جوان و رسالت خانواده (1)

جوان و رسالت خانواده (1)

مهرى زینهارى

((هفده ساله هستم. گاهى در خودم احساس حقارت مى کنم و خود را موفق نمى بینم زیرا پدر و مادرم با من همچون کودکان برخورد مى کنند و به نظراتم اهمیت نمى دهند و نیازهاى روانى و عاطفى مرا که هر جوان نیازمند توجه اطرافیان به آنهاست, درک نمى کنند. آرزو دارم لحظه اى را در کنار آنها بنشینم و درد دل کنم و با هم بگوییم و بخندیم! در مدرسه, شیفته نصیحتهاى مربیان تربیتى م شوم و خود را امیدوار مى یابم اما به محض ورود به خانه و مشاهده شیوه هاى رفتارى تند و خشن پدر و مادرم با خودشان و با من, همه آن امیدها نقش بر آب مى شود. از شما مى خواهم تا مرا دریابید و راهنماییم کنید.))

این زبانحال جمع زیادى از نوجوانان و جوانانى است که گرفتار عدم آگاهى کافى والدین خویش نسبت به مسایل تربیتى و اهمیت این وظیفه, مى باشند.

از این رو بر آن شدیم تا ضمن پاسخگویى و راهنمایى این جوان و تذکرات تربیتى به والدین, به نیازهاى عاطفى و روانى جوانان اشاره کنیم تا والدین و مربیان با شناختى کامل و رفتارى حساب شده به پرورش روحى جوانانشان اقدام کنند.

با پاین یافتن دوران کودکى و آغاز بلوغ, دوران جوانى که ارزنده ترین ایام عمر آدمى است شروع مى شود و جوان را با مشکلات و نیازهاى روانى جدید همچون احساس شخصیت, نیاز به مذهب, استقلال طلبى و بحرانهاى روحى دیگر مواجه کرده و او را دچار سردرگمى مى کند. بزرگترین مشکل تربیت جوانان هدایت صحیح و علمى احساسات آنهاست. از این رو بسیارى از پدران و مادرانى که منشا تمام مشکلات تربیتى جوانانشان را, مدرسه, دوستان و محیط مى دانند و خود را از هر عیب و ایرادى مبرا مى بینند, در اشتباه بزرگى به سر مى برند. اینان سر در لاک خود فرو برده و از سو رفتار و گفتار در مقابل جوانانشان غافلند.

((بدون تردید چگونگى تربیتهاى دوران طفولیت از پایه هاى آدمى در سنین جوانى است. کودکانى که والدین دانا داشته و در محیط خانواده به خوبى پرورش یافته اند, در جوانى خیلى زود خود را با جامعه تطبیق مى دهند و به کسب شخصیت نایل مى شوند. برعکس کسانى که در کودکى از تربیت صحیح محروم بوده و بر اثر نادانى والدین و محیط فاسد خانواده, بد بار آمده اند در جوانى قادر نیستند به خوبى با مردم بیامیزند و به درستى, وظایف اجتماعى خود را انجام دهند.))(1)

مربى لایق کسى است که بتواند با برنامه ها و شیوه هاى دقیق و حساب شده تمایلات عاطفى جوانان را تعدیل و تنظیم نماید; از طرفى احساسات آنان را به نحو شایسته اى ارضا کند و از طرف دیگر مانع طغیان آنها شود.

در خانواده هایى که پدر با همدمى و همنشینى با جوانانش و مادر با محبت به فرزندان و تفاهم با پدر خانواده در مورد تربیت فرزندان, به آنها دلگرمى و امید بخشند, از نظرات آنها در اداره امور زندگى و امور خانه استفاده کنند و در تقویت اراده و ایمان و دوراندیشى آنها بکوشند, خدمت بزرگى به فرزندانشان کرده اند.

پیامبر گرامى اسلام(ص) مى فرماید:

((اوصیکم بالسبان خیرا فانذهم ارقد افئده)).

((سفارش مى کنم که به جوانان نیکى کنید زیرا آنها نازک دل هستند و زود رنجیده خاطر مى شوند.))

عمل به سفارش پیامبر این گونه است که به نیازمندیهاى مشروع آنها پاسخ گوییم و روح آنها را سیراب سازیم; طبیعى است که مقدمه تامین نیازمندیهاى جوانان, شناخت روحیات و نیازهاى آنهاست.

((بیشتر انحرافات جوانان که سرانجام منجر به تیره روزى و سقوط آنان مى شود, از دو منشا سرچشمه مى گیرد: یا براى آن است که پاره اى از تمایلات فطرى مورد توجه قرار نگرفته و عملا سرکوب شده اند و یا براى آن است که جوانان در ارضا بعضى از تمایلات, دچار تندروى و افراط شده اند.))(2)

احترام به شخصیت جوان

یکى از نیازهاى روحى جوانان بیدار شدن حس شخصیت و علاقه به حفظ آن است. جوان احترام به خود را دوست دارد و آن را نشانه توجه جامعه به خود مى داند و از آن لذت مى برد, او دوست دارد که در حضور هم سن و سالانش مورد احترام و اکرام باشد, و در شوراى خانواده به حساب آورده شود.

جوانى که از نظراتش در کارهاى خانه استفاده شود, و به حرفهایش توجه شود, و پدر و مادرش با وى, مانند یک دوست صمیمى رفتار کنند و همواره احترامش کنند, کوشش مى کند تا خود را از آلودگیها به دور سازد و اعمالى که مقام و ارزش او را پایین مىآورد, اجتناب کند.

امام صادق(ع) مى فرماید:

علیک بالاحداث فانذهم اسرع الى کل خیر))(3)

((بر تو باد که به جوانان توجه داشته باشى, زیرا آنان در امور خیر از دیگران پیش قدم ترند.))

زمانى که پیامبر(ص) در مکه ظهور کرد ور سالتش را بر مردم ابلاغ کرد, بیشترین گروندگان به او جوانان بودند که با روح لطیف خود و شجاعت و آمادگى و با عشق و علاقه زیاد اطراف پیامبر را گرفتند و به دستوراتش عمل نمودند. و این امر باعث خشم بزرگان قریش شد. پیامبر بسیارى از کارهاى خود را توسط همین نیروى جوان انجام مى داد و آنها را با روشهاى متناسب و متنوع به راه و هدفشان دلگرم مى ساخت و از نظراتشان استفاه مى کرد.

برعکس جوانى که مورد احترام پدر و مادرش نباشد و کارهایش به مسخره گرفته شود و مرتب مورد انتقاد آنها قرار گیرد و به خاطر اشتباهى جزئى, سرزنش و ملامت شود و هر روز با سختگیریها و خشونتهاى بى مورد و نیز تحقیر پدر و مادرش مواجه شود, در ضمیر خود احساس حقارت و پستى مى کند و همواره از این حالت روانى خود رنج مى برد و سرانجام به ناهنجارى و ناسازگارى روى مىآورد.

امام هادث(ع) ریشه شرارتها و ناهنجاریها را عقده حقارت مى داند و مى فرماید:

((من هانت علیه نفسه فلا تامن شرذه)).(4)

کسى که خود را خوار و حقیر مى داند, از شر او ایمنى نداشته باش.

انسانهاى عقده اى و شرور براى تامین نیازمندیهاى روحى ارضا نشده خویش و جلب توجه اطرافیان, به اعمال ناشایست دست مى زنند و خود را مخالف مقررات آداب و رسوم اجتماعى و عرفى جامعه معرفى مى کنند.

محبت, نه خشونت

جوان همانند شاخه گلى است که به مراقبت و توجه کافى و دایمى نیازمند است, او علاوه بر تغذیه مناسب جسمى, به تغذیه مناسب روحى هم نیاز دارد. شیوه هاى برخورد اطرافیان در مواقع بروز خطا و لغزش باید به گونه اى باشد تا او را در رفتار خلافش جسور نکند.

پدران و مادران باید بدانند که وضع آشفته روحى جوان یک پدیده اى طبیعى است و چون مى خواهد خود را از دوران کودکى خارج کرده و به دنیاى جوانى قدم گذارد دچار بحرانهاى روحى شدید مى شود و بناچار از روى جهالت و ندانم کارى, خطاهایى از او سر مى زند; آنها باید با صبر و ظرافت و درایت اشکالات آنها را نادیده گرفته و به طور ماهرانه اى مرتفع نمایند, از این رو امیرالمومنین على(ع) مى فرماید:

جهل الشباب معذورٌ))(5)

((عذر نادانى جوان پذیرفته است.))

به همین جهت پدران و مادران باید تذکرات تربیتى خود را به گونه اى مطرح کنند که موجب هتک حرمت جوانان نشود, لذا بهترین شکل تربیت و تنبیه آنها استفاده از جملات و الفاظ کنایه و اشاره است که قهرا اثرى به سزا خواهد داشت.

على(ع) مى فرماید:

((تلویح زله العاقل له امضد من عتابه)).(6)

لغزش فرد عاقل را با کنایه تذکر دادن براى او موثرتر از سرزنش و توبیخ صریح است.

متاسفانه بعضى از پدران و مادران, به قصد اصلاح جوانان خود, سخنان ملامتآمیز خود را تکرار مى کنند و آنها را پیوسته در تنهایى و آشکارا مورد توبیخ و سرزنش قرار مى دهند, غافل از اینکه تکرا سرزنش اثرى معکوس دارد.

باز على(ع) مى فرماید:

((الافراط فى الملامه یشبد نیأران اللجاج)).(7)

زیاده روى در ملامت, آتش عناد و لجاجت را مشتغل مى کند.

بهترین روشهاى بیان مطالب و تذکرات تربیتى استفاده از جملات, الفاظ و قالبهاى عاطفى و مودبانه است.(8)

جوان اگر بفهمد که نصایح پدر و مادرش بر اساس دلسوزى و آینده نگرى است, تسلیم مى شود و اگر احساس کند که ناشى از خودخواهى, غرور و استبداد آنهاست, طغیان مى کند و در مقابل آنها واکنش نشان مى دهد. در پایان بحث به روایتى دیگر از امیرالمومنین على(ع) اشاره مى کنیم که مى فرماید:

((ولدک ریحانتک سبعا و خلوتک سبعا ثم هو عدوک او صدیأقک))(9)

((فرزند تو تا هفت سال دسته گلى است که در اختیار توست و در هفت سال دوم زندگى, خدمتکار و مطیع توست و سپس (در دوره جوانى) دشمن و یا دوست توست.))

روشن است که شیوه هاى برخوردى و تربیتى والدین و مربیان آموزشگاه در دوره کودکى و نوجوانى زمینه ساز دوران جوانى است. پدر یا مادرى که بر اساس ضوابط و روشهاى صحیح با جوانش برخورد کند و او را احترام نماید, فرزندش دوست و رفیق او خواهد بود و برعکس اگر از شیوه هاى غلط استفاده کند و به خواسته هاى مشروع جوانش توجه نکند از او براى خود دشمنى کینه توز ساخته است.

پاورقى:

1ـ بزرگسال و جوان, فلسفى, ج2, ص3657.

2ـ جوان, فلسفى, ج1, ص334.

3ـ وسایل الشیعه, ج11, ص448, ح1.

4ـ تحف العقول, مترجم, ص512.

5ـ غررالحکم, ص372.

6ـ غررالحکم, ص348.

7ـ بحارالانوار, ج23, ص114.

8ـ همان گونه که لقمان پیامبر در توصیه فرزندش به کارهاى خیر همچون نماز, امر به معروف و نهى از منکر, از کلمه ((یا بنىذ, اى پسرکم) استفاده مى کند. (سوره لقمان آیه 16).

9ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید, ج20, ص343.

(0) نظر
برچسب ها :
نقش دعوت كوفيان در نهضت حسيني

نقش دعوت کوفیان در نهضت حسینی

امام حسین(ع) در 27 رجب سال شصت هجری، به همراه فرزندان، برادران، فرزندان برادرش، امام حسن مجتبی(ع) و با اهل و عیال خویش، شبانه از مدینه خارج شد.(1) هنگامی که شهر مدینه را پشت سر می‏گذاشت، این آیه مبارکه را که حضرت موسی وقت خروج از مصر و به قصد بازگشت جهت قیام علیه فرعونیان می‏خواند، تلاوت فرمود: فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجّنی من القوم الظالمین(2)؛ «موسی ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [در حالی که می]گفت: پروردگارا مرا از گروه ستمکاران نجات بخش.» و زمانی که داخل مکه شد، این آیه را قرائت نمود: و لما توجّه تلقاء مدین قال عسی ربّی ان یهدینی سواء السبیل(3)؛ «و چون به سوی(شهر) مدین رو نهاد (با خود) گفت:«امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند».

