‏دانست، در مورد زن چنین عقیده‏ای داشت. در زمان جاهلیت، بسته به [فرهنگ] محیط، به زن اجازه کار و فعالیت حرفه‏ای داده می‏شد.10 وی به فعالیتهای بزرگ و مهم اقتصادی در جامعه می‏پرداخت و در کنار مرد خانواده یا برای ارتزاق [خود و خانواده‏اش اگر بیوه یا مطلقه بود] به عنوان یک کارگزار، فعالیت کشاورزی و دامپروری داشت. زنان برای کمک به خانواده یا ارتزاق، به صنایع دستی مشغول بودند و به زن، صنعت‏کار گفته می‏شد. وی آنچه را می‏بافت یا می‏ریسید، نیز کره و روغن یا پوست دباغی شده را می‏فروخت.11 زن فعالیت تجاری هم داشت، چه در داخل و محدود، که در بازارهای محلی یا عمومی مثل بازار عکاظ، خرید و فروش می‏کرد، و یا در محل کسب خود که در طول سال کار می‏کرد و محصولات دست سازش را می‏فروخت یا کارهای زنان را که برای وی کار می‏کردند و آنچه را ساخته شده از بازار می‏خرید، خرید و فروش می‏کرد.

از شمار این زنان «ام منذر بنت‏قیس» است که ظاهرا در زمان رسول اللّه‏(ص) خرما می‏فروخت و «اسماء بنت‏مخرمه بن‏جندل» که عطرفروش بود و از یمن عطر وارد می‏کرد و در مدینه می‏فروخت.12 برخی از زنان تجارت خارجی می‏کردند و ثروتمند بودند، مثل «هند بنت‏عتبه» و «خدیجه بنت‏خویلد»، اولین همسر پیامبر گرامی(ص).

در مقایسه با باقی حرفه‏ها، تجارت اهمیت و موقعیت خاصی داشت و کسانی بدان می‏پرداختند که شخصیتی قوی داشتند و دوراندیش بودند و می‏توانستند با مردم روابط و پیوند خوبی داشته باشند.

افزون بر این کارها، زنان در زمینه فکری و ادبی نقش داشتند و کاهن، شاعر، حکیم و مرجع رفع اختلاف بودند.

* * * اگر کار و فعالیت زنان در زمان اسلام را ادامه وضع زمان جاهلیت بدانیم و اگر قرآن آیه صریحی در باره کار کردن زنان نیاورده باشد، همچنان که در باره مردان نیاورده، آیا می‏توانیم بدین سبب بگوییم: کار کردن مرد حرام است؟! گرچه در قرآن به طور ضمنی اشاره به کار کردن زنان شده است. قرآن مَهر را بر مرد شرعا واجب کرده، ارث بردن زن را پذیرفته و سهم مشخصی از ارث را در هر وضعی برای وی در نظر گرفته است. این حقوق و اموال، «سرمایه»ای برای زن است که باید آن را توسعه و رشد دهد. قرآن می‏پذیرد وی قانونا شایستگی دارد پیمان ببندد و خرید و فروش و رهن و ... کند.

در سنت ـ که از جمله وظایف آن تشریح و تبیین محتوای قرآن است ـ مطلبی در باره ممنوعیت کار کردن زن نیامده، خلاف آن را درست دانسته، کارهایی را که پیشتر زنان انجام می‏دادند، ادامه داده‏اند.13 اسلام در این حد متوقف نشد، بلکه زن را به حضور در فعالیتها و به عهده گرفتن وظایف و مناصبی خواند که به مقتضای جامعه نوپیدای اسلام به وجود آمده بود. در مکه و زمان رسول اللّه‏(ص) امور حسبه (مالی) را «سمراء بنت‏نهیک الاسدیه» بر عهده داشت. وی با شلاق کسانی را که در داد و ستد، غش و فریبکاری می‏کردند، مجازات می‏کرد.14 امور حسبه از مهمترین و خطیرترین مناصبی است که شخص می‏تواند در جامعه اسلامی بر عهده گیرد. بنا بر تعریف ماوردی از امور حسبه، که امر به معروف به هنگام ترک آن و نهی از منکر در وقت انجام آن است،15 مسؤولیت امور حسبه، حد و مرزی نمی‏شناسد. از واگذاری این مسؤولیت به زن می‏توان میزان اعتماد بالا به تواناییها و شایستگی‏های زن را در پذیرش مسؤولیت، در زمان پیامبر(ص) فهمید. در جنگهای پیامبر(ص) بسیاری از زنان مانند مردان نقش داشتند.16 زن به فعالیتهای مذهبی می‏پرداخت و مانند عابدی فقیه از پیامبر روایت می‏کرد و رسول اللّه‏ برای وی حدیث می‏گفت. زن در زمینه شعر هم بارز و برجسته بود.

* * * موضع اسلام در باره کار کردن زن، موضع درست و طبیعیِ دینی است که در پی ساختن اجتماعی استوار و به هم پیوسته است و می‏داند ساختن چنین جامعه‏ای نیازمند تلاش و حضور فعال و بنیادی زن است و به خوبی آگاه است، نقش مهم و اساسی زن در ساختن اجتماع کوچک خانواده، مانع ایفای نقش وی در ساختن جامعه بزرگ اسلامی، از طریق کار کردن نیست.

حق کار کردن زن که اسلام پذیرفته، پذیرش انسان بودن زن و جزء احترام و تقدیری است که دین نوظهور اسلام برای وی قایل بود. این حق، عمل کردن به مفاد آیه 17 سوره توبه است:

«مردان و زنان مؤمن، سرپرست یکدیگرند و همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر می‏کنند.» در زمان خلفای راشدین، مانند زمان پیامبر(ص)، زن مسؤولیتهای مهمی بر عهده داشت. عمر ـ خلیفه دوم ـ شفاء دختر ابی‏سلیمان را بر امور مالی و دارایی بازار مدینه گماشت. هر زمان عمر وارد بازار می‏شد، شفاء دنبال وی بود.17 اکنون اگر موضع فقهای پیشین را بررسی کنیم، علت فتوای آنان را در حرمت کار کردن زن می‏فهمیم. در قرن دوم هجری و پس از استقرار مسلمانان در سرزمینهای فتح شده، فقه شکل یکدستی را برای بیش از یکصد سال پیدا کرد. در پی پرسشهایی که از فقیهان می‏شد و به گونه فتوا و حکم، عمومیت می‏یافت، قوانین فقهی به وجود آمده، گذشته از گرایشهای شخصی، بازتاب اوضاع اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جامعه‏ای بود که فقیه می‏زیست. پیشینه سترگ سیاسی و اقتصادی و اجتماعی که در صد سال ـ فاصله میان وفات پیامبر و ظهور فقه ـ بر جای ماند، به شکلی پنهان و پیچیده، قواعد فقهی را سمت و سو می‏داد.

کشورگشایی‏های مسلمانان و استقرار آنان در جوامع دیگر و آمیختگی‏شان با امتها و ادیان و باورهای جدید، موجب واکنشها و پیامدهایی در تمامی زمینه‏ها، از سوی مسلمانان شد. برخی از این پیامدها مربوط به زن می‏شد. بیم مردان از آبرو و ناموسشان موجب فشار و سختگیری بر زنان و خانه‏نشینی آنان شد. مردان می‏ترسیدند زنان با مردهای غیر عرب و غیر مسلمان اختلاط و ارتباط داشته باشند. به مردان مسلمان اجازه داده شده بود با زنان غیر مسلمان ازدواج کنند، ولی ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان، به راحتی انجام نمی‏شد. فکر ازدواج زن عرب با نژادی دیگر پذیرفته نبود و اگر ازدواجی صورت می‏گرفت، به زور فسخ می‏شد.18 سختگیری بر زنان و اجبارشان بر خانه‏نشینی، به منظور پیشگیری از پیامدهای سوء بود و پیش از آنکه توسط فقها قانونمند شود، رواج و گسترش یافت.19 [خانه‏نشینی اجباری زنان دلایل دیگری هم داشت:] وضع آشفته سیاسی؛ جنگهایی که میان مسلمانان پیش آمد و زنان فعالانه و به طور مستقیم ـ و حتی در سطح رهبری ـ در آن شرکت داشتند، مثل جنگ جمل به رهبری عایشه (همسر پیامبر) و گاه غیر مستقیم در نبرد حضور داشتند که کتابهای تاریخی از آن سخن گفته است، مانند فعالیت زنان خوارج، نیز گفتگوی معاویه با زنان که چرا در جنگ، با امام علی(ع) همراهی کردند.

آنچه برشمردیم باعث شد مردان بر زنان سخت گیرند و از فعالیت آنان جلوگیری کنند، گرچه در قرآن و سنت دلیلی وجود نداشت که زن را از حضور و فعالیت باز دارد.