مورخان روز سوم شعبان سال 60 هجری را روز ورود امام به مکه نوشته‏اند. پس از چهار ماه و اندی اقامت در مکه، در روز هشتم ذی الحجه، که حجاج برای اعمال مکه باید خود را به این شهر برسانند، از مکه خارج شد و به سوی کوفه عزیمت نمود. از مهمترین حوادثی که در مدت اقامت حضرت در مکه اتفاق افتاد، دعوت مردم کوفه از امام(ع) به این شهر و به عهده گرفتن زعامت و امامت ایشان جهت قیام علیه یزید بود.(4) کوفیان حدود هیجده هزار نامه برای حضرت ارسال داشتند که در برخی از نامه‏ها چند نفر و در پاره‏ای شاید یکصد نفر امضا کرده بودند. شاید در مجموع بتوان گفت که حدود صد هزار نفر امام حسین را به کوفه دعوت کرده بودند.(5) امام در پاسخ به همه این نامه‏ها، تنها یک نامه نوشت و به دست آخرین پیک‏های مردم کوفه داد و در آن، مسلم‏بن‏عقیل را نماینده خود معرفی کرد که به سوی ایشان خواهد آمد تا از حال و وضعیت ایشان ،امام را آگاه سازد.(6)

مسلم روز پانزدهم ماه مبارک رمضان به سوی عراق رهسپار شد و پس از پشت سر گذاردن بیابان‏های حجاز و عراق وارد کوفه گردید. مردم، گروه گروه برای دیدار و بیعت با وی نزدش می‏آمدند. مسلم اوضاع را مناسب می‏دید و از این رو، در نامه‏ای به امام، از بیعت و پیمان بیش از هیجده هزار نفر خبر داد و از ایشان خواست که در حرکت به سوی کوفه، شتاب فرماید.(7)

شایان ذکر است که امام می‏دانست که مردم کوفه چندان آماده نیستند و اکثر ایشان را شخصیت‏های سست عنصر و مرعوب شده‏ای تشکیل می‏دهند که در خلافت معاویه اقدامی نکرده، و تنها پس از شنیدن خبر مرگ معاویه و این که حسین بن علی و عبدالله بن زبیر و... با یزید بیعت نکرده و به مکه رفته‏اند، جرأت و شهامت یافته و امام را به کوفه دعوت می‏کنند.

این نکته بر بزرگان شیعه در کوفه مخفی نبود، چه اینکه وقتی بزرگان قوم در خانه سلیمان بن صرد خزاعی گردهم آمدند، وی نیک می‏دانست که احساسات امروز مردم، معیار اطمینان نخواهد بود. به همین جهت، او برای اینکه بر ایشان اتمام حجت کند، خواست اگر با اطمینان کامل و تصمیم قطعی و نهایی به یاری حسین بن علی(ع) می‏روند، او را به سوی عراق دعوت کنند. بزرگان همگی در پاسخ به او، جهاد و فداکاری در راه امام را وظیفه خود دانسته ، آمادگی خود را تا پای جان اعلام داشتند. به این ترتیب بود که سلیمان، رفاعه بن شدّاد و حبیب بن‏مظاهر دعوت نامه‏ای به حضور امام ارسال داشتند.(8)

مردم کوفه در دعوت از امام و اعلام بیعت با نایب خاص او مسلم‏بن‏عقیل، قصد فریب امام و دروغگویی نداشتند و خلافت یزید را در برابر شخصیت بی‏همتا و شایسته‏ای چونان فرزند رسول خدا، شرم‏آور و ناروا می‏شمردند.

مردم کوفه تا وقتی که «نعمان بن بشیر انصاری» با نرمی و مدارا حاکمیت شهر کوفه را در اختیار داشت، آیات جهاد می‏خواندند و شور و شوق یاری از حسین را در سر می‏پروراندند و در نامه‏های خود به امام از سرسبزی باغ‏ها و مزارع و وقت چیدن میوه‏ها خبر داده ، شتاب در قیام را از امام می‏خواستند. اما روزی که عبیدالله بن زیاد حکومت کوفه را در دست گرفت، با سابقه‏ای که از پدر او «زیاد ابن ابیه» و از وی ـ که حاکم بصره بود ـ داشتند، تغییر عقیده داده، به جای آیات جهاد، از تأمل و احتیاط و دوراندیشی سخن گفته و آیه «و لاتلقوا بایدیکم الی التهکه» را می‏خواندند!

این پرسش مطرح می‏شود که آیا تکلیف امام، پاسخ مثبت به کوفیان بود؟ به نظر می‏رسد اگر امام به هیجده هزار نامه مردم کوفه جواب مثبت نمی‏داد، نه تنها کوفیان بلکه مسلمانان آن عصر و دیگر عصرها مدعی می‏شدند که حسین(ع) هراسید و با احتیاط و دوراندیشی جان خود را نگاه داشت. از این رو امام حسین(ع) در برابر اقبال کوفیان راهی جز پاسخ مثبت نداشت.(9)

تحلیل عوامل قیام

حسین بن علی در اواخر سال شصت و اوایل سال شصت و یکم، اوضاع و احوال اخلاقی و دینی جامعه اسلامی را چنان در خطر انحراف و فساد دید که راهی جز راه قیام و شهادت در پیش نگرفت.

امام(ع) چون در فشار بیعت با یزید قرار گرفت، مصمم شد که در برابر انحراف دستگاه خلافت یزید ایستادگی کند. معاویه از پاسخ امام به نامه وی به خوبی دریافته بود که امام حسین(ع) با یزید کنار نمی‏آید و در این راه مسامحه نمی‏کند و به همین دلیل، هنگام وفات به یزید در این مورد هشدار داد.(10)

اما قیام امام حسین(ع) بواسطه فشار در برابر بیعت با یزید نبود. چه این که، اگر عامل بیعت، موجب قیام حضرت شده بود، وظیفه امام جز این نبود که زیربار بیعت نرود، و بر او بود که به پیشنهاد ابن عباس عمل کند و در قلعه‏ها و دره‏های یمن که عده‏ای از شیعیان پدرش در آنجا زندگی می‏کردند، پناه ببرد. در این صورت، امام حسین(ع) به تکلیفش که عکس العمل منفی در برابر بیعت با یزید بود، عمل کرده بود. همچنین لازم نبود که در این سفر، کسان دیگری را با خویش همراه کند.

اما دعوت کوفیان در قیام امام حسین(ع) چه جایگاهی داشت؟ در مورد دعوت مردم کوفه، صحیح‏تر به نظر می‏رسد بگوییم که امام تکلیف شرعی خود دید که به مردم پاسخ مثبت دهد و بر ایشان اتمام حجت کند؛ چنانکه امام علی(ع) درباره پذیرش خلافت خویش در خطبه معروف شقشقیه فرمود: لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذالله علی العلماء ان لا یقارّوا علی کظّه ظالم و لاسغب مظلوم لا لقیت حبلها علی غاربها و لسقیت اخرها بکأس اوّلها؛(11) یعنی «اگر مردم حضور نیافته بودند و حضور ایشان حجت را بر من تمام نکرده بود و اگر پیمان خدا از عالمان نبود که در برابر پرخوری ستمگر و گرسنگی ستمکش ساکت ننشینند، قطعا ریسمان شتر خلافت را روی شانه‏اش می‏انداختم و مانند روز اول کناری می‏نشستم.»

مردم کوفه از امام حسین(ع) دعوت کردند که به کوفه بیاید تا در قیام علیه یزید، امام و زعیم آنان شود؛ امام حسین نیز خود را ملزم دید تا وقتی که مردم بر عهد و پیمان خود با او استوارند، اینکه در کنارشان باشد. اما اگر عامل اساسی نهضت حسینی، دعوت کوفیان می‏بود، با منتفی شدن زمینه قیام در کوفه می‏بایست بانگ رجوع بر می‏آوردند و از آهنگ کوفه انصراف می‏دادند.

از این رو می‏توان گفت که فشار بیعت و نیز دعوت کوفیان نقش چندانی در وقوع قیام نداشتند؛ بلکه انحراف و فساد دستگاه حکومتی و جامعه اسلامی به قدری اوج گرفته بود که امام وظیفه خود دانست که پس از گذشت پنجاه سال از وفات پیامبر(ص) سنت اصیل اسلامی را احیا کند.

اینکه، پاره‏ای از مورخان، مهم‏ترین عامل را دعوت کوفیان دانسته و گفته‏اند که وی به دعوت کوفیان اعتماد کرد و به دروغ و فریب ایشان گرفتار آمد، نادرست می‏نماید. چه این که اگر نهضت امام حسین(ع) و مخالفت با یزید پاسخ دعوت کوفیان بود، باید دعوت کوفیان به اطلاع امام می‏رسید و سپس حضرتش، نهضت خود را آغاز می‏فرمود و تصمیم به مخالفت و قیام می‏گرفت؛ اما حدودا چهل روز پس از اینکه امام با بیعت مخالفت فرمود و از مدینه خارج شد، نامه‏های کوفیان در پانزدهم ماه مبارک رمضان به دست ایشان رسید و به امام از وضعیت عراق و آمادگی کوفه جهت قیام علیه یزید منتقل گردید و از امام به آن سرزمین دعوت گردید.

1. ابی جعفر محمد بن جریر الطبری، تاریخ الطبری (مصر، دارالمعارف، 1119 ه··)، ج 5، ص 2 ـ 341.

2. سوره قصص، آیه 21.

3. سوره قصص، آیه 22.

4. ابن الاثیر، همان، ص 21ـ20.

5. مرتضی مطهری، همان، ص 142.

6. ابن الاثیر، همان، ص21.

7. ابی عبدالله محمد بن محمد بن النعمان(شیخ مفید)، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد( قم، مؤسسه آل البیت، 1413 ه··)، ج2، ص 41. به گفته طبری، دوازده هزار نفر با مسلم بیعت کردند؛ ر.ک: تاریخ الطبری، همان، ص 348.

8. شیخ مفید گفتگوی سلیمان با کوفیان رانقل می‏کند که در قسمتی از آن چنین آورده است: فان کنتم تعلمون انکم ناصروه و مجاهد و عدّوه فاعلموه و ان خفتم الفشل و الوهن فلا تغرّ وا الرّجل فی نفسه، قالوا لا بل نقاتل عدوه و نقتل انفسنا دونه. همان، ص 36.

9. مرتضی مطهری، همان، ص 144 ـ 142.

10. ابن الاثیر، الکامل فی التواریخ، ج4، ص 6.

11. فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه سوم، ص 52.

(0) نظر
برچسب ها :
جوان واغواگريهاى تصوير 3

جوان واغواگریهاى تصویر

آخرین قسمت

مجتبى محدث

یادآورى

گفتیم که شناخت ماهیت تصاویر اغواگر از یک سو و شناخت جوان از سوى دیگر مى تواند ما را با عمق تاثیرات مخرب این گونه تصاویر آشنا سازد. در راه به دست آوردن این آگاهى, سعى کردیم پس از معرفى کوتاهى از موضوعات تصاویر گمراه کننده, ویژگیهاى جوان را نیز مورد مطالعه قرار دهیم. در شماره قبل یکى از این ویژگیها را مطرح کردیم و در این شماره به دیگر موارد خواهیم پرداخت.

آغاز جوانى از کجاست؟ در پاسخ به این سوال کارشناسان نظرات متفاوتى را ابراز کرده اند. عده اى مى گویند سنین جوانى با شروع بلوغ آغاز مى شود و عده اى دیگر عقیده دارند جوانى پس از پایان گرفتن مراحل فیزیولوژیکى بلوغ, آغاز مى شود. کدام یک از این دو نظریه درست است؟ بررسى این موضوع فرصتى دیگر مى طلبد. آنچه اهمیت دارد, تاثیرات ماندگار بلوغ است که تا پایان زندگى, انسان را همراهى مى کند. بى ترید بلوغ عامل بسیارى از تحولات جسمى و روحى مربوط به جوانى است; از آنجایى که در این قسمت ابتدا به بررسى تاثیرات مهلکترین بخش سینماى اغواگر یعنى ((تصاویر جنسى)) خواهیم پرداخت, لازم است مساله بلوغ را مطرح نماییم:

((نخستین اثرى که در مرحله بلوغ, حاکى از تغییر و تحول روحیه فرد است بیدارى عواطف و احساسات جنسى وى نسبت به جنس مخالف است. در این مرحله از رشد, این گرایش به تدریج رو به فزونى است, چرا که فعالیت غدد تناسلى آغاز شده و نوجوان به خوبى دریافته است که با دوران قبلى حیات خود تفاوت فاحشى یافته است و به سبب بیدارى این احساس, تخیلات و رویاپردازیهاى مربوط به امور جنسى در مرحله بلوغ بسیار آشکار و بارز است))(1)

از مطالعه نظرات مختلف درباره بلوغ بر مىآید که هرگونه تحریک و وسوسه جوان را از مرز تعادل خارج مى کند. تشدید گرایشات جنسى جوان پس از مرحله بلوغ شرایط طبیعى و عادى زندگى جوان را برهم مى زند و او را در موقعیتى ویژه قرار مى دهد. در دستورات کارشناسان و روانشناسان تصریح گردیده که خانواده ها مى بایست با فراهم آوردن محیط آرام و سرشار از محبت وصمیمیت,درکاهش فشارهاىدرونى,جوان رایارى نمایند تا ناملایمات دوران قبل از ازدواج را به راحتى تحمل نماید.