شاید بتوان گمان کرد حقوق بسیار و آزادی گسترده و برابری حقوق و تکالیف زن با مرد به عنوان یک انسان که اسلام به ارمغان آورد، موجب شد مردان سعی نمایند زن را پایبند و محبوس در خانه کنند و احادیث دروغی را در تأیید عمل خویش جعل کنند، همچون: اگر زن بدون اجازه همسر از خانه بیرون رود، هر چه که خورشید و ماه بر آن می‏تابد، زن را نفرین می‏کند، مگر اینکه شوهر راضی شود.20 فقه برای قانونمند کردن وضع موجود، پا پیش نهاد و از آیاتی همچون «و قَرْنَ فی بیوتِکنّ؛ در خانه‏هایتان بمانید» بهره گرفت، در حالی که این آیه به روشنی، به زنان پیامبر(ص) اختصاص دارد، زیرا در آغاز آن «یا نساء النبی لستُنَّ کأحد من النساء» (احزاب/ 33) است. زنان رهبر و پیامبر امت، احکامی خاص دارند، تا رفتارشان مورد نکوهش دیگران قرار نگرفته، پیامبر(ص) اذیت نشود.21 فقهایی که اعتقاد به خانه‏نشینی زنان دارند، از آیه «و للرجال علیهن درجة» که در آغاز آن «و لهُنّ مثل الذی علیهن بالمعروف» است، نیز از آیه 43 نساء «الرجال قوامون علی النساء» استفاده کرده‏اند. همچنین از احادیثی که زن را به پیروی از همسر تشویق می‏کند، در حالی که این آیات و احادیث به دلیل منطقی هدفی جز این ندارند که رهبر کشور کوچک خانواده را تعیین کنند؛ رهبری که در اداره و رهبری، باید ستمگر و زیاده‏طلب نباشد.

* * * با بررسی گفتار فقها و نویسندگان معاصر [از اهل سنّت] در باره کار کردن زن، می‏بینیم که برخی فقها امانتدار و واقع‏نگر نبوده، در فهم نقش فقه و فقیه، کوته‏نظری کرده‏اند. این سخنی گزاف نبوده، ارزیابی خواهد شد. امانتدار نبودند، چون نظر خود را برگرفته از قرآن و سنت قلمداد می‏کردند، در حالی که ما نظر این دو را در باره کار زن گفتیم. افزون بر این، تمامی اقوال فقهای پیشین را نیاورده، به برخی گفتارها اعتماد و بسنده کرده‏اند، ولی چنین وانمود کردند که رأی تمامی فقها چنین است! اما مطلقا چنین نیست، مثلاً مذهب جعفری (شیعی) نه تنها کار کردن زن را قبول دارد، بلکه فراتر از این را معتقد است. «مغنیه»، مسؤولیت امور حسبه حد و مرزی نمی‏شناسد از واگذاری این مسؤولیت به زن می‏توان میزان اعتماد بالا به تواناییها و شایستگی‏های زن را در پذیرش مسؤولیت در زمان پیامبر(ص) فهمید.

رأی فقهای شیعی را در بحث اجاره چنین گزارش می‏کند:

(0) نظر
برچسب ها :
[نظر فقهاي كنوني]

[نظر فقهای کنونی]

نظر فقها و نویسندگان کنونی، به رغم توجیهات گوناگون در منع کار زن، تماما مستند به دلایل و اعتقادات فقهای پیشین است. دست کم به خاطر روابط زناشویی، بیشتر قواعد مکاتب فقهی، صراحت در منع زن از کار دارد، به دلیل اینکه شرعا بر مرد واجب است نفقه بپردازد.

کاسانی، از فقهای بزرگ حنفی می‏گوید:

«از جمله حقوق مرد، پس از ازدواج این است که زن در خانه بماند و کار نکند، و تأمین نیازهای زن بر عهده مرد باشد.»8 سرخسی تأکید می‏کند:

«آشکارا معلوم است زنان نمی‏توانند کسب و کار کنند. کار زنان موجب فتنه است.»9 * * * بیرون رفتن زن از خانه، بنا بر نظر فقها، بسته به اجازه همسر است، مگر اینکه پدر و مادر زن بیمار باشند و یا زن بخواهد به دیدن آنها برود. اگر زن بدون اجازه همسر، از خانه بیرون رود، فقها معتقدند وی ناشزه بوده، مجازات وی، عدم وجوب پرداخت نفقه است. بدین ترتیب کار کردن زن، بیرون از خانه، مشروط به رضایت همسر است. از این‏رو بسیاری از زنان به دنبال کار خارج از خانه نیستند، زیرا نمی‏خواهند نافرمانی همسر را کرده، حق دریافت نفقه را از دست بدهند. همچنان که پیشتر وضع زندگی بدین دشواری نبود، طرحهای آزادسازی زن، از راه کار کردن، هنوز محقق نشده است.

(0) نظر
برچسب ها :
فرهنگ و انديشه / ديدگاه اشتغال زنان از نگاه قرآن و سنت، و نظر فقهاي گذشته و حال

فرهنگ و اندیشه / دیدگاه اشتغال زنان از نگاه قرآن و سنت، و نظر فقهای گذشته و حال

شیماء الصرّاف عبداللّه‏ امینی در مقاله تقدیمی، خانم صرّاف که قانوندان و پژوهشگر عراقی است، نظریات اهل سنت و شیعه در باره کار کردن و فعالیتهای بیرون از خانه بانوان را گزارش می‏کند. وی آرای فقها و نظریه‏پردازان گذشته و حال را بیان کرده، دلایل آنها را نقد و بررسی می‏نماید. نقد وی عمدتا متوجه آن دسته از دیدگاههای فقهای اهل سنت است که در نگاه نویسنده درک جامعی از شرایط زنان ندارند.

آشنایی با آرای اهل سنت و دلایل آنان، نیز معرفی منابعی در این باره و در ضمن بیان نظر برخی علمای شیعی، نگاه تازه و متفاوتی است که از امتیازات مقاله به شمار می‏آید. گرچه پیام زن بیم آن دارد قلم نویسنده تند رفته، جانب‏دارانه و با زنانه‏نگری (فمنیسم) مسأله را بررسی کرده باشد. به هر روی ارزیابی خوانندگان و صاحب‏نظران فرزانه، راهگشاست.

این مقاله در مجله لبنانی «منبر الحوار»شماره 15، سال 1989 آمده است که اینک برای علاقه‏مندان به فارسی برگردانده می‏شود.

* * * موضوع کار کردن زن مسلمان در بیرون از خانه، همچنان باعث اختلاف نظر شد میان موافقان و مخالفان است. از آن‏رو که غالب افراد گروه دوم، به شکل صریح یا ضمنی ادعا دارند عقیده‏شان موضع اسلام است، در این مقاله به بیان مسأله از نگاه اسلام (قرآن و سنت) و نظر فقهای پیشین و معاصر پرداخته‏ایم.

نگاشته‏های فقها و نویسندگان معاصر که به بازگشت به اصول اسلامی در بنیان خانواده و در تعیین وظایف زن و مرد دعوت می‏کند، اصرار دارد جای زن در خانه است و نخستین و آخرین وظیفه اصلی او، خانه و شوهرداری و تربیت فرزندان است.

هر یک از این فقها، دلیل و سببهایی را برای نظر خود مطرح می‏کنند. «رشیدرضا» فطرت را دلیل چنین اعتقادی می‏داند:

«فطرت می‏طلبد زن به بارداری و شیردهی و نگهداری و تربیت فرزندان و به کارهای خانه بپردازد.»1 «حکیمی» با نظر وی موافق بوده، دلیل دیگری: عدم توانایی انجام کارهای سختِ بیرون از خانه را می‏افزاید و توصیه می‏کند: اگر به کارهای خارج از منزل علاقه دارد، به شعرسرایی و نویسندگی بپردازد.2 گرچه می‏گویند کارهای خانه ـ به تنهایی ـ سخت و خسته‏کننده بوده، بیشتر این کارها، به فعالیت جسمی نیاز دارد.

اگر بپذیریم زن توان کارهای سخت را ندارد، آیا نویسنده (حکیمی) نمی‏داند تمام کارهای خارج از خانه نیازمند فعالیت بدنی نیست؟ حق داریم بپرسیم: چگونه این «موجود نازک و لطیف» [! [توانست مشقتهای هجرت را در زمان رسول اللّه‏(ص) تحمل کند؟! نیز حضور فعالی در جنگها داشته باشد!

دکتر مصطفی سباعی می‏گوید: تا وقتی بر شوهر، شرعا واجب است نفقه بدهد، زن حق کار کردن ندارد.3 دلیل دیگر این است که: زن از فریب و مکر مردان، در امان مانده، جایگاه والا و پاک وی در اجتماع محفوظ ماند.4 حقیقت این است که در مقابل این دلیل که پرسش‏برانگیز است، متحیریم! آیا مردان هیچ کاری در محیط کار جز فریب دادن و گول زدن زنان ندارند؟! آیا زنان این قدر کم خِرَد و ساده‏اند که به آسانی، به بازی گرفته شوند؟!

از شمار نویسندگانی که به منع فعالیت زن در خارج از خانه معتقد است ـ بی‏آنکه دلیل روشنی ارائه دهد ـ دکتر احمد فرج، در کتاب «المؤامرة علی المرأة المسلمة» است.5 دلایل «مودودی» برگرفته از قرآن و سنت، و دلایل فقهای پیشین است که گفته خواهد شد. مودودی در کتابش (الحجاب) دلیلی دیگر آورده که: بیرون رفتن زن از خانه برای کار، یعنی اختلاط با مردان و به دنبال آن، فساد، به سبب وجود اسباب آن، که فتنه نگاه و زبان و شنیدن صدای زن است.6 زنان شاغلی که از خیلی وقت پیشتر، در اثر رنج و مرارت کار روزانه، زیبایی و زنانگی خود را فراموش کرده‏اند، وقتی عبارت مودودی را بخوانند، زهرخند خواهند زد.