اما واقعیتهاى موجود در خانواده هایى که جوانانشان در معرض تماشاى ((تصاویر به اصطلاح عشقى و جنسى)) قرار دارند چیز دیگرى است. آنها به جاى توجه به مشکلات و ناراحتیهاى این دوره و رعایت دستورات فوق اجازه مى دهند آنچه نباید, اتفاق بیفتد. در شرایطى که جوان مى بایست از هر گونه تحریک به دور باشد, تصاویر مستهجن او را احاطه مى کند و آتشى را درون وجودش شعله ور مى سازد که به سوختنش مى کشاند بىآنکه شعله هاى سرکش این آتش پدیدار گردد.

اگر فرض کنیم کسى که مراحل بلوغ جنسى را پشت سر گذاشته, در جایى زندگى مى کند که هیچ گونه تحریکى بر او وارد نمى شود, نه عکسى, نه فیلمى, نه حضور وسوسه کننده اى از جنس مخالف, هیچ یک از اینها وجود ندارد, این جوان خودبه خود تحت تاثیر فشار غریزه است و تمام آثار روحى و روانى این فشار را از خود بروز مى دهد.

افسردگى, اضطراب, بزهکارى, اختلالات شخصیت و انحرافات جنسى از مهمترین و بارزترین بیماریهاى مربوط به این دوره است که فرد در خطر ابتلا به آن قرار دارد. دقت در موارد فوق و اثرات مخربى که بر زندگى و آینده جوان دارد مى تواند ما را بیش از پیش با عمق مساله آشنا سازد. اما در اینجا ما فقط بر روى این نکته تاکید مى کنیم: چرا, فردى را که به طور طبیعى در خطر چنین آفاتى قرار دارد در معرض هجوم تصاویر تحریک کننده قرار مى دهیم؟ آنهم تصاویرى با رنگ و لعاب فراوان و جلوه گریهاى گوناگون!

این تصاویر باعث تحریک قواى فرد مى گردد و گرایش جوان به سمت مخالف را از حالت طبیعى و کنترل شده, خارج مى کند, فعالیتهاى هورمونى و غدد افزایش مى یابد و از نظر روحى, جوان در وضعیت کلافه کننده اى قرار مى گیرد, این موضوع با توجه به هجوم تصاویر خیال انگیز در ذهن او و عدم ارضاى طبیعى غریزه باعث بوجود آمدن بحران مى شود.

((...تحمل تحریکات جنسى شدید و عدم امکان ارضاى این تمایلات, فشار روحى بسیارى را به فرد وارد مى سازد))(2)

با توضیحات بالا, شاید این نکته روشن شده باشد که چرا این بخش از دنیاى تصویر را, اغوا کننده ترین بخش آن دانستیم.

یک شگرد دفاعى

جوان, تحت تاثیر جاذبه هاى فریبنده تصویر بیش از پیش به سوى آنها کشیده مى شود و براى اینکه پدر و مادر و دیگران را بر علیه خویش نشوراند, سعى مى کند خود را عادى نشان دهد, طورى وانمود مى کند که فیلم هیچ تاثیرى در او نداشته است و این در حالى است که طوفان غریزه در درون, او را به خود مى پیچاند.

در یک مصاحبه وقتى پدر و مادر جوان در مقابل این سوال قرار گرفتند که چرا اجازه مى دهید چنین تصاویرى در داخل خانه به نمایش در آیند, پاسخ دادند: این مسائل براى جوان ما عادى است و به هیچ وجه تحت تاثیر قرار نمى گیرد. آیا واقعا این پاسخ پذیرفتنى است؟ آیا مى توان قبول کرد که به این سادگى همه چیز عادى مى شود؟ قصد ارائه آمار و ارقام نیست اما سوال این است, آیا جوامعى که اینگونه مسائل را عادى تلقى کرده اند و اجازه داده اند هرگونه تحریک به راحتى وجود داشته باشد و در عین حال هرگونه دسترسى به جنس مخالف را نیز آزاد گذاشته اند, امروز از این نظر در آسایش زندگى مى کنند؟

توجه به مسائل سیاسى, اجتماعى

یکى دیگر از حساسیتهاى دوران جوانى, آمادگى جوان براى پذیرش تفکرات سیاسى, اجتماعى است. در این مرحله جوان قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را دارد و در پى کشف علتها و آشنایى با واقعیتهاست. او به زعم خود مى اندیشد که آیا مسائل سیاسى, اجتماعى جامعه اى که در آن زندگى مى کند با آنچه مطلوب است, همخوانى دارد یا نه؟ این خصوصیت همراه با آرمانگرایى موجود در جوان باعث مى شود که بهترین زمینه را براى دریافت افکار و ایده هاى اجتماعى داشته باشد. جوانان بیشتر از دیگر گروههاى سنى نیازمند شکل دهى به تفکرات سیاسى, اجتماعى هستند و به همین دلیل گروهها و احزاب سیاسى آنان را به سمت خود جذب مى کنند. این گروهها از این نیاز جوان به خوبى آگاهى دارند و با بهره بردارى از آن به نفع خود,اورابه حرکت و فعالیت در جهت مقاصد خویش وا مى دارند.

با این اشارات کوتاه, زمینه هاى موجود در جوان براى پذیرش اغواگریهاى سیاسى دنیاى تصویر به خوبى روشن مى شود. جوان به دلیل روح حساس و آرمانى اش ظرفیت تحمل و هضم برخى معضلات و مشکلات جامعه خود را ندارد و این موضوع باعث مى شود که چشم به جاهاى دیگر بدوزد و دنیاى تصویر متحرک, دریچه چشم او مى شود.

در این قبیل فیلمها دائما به جوان این فکر القا مى شود که در کشور تو جز فساد, اختناق, تقلب و دزدى, بى عدالتى, فقر و عقب ماندگى چیزى وجود ندارد. که نهایتا با بى اعتبار کردن ارزشهاى سیاسى, اجتماعى موجود و بزرگ نمایى ضعفها و کاستیها, سعى مى کنند جوان را تحت تاثیر تبلیغات خود قرار داده و در او نوعى تردید و دو دلى ایجاد کنند, در اثر این تردیدها او نسبت به آنچه خودى است بیگانه مى شود و دل به قهرمانان دروغینى مى بندد که تصاویر فریبنده براى او ساخته اند تا بیایند و مملکتش را نجات دهند؟!

نشاط در عالم خیال

ویژگى دیگر دوران جوانى روحیه شور و نشاط همراه با تمایل به گوشه گیرى و تنهایى است. جوان مى خواهد با خود تنها باشد و از دنیاى پرآشوب محیط واقعى خود خارج شده, به دنیاى خوش, شیرین و جذاب خیال سفر کند. این ویژگى باعث مى شود که جوان به هر وسیله اى که او را به این دنیا وارد کند و به اصطلاح باعث شور و نشاط او بشود روى بیاورد. صحنه هاى رنگارنگ شو و موسیقى غربى, چنین امکانى را براى او فراهم مى کند, برایش مى خواند, مى کوبد, مى رقصد و او را به عالم دیگرى مى برد. بروز نمونه هایى تاسفآور, موید تاثیرات شگرف چنین صحنه هایى بر فکر, اعمال و رفتار کسانى است که خود را در اختیار این تصاویر قرار داده اند. به این نمونه توجه فرمایید:

((در یک گزارش تصویرى با جوانى 16 ساله مصاحبه شده است که از طریق فیلمهاى ویدئویى به تمرین نوعى رقص پرداخته است و پس از 6 سال تمرین, آن را به طور کامل یاد گرفته اجرا مى کند. او همچون بازیچه اى بى اراده, اینک اسیر این هیولاست. نه خاصیتى دارد, نه فکرى, نه سازندگى و نه آینده اى در ذهن او جز خواندن و رقصیدن چیز دیگرى وجود ندارد. دلقکى شده در اختیار تب و تاب دنیاى شو, دنیایى که او از دریچه تصویر بدان راه یافته است و او خوش خیال و خوش باور خود را در این دنیا یک هنرمند! مى داند. او را به درون محافل و به اصطلاح جشنهاى گوناگون مى برند تا برایشان برقصد, کار به جایى کشیده شده است که با وجود سن پایین, اینک آلوده به انواع مواد مخدر است, آیا راهى وجود دارد که او را از این گرداب نجات داد؟))

نگاهى دو باره

در این سرى مقالات ما در صدد ارائه مفاهیم اصلى, روشن و ساده مربوط به رابطه ((جوان)) و ((تصاویر متحرک)) و بررسى تاثیرات نامطلوب این رابطه بوده ایم. سعى کردیم با کالبد شکافى هر دو طرف, محل اصابت ((تیرهاى زهرآگین تصویر)) بر ((روح و فکر جوان)) را نشان بدهیم تا هم خانواده ها و هم جوانانى که از مخاطبین این مباحث به شمار مىآیند, متوجه موقعیت خود بشوند. در نگاه دو باره این نتیجه گیرى به دست مىآید که فیلمهایى با موضوعات و خصوصیتهاى ذکر شده از این توانایى برخوردارند که جوان را از مسیر طبیعى رشد و تکامل خود باز دارند. جوان متاثر از اغواگریهاى تصویر از ادامه فعالیتهاى سازنده فکرى و روحى باز مانده و متوقف مى شود. این موضوع همه نگرانیهاى موجود در خصوص اثرات تخریبى این فیلمها را توجیه مى کند. ما مى خواهیم که با هشدار به همه خانواده ها, صرف نظر از اعتقادات و شیوه هاى تفکر آنان, جوانان مستعد خودمان را از معرض این آسیبها به دور نگه داریم و جز این, دغدغه دیگرى در بین نیست. چهار موضوع مورد اشاره یعنى خشونت, تصاویر جنسى, فیلمهاى سیاسى و شو, چهار نقطه حساس روح و اندیشه جوان را مورد حمله و هجوم قرار مى دهد و او را از ادامه سیر طبیعى زندگى خویش باز مى دارد که در مراحل پیشرفته تر و با به وجود آمدن بحران, او را به یک موجود بیمار محتاج درمان تبدیل مى کند.

یک توصیه:

اینکه چه باید کرد؟ و چه راههایى براى مقابله با این اثرات مخرب وجود دارد موضوع مستقلى است که اگر توفیقى باشد در آینده به آن خواهیم پرداخت. اما از آنجایى که مخاطبین ما در بحث ((جوان و اغواگریهاى تصویر)) خانواده هایى هستند که به دلیل بى توجهى و غفلت از این ویرانگریها, جوانانشان را در معرض هجوم تصاویر قرار داده اند, یک توصیه قطعى و مهم را, وظیفه خود مى دانیم:

مى گویند: ((مى توان چشم را بست و ندید اما وقتى که چشم باز بود دیگر نمى توان جلوى دیدن را گرفت)). خانواده ها مى بایست اولا خود متوجه این تخریبها باشند و ثانیا جوانشان را از دیدن این تصاویر باز دارند. آنها مى توانند جلوى تماشاى تصاویر محرک را بگیرند اما اگر جوان این تصاویر را دید, دیگر پدر و مادر قدرت جلوگیرى از تاثیرگذارى آن را ندارند. نمى توان به جوان گفت: ((اشکالى ندارد فیلم جنسى ببیند فقط مراقب باشد که تحریک نشود)) این توصیه هر چند اکید دیگر در اختیار شما نیست. بنابراین اقدام قطعى, لازم و اجتناب ناپذیر, جلوگیرى از تماشاى تصاویر محرک است. شاید بتوان جوان را با ارائه آگاهیهاى مورد لزوم و تقویت روشن بینى او در مسائل سیاسى, اجتماعى کشور و جامعه جهانى, در مقابل اغواگریهاى سیاسى دنیاى تصویر, مقاوم و نفوذ ناپذیر کرد, اما مسلما در برابر آنچه به عنوان تاثیرات فیلمهاى خشن, عشقى و جنسى, شو و موسیقى بر شمردیم کمتر چنین راه حلى معقول به نظر مى رسد. پس تنها یک راه باقى مى ماند, پاک کردن محیط خانواده از تصاویر اغواگر. این موضوع هم, در حال حاضر که بحث تصاویر ویدئویى مطرح است و هم در آینده که مساله ماهواره مطرح مى شود, کاربرد عملى دارد و تنها توصیه و راه حل قطعى محسوب مى گردد. ممکن است جوانان بسیارى وجود داشته باشند که از کنترل خانوادگى بیرون هستند و دور از پدر و مادر به این تصاویر, دسترسى دارند, اما این موضوع باعث نمى شود که ما از ارائه این راه حل و توصیه آن به خانواده هایى که چنین مشکلى را ندارند و جوانانشان در داخل خانه در معرض تخریب هستند باز دارد. حفظ و تحکیم موقعیت جوان در داخل خانه, جذب و احترام به شخصیت او, توجه به نیازهاى منطقى و قابل تامین او, از مواردى است که مى تواند جوان را به محیط خانه, مربوط سازد. این توصیه که تنها راه, جلوگیرى از تماشاى این تصاویر مى باشد موضوعى است که اینک در داخل جوامع غربى مورد توجه واقع شده است. آنها نیز پس از سالها تحقیق و بررسى این نتیجه را بدست آورده اند که نباید اجازه دهند جوانان به تماشاى این برنامه ها بنشینند. به این خبر توجه فرمایید:

((یک دستگاه کوچک و ارزان قیمت آماده ورود به بازار آمریکاست که به والدین اجازه مى دهد از تماشاى برنامه هاى برخوردار از خشونت و خونریزى توسط فرزندانشان جلوگیرى کنند. کار دستگاههاى جدید این است که به محض دریافت کدى که براى برنامه هاى محتوى خشونت, برهنگى و کلمات رکیک به کار گرفته مى شوند جلوى پخش این برنامه را مسدود مى کند.))

مى بینید که اساس کار این دستگاهها نیز همان توصیه بالاست. به کار گرفتن امکانات موجود براى جلوگیرى از تماشاى این برنامه ها. در نگاه ما توجیه خانواده ها و توصیه به آنها در خصوص انجام اقدامات بازدارنده در داخل خانواده و فراهم کردن محیطى قابل پذیرش براى جوان در آن, محکمترین سد در مقابل سیل ویرانگرى است که هجوم تصاویر ویدئویى و یا در آینده هجوم امواج ماهواره اى خوانده مى شود. اگر چه مکانیسم عمل در ویدئو و ماهواره متفاوت است اما چون ماهیت محتوایى هر دو یکى است, مکانیسم دفاعى مشترک نیز در برابر آنها وجود دارد.

سخنى با جوانان

بى تردید شما برادر یا خواهر جوانى که مطالب ((جوان و اغواگریهاى تصویر)) را دنبال کرده اید, یا خداى ناکرده چنین مشکلى دارید و یا اینکه لااقل کسانى را مى شناسید که بىآنکه خود بدانند اسیر این تصاویر هستند, در هر صورت این پیام مى تواند براى شما مفید باشد که هیچ سرمایه اى جز سلامت, پاکى و طهارت, عمق و درستى فکر و اندیشه, تضمین کننده حیات پربار روحى شما نخواهد بود. این سرمایه در معرض خطراتى است که بر شمردیم. در نگاه ما جوان ایرانى, به آن اندازه از کمال و رشد رسیده است که حفظ این سرمایه را لازم شمرده و در راه آن از هیچ کوششى دریغ نورزد. اینکه به خانواده ها توصیه کردیم مانع جوانانشان از تماشاى چنین صحنه هایى باشند در واقع مرحله دوم محسوب مى شود. در مرحله اول خود شما قرار دارید که با درک موقعیت خود و شناخت عوامل مخرب, روحیه و فکرتان در مقابل ویرانگریها به مقاومت و دفاع بپردازید. این شما هستید که بیش از هر کس خودتان را مى شناسید و مى دانید که تصاویر گمراه کننده چه مشکلاتى را برایتان و یا براى دوستانتان به بار آورده است. این شما هستید که بهتر از هر کس از هجوم و فشار صحنه هاى مهیج و محرک فیلمها نگران و کلافه هستید. مى دانید که چه مى گوییم. حتما مایل نیستید که بیش از این مساله را بشکافیم, فقط یک خواهش داریم: ((بیایید لااقل خودمان را گول نزنیم)). ممکن است بگویید, امکانات لازم براى گذراندن سالم اوقات فراغت را در اختیار ندارید و یا برنامه هاى صدا و سیما برایتان جالب نیست و یا مسوولین فرهنگى کشور براى شما برنامه مفیدى ندارند تا از آنها استفاده کنید و یا... این حرفها در جاى خود, درست است و باید حتما مورد توجه واقع شود و مانیز مکرر آنها را تذکر داده ایم, اما بیایید واقع بین باشیم:

اگر مشکلاتى از قبیل آنچه در این مقالات به آن اشاره کردیم وجود دارد و تحت فشار غریزه هاى گوناگون درونى قرار دارید و اگر به وجود این مشکلات پى برده اید و در عین حال بى مهابا تصاویر فیلمهاى گوناگون را نگاه مى کنید ما قبل از فکر کردن به هر راه حلى, یک حرف داریم:

((اگر فیلم سالمى در اختیار ندارید, ویدئو را خاموش کنید و به کنارى بگذارید)) اگر این کار را انجام دادید و همچنان با گذشت زمان, مشکلاتتان برطرف و یا کمتر نشد, آنگاه با ما تماس بگیرید, البته فراموش نکنید که اثرات ویرانگر یک فیلم مخرب تا مدتها در فکر شما باقى خواهد ماند. آیا متوجه منظور ما شدید؟

1ـ بلوغ, تولدى دیگر, محمود محمدیان, ص31.

2ـ مسائل نوجوانان و جوانان, محمد خدایارىفرد, ص44.

(0) نظر
برچسب ها :
جوان و اغواگريهاى تصوير 2

جوان و اغواگریهاى تصویر

قسمت دوم

مجتبى محدث

یادآورى:

گفتیم که ((تصاویر متحرک)) یک عامل موثر در تغییر رفتارهاى فردى و مناسبات اجتماعى محسوب مى شوند. تصاویر از طریق تاثیرگذارى بر مراکز حساس اندیشه و احساس, باعث بروز این تغییرات مى گردند. تصاویرى که تاثیرات منفى و مخرب از خود به جاى مى گذارند را ((اغواگر)) نام نهادیم و مساله ویدئو و ماهواره را نیز به عنوان ابزارهایى که بیشترین سهم را در ارائه ((تصاویر اغواگر)) بر عهده دارند مطرح نمودیم, همچنان که ((جوان ایرانى)) را قشر قربانى این اغواگریها, معرفى کردیم. ادامه بحث به این مطلب ختم شد که هر دو طرف را بیشتر بشناسیم, هم ((سینماى گمراه کننده)) و هم ((جوانى که در خطر گمراهى)) قرار دارد.

ماهیت سینماى اغواگر

از همان نخستین روزهاى تولد, فیلم توانست تماشاگران را فریب دهد. به هنگام نمایش فیلم ((ورود قطار به ایستگاه)) توسط برادران لومیر, مردم از صندلیهاى خود برخاسته و از سالن نمایش فرار مى کردند, آنها با خود مى گفتند, قطار از پرده نمایش خارج خواهد شد و ما را زیر چرخهاى خود له خواهد کرد!این موضوع باعث خنده و تمسخر گردانندگان سینما در آن روزها مى شد.

پیدایش حقه هاى سینمایى نیز از همین صحنه هاى تصادفى و عکس العملهاى پیش بینى نشده مردم صورت گرفت. در یک صحنه فیلمبردارى در حالى که از حرکت یک گارى فیلم مى گرفتند, تصادفا دوربین خراب مى شود, پس از راه اندازى مجدد دوربین در حالى که دیگر, گارى از صحنه خارج شده بود, ناگهان یک اتومبیل در همان مسیر وارد جاده مى گردد, دوربین کار خود را از همینجا ادامه مى دهد و از حرکت اتومبیل فیلمبردارى مى کند, وقتى فیلم را براى مردم نمایش دادند آنها فکر مى کردند که گارى تبدیل به اتومبیل شده است.

ذکر این نمونه ها مى تواند ما را با این حقیقت آشنا سازد که در ماهیت تصاویر متحرک, نوعى فریب و خصوصیتهاى گمراه کننده وجود دارد; همگى مى دانیم که اصل حرکت تصویر نیز بر اساس عدم توانایى چشم در تشخیص فاصله ها بین نمایش هر عکس, صورت مى گیرد, اما منظور ما از سینماى اغواگر و بررسى ماهیت فریب دهنده و گمراه کننده آن, این نوع فریب بصرى که تنها با استفاده از خطاى چشم بیننده را از واقعیت دور مى نماید نیست. حقه هاى سینمایى, امروز, گستره اى بسیار وسیعتر از گمراهیهاى چشم را در بر مى گیرد. آنچه اهمیت دارد رسوب این گمراهیها در زوایاى ذهن جوانانى است که بى توجه به این تاثیرات خود را به طور مطلق در اختیار صحنه هاى فیلمهاى سینمایى قرار مى دهند. ماهیت سینماى اغواگر در قالب موضوعات زیر قابل شناسایى است:

خشونت و جنایت

زدوخورد, کشت وکشتار, بى رحمى و قساوت خمیرمایه ((سینماى خشونت)) را تشکیل مى دهد. از آغاز ساخت فیلمهاى داستانى, موضوع خشونت حجم اصلى فیلمهاى بسیارى را در بر مى گیرد. نخستین فیلم داستانى که در آمریکا ساخته شد ((سرقت قطار)) نام دارد که در آن هجوم یک باند مسلح به یک قطار مسافرى نمایش داده مى شود و کشت وکشتارهایى که پس از آن صورت مى گیرد. فیلمهاى ((وسترن)) که دهه هاى طولانى محور اصلى تولیدات سینمایى را تشکیل مى داد بر پایه خشونت, جنایت و آدمکشى استوار است. فیلم ((پدر خوانده)) که هالیوود همیشه به آن افتخار کرده است راههاى مختلف و صحنه هاى گوناگون قتل و کشتار را نشان مى دهد. در حال حاضر نیز صحنه هاى خشونتآمیز بیشترین سهم را در فیلمهاى مختلف سینمایى غرب به خود اختصاص داده است. یک هفته نامه آمریکایى مى نویسد:

((تنها در یک روز بیش از 1846 صحنه خشونتآمیز در تلویزیونهاى آمریکا به نمایش در مىآید))

و یا گزارش یک روزنامه آمریکایى مى گوید:

((هر کودک آمریکایى تا قبل از پایان دبستان شاهد 8هزار صحنه قتل و 100هزار عمل خشونتآمیز دیگر از طریق تلویزیون است)).

اگر این فیلمها تبلور روحیه واقعى سازندگان آن باشد, باید بگوییم انسان غربى تنها کارى که از دستش بر مىآید قتل و جنایت است و این خصلت در خمیرمایه و ذات یک فرد آمریکایى و یا اروپایى به صورت طبیعى وجود دارد. براى اینکه با وجود چنین روحیه اى در نهاد آمریکاییها و اروپاییها آشنا شویم به یک مورد دیگر اشاره مى کنیم:

گلادیاتورهاى قرن بیستم

یکى از به اصطلاح مسابقاتى که در غرب برگزار مى شود, مسابقات کشتى کج است. در این مسابقه که با شور و حرارت و استقبال بسیار زیاد مردم برپا مى شود, دو فرد قوى هیکل قوى پنجه سست مغز را, بدتر از زمان گلادیاتورها به جان هم مى اندازند که بى هیچ محدودیتى با مشت و لگد بر سر و کله هم بکوبند. این دو آنقدر همدیگر را مى زنند تا یکى از طرفین مجروح و ناتوان و بیهوش شود و یا حتى بمیرد و نعشش از رینگ مسابقه بیرون برده شود و آن دیگرى دستش به عنوان برنده بالا برده شود. تماشاگران گردآمده در سالن مسابقه هم که پول بسیارى را به جیب گردانندگان واریز کرده اند, وحشیانه یکى از طرفین را که مورد علاقه شان مى باشد تشویق مى کنند و خواستار مرگ طرف دیگر مى شوند. فیلمهاى مختلف و گوناگون این مسابقات در حال حاضر قسمت عمده اى از فیلمهاى ویدئویى موجود در کشور را تشکیل مى دهد. مشتریان ویدئو, غافل از همه جا با هیجان فراوان به پاى تماشاى این فیلمها مى نشینند و وقت پر ارزش خود را صرف دیدن این برنامه ها مى کنند و نمى دانند که ضربه هاى آن آدم نماها, قبل از آنکه به سر و کله حریف وارد آید بر مغز و اعصاب و فکر این تماشاچیان است که فرود مىآید و آن گردانندگان گردن کلفت هستند که بهره واقعى را از فروش این فیلمها به دست مىآورند.

دستمایه اى براى ابتذال

بررسى نقش زن در سینما خود فرصتى مستقل را مى طلبد, آنچه در این بحث مورد نظر مى باشد اشاره به بهره بردارى از زن در ارائه تصاویرى است که جلوه گریهاى او را به نمایش مى گذارد. در کنار فیلمهاى خشن و حادثه اى, فیلمهایى که زن, به عنوان موجود مطلوب مردان به نقشآفرینى مى پردازد محور دیگرى از فیلمهاى سینمایى است.

فیلمهایى که به اصطلاح بر محور عشق ساخته مى شود از نقطه برخورد زن و مرد بازیگر آغاز و با مضمونى از خاطرخواهى, هجران و دورى, دریغ و درد, ادامه مى یابد. پشت سر گذاشتن موانع و رقبا و تلاش براى دستیابى به یکدیگر, صحنه هایى است که یکى پس از دیگرى به دنبال هم ردیف مى شوند و فیلم یا با به هم رسیدن دلباختگان پایان مى پذیرد و یا با جدایى همیشگى. استفاده از جاذبه هاى تصویرى و تلفیق آن با ظاهر نقاشى شده هنرپیشگان همراه با موسیقیهاى جگر سوز! از خصوصیات این فیلمهاست.

اگر استفاده از زن و خصوصیات زنانه در سینما در همین حد باقى مى ماند و از مرز خاطرخواهیهاى اینچنینى فراتر نمى رفت و سینما تنها روایتگر همین مثلا عشقهاى خیابانى و بیابانى! باقى مى ماند و فقط همین فیلمها نیز در دسترس جوانان ما بود باز براى نتیجه گیرى از بحث ما ـ که به آن خواهیم پرداخت ـ کافى مى نمود; یعنى جوان, دختر یا پسر, با دیدن همین مقدارصحنه هاى پرکشش به اندازه کافى درمعرض تزلزل و تخریب قرار خواهد گرفت, اما با کمال تاسف باید گفت, مساله در همین حد باقى نمانده است. بهره بردارى از زن, در سینما فراتر از آن چیزى است که گفته شد.