برخی از فقها و نویسندگانی که با اندیشه مودودی ـ مبنی بر ماندن زن در خانه و وقف خویشتن برای همسر و فرزندان ـ موافق‏اند، علت این نظریه را دلایل علمی می‏دانند که اثبات می‏کند ذکاوت و تواناییهای جسمانی زن، کمتر از مرد است.7 این نظریه‏پردازان نمی‏دانند یا خود را به نادانی می‏زنند که اداره خانه، این کشور کوچک، نیازمند ذکاوت و مهارت و نیروی بدنی پرتوانی است و از مهمترین و خطیرترین وظایف زندگی، تربیت فرزندان است. در این صورت چگونه می‏توان این امور را به دست کسی سپرد که به گمان این آقایان، بهره کمی از ذکاوت و آگاهی دارد؟!

این نظریه‏ها و مشابه آن بسیار بوده، دلایل آن تقریبا یکی است.

(0) نظر
برچسب ها :
ه- گسترش تهمت و سوءظن

ه- گسترش تهمت و سوءظن

یکى از آثار بدحجابى سوء ظن افراد جامعه و تهمت زدن به زنان و دختران بدحجاب است. از آن جا که افراد بدحجاب بر خلاف فرهنگ جامعه اسلامى، حجاب اسلامى را رعایت نکرده و با پوشش و ظاهر نامناسب به جامعه وارد مى‏گردند، ممکن است مورد سوء ظن افراد جامعه واقع شوند، افراد جامعه مى‏گویند: چنین شخصى که به این راحتى احکام الهى را زیر پا نهاده و از غضب الهى نمى‏ترسد چه بسا خلاف‏هاى دیگرى را انجام دهد.

اسلام از حقوق زنان با حجاب و با ایمان دفاع مى‏کند و در سوره نور مى‏فرماید:

ان الذین یرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوا فى الدنیا و الاخره و لهم عذاب عظیم58

زنان پاکدامن و دور از هر آلودگى و با ایمان را مورد تهمت قرار ندهید و اگر کسى چنین کند در دنیا و آخرت لعنت شده و عذاب بزرگى براى آن هاست.

امیرالمؤمنین على علیه‏السلام در ضمن گفتارى به فرزندش امام حسین علیه‏السلام مى‏فرماید:

واکفف علیهن من ابصارهن بحجابک ایاهن فان شدة الحجاب ابقى علیهن .

از طریق حجاب و پوشش بانوان، آن‏ها را بپوشان، چرا که رعایت حجاب به طور جدى و محکم زنان را به طور سالم‏تر و پاک‏تر حفظ خواهد کرد59 .

روشن است که یکى از موارد حفاظت از بانوان، حفاظت از آنان در برابر سیل شایعات و تهمت‏هاى نارو است.

امام على ع مى‏فرماید: من وضع نفسه مواضع التّهمة فلا یلو منّ من اساء به الظّن کسى که خود را جایگاه تهمت قرار داد، نباید جز خود را نکوهش کند60 بنابراین، زنى که به پوشش کامل خود اهمیت نمى‏دهد، نمى‏تواند مانع بروز حرف و حدیث‏هاى یاوه‏گویان شود، کمااین که نمى‏تواند آنان را مورد ملامت خود قرار دهد.

(0) نظر
برچسب ها :
د- تنزل بهره‏ورى در فعاليت‏هاى اجتماعى

د- تنزل بهره‏ورى در فعالیت‏هاى اجتماعى

بدحجابى زن در اجتماع از سویى نیروى کارآیى مردان را دچار توقف و رکود مى‏سازد و از سوى دیگر مانع از پرداختن جدى خود زن به کار و فعالیت اجتماعى مى‏شود.

زنى که در محل کار فکر و ذهنش مشغول خودآرایى و خودنمایى است، تمرکز فکرى لازم را براى پرداختن جدى به کار نمى‏یابد، در حالى که لازمه انجام کار و تلاش جدى و پربار حضور قلب و تمرکز حواس است.

زنان بدحجاب، مردانى را که باید با آرامش خاطر سرگرم کار و فعالیت باشند به چشم چرانى وادار مى‏کنند و هوش و حواس آنان را اندکى هم که شده، از کار معطوف به امور جنسى مى‏کنند و بدین جهت مقدارى از نیروهاى فعال اجتماع ضایع مى‏شود و کارهایى هم به طور ناقص انجام مى‏گیرد.57

(0) نظر
برچسب ها :
ج- زمينه‏سازى رخدادهاى مخاطره‏آميز

ج- زمینه‏سازى رخدادهاى مخاطره‏آمیز

بدحجابى سبب افزایش جنایت و حادثه آفرینى در جامعه مى‏شود. بى‏تردید سرچشمه بسیارى از حوادث مرگبار، درگیرى‏ها و نزاع‏هاى فردى و خانوادگى، قتل و جنایات، از بدحجابى و خودنمایى زنان آغاز مى‏گردد. وقتى در کوچه و خیابان یا در مجلس مهمانى و عروسى مختلط و همنشینى زنان با مردان نگاه مردان به زنى بى حجاب یا بدحجاب افتاد، سر و صورت آرایش کرده زن جوان از یک سو و ادا و اطوارها و راه رفتن و سخن گفتن آن چنانى از سوى دیگر، نگاه مرد را تندتر و طولانى‏تر مى‏نماید، در نتیجه همین نگاه‏هاى به ظاهر ساده موجب حوادث مرگ‏بار، تصادفات، زد و خوردها و جنایات بى شمار مى‏گردد.55 پیامبر اکرم ص فرمود:

... من جالس النساء فلابد له من الزنا و لابد للزانى من النار، سرانجام کسى که همنشینى و اختلاط با زنان کند، زنا مى‏باشد و سرانجام زناکار آتش جهنم است.56

(0) نظر
برچسب ها :
ب- سلب آرامش جوانان

ب- سلب آرامش جوانان

زندگى مادى و معنوى و تکامل انسان بستگى به شرایط و عوامل مختلفى دارد که مهم‏ترین آن‏ها سلامتى جسمى و روحى است، بشر باتوجه به اهمیّتى که براى سلامتى خود قائل است، همواره در جهت حفظ و تأمین سلامت خود کوشیده و با ایجاد مراکز علمى پژوهشى و ساخت واکسن‏هاى پیشگیرى کننده و داروهاى مختلف براى سلامتى خویش، نهایت سعى و تلاش را انجام داده و مى‏دهد.

انسان موجودى است نسبتاً ضعیف و تأثیرپذیر، چنان‏که جسم او بیمار شود روح تأثیرپذیرفته بیمار مى‏گردد و حالت طبیعى و اعتدال خود را از دست مى‏دهد54 . بنابراین تنهاپیشگیرى از بیمارى‏هاى جسمى نمى‏تواند سلامتى کامل انسان را تضمین نماید، بلکه جامعه باید از هر چیزى که سلامت و سعادت انسان را تهدید مى‏کند به دور باشد تا انسان با آرامش در آن زندگى کند و رشد و تعالى یابد.

متأسفانه بدحجابى زنان در جامعه سبب بیمارى‏هاى روحى و روانى جوانان مى‏گردد، غریزه شهوت را از مسیر خود منحرف مى‏سازد و سبب طغیان بى‏رویه آن مى‏گردد. یک خانم بد حجاب، خرمن عمر جوانان را در آتش هوس و شهوت مى‏سوزاند، راحتى و آسایش را از آنان سلب مى‏کند، عقل و اراده و فکر آنان راتحت الشعاع نیاز همراه با حرص و آز که قناعت‏پذیر نیست قرار مى‏دهد، تا حسرت جنسى بر آنان غالب شده و آن‏ها را به تباهى کشاند.

بدحجابى باعث بیدارى قبل از موعد غریزه جنسى مى‏شود و مسیر زندگى جوان را دستخوش تغییر مى‏کند و موجب گرفتارى و نابودى او مى‏گردد در حالى که این غریزه یکى از نعمت‏هاى الهى براى ادامه حیات و بقاء نسل و ایجاد جوشش و انگیزه و عشق و تشکیل خانواده بوده و در اصل براى حیات و آرامش بشر قرار داده شده است.

(0) نظر
برچسب ها :
آثار اجتماعي بد حجابي

ط. نکویی ریزی

الف- زمینه‏سازى براى نگاه آلوده

بدحجابى زن در جامعه آتش هوس را در اندرون مرد مى‏افروزد، مردان کم اراده و سست عقیده را به چشم چرانى وامى‏دارد، زنان بد حجاب بالباس و شکل و شمایل ظاهرى خود هر جوانى را وسوسه مى‏کنند، مگر این‏که مردان به آیات قرآن عمل کرده و چشم‏هاى خود را از نگاه به نامحرم فرو گیرند.

قرآن کریم مى‏فرماید: قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم50 به مؤمنان بگو چشم‏هاى خود را از نگاه به نامحرمان فرو گیرند. چشم چرانى بیمارى مهلک و خانمان براندازى است که مقدمه ورود در بسیارى از گناهان است در اثر چشم‏چرانى، بعضى از مردان با انواع حیله و فریب‏ها، دوشیزگان معصوم و ساده لوح را فریب مى‏دهند و سرمایه عفت و آبروى شان را بر باد مى‏دهند و به وادى فساد و بدبختى رهسپارشان مى‏سازند.51

چشم چرانى در سخنان معصومین ع تیرى زهرآلود از تیرهاى شیطان معرفى شده است که بدحجابى زنان مقدمه آن محسوب مى‏شود.

عن الصادق ع النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظرةٍ اورثت حسرةً طویله52

نگاه تیرى از تیرهاى زهرآگین شیطان است، چه بسا یک نگاه که حسرت طولانى در پى دارد.