پدیده ((تصاویر جنسى)) با هر اسم و برچسبى که دارند امروز, مهلکترین بخش سینماى اغواگر را تشکیل مى دهد. با کمال تاسف باید گفت این گروه از فیلمها نیز در یک میزان فاجعهآمیز در اختیار جوانان قرار دارد.

فیلم و اهداف سیاسى

تحریف حقایق تاریخى, دگرگون جلوه دادن واقعیتهاى سیاسى, تحقیر ملتها, تخریب نهادهاى شخصیتى و استقلال مردم, و خلاصه ((دیپلماسى فیلم)) بخش دیگرى از جلوه گریهاى دنیاى تصویر است.

در سالهاى اخیر فیلمهاى برتر سینماى غرب در واقع اهداف و اغراض سیاسى را دنبال مى کند. سردمداران سلطه در پى تحکیم پایه هاى قدرت جهانى خود هستند و در این راه به فریب و گمراه کردن ملتها با استفاده از قدرت سینما, تکیه کرده اند. اگر در دهه هاى گذشته خشونت در فیلمها بر محور باندهاى گانگسترى و مافیایى در داخل جوامع غربى و آمریکایى استوار بود, در فیلمهاى جدید قهرمان داستان یک آمریکایى قدرتمندو قوى هیکل است که به سراغ مخالفین تمدن آمریکاییها مى رود. پیام ساده و قابل دریافت این فیلمها این است که نیروى برتر آمریکایى! همیشه و در همه جا پیروز است. قهرمانان جنایت و کشتار در این فیلمها نه, به صورت آدمکشهاى بى رحم و حرفه اى, بلکه به صورت انسانهایى جلوه داده مى شوند که دشمنان منحط و بى تمدن! را از میان بر مى دارند!

اینها تا آنجا پیش مى روند که عکس و پوستر آنها بر لباس و کیف و کفش و کتاب جوانان جهان سومى به عنوان یک الگوى دوست داشتنى, نقش مى بندد. آیا عجیب نیست که آنها جلادان خود را دوست مى دارند.

فیلم ((بدون دخترم هرگز)) تنها پر سروصداترین فیلم از این نوع بود که علیه ایرانى و فرهنگ ریشه دار او ساخته شد و الا تعداد این قبیل فیلمها که طى سالهاى پس از انقلاب ساخته شده است به صدها فیلم مى رسد.

موسیقى و تصویر

دسته اى دیگر از تصاویر رنگارنگ وارداتى مربوط به اجراى شوها و برنامه هاى مختلف خوانندگى و نوازندگى است. صنعت سینما از نخستین روزى که توانست ((صدا)) را در کنار ((تصویر)) و همراه با آن به گوش تماشاگران برساند, فیلم را عاملى براى گسترش و ترویج موسیقى غربى قرار داد. نخستین فیلم ناطق تاریخ سینما نیز, یک فیلم موزیکال بود. آوازه خوانها به کمک این پدیده علاوه بر صدا, تصویر خود را نیز در اختیار علاقمندانشان قرار دادند. این سیر امروز به ارائه انواع برنامه هاى موسیقى و تصویر ختم شده است. آخرین برنامه هاى تولید شده توسط خوانندگان آمریکایى و اروپایى با استفاده از شبکه هاى تصویرى بر روى صفحه تلویزیونها جاى مى گیرند. وسعت و تنوع این برنامه ها در حدى است که جوان ایـرانى با دیـدن آنـها تصـور مى کنـد, در غـرب آدمهـا آنقدر خوشحال و خوش هستند که هیچ کارى جز خواندن و خندیدن و رقصیدن ندارند.

این چهار محور, یعنى خشونت و جنایت, عشق وابتذال, اغواى سیاسى, شو و موسیقى, موضوعات عمده اى است که دنیاى تصاویر اغواگر را تشکیل مى دهد و در حال حاضر تحت عنوان ((فیلمهاى ویدئویى)) بسیارى از جوانان کشور ما را تحت پوشش قرار داده است.

حساسیتهاى دوران جوانى

بحث در باره موضوعات مطرح در فیلمهاى موجود را به پایان مى بریم. ممکن است در یک بررسى طولانى تر, عناوین دیگرى نیز یافت شود که ما را با ماهیت تصاویر غرب, بیشتر آشنا کند, اما براى آنچه ما در نظر داریم همین مقدار نیز مى تواند کافى و قابل استفاده باشد. حال به قسمت دیگر مى پردازیم. یعنى شناخت جوان و حساسیتهاى دوران جوانى.

دوران جوانى چند ویژگى عمده دارد که مجموعا باعث ((حساسیت)) این فصل از عمر مى گردد. این ویژگیها جوان را در حالتى شکننده قرار مى دهد. اگر عبور از دوران جوانى با دقت و رعایت ظرافتهاىموجود صورت بگیرد شخصیت جوان به عنوان یک نیروى مقاوم و استوار که تا پایان راه پر پیچ وخم زندگى,مقاوم واستوارقادربه حرکت خواهدبود,شکل خواهد گرفت.

وجود این خصوصیتها و بروز آنها در دوران جوانى, در واقع لازمه زندگى انسان به شمار مىآید, اما خروج آنها از حد و مرز اعتدال است که مى تواند فاجعهآفرین باشد. بررسى تعدادى از این خصوصیتها در جوان و شناخت اثرات تحریک کننده تصاویر بر روى آنها, مى تواند ما را با این حقیقت بیشتر آشنا کند.

تحرک و هیجان طلبى

جوان, پرتحرک و هیجان طلب است. دوست دارد همیشه در حال تلاش و جنب وجوش باشد. انرژى و نیروى ذخیره شده فراوان در وجود او, راهى براى رها شدن مى جوید. اگر این انرژى در جهت صحیح و منطقى به کار گرفته نشود باعث انحراف و بدفرجامى است. جوان تحت فشار این نیرو, کم حوصله, بى قرار, کم تحمل و گاهى نیز خشن است. هر نوع تحریکى باعث عکس العمل منفى مى شود که مى تواند عواقب وخیمى را در بر داشته باشد.

این خصوصیت را در کنار فیلمهاى خشن و حادثه اى و تصاویر جنایت و کشتار بگذارید. این صحنه ها براى تخلیه انرژى متراکم و نهفته در جوان و براى ارضاى روحیه حادثه جویى و هیجان طلبى او آسانترین راه را پیش پاى او مى گذارد: براى هر موضوع کوچکى مى توان با دیگران به زد و خورد و جنگ پرداخت. براى نشان دادن تاثیرات صحنه هاى خشونت بار در فکر و روح و رفتار یک جوان, شاید ارائه نمونه هاى علنى و عینى گویاتر از هر هشدارى باشد:

((بر اساس یک تحقیق ملى از 50 ایالت آمریکا و 6200 مدرسه آن, انواع خشونت طى 5سال گذشته به میزان 17درصد در میان دانشآموزان آمریکایى رشد داشته است. جنگ بر سر دختر, جنگ بر سر پسر, خشونتهایى که به الکل مربوط مى شود, خشونتهاى داخل اتوبوس مدرسه, خشونت بر سر شعارهاى دیوارى, حوادثى که به خاطر آوردن اسلحه در داخل مدرسه اتفاق افتاده, خشونت بر سر پارک اتومبیل و درگیریهاى نژادى و آزارهاى جنسى, خشونتهایى بوده اند که همه نسبت به سال قبل از رشد قابل ملاحظه اى برخوردار بوده اند. روزنامه واشنگتن پست که این گزارش را منتشر کرده است در ادامه مى نویسد:

همه روزه هزاران پلیس اسلحه به دست به جاى رفتن در خیابانها به مدارس لوسآنجلس مى روند و قبل از آغاز کلاسها با دستگاه فلزیاب خود به منظور یافتن اسلحه, دانشآموزان را بازرسى مى کنند))

در همین مقاله خواندید که یک دانشآموز آمریکایى قبل از رسیدن به سن دبستان تا 8هزار صحنه قتل و جنایت را از تلویزیون تماشا مى کند. آیا شما از چنین دانشآموزى تعجب خواهید کرد که با خود اسلحه به کلاس درس ببرد و همکلاسى اش را به خاطر یک دعواى ساده بکشد؟ او از تلویزیون آموخته است که مى تواند براى کمترین موضوع, با دیگران درگیر شود و حادثه بیافریند, او اسیر اغواگرى و فریب تصویر است و خود را مجاز مى داند که همانند قهرمانان فیلمها, هر مزاحم و مانعى را از سر راه بردارد. عاقبت اندیشى و تمییز واقعیت از تصاویر خیالى فیلمها, کارى است که شخص در چنین موقعیتى قادر به انجام آن نیست. آیا ما نیز اجازه خواهیم داد جوانانمان به چنین سرنوشتى دچار شوند؟

بحث در باره تاثیرات بلوغ جنسى و ویرانگریهاى صحنه هاى تحریکآمیز در فکر و روح جوان و بررسى دیگر ویژگیها را به قسمت بعد موکول مى کنیم.

ادامه دارد.

(0) نظر
برچسب ها :
جوان و اغواگريهاى تصوير

جوان و اغواگریهاى تصویر

قسمت اول

مجتبى محدث

خاصیت انکار ناپذیر فیلم, این است که بیننده خود را تحت تاثیر قرار دهد; او را اسیر فراز و نشیبهاى خود گرداند, بخنداند, بگریاند, و گاه از خود بیخود کند. این خاصیت در همه جا به نفع بیننده نیست. گاه تصاویر سینمایى, شخص را آنگونه که نباید, مى سازند. این, برجسته ترین ویژگى ((دنیاى تصویر)) است.

تصویر مى تواند ((هدایتگر)) باشد, اما همیشه چنین نیست. بسیار اتفاق مى افتد که ((اغواگرى)) دارد. ((اغواگر)) را در لغـت ((گمراه کننده)) معنا کرده اند.

وقتى براى نخستین بار, عکسهایى که کنارهم قرار گرفته بودند, با سرعت از مقابل عدسى, عبور داده شدند و تصاویر متحرکى را بر روى پرده به نمایش در آوردند, مردم فکر کردند, یک وسیله تازه و جالب براى سرگرمى اختراع شده است. وسیله اى که حرکات مختلف آدمها را ضبط مى کند و دوباره آن را بر روى پرده سفید, به نمایش در مىآورد. اولین فیلمها نیز, تنها همین ویژگى را داشتند. دوربین حرکات و رفتار معمول آدمها را ضبط مى کرد و بعدا به نمایش مى گذاشت; یکى از نخستین فیلمـهایى کـه توسـط بـرادران لـومیـر, ساختـه شد, ((غذاى بچه)) نـام داشت که صحنـه هاى معمـولى غـذاخـوردن یـک بچـه را به نمایش مى گذاشت.

پس از مدتى, اولین فیلمهاى داستانى ساخته شد. با گذشت زمان و پیشرفت تکنیک و تکنولوژى, کم کم, تصاویر متحرک, عرصه گسترده ترى را بر روى چشم تماشاگران خود, گشود. اختراع تلویزیون باعث گردید که مردم علاوه بر سینماها, در منازل خود نیز, از دیدن تصاویر متحرک, محروم نباشند; همه چیز در اختیار تصویر قرار گرفت.

با تکامل روزافزون صنعت فیلم, این پدیده, ویژگیهاى منحصر به فردى پیدا کرد و تمامى زمینه هاى فرهنگى, اجتماعى, اقتصادى و سیاسى را تحت تاثیر خود قرار داد و اینک در حالى که آخرین سالهاى قرن بیستم را مى گذرانیم, فیلم و تصویر, دیگر یک وسیله سرگرم کننده بى تاثیر نیستند که تنها صحنه هاى ((غذاخوردن بچه)) ((خروج کارگران از کارخانه)) و یا ((ورود قطار به ایستگاه)) را نشان بدهند. فیلم یک محصول فرهنگى هنـرى, یـک کـالاى تجـارتى, یـک ابـزار بـراى هـدایـت افکـار عمـومى و یـک عامـل تعییـن کننـده در منـاسبـات اجتمـاعى است.

در یک جمع بندى, با توجه به ((پیشرفت در زمینه هاى تولید)), ((تنوع شیوه هاى ارسال و پخش)) و ((فراوانى انواع دستگاههاى گیرنده)) مى توان این ویژگیها را براى فیلم, برشمرد:

اولا, فراگیر است. گستره آن بى حد و مرز مى باشد. مى تواند هر کسى رادرهر کجاتحت پوشش قرار دهد و در عین حال هیچ مانعى نمى تواند از نفوذ آن جلوگیرى کند.

ثانیا, تاثیرگذار است. مى تواند در عمق افکار, احساسات وخواسته هاى مخاطبین خود نفوذ کند و آن را به شکل دلخواه تغییر دهد; مراکز حساس فکر و اندیشه را مورد هجوم قرار دهد و در آنجا جایگزین گردد.

ثالثا, فریبنده است, واقعیتها را دگرگون نشان مى دهد. خوبـها را بـد و بدیها را زیبا جلوه مى دهد, قدرت تشخیـص و انـتخاب را از فـرد مـى گیـرد و بـا ایـن وجــود, او را بـراى هـمیشـه مجـذوب خود نگه مى دارد.

این ویژگیها, باعث مى شوند که فیلم, به عنوان یک عامل موثر, در بررسى رفتارهاى فردى و اجتماعى مورد توجه کارشناسان واقع شود. متخصصین جامعه شناسى و روانشناسى, عوامل گوناگونى را در شکل گیرى و بروز یک عکس العمل فردى یا اجتماعى موثر مى دانند. مثلا براى بررسى علل گسترش یک عادت زشت و یک رفتار ناپسند در بین گروهى از افراد جامعه, ممکن است, محرومیتهاى اجتماعى, مشکلات و بحرانهاى خانوادگى, عوامل اقتصادى, ضعف شیوه هاى تربیتى, بى توجهى والدین و مربیان و یا علتهاى دیگر مورد بحث و بررسى قرار گیرند. کارشناسان در تعیین درصد تاثیرگذارى هریک از عوامل, نظرات متفاوتى ابراز مى کنند, اما فیلم, یعنى تصاویر متحرکى که همراه با صدا و جلوه هاى رنگارنگ, همه حواس بیننده رابه خودجلب مى نماید, بیش از دیگر عوامل مورد توجه واقع شده است.

جوان در برابر تصاویر

اگر این تشخیص کارشناسان را درست بدانیم و بپذیریم که فیلم, یکى از عوامل موثر در ارائه الگوهاى رفتارى, براى افراد مى باشد, بى تردید,کنجکاوى و حساسیت بیشترى در این مورد, از خود نشان خواهیم داد. اولین سوالى که در این مرحله با آن روبه رو خواهیم شد, این پرسش است که, در حال حاضرو درکشور ما,کدام قشر,بیش از سایر اقشار و گسترده تر از دیگران, درمعرض تاثیرپذیرىازانواع فیلمهامى باشد؟ پاسخ روشن است, قشر جوان.

رسالت اصلى این نوشتار نیز, بررسى ((تاثیرات دنیاى تصویر بر رفتار, تفکرات و آرمانهاى جوان ایرانى)) است. بروز برخى عوارض زیانبار, ناشى از ارتباط گسترده جوان ایرانى با فیلمهاى گوناگون و روند رو به گسترش این ارتباط, طرح چنین موضوعى را اجتناب ناپذیر مى نماید. در شرایط کنونى, از راههاى اصلاح, تعلیم و تربیت و آموزش نسل جوان, نمى توان سخنى به میان آورد, مگر اینکه, قبل از آن, نسبت به این موضوع مهم, حساسیت کافى نشان داده شده باشد.

اشتباه نکنید; ما با اصل فیلم و تصویر مخالف نیستیم و این مطلب, روشن است. تاکید بر عوارض ناشى از جنبه هاى منفى این پدیده قرن حاضر, دلیلى براى نفى اثرات مثبت و بهره دهیهاى آموزشى و تربیتى آن نمى باشد. ما بحث خود را بر روى این نکته متمرکز کرده ایم که, جنبه هاى منفى و تاثیرات نامطلوب تصاویرى که بر پرده هاى کوچک و بزرگ, نقش مى بندند, اساسى ترین عامل در بروز نابهنجاریهاى رفتارى گروهى از جوانان کشور ماست; گـروهـى کـه در دنیـاى پـر زرق و بـرق تصویر گرفتار آمده اند.

تصاویر موج نشین

در حال حاضر, تصاویرى کـه امـواج با خـود حمل مى کننـد و در فضـاى کشـور مـا, پـراکنـده مى سـازنـد, از دو مـرکز ارسـال مى شـونـد, یکى ایستگاههاى تقویت شده موجود در کشورهاى همسایه و دیگرى ماهواره.

ایستگاههاى زمینى همسایگان ما, با ارسال برنامه هاى مختلف شبکه هاى تلویزیونى, نقاط مرزى کشور را تحت پوشش امواج ارسالى خود دارند. تاثیرات فرهنگى و اجتماعى, برنامه هاى ارسالى توسط این شبکه ها, مى تواند مورد بررسى و توجه قرار گیرد, با وجود این, به دلیل محدودیت درپخش, این ایستگاهها, هنوز قدرت تحت پوشش قرار دادن, نقاط مرکزى کشور راندارند, بنابراین بیشترین درصد جمعیت کشور که در نقاط مرکزى ساکن هستند, از تاثیرات شبکه هاى تلویزیونى کشورهاى همسایه به دور مى باشند.

ماهواره تنها وسیله اى است که در صورت تکامل نهایى تکنولوژى ارسال امواج, مى تواند به عنوان موثرترین عامل پخش تصاویر تلویزیونى خارجى, عمل نماید, چرا که در این صورت گیرنده هاى معمولى خانگى, قدرت دریافت مستقیم این امواج را خواهند داشت و در این مساله, دیگر فرقى بین نقاط مرزى و مرکزى کشور نخواهد بود. البته در شرایط کنونى هم, امکان دریافت تصاویر ماهواره اى با نصب آنتنهایى که چندان نیز دست نیافتنى نیستند, فراهم مى شود. مشکل فعلى تهیه این آنتنها, مشکل مالى و قیمت بالاى آنهاست که اقشار متوسط جامعه قادر به خرید آن نمى باشند. بنابراین ماهواره و تصاویر ارسالى توسط کشورهاى دیگر گرچه در متن اهداف این بحث قرار دارند و در آینده نیز به عنوان تنها هدف و منظور اصلى این مباحث در خواهند آمد, اما در حال حاضر, دچار محدودیتهاىپخش مى باشند و هنوز به صورت گسترده که همگان, امکان دسترسى به آن را داشته باشند, عمل نمى کنند. تصاویر موج نشین, همچنان پشت در خانه ها سرگردان هستند و این فرصتى را به دست مى دهد که قبل از ورود آنها به داخل خانه, کمى بیشتر با ماهیت ارمغانى که بهمراه خواهند آورد آشنا شویم. ارمغان ماهواره نیز جز تصویر نخواهد بود, این تصویر, درحال حاضر, بیش از هر وسیله دیگر, توسط یک دستگاه خانگى در اختیار خانواده هاست.

ویدئو, یگانه دستگاه نمایشگر فیلم است که به گونه اى گسترده و خارج از سیاستهاى رسمى, عمل مى کند. بحث در باره ویدئو, به معناى توجه به دستگاهى که خصوصیت آن ضبط و پخش تصویر در گیرنده هاى خانگى است, نمى باشد. آنچه اهمیت دارد تصاویرى است که توسط این دستگاه به نمایش در مىآیند. هدف اساسى نیز پى بردن به ماهیت واقعى این تصاویر است که در این صورت, صرف نظر از اینکه مرکز پخش آن ایستگاههاى زمینى یا ماهواره و یا ویدئو باشد, مى تواند ما را در شناخت تاثیرات آن, یارى نماید. اما قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم, لازم است مطلبى را در باره ((ویدئو)) بـا شمـا در میـان بگـذاریـم. ایـن مطلـب از آنجایى که بر روى برخى حالات و عکس العملهاى رفتارى, افراد انگشت مى گذارد با بحـث مـا مرتبط است. یعنى همه چیز به ((اغواگرىتصویر)) مربوط مى شود.

ویدئو در خانه

ویدئو, دیگر, به یک وسیله سرگرم کننده پیش پا افتاده, تبدیل شده است. این محصول تکامل یافته تکنولوژى,به آسانى در اختیار و دسترس خانواده هاست. حتى خانواده هایى که از درآمد مکفى براى گذران زندگى روزمره, نیز برخوردار نیستند, به هر طریق ممکن این سینماى کوچک خانوادگى به جمع اعضاى خانواده اضافه کرده اند. با توجه به وسعت استفاده کنندگان از ویدئو, در یک جمله باید گفت: امروز, ویدئو, خانه هاى ایرانى راتسخیر کرده است.

ویدئو,به دلایل مختلفى به درون خانه ها, راه پیدا مى کند.ویژگیهاى ویدئو, که تصاویر گوناگون و رنگارنگ را در زمینه هاى دلخواه ارائه مى کند,باعث جذابیت آن مى شود جذابیت وجلوه گرى هر کالایى مى تواند, تنهاترین دلیل براى خرید آن کالا باشد, اما شاید جالبترین دلیل براى ورود ویدئو به بسیارى از خانه هاى ایرانى, چیز دیگرى باشد.

خانواده هایى که معمولا یک یا چند دختر و پسر جوان نیز, در خانه دارند, گاهى مجوز خرید این دستگاه را به انگیزه پاىبند کردن بچه ها در داخل خانه صادر کرده اند. از آنجایى که محیط بیرون از خانه, چندان سالم نیست و بچه ها در معرض خطر دوستى با افراد ناباب هستند, ویدئو به عنوان یک وسیله مناسب براى در خانه نگه داشتن آنها, برگزیده شده است و چون پدر و مادر, خود را قادر به کنترل برنامه ها و فیلمها مى بینند, طبیعتا این تصمیم مشکل عمده اى را براى خانواده ایجاد نمى کند. در نظر آنها, فیلمهاى سالمى نیز وجود دارد که مى تواند مورد استفاده قرار گیرد. این اقدام مى تواند هم باعث خوشحالى بچه ها شود و هم از بیهوده گشتن آنان در کوچه و خیابان جلوگیرى کند. بنابراین, پدر و مادر, با نوعى احساس رضایت و اطمینان, راه را براى هجوم تصویرها به معز و روح جوانانشان باز مى کنند. با بررسى بیشتروپس ازاینکه دریافتیم ورود فیلمهاى ویدئویى, چه نتایجى را در پى خواهدداشت,روشن مى شودکه چرا,این موردراجالبترین,دلیل ورود ویدئو به داخل خانه ها دانستیم; حکایت گریز از چاله و گرفتار آمدن در چاه است.

مدت کوتاهى که از تماشاى تصاویر ویدئویى مى گذرد, پدر و مادر به این نتیجه مى رسند که ارزیابى آنان از تاثیرات چند منظوره ویدئو, درست بوده است; بچه ها کاملا سرحال و خوشحال هستند و بیشتر وقتشان را در داخل خانه و در کنار یکدیگر مى گذرانند, تقریبا پاى آنها از کوچه و خیابان بریده شده و اوقات فراغت را به تماشاى فیلمهاى معمولى, شبیه آنچه از سیما به نمایش در مىآید, مى گذرانند. این آرامش موقتى, کم کم, پدر و مادر را در حالتى از بى خبرى و غفلت قرار مى دهد. در این غفلت و بى خبرى, به تدریج فیلمهاى تازه اى در لیست نمایش قرار مى گیرد. اصرار بچه ها براى تماشاى فیلمهاى جدیدتر و ابراز کسالت و بى حوصلگى از تماشاى فیلمهاى تکرارى, خانواده را مجددا در موقعیتى مشابه با قبل از ورود ویدئو, قرار مى دهد. ابتدا, درگیرى, سروصدا و اوقات تلخى پیش مىآید. پدر و مادر, بر روى کنترل فیلمها, تاکید و پافشارى دارند, اما کم کم, توجیهات دو باره به سراغ آنها مىآید. براى خاتمه بخشیدن به وضع آشفته موجود, کم کردن کنترل بر روى نوع فیلمها, ضرر چندان بزرگى در پى نخواهد داشت. والدین با خود مى گویند: ((بچه ها دیگر به فیلمها عادت کرده اند و تماشاى تصاویر گوناگون براى آنها, امرى عادى تلقى مى شود. از طرف دیگر, بچه هاى ما, که خیلى فهمیده و باهوش و با شخصیت هستند, تحت تاثیر چند صحنه یک فیلم قرار نمى گیرند. آنها فقط فیلم را تماشا مى کنند و با تمام شدن فیلم, دیگر اثرى از آن در ذهن و فکرشان, باقى نخواهد ماند, به علاوه اگر فیلمهاى ویدئو نیز براى آنان تکرارى شود, باز به کوچه و خیابان روى خواهند آورد.)) این توجیهات, پدر و مادر را قانع مى سازد که چشم خود را بر روى نوع استفاده از ویدئو ببندند و فقط گاهگاهى تذکر مى دهند که: ((بچه ها هر فیلمى را تماشا نکنید)); البته پسر و دختر جوان, مى دانند که این حرفها دیگر خیلى هم جدى نیستند.