پیامبر اکرم ص مى‏فرماید: و من ملأعینیه من امرأة حراماً حشاهمااللّه یوم القیمة بمسامیر من نار و حشاهما ناراً حتى یقضى بین الناس لم یومر به الى النار53

هر کس از حرام چشمش را پر سازد روز قیامت دو میخ آهنین در چشم او فرو مى‏کنند و آتش آن‏ها را بر خواهد گرفت تا به حساب مردمان رسیدگى شود آنگاه او را نیز به آتش افکنند.

روشن است که بدحجابى زنان مهم‏ترین عامل زمینه‏ساز این رفتار ناپسند در جوانان به شمار مى‏رود.

(0) نظر
برچسب ها :
1. شيوه و معيارهاى زندگى غربى

1. شیوه و معیارهاى زندگى غربى

بسیارى از غربیها, نیز برخى نویسندگان مسلمان به سبب تإثیر عقاید غربى, از دیدگاهى غربى به مسلمانان مى نگرند, بىآنکه میراث دینى و اجتماعى و فرهنگى جوامع اسلامى را در نظر بگیرند. اینان براى ارزیابى آزادى و احترامى که زنان مسلمان برخوردارند, معیارهاى غربى را به کار مى گیرند و اخلاق و قوانین اجتماعى را که با غرب همخوانى دارد, ستایش کرده, آنچه را با رفتار غربى ناسازگار باشد, منحط و به دور از تمدن قلمداد مى کنند و از اثر سوء آن در جامعه چشم پوشى مى نمایند.

از روشن ترین نمونه هاى ارزیابیهاى غربى, قضاوت در باره استفاده زنان از حجاب و دورى از معاشرت با مردان است. غربیها پیوسته این کار را نوعى تحقیر و ذلت که زنان مسلمان بدان گرفتارند, برشمرده اند. از سوى دیگر کشف حجاب و ارتباط آزادانه با مردان را ـ چنان که در جوامع غربى رواج دارد ـ شخصیت دهى و احترام به زنان قلمداد مى کنند.(1 و 4ـ7 و 11ـ19)

واقعیت تلخ آن است که عقاید و رفتار اجتماعى و شیوه زندگى غربى, همچون مقدسات, محترم شمرده شده, توسط گروهى از رهبران و نویسندگان گمراه مسلمان, ستایش مى شود, به گونه اى که از مسلمانان و کسانى که از تقلید آن سر باز مى زنند, مى خواهند حتى در ریزترین مسایل از غرب پیروى کنند. نیز برخى رهبران مسلمان از قدرتى که در اختیار دارند, سوء استفاده کرده, تصمیمهاى تندروانه اى بر ضد ملتهاى خود مى گیرند و آنها را مجبور به پذیرش معیارها و شیوه زندگى و رفتار غربى مى کنند.

گزارشهاى واقعى و آمارهاى ذیل روشن مى کند فعالیتهاى پیگیرى که در غرب مى شود, بر پایه عقاید اخلاقى درستى نیست و در پنجاه سال اخیر رفتار اجتماعى و اخلاقى غربى, دگرگونیهاى شگفتآورى داشته است,(35) به طور مثال روابط جنسى زنان با غیر شوهران خود, توسط بسیارى پذیرفته شده است. بررسیها نشان مى دهد در 1965, 70% از دانشجویان دختر یک دانشکده آمریکایى, رابطه جنسى, خارج از چارچوب زناشویى را غیر اخلاقى مى دانستند, اما این آمار در 1975 به 20% کاهش یافته است.(36 و 37)

درصد زنانى که پیش از ازدواج, روابط جنسى دارند, نسبت به دهه چهل سده بیستم, سه برابر شده است. گزارشها مى گوید: در دهه چهل, 25% از دختران, روابط جنسى را تجربه کرده اند.(28) این نسبت به 43% در 1976, 50% در 1979 و 80% در میانه دهه هشتاد مى رسد.(34 و 38 و 39) گزارشها مى گوید: شمار کسانى که در یک خانه زندگى مى کنند, بىآنکه زن و شوهر قانونى باشند, افزایش فزاینده اى در ایالات متحده (40 ـ 41) و بریتانیا دارد.(43 ـ 44)

(0) نظر
برچسب ها :
[ علل كژفهمى]

[ علل کژفهمى]

چندین عامل باعث شده در غرب, برداشتها و قضاوتهاى نادرستى از جایگاه زن در اسلام بشود, که مهمترین عوامل عبارتند از:

1. شیوه و معیارهاى زندگى غربى,

2. آموزه هاى اسلام و کردار مسلمانان,

3. درخواست برابرى مردان و زنان,

4. قوانین الهى در مقایسه با قوانین بشرى.

براى آنکه پژوهشى نقادانه از سوء برداشتها ارائه دهیم, هر یک از این عوامل نیازمند شرح و توضیح است.