روزها مى گذرد

به این ترتیب هر روز یک فیلم تازه به تماشا گذاشته مى شود و چندى نمى گذرد که هیچ بحث و صحبتى بر روى انتخاب فیلمها صورت نمى گیرد; فیلم که از راه مى رسد, مستقیما داخل دستگاه قرارداده مى شود وبر پرده کوچک تلویزیون, ظاهر مى گردد. تصور مى کنید با گذشت زمان, چه اتفاقى خواهد افتاد؟ فضاى داخلى خانه مورد بحث که اعضاى جوان آن به استفاده کنندگان حرفه اى ویدئو تبدیل شده اند, آکنده از اضطراب, نگرانى و درگیرى است:

جوان خانواده به شدت با سایر افراد ناسازگارى مى کند, پرخاشجو و عصبى است. بر خلاف گذشته روابط عاطفى و نزدیکى با اعضا خانواده ندارد. کوچکترها را تحقیر مى کند و با بزرگترها بى ادبانه برخورد مى کند, به خواسته هاى والدین توجهى ندارد و از همه بدتر, ارتباطش با بیرون خانه,

قطع نشده است; ردوبدل کردن فیلمها باعث ایجاد ارتباطات جدید با افراد تازه اى شده است و حتى اتفاق مى افتد که شبها را نیز در خارج از منزل و در خانه دوستانش بسر مى برد و این موضوع باعث درگیرى شدید بین او والدینش مى گردد. نکته مهم دیگرى که باعث نگرانى جدید مى شود, این که, بر خلاف هدف و مقصود اصلى که تفریح, سرگرم شدن و ایجاد روحیه شاد و با نشاط در او بوده است, امروز, این جوان از یک روحیه پریشان, غیرشاداب,کسل و غمگین برخوردار است. آیا این علائم نشانه یک بیمارى است؟آیابروزاین حالتهاطى یک فرآیندطبیعى صورت گرفته است؟به این معنى که اگر,امثال این جوانان,درمعرض گسترده صحنه هاىمختلف قرار نداشتندنیز,مابامشکلاتى اینگونه دررفتارواحساساتآنان,روبه رو مى شدیم؟

همانطور که اشاره رفت, هیچ شکى وجود ندارد که درصد بسیار بالایى از ناملایمات رفتارى و روحى در بخشى از جوانان امروز, معلول تاثیرپذیرى از مضامین صحنه ها و بدآموزى فیلمهاى سینمایى است که در شکل رایج آن, یعنى فیلمهاى ویدئویى, در اختیار جوانان قرار دارد.

براى روشن شدن مساله, لازم است با ماهیت هر دو طرف, یعنى جوان و تصویر, بیش از پیش آشنا شویم. اگر بدانیم که محتواى این فیلمها چیست؟ و چگونه از شیوه هاى تاثیرگذارى استفاده مى کنند؟ حرف و پیام صحنه هاى فیلم چیست؟ و از چه سخن مى گویند؟ و از سوى دیگر خصوصیات روحى و فکرى جوان چگونه است و از چه چیزهایى تاثیر مى پذیرد؟ در آن صورت مى توانیم به این سوال دقیقا پاسخ دهیم که ((دنیاى تصویر)) با همه ویژگیهایش چه اثراتى بر ((دنیاى جوان)) با همه حساسیتهایش دارد؟ پاسخ این سوال را در شماره بعد پى خواهیم گرفتo.

ادامه دارد.

(0) نظر
برچسب ها :
خلاصه

خلاصه

عبادات توفیقى هستند و نیاز به بیان شارع مقدس دارند و از آنجا که نماز تراویح هیچ ریشه قرآنى و روایى ندارد و در زمان رسول خدا(ص) و ابوبکر و سال اول خلافت عمر نبوده است و توسط عمر در سال چهاردهم طبق اعتراف خودش بدعت شده بدعت به شمار مى آید و تمام توجیهات بدعت باطل است و رأى مکتب امامیه نیز بر بدعت بودن نماز تراویح مى باشد.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
سید محمد رضا آل ایوب

(0) نظر
برچسب ها :
6 - رأى المكتب اماميه درباره نماز تراويح:

6 - رأى المکتب امامیه درباره نماز تراویح:

شیعه امامیه به پیروزى از رسول الله (ص) و اهل بیتش نافله هاى ماه مبارک رمضان را به فرادى مى خوانند و به جماعت خواندن آنها را بدعت مى دانند.
شیخ طوسى مى گوید: نوافل ماه رمضان باید بصورت فرادى خوانده شوند و به جماعت خواندن آنها بدعت است.
و شیخ محمد حسن نجفى مى گوید: مى توان ادعاى تواتر بر بدعت بودنِ، به جماعت خواندنِ نافله هاى ماه رمضان کرد

(0) نظر
برچسب ها :
6 - رأى المكتب اماميه درباره نماز تراويح:

6 - رأى المکتب امامیه درباره نماز تراویح:

شیعه امامیه به پیروزى از رسول الله (ص) و اهل بیتش نافله هاى ماه مبارک رمضان را به فرادى مى خوانند و به جماعت خواندن آنها را بدعت مى دانند.
شیخ طوسى مى گوید: نوافل ماه رمضان باید بصورت فرادى خوانده شوند و به جماعت خواندن آنها بدعت است.
و شیخ محمد حسن نجفى مى گوید: مى توان ادعاى تواتر بر بدعت بودنِ، به جماعت خواندنِ نافله هاى ماه رمضان کرد

(0) نظر
برچسب ها :
5 - نماز تراويح در روايات اهل بيت (عليهم السلام)

5 - نماز تراویح در روایات اهل بیت (علیهم السلام)

اهل بیت (ع) تلاش فراوانى را جلوگیرى از بدعت مبذول داشته اند و سعى داشتند که مردم را به سوى سنّت حقیقى هدایت نمایند و از ادامه اشتباهاتیکه دیگران قبلا مرتکب شده بودند جلوگیرى نمایند.
مى توان از آن امور نماز تراویح و به جماعت خواندن نمازهاى نافله را نام برد. اینک چند روایت:
1 - ابوالقاسم، ابن قولویه از امام باقر و صادِ (علیهم السلام) روایت مى کند باینکه فرمودند: کان امیرالمؤمنین بالکوفه، اذا اتاه الناس فقالو له، اجعل لنا اماماً یؤمنا فى رمضان، فقال لهم: لا، ونهاهم ان یجتمعو فیه فلمّا احسّو جعلو یقولون ابکور رمضان وارمضناه، فاتى الحارث الاعور فى اناس فقال ضجَّ الناس و کرهو قولک قال فقال عند ذلک دعوهم و ما یریدون، یصل بهم من شاؤو
2 - سأل زراه و محمدبن مسلم و الفیضل الباقر و الصادِ عن الصلوة فى شهر رمضان نافلة باللیل جماعة فقالا: انَّ النبى (ص) کان اذا صلى العشاء الاخرة انصرف الى منزله ثم یخرج من اخر اللیل الى المسجد فیقوم فیصلى، فخرج فى اول لیلة من شهر رمضان لیصلى، کما کان یصلى، فاصلطفَّ الناس خلفه فهرب منهم الى بیته و ترکهم ففعلو ذلک ثلاث لیال فقام فى الیوم الرابع على منبره فحمد الله و اثنى علیه ثم قال: ایها الناس، انَّ الصلوة باللیل فى شهر رمضان من النافله فى جماعة بدعة و صلوة الضحى بدعه ألا فلا تجتمعو لیلا فى شهر رمضان لصلوة اللیل و لا تصلو صلوة الضحى فإِ نَّ تلک معصیة الا و ان کل بدعه ضلاله و کل ضلاله سبیلها الى النار ثم نزل و هو یقول: قیلٌ فى سنَّة خیر من کثیر فى بدعة
3 - عبید بن زراره از امام باقر(ع) و صادِ (ع) روایت مى کند: کان رسول الله (ص) یزید فى صلوت فى رمضان اذا صلى العتمه، صلى بعدها فیقوم الناس خلیفه فیدخل و یدعهم ثم یخرج ایضاً فیجتنبون و یقومون خلفه فیدعهم و یدخل مراراً.

(0) نظر
برچسب ها :
4 - تقسيم بدعت و توجيهات باطل از آن

4 - تقسیم بدعت و توجیهات باطل از آن

عده اى براى توجیه کلام عمر که گفت نعمت البدعة هذه تلاشهایى کرده اند از جمله آنها
1 - ابن ابى الحدید معزلى مى گوید: بدعت دوم مفهوم و معنى دارد
الف - آنکه مخالف با کتاب و سنّت باشد مانند روزه عید قربان و ایام تشریق و...
ب - نقص بر آن عمل وارد نشده باشد و شارع نسبت به آن سکوت کرده باشد اما مسلمانان آن را بعد از رسول خدا(ص) انجام بدهند.
بنابراین اگر بپذیریم که نماز تراویح بمعناى اول بدعت است ولى آن را بمعناى دوم نمى پذیریم، و سخن عمر که گفت آنها لبدعة روایت مشهودى است که مرادش مفهوم دوم بدعت است. در اینجا جا دارد که به این ابى الحدید بگوییم که معناى اول اصلا بدعت نام ندارد، بلکه اجتهاد در مقابل نص عمر بر آن منطبق است.
2 - قاضى عبد الجبار معتزلى در کتاب مغنى راجع به تراویح مى گوید: اگر در تراویح دعوت به نماز و ترغیب بر حفظ قرآن باشد، پس چه چیز مى تواند مانع شود که اگر آن را مستحب بجاى نیآورد.
در پاسخ به او مى گوییم که عبادات توقیفى هستند و بیان و اجازه شارع در آنها شرط است.
3 - ابن تیمیمه مى گوید: اینکه عمر نماز تراویح را بدعت نامید این یک نامگذارى لغوى و نه شرعى بوده است زیرا مسلمانان در زمان رسول خدا(ص) نماز تراویح را خواندند و رسول خدا(ص) یک یا دوشب به همراه آنها نماز تراویح خواند ولى بعداً از آن ممانعت کرد آنهم بخاطر علتى که خود آن حضرت را بیان نمود که فرمود انه لم یمنعنى ان اخرج الیکم الّا کراهة ان یفرض علیکم، فصلّو فى بیوتکم سپس ابن تیمیه مى گوید: علت و ممانعت و ترس آن حضرت بخاطر وجوب و افتراض آن بر مردم بوده اگر این بیم و ترس برداشته مى شد هر آینه آن حضرت براى نماز تراویح مى آمد. و چون این ترس بر وجوب در زمان عمر نبود عمر آن را سنّت کرد. و اینکه عمر مردم را جمع کرد تا پشت سر پیش نماز، نماز تراویح را بخوانند و در مسجد چراغ روشن کرد این کارى بود که مسلمانان قبلا انجام نداده بودند و به همین خاطر آن را بدعت نامید یعنى با هیئت و ترکیب جدیدى اگر چه شرعاً این بدعت نمى باشد.
در پاسخ به او مى گوییم: بدعت عمر شرعى باشد یا لغوى اهمیتى ندارد و آنکه براى ما مهم است اعتراف عمر است بر اینکه در شریعت اسلامى چیزى را اضافه کرد که مسلمانان قبلا آن را نمى دانستند و آن عبارت است از جمع آورى مردم در مسجد و خواندن نافله پشت سر امام جماعت همراه با روشنایى که البته، به روشنایى کارى نداریم زیرا خارج از عبادت است و چه بسا ابن تیمیه روشنایى را ذکر کرده تا بفهماند که عمر یک کار شایسته و بجایى را انجام داده است و به جماعت در آوردن مردم نیز مانند چراغ کار شایسته اى بوده است پس عمر در اصل عبادت دخل و تصرف نکرده است بلکه به کارهایى، خارج از عبادت براى بهتر انجام گرفتن پرداخته است.
جواب مى دهیم: به جماعت در آوردن نماز دخالت در اصل عبادت است زیرا در جماعت شرائطى است که در فرداى، آن شرائط نیست که این بر خلاف روشنایى است که هیچ ربطى به نماز ندارد.
اما عدم صحت ادعاى ابن تیمیه بر اینکه رسول خدا(ص) یک یا دوشب نماز تراویح را خواند قبلا روشن شد زیرا این سخن منافات دارد با کلام عمر که گفت: نعمت البدعة هذه، زیرا این کلام عمر بیان گر این استکه قبلا نماز تراویح نبوده است، و فاصله زمانى بین دو عمل (عمل رسول خدا(ص) و عمل عمر) نمى تواند سبب شود که عمل دوم را بدعت به شمار آوردند بلکه ادامه همان عمل اول است.
4 - عده اى بدعت را بر طبق احکام پنجگانه تقسیم کرده اند و گفته اند. بدعت یا حرام، یا مکروه، یا مباح، یا واجب یا مستحب است. پاسخ مى دهیم: بدعت یک معنا بیش ندارد و آن اخال ما لیس من الدین فى الدین است که سنى و شیعه بر این معنا اتفاِ نظر دارند و این معنا تقسیم پذیر نیست نه بر طبق احکام پنجگانه و نه بر طبق حسن و قبح.
آرى، اگر بدعت چند معنا داشت امکان تقسیم آن بود ولى طبق قرآن و سنّت بدعت بیش از یک معنا ندارد که رسول خدا(ص) مردم را از آن بر حذر داشته و براى بدعت گذاردن وعده عذاب داده است. بعلاوه اینکه اگر دلیلى از قرآن و سنّت بر تقسیم بدعت برطبق احکام پنجگانه یافت مى شد هر آینه قائلین به تقسیم به آنها استدلال مى کردند.
لازم توجه است که این تقسیم عقلا نیز محال است زیرا همانگونه که نمى توان ظلم را به حسن و قبح تقسیم نمود همچنین نمى شود بدعت را به حسن و قبح تقسیم کرد زیرا بدعت عبادت از افتراء به شریعت مقدس، و نسبت دادن چیزى که از شریعت نیست به شریعت مقدس است.
و شاید این تقسیم نشأت گرفته از بدعت لغوى باشد که عبارت است از اختراع چیزى که قبلا مانند آن نبوده، که این چیز اختراع شده ممکن است چیز خوب و نیکویى باشد و ممکن است قبیح باشد که این مورد بحث ما نیست زیرا مورد بحث ما بدعت شرعى مى باشد.
مرحوم سید عبدالحسین شرف الدین (رضوان الله علیه) در ردِّ افرادیکه بدعت را توجیه مى کنند مى گوید: مثل اینکه اینان، که خداوند از ما و آنها بگذرد، معتقدند که (عمره) با تراویحش حکمتى را که خداوند و رسول او از آن غافل بودند کامل کرد.

(0) نظر
برچسب ها :
در اين احاديث چندين مشكل وجود دارد:

در این احادیث چندین مشکل وجود دارد:

اول: معنا و مفاد کلام رسول خدا(ص) که فرمود: خشیت ان تفرض علیکم،فتعجز و عنها چیست آیا مفادش این استکه ملاک تشریع بستگى به استقبال و ادبار مردم دارد یا ملاک تشریع مصلحتهاى واقعى هستند چه استقبال شود چه نشود که مسلّم شق دوم است.
دوم: اهتمام صحابه بر به جماعت خواندن نماز تراویح نمى تواند ملاک تشریع شود زیرا چه بسا در غیر عصر صحابه مورد اهتمام قرار نگیرد.
سوم: وجود اختلاف در عدد شبهایى که پیامبر اکرم (ص) در آنها نافله ماه مبارک رمضان را بجماعت خوانده بیانگر این استکه اصحاب در نقل فعل رسول خدا (ص) اهتمام نمىورزید پس چگونه مى توان به سایر موارد که اختلافى است اطمینان کرد. زیرا بنابر نقل بخارى در کتاب صوم چهار شب نماز تراویح خواند و در باب دو شب خواند (ترغیب و تاکید) بر خواندن نمازهاى شب دارد، که آن حضرت دو شب خواند و مسلم مانند قول دوم که دو شب باشد را نقل مى نماید. و از کلام دیگر علماى اهل تسنن استفاده مى شود که رسول خدا(ص) در شبهاى مختلفى همچون شب سوم، پنجم، هفتم و بیستم آنرا خوانده است.
چهارم: آنچه که از فعل رسول خدا(ص) ثابت است این استکه آن حضرت دو شب نماز خوانده است و یا چهار مرتبه در آخر شب که جمعاً هشت رکعت مى شود. که تأسى به آن حضرت اقتضا مى کند که به همان مقدار که از آن حضرت ثابت است مى توان تأسى کرد نه بیشتر از آن، زیرا بیشتر از آن بدعت است.
پنجم: اگر ما روایت احد ثقلین که اهل بیت (علیه السلام)باشد را اخذ کنیم تمام نافله ها قرائتشان به جماعت بدعت مى شود.
با وجود این اشکالها بر روایات، دیگر چیزى براى اثبات مشروعیت نماز تراویح تجز عمل و سنت عمر نمى ماند که سنّت عمر هیچگونه مشروعیتى ندارد.

(0) نظر
برچسب ها :
3 - مشروعيت نماز تراويح در مكتب خلفا:

3 - مشروعیت نماز تراویح در مکتب خلفا:

در بخارى مى گوید: حدثنى یحیى بن بکیر حدثنى اللیث عن ابن شهاب اخبرنى عروه أنّ عائشه - رضى الله عنها - اخبرته انّ رسول الله (ص) خرج لیلة من جوف اللیل فصلى فى المسجد وصلى رجال بصلوته فاصبح الناس فتحدثو فاجتمع اکثر منهم فصلّى فصلّو معه فاصبحت الناس فتحدثو فکثر اهل المسجد من اللیلة الثالثه فخرج رسول الله فصلّى بصلاته فلّما کانت اللیلة الرابعه عجز المسجد عن اهله حتى خرج لصلوة الصبح فلما قضى الفجرا قبل على الناس فتشهد ثم قال: اما بعد فانه لم یخف علّى مکانکم و لکن خشیت ان تفرض علیکم فتعجز و عنها فتوفى رسول الله (ص) و الامر على ذلک
و نیز بخارى در باب تهجد مى گوید: انَّ رسول الله صلى ذات لیله فى المسجد فصلى بصلوته الناس ثم صلى من القابله فکثر الناس ثم اجتمعو من الیلة الثالثه او الرابعه فلم یخرج الیهم رسول الله (ص) فلما اصبح قال قد رایت الذى صنعتم و لم یمنعنى من الخروج الیکم اّلا انّى خشیت ان تفرض علیکم و ذلک فى رمضان
مسلم مى گوید: حدثنا یحیى بن یحیى قال: قرأت على مالک، عن ابن شهاب، عن عروه، عن عایشه انَّ رسول الله (ص) صلى فى المسجد ذات لیله فصلى بصلاته ناسٌ ثم صلى فى القابله فکثر الناس ثم اجتمعو من اللیلة الثالثه او الرابعه فلم یخرج الیهم رسول الله (ص) فلما اصبح قال: قد رأیت الذى صنعتم فلم یمنعنى من الخروجت الیکم الَّا انى خشیت ان تفرض علیکم. قال و ذلک فى رمضان

(0) نظر
برچسب ها :
اينك روايات

اینک روایات

1 - قال رسول الله:من قام رمضان - اى باداء سنته - ایماناً و احتساباً غفرله ما تقدم من ذنبه
2 - عبد الرحمان بن عبد القارى مى گوید: خرجت مع عمر لیلة رمضان الى المسجد فاذا الناس اوزاع متفرقون... فقال عمر قارىء واحد کان أَمثال ثم عزم فجمعهم على اُبى بن کعب - سپس عبدالرحمن مى گوید:ثم خرجت معه لیلة اخرى والناس یصلون بصلوة قارئهم. قال عمر، نعمت البدعة هذه...
قسطانى وقتیکه به این جمله عمر که گفت: نعمت البداعة هذه مى رسد، مى گوید: آن را بدعت نامید زیرا قبلا پیامبر اکرم (ص) آنرا براى مردم سنّت نکرده بود و در زمان ابوبکر، و به این عدد، و در اول شب نبوده است.
ابو ولید محمد بن شحنه بعد از ذکر وفات عمر در حوادث سال 23 مى گوید: عمر، اولین کسى بود که فروش کنیزهاى بچه دار را منع کرد، مردم را بر گفتن چهار تکبیر در نماز میت متّفق ساخت و او اولین کسى بود که مردم را بر یک پیش نماز جمع کرد تا نماز تراویح را براى آنها به جماعت بخواند.
سیوطى در کتابش - تاریخ الخلفاء - به نقل از عسکرى (- حسن بن عبد الله بن سهل بن سعید بن یحیى -)، هنگامیکه به کارهاییکه براى اولین بار توسط عمر انجام گرفت مى رسد مى گوید: عمر اولین کسى بود که امیرالمؤمنین نامیده شد، اولین کسى بود که نماز ماه رمضان را - با تراویح - سنّت نمود، اولین کسى که متعه را حرام کرد و اولین کسى بود که مردم را بر چهار تکبیر نماز میت جمع کرد
محمد بن سعد مى گوید: عمر اولین کس بود که نماز ماه رمضان را - با تراویح - سنّت کرد و مردم را بران جمع نمود و این سنّت را براى اجرا به شهرهاى دیگر نوشت، این سنّت در ماه رمضان سال چهاردهم بوقوع پیوست و براى مردم مدینه او پیش نماز، براى خواندن نماز تراویح تعیین نمود یکى براى مردان و دیگرى براى زنان...
ابن عبد البر در شرح حال عمر مى گوید: او بود که ماه روزه را با نماز اشفاع منّور ساخت.
از تمام این روایات و سخن فقهاى اهل تسنن به این نتیجه مى رسیم که نماز تراویح در دوران زندگى رسول خدا (ص) و خلافت ابى بکر و سال اول خلافت عمر نبوده و عمر آن را بدعت نموده است.

(0) نظر
برچسب ها :
2 - پيدايش نماز تراويح:

2 - پیدایش نماز تراویح:

ماه رمضان سال چهاردهم هجرى بود که عمر همراه بعضى از اصحابش به مسجد آمد، مردم را دید که هر کدام جداگانه براى خود نماز مى خواند. عمر با تماشاى این صحنه ناخوش آیند به فکر جمع نمودن مردم پشت سر یک پیش نماز افتاد. رد اینجا بود که عمربن خطاب تراویح را براى مردم سنت کرد و مردم را بر انجام آن وادار ساخت و به شهرهاى دیگر نامه نوشت که این سنت را انجام دهند. و در شهر مدینه و پیش نماز تراویح را به جماعت بخوانند و به همین مناسب روایتهایى نقل کرده اند.

(0) نظر
برچسب ها :
1- ويژگى عبادات در اسلام:

1- ویژگى عبادات در اسلام:

در شریعت اسلامى، عبادتها از چند ویژه گى برخوردارند که از این جهت با دیگر ادیان و مکتبها تفاوت پیدا مى کنند، از جمله آنها
الف - تنوع عبادات، باین معنا که هر عبادتى به یک نوع خاصى انجام مى گیرد.
ب - عبادات شامل تمام زمانها و حالاتى است که بر انسان مى گذرد.
ج - عبادات بگونه اى هستند که تمام اوقات انسان را، مد نظر دارند.
د - یکى دیگر از ویژه گیهاى عبادات در اسلام این است که در کیفیت و تفضیل شان متوقف بر بیان شارع مقدس هستند، باین معنى که کسى حق ندارد طبق خواسته خودش در آنها تصرف، و کم و زیاد کند زیرا تشریع خداوند بر اساس حکمت و مصلحتهایى است که فقط خودش به آنها آگاه است.
بنابراین هر زیادى و نقص و تغییر در کیفیت آنها و هر تصرف دیگرى در عبادات، منجر به از بین بردن آن مصلحتها مى شود.
با توجه به این مطالب تمام عبادات چه واجب و چه مستحب و... متوفق بر بیان شارع مقدس هستند.
یکى از کارهایى مستحب در شبهاى ماه مبارک رمضان نوافل آن است که تاکید فراوانى بر انجام دادن آنها در کتاب و سنت شده است.
اما هنگامیکه به کتاب و سنت رجوع مى کنیم هیچ اثرى در آنها از نماز تراویح نمى یابیم.
و مؤید این سخن این استکه اگر در قرآن و سنت آیه یا روایت محکمى یافت مى شد هر آینه فقهاى مذاهب اربعه براى اثبات و مشروعیت نماز تراویح به آن استدلال مى کردند.
و حال آنکه هیچ یک از فقهاى مذاهب اربعه، بر مشروعیت نماز تراویح ستدلال قرآنى و یا روایتى محکم ندارند و تنها چیزى که موجود است تاکید بر شب زنده دارى و اقامه نمازهاى مستحبى در شبهاى ماه مبارک رمضان آنهم بصورت فراداى و نه جماعت مى باشد.
زیرا جماعت فقط در نمازهاى واجب مانند نمازهاى یومیه، طواف، آیات و میت جایز است.
و مشاهده بر این کلام این استکه پیامبر اکرم (ص) در شبهاى ماه مبارک رمضان نماز مستحبى بصورت فرادى بجاى مى آورد و مردم هم مانند آنحضرت مستحبات را به تنهایى انجام مى دادند و دوران خلافت ابوبکر و اوائل خلافت عمربن خطاب انجام نمازهاى مستحبى به همین صورت بود.

(0) نظر
برچسب ها :
cv

بسم الرحمن الرحیم

سید محمد رضا آل ایوب

مقدمه

در طول تاریخ، مکتب اهل بیت (علیه السلام) و پیروانش، مورد هجوم و ستم ظالمان و کوردلان بوده است.
و دشمنان براى تضعیف آن، از هیچ اقدامى دریغ نمى کنند و با استفاده از تهمتهایى نسبت به شیعه، همانند تحریف قرآن، ازدواج موقت، توسل، رجعت، شفاعت، و... کارهایشان را توجیه مى کنند و کار را به جایى مى رسانند که، شیعه را متهم به شرک مى نمایند. ولى از آنجا که فرهنگ غنى اهل بیت (ع) فرهنگى نیست که با این تهمها کوچک ترین خللى ببیند تا کنون بحمدالله، توانسته است با تمام این تهمتها و افتراها مقابله کند و آنها را به نحو احسن با شکست مواجه سازد، و آنها بفهماند که روح شرک و بدعت در زندگى آنها آگاهانه و یا غیر آگاهانه ریشه دوانیده که یکى از آن موارد نماز تراویح است که آن را در 7 بخش خلاصه بیان مى کنیم که این مورد از جمله موارد تهاجمى بر علیه دشمنان اهل بیت (علیه السلام) است که مى توان آنرا بعنوان یک پاسخ محکم به آنان، تلقى نمود.

(0) نظر
برچسب ها :
X