(0) نظر
برچسب ها :
[ تربيت مذهبى]

[ تربیت مذهبى]

آماده کردن کودک براى زندگى, در آموزش کارهاى نیکى همچون اطاعت و احترام به بزرگترها خلاصه نمى شود, بلکه امکان فراگیرى اطاعت و ستایش از خداى سبحان و پیامبرش را نیز باید فراهم کرد, چون براى کودک, خانواده منبع شناخت واجبات و تکالیف اسلامى است. از این رو خانواده باید الگوى گذشت و مهربانى باشد. اگر خانواده شیوه و طرز رفتار درست را به موقع به کودک یاد دهد, خواهیم توانست به میزان زیادى از افکار الحادى و ویرانگر که بر نوجوانان در مراحل آینده زندگى تإثیر مى گذارد, پیشگیرى کنیم.

این نخستین مقاله اى است که به صورت مجموعه مقاله, در پى بررسى وضعیت زنان در اسلام, در مقایسه با وضع زنان در کشورهاى پیشرفته است. مقاله, علل کژفهمى و برداشتهاى نادرست از اسلام را معرفى کرده, به بررسى درستى ادعاهایى در مورد ستم و بدرفتارى با زنان با سوء استفاده از قوانین اسلامى, و ادعاى برخورد محترمانه جوامع پیشرفته صنعتى با زنان مى پردازد.

(0) نظر
برچسب ها :
[ نقش پدر و مادر در تربيت فرزندان]

[ نقش پدر و مادر در تربیت فرزندان]

از این رو در خانواده نمونه اسلامى, حفظ و تإمین مصلحت و منافع افراد, مسوولیتى مشترک و بر عهده همگان است و در بسیارى از اوقات, همکارى گروهى, وضعیت زندگى و موضع گیرى در برابر دیگران را مشخص مى کند. به طور مثال اگر کودک در خانواده اى خوشبخت و متعادل رشد یابد, چه دختر باشد و چه پسر, به یک اندازه و به آسانى با افراد بزرگتر خانواده, نیز با دیگران برخورد خواهد کرد. در این خانواده, پدر نشانه و رمز ثبات است و شایستگى اش براى اطمینان و اعتماد دیگران و شخصیت قوى و اعتقاد و برداشتش از عشق و عدالت, موجب اطمینان خاطر افراد خانواده خواهد بود. از سوى دیگر, مادر سمبل مهربانى و محبت است و نقش وى در خانواده, زیاد کردن جو دوستى و همدلى است.

از آن رو که مادر, بیشتر وقت خود را در روز, با بچه ها مى گذراند, نقش اساسى در آموزش و پرورش آنان دارد و همت بلند وى در تربیت اطفال خردسالش, مى تواند محبت فطرى به دین را در جانشان بپروراند و آشنایى فرزندان با آموزه هاى دینى را فراهم آورد و موجب التزام به پیروى خالصانه از تعالیم اسلامى شود. این کار در آغاز با تقلید و تکرار, سپس با آموزش نظام مند ممکن است.

نیز برخى کودکان در سالهاى نخست زندگى, رفتار و برخوردهاى اجتماعى را مىآموزند تا از آن براى تفاهم و همدلى با افراد خانواده استفاده کنند که امید مى رود آنان را براى همکارى مثبت با دنیایى بزرگتر توانمند کند.

(0) نظر
برچسب ها :
[ معنويات]

[ معنویات]

دومین فرآیند مهم, معنویت است که در کنار امور مادى مى باشد, اما نویسندگان نواندیش, به هنگام طرح اتهامات, به معنویت توجه نکرده اند. شکى نیست که مرد و زن, غرایز حیوانى دارند و اسلام این را در نظر دارد, اما اهمیت بیشترى به ارزشهاى معنوى مى دهد و در روابط میان زن و مرد به عواطف افزونترى معتقد است و از این راه اساس زندگى متعادلى در دنیا و آخرت را بنیان مى نهد, تا روابط زناشویى, بیشتر سعادتمندانه, و به دور از ناملایمات, و به نظم و ساماندهى نزدیکتر باشد.

(0) نظر
برچسب ها :
[خانواده]

[خانواده]

پژوهشگر باید به این مسإله, از نظر درست و فراگیر بنگرد و اگر بخواهد دیدگاه اسلام را بفهمد, مى بایست تاریخ را بررسى کند. وى خواهد دید چگونه مردم در زمانهاى گذشته, خود را در گروههاى مختلفى از طبقات و قبایل و اجتماعات و امتها قرار مى دادند; هر چند خانواده, واحدى مهم باقى مى ماند. در حقیقت خانواده, گروه اساسى اجتماع بود که آدمى در آن به دنیا مىآمد و بزرگ مى شد تا به بلوغ برسد و عضو مفیدى در جامعه اى که زندگى مى کند, گردد. از این رو اسلام بر اهمیت خانواده تإکید کرده و پیروان خود را بر ایجاد این واحد, تا آن اندازه که مى توانند پیامدهاى مادى و غیر مادىاش را بپذیرند, تشویق نموده است.

(0) نظر
برچسب ها :
